میزگرد جام‌جم درباره سبک شعر انقلاب

سبـک قـرن

حسن حسینی و سلمان هراتی دو چهره بهاری ادبیات معاصر هستند

افتخارآفرینان شعر انقلاب

«در هیچ جای دنیا، آثار هنری و احساسات نهفته و تضمین شده در آن عوض نشده‌اند، مگر در دنباله عوض شدن شکل زندگی‌های اجتماعی» (نیما)
کد خبر: ۷۸۳۷۱۵
افتخارآفرینان شعر انقلاب

«انقلاب اسلامی» تمام ارکان ایران را لرزاند. این تغییر بنیادین در تمام مظاهر و پدیده‌های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، همان گونه که «نیما» گفته بود، تغییرات وسیع و ژرفی را در آثار هنری ازجمله شعر به وجود آورد. به عبارت دیگر می‌توان ازجمله قاطع‌ترین نتایج وقوع انقلاب سیاسی ایران را در انقلاب ادبی ایران مشاهده کرد.

اولین و بزرگ‌ترین تاثیرات و دستاوردهای وقوع انقلاب اسلامی بر شعر معاصر ایران، پیدایش یک «جمهوری شعری» بود.

اگر پیش از آن تنها روشنفکران جامعه در نقش مصلحانه و پیامبرگونه خود در شیپور شعر می‌دمیدند، حالا شاعرانی از هر قشر و گروه اجتماعی نقش اصلاح و راهبری شاعر را وانهاده و به شعر از دیدگاه خود ـ که در ابتدا با دیدگاه‌های جمعی نزدیکی‌ها و بلکه اشتراکات زیادی داشت ـ نظر می‌انداختند.

استعدادهای درخشان تازه و معمولا جوان با استعدادهای مغفول‌مانده غالبا دور از مجامع روشنفکری که بعدها تعداد زیادی از آنها به چهره‌های متشخص شعر این سرزمین بدل شدند، ازجمله این شاعران جوان بودند و تنی چند از همین استعدادهای جوان بودند که حرکت پرشتاب شعر متعهد به انقلاب را به سمت تعادلی شایسته بین فرم و محتوا آغاز کردند. شعری در گرانیگاه اندیشه و تکنیک که آرمانگرایی را در پس اجرای زبان و تصویرگرایی پنهان می‌کند. «حسن حسینی» که اول فروردین متولد شد و نهم فروردین هم درگذشت و همچنین «سلمان هراتی» که او هم متولد روز نخست سال است، از درخشان‌ترین و مطرح‌ترین چهره‌های این جریان بودند.

«انقلاب حرکتی بود که از اساس جریان لجام‌گسیخته مدرنیسم را لجام زد، یعنی با وجود آن که در باطن خود می‌تواند متعهد به تحول باشد، حرکتی بود سنتی. این انقلاب سنتی در همه آحاد و ابعاد خویش به پیدایی (مجدد) سنن انجامید.» پس ناسنجیده نیست اگر از تغییر گفتمان نو حاکم بر شعر ایران به عنوان یکی از بارزترین نتایج تشکیل «جمهوری شعری» ایران نام ببریم. به این ترتیب، با پیروزی انقلاب قالب‌های کلاسیک که مدت‌های مدید در حاشیه شعر ایران جا داشتند، فرصت را مغتنم شمردند و علیه متن مسلط نو شوریدند و خود به متن مسلط بدل گردیدند. ماهیت سنتی انقلاب اسلامی، این عکس‌العمل انفعالی و البته افراط‌گرا نسبت به بی‌تفاوتی بخش عمده شعر نو آن روزگار را نسبت به ارجاعات مهم سیاسی و اجتماعی معاصر باعث گردید و تشدید نمود. در این بین غزل، مثنوی، چهارپاره، دوبیتی و رباعی با اقبال بیشتری روبه‌رو گردیدند.

حسن حسینی و سلمان هراتی در این احیای مجدد قالب‌های سنتی سهمی بسزا ایفا کردند. بخصوص سهم حسن حسینی در احیای رباعی، دوبیتی و مثنوی و سهم سلمان هراتی در احیای رباعی، دوبیتی و غزل غیرقابل انکار به نظر می‌رسد.

حسن حسینی بعدها می‌نویسد: «سال‌های آغازین پیروزی انقلاب با تنی چند از همگنان، شامگاهان به خواندن دیوان‌های بزرگان شعر فارسی می‌نشینیم. انگار می‌خواهیم گسلی تاریخی را ترمیم کنیم. شور نوآوری در واپسین سال‌های نظام گذشته، ما را سخت دور افکنده است از آنچه که در اصل باید سنگ زیرین بنای تجدد و تازه‌خواهی باشد.» این رویکرد جدی در آینده به طور سیستماتیک و علمی از سوی همین همگنان وفادار دنباله‌دار می‌گردد. او با سرایش اشعار «گنجشک و جبرئیل»، بعدها نوآوری‌های بزرگی در عرصه شعر مذهبی ایران به اجرا می‌گذارد که در حکم نقطه عطفی در این نوع شعری محسوب می‌شود.

سلمان هراتی نیز بعدها بخش عمده تلاش شعری خود را به سپیدسرایی اختصاص می‌دهد و اصولا به عنوان شاعری نوسرا شناخته می‌شود و معروف می‌گردد.

در ابتدا رویکرد مجدد به قالب‌های کلاسیک، اگرچه باعث گردید روند پیشروی قابل توجه شعر نو به عنوان مناسب‌ترین محمل بروز جهان معاصر در شعر کند شود، ولی از طرفی به کشف ظرفیت‌های نامکشوف قالب‌های کهن شعر فارسی منجر گردید و از طرف دیگر به آشتی مجدد مردم با شعر فارسی کمک نمود و احتمالا از گسست کامل مردم از شعر فارسی جلوگیری کرد یا حداقل آن را تا مدت‌ها به تعویق انداخت. احیای این قالب‌ها زمینه لازم برای نوآوری در آنها را فراهم کرد و از طرف دیگر نشان داد که هنوز هم ظرفیت‌های نامکشوف زیادی در قالب‌های کلاسیک وجود دارد. همین کشف‌های تازه باعث می‌شود که براحتی بتوان مقایسه رویکرد به قالب‌های کلاسیک در جمهوری شعری ایران را با رویکرد ارتجاعی دوره «بازگشت» از ریشه بی‌اساس دانست.

نقش شاعرانی چون حسن حسینی و سلمان هراتی در این امر انکارناپذیر است. قدمی که این شاعران باتجربه در این راه برداشتند، نزدیک کردن زبان شعر به زبان طبیعی و معمولا از طریق ترکیب‌سازی بود و اصولا این تکنیک، شگرد غالب شاعران در این موقعیت زمانی محسوب می‌شود. در این بین ترکیب‌سازی خاص حسینی با بهره‌گیری از کلماتی محدود با بسامدی بالا در فضایی حماسی و البته عاطفی جلب توجه می‌کند، اما ترکیب‌سازی‌های هراتی در فضایی غمگنانه و در عین حال سیاسی و اجتماعی به چشم می‌آید. شیوه‌ای که بعدها به کلیشه‌ای رایج تبدیل شد و به‌کارگیری اصطلاح منفور «جدول ضرب کلمات» برای آن گویای توجه به بعد آسیب‌شناسانه آن برای شعر ایران بود.

«کس چون تو طریق پاکبازی نگرفت

با زخم نشان سرفرازی نگرفت

زین پیش دلاورا، کسی چون تو شگفت

حیثیت مرگ را به بازی نگرفت»

حسن حسینی

«آیینه و آب مهربانی کردند

با جنگل عشق همزبانی کردند

شب را ز حریم باغ گل تاراندند

تشریف سپیده را جهانی کردند»

سلمان هراتی

تشکیل «جمهوری شعری» ایران مصادف است با مرحله «تعلیق و تبلیغ» که مشخصه بارز ادبیات هر جامعه ملتهب انقلابی است. در این مرحله بیشترین اختلاط و تبادل بین شعر و مخاطب (و غالبا یکسویه از طرف شاعر به سوی مخاطب) اتفاق می‌افتد و کاربردی‌ترین وجه شعر رخ می‌نماید.

در ابتدا شعر شاعران شاخص انقلاب نیز کم و بیش متاثر از این مختصات نوشته می‌شود.

روایت، بستری بسیار مناسب برای هدایت این جریان ملتهب و خروشان می‌تواند باشد. آن هم روایتی خطی و ساده که با واسطه آرایه‌های شعری به انعکاس تقریبا مستقیم وقایع سیاسی ـ اجتماعی می‌پردازد. در این حالت شعر و نثر ادبی منظوم یا غیرمنظوم، پهلو به پهلوی یکدیگر حرکت کرده و در مرزهای هم نفوذ می‌کنند. حسن حسینی و سلمان هراتی نیز به روایتگری می‌پردازند، اما خود متشخص فردی آنها در حین این روایت حذف می‌شود. لذا روایتشان با توجه به ارجاعات مستقیم بیرون از شعر در این مرحله در حد توصیف به شیوه کلاسیک باقی می‌ماند و نفوذ شاعر در تصویر و یکی‌شدگی‌اش با موصوفش (هر چه که باشد) دیده نمی‌شود. به همین دلیل این شعر همواره روی نوار مرزی نازک شعر و نثر منظوم حرکت می‌نماید.

مشخصات شعر این شاعران همگی اضلاع نوعی ادبیات ملتزم را در مراحل آغازین تکوین تشکیل می‌دهد.

نماد و نمادگرایی جهت ارائه پیام در سختگیری‌ها و تنگناهای سیاسی و اجتماعی یا جهت نظرافکنی به جهان از دریچه‌هایی تازه (نیت اصلی سمبلیسم) یک شگرد پراهمیت محسوب می‌شود.

«آنان که چراغ عشق افروخته‌اند

چون شمع به سوز دل خود سوخته‌اند

شوریدن و بر قامت شب زخم زدن

رسمی است که از ستاره آموخته‌اند»

حسن حسینی

آغاز جنگ تحمیلی عراق بر ایران، عبور شعر ایران را از گفتمان ایدئولوژیک به گفتمان متعادل تکنیک و اندیشه به تاخیر می‌اندازد. تاخیری که در تحرکات ضدانقلاب، مناقشات و درگیری‌های قومی، اشغال سفارت آمریکا در تهران و سیل حوادثی از این دست ریشه زده بود. این تاخیر باعث می‌شود که به جرات بتوان ادبیات دفاع مقدس را بخش مهم و تفکیک‌ناپذیر شعر انقلاب دانست. در واقع استمرار وضعیت قرمز انقلاب بود.

در این موقعیت و با وجود فراز و فرودهایی کم و بیش، شعر «هراتی» و کمی کمرنگ‌تر شعر «حسینی» به ندرت از آرایه‌های لفظی و معنوی تهی می‌ماند و در ادامه در سال‌های بعد در اوج جنگ تلاش می‌کند به تعادلی شایسته بین فرم و محتوا برسد. این تلاش در اشعار سپید هراتی و در دوبیتی‌ها و رباعی‌های حسینی به نتیجه می‌رسد. شماری از درخشان‌ترین اشعار دفاع مقدس حاصل رسیدن به همین تعادل است. «در خلوت بعد از تشییع»، «شعر از بی‌خطی تا خط مقدم» و اشعاری در قالب‌های مختلف سنتی ازجمله این شعرهاست.

در شعر این شاعران، زبان فخیم‌ جای خود را به زبانی صمیمی و معاصر بخشید. بیان تغزل و عاشقانه در بسیاری از غزل‌ها و رباعی‌ها و دوبیتی‌های ایشان کاملا محو گردید. زبان نرم و صمیمی و نزدیک به دکلماسیون طبیعی کلام (به توصیه «نیما») که شفافیت زبان گفتار را تداعی می‌کند، اما نقطه اوج کار این دو شاعر را باید در اشعار نوشان جستجو کرد.

در شعر حسینی، بیان حماسی حتی در رباعی و دوبیتی‌ها و خصوصا در مثنوی و اشعار نو از وجه عاطفی زبان بارزتر به نظر می‌رسد. بیانی که زبان شاعر را به نوعی آرکائیسم تعدیل شده متمایل نشان می‌دهد.

و در شعر هراتی خصوصا در شعرهای سپیدش طنزی تقریبا همیشگی، اما تلخ و گزنده، وجه کنایه‌بار و رادیکال شعر را در حوزه سیاست و جامعه‌شناسی پررنگ‌تر می‌کند.

به تدریج بروز صریح حوادث و رخدادهای جهان بیرونی و درونی شاعر، جای خود را به نمایش هنرمندانه جهان شاعرانه متاثر از دستگاه فکری شاعر می‌دهد. دستگاهی که انرژی خود را از منبع وحی و آموزه‌های دینی به دست می‌آورد. تاثیر و تاثر شاعر و این دستگاه فکری که به خودآگاهی دینی او منتهی می‌شود، می‌تواند نوعی زیبایی‌شناسی بیافریند و پاسخی محکم به ادعای بی‌تعریفی شعر متعهد به انقلاب باشد. این زیبایی‌شناسی بر بنیان نشانه‌شناسی دینی پی‌ریزی می‌گردد و بستری مناسب را فراهم می‌آورد برای جریان یافتن هر حادثه‌ای که در جهان درون و بیرون شاعر حادث می‌شود، اما از دریچه اندیشه دینی نگریسته و تحلیل می‌شود.

«امشب

به زیارت نواحی فریاد تو آمده‌ام

و لبانم سربلند / اعتراف می‌کنند: / اگر گلوی تو نبود / عقل این حنجره / هرگز / به فریادهای بلند / قد نمی‌داد / اگر گلوی تو نبود... / باید برخیزم / و رو به اقیانوس انتظار / شمایل امروزینت را / از دیوار بوسه بیاویزم / شاید دلم ـ این دعای قدیمی ـ / در آستانه نام تو / مستجاب شود»

حسن حسینی

این شعر در ادامه شعر فارسی و با اتکا به اصول زیبایی‌شناسی شعر کلاسیک فارسی، اما با پذیرش انتقادی تکنیک‌های مدرن شعر معاصر به تکامل می‌اندیشد.

دفاع مقدس به عنوان مهم‌ترین و بزرگ‌ترین پدیده دوران اوج هنر شاعری سلمان هراتی با تمام ابعادش پس از عبور از فیلتر نگاه او و جایگزینی در درون وی و پس از آنالیز هنری از عمده‌ترین درونمایه‌ها در تعدادی از بهترین شعرهای او به حساب می‌آید. این درونمایه تحمیلی نیست پس با وجود دیگر وجودی شاعر گره می‌خورد و مثلا به شعر زیر با اسلوب بیانی خاص آیات قرآنی می‌انجامد:

«هیچ خفاشی / قلمرو آفتاب را درنمی‌وردد / جز به سرانجامی بد / حال آن که روشن است / آفتاب / درخشش محتومی است / در این کرانه / که هیچ خانه / بی‌شهید نمانده است...»

شعر دفاع مقدس با این مختصات به جای ارزش رسانه‌ای، حتی در دوره جنگ، ارزشی فرهنگی می‌یابد. از این منظر هر شعر، سندی تاریخی است که مبانی فکری و هنری زمانه را چون میراثی ارزشمند برای آیندگان، روشن و زنده به یادگار می‌گذارد. چراکه این شعر به تاریخ‌نگاری جنگ و اطلاع‌رسانی در مورد آن نمی‌پردازد. پس می‌تواند در بستر زمان به حیات خود ادامه دهد و به انتقال فرهنگ بپردازد. از این منظر شعر این شاعران پیشگام در هنر دینی انقلاب و دفاع مقدس را می‌توان از آثار مهم ادبی معاصر به شمار آورد. کاش فرصت بیشتری داشتند!

حمیدرضا شکارسری / شاعر و منتقد

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها