ساکنان شهرکهای تازه تاسیس، شاهد عینی همین وضع هستند. خیلی از ساکنان همین شهرکها از سر اجبار و ناچاری به شهرکهای تازه تاسیس کوچ کردهاند، در حالی که اگر توان مالیشان برای خرید یا اجاره خانه کمی بالاتر بود، آن وقت قطعا خیلی از آنها زندگی در مرکز شهر برایشان در اولویت اول قرار داشت.
اما هرچه باشد زندگی در این شهرکها توانسته خیلیها را خانهدار کند. این شاید امیدوارکنندهترین بخش سکونت در این مناطق باشد که توانسته آرزوی خیلیها را برای خانهدارشدن برآورده کند.
این شهرکهای تازه تاسیس داستانشان با مناطق حاشیهای یا همان سکونتگاههای غیررسمی از زمین تا آسمان فرق میکند. حاشیهنشینها بیشترشان مهاجرند و احتمال دارد در آلونکهایی زندگی کنند که اصلا نشود اسم آن را خانه گذاشت، ولی ساکنان شهرکهای تازهتاسیس در سکونتگاههای رسمی و قانونی زندگی میکنند و در آنجا هم خبری از حلبی آباد و آلونکسازی نیست.
آنهایی که در شهرکهای تازه تاسیس ساکن شدهاند، خیلیهایشان مهاجر نیستند و زندگی در نقاط مرکزی شهر را هم تجربه کردهاند، ولی تلاش برای خانهدارشدن یا کمشدن هزینههای زندگی، آنها را به شهرکهایی سوق داده است که زیستن در آنجا خالی از رنج و مشقت نیست.
سکوت اینجا نشانه آرامش نیست
از هر طرف این شهرک تازه تاسیس که به اطراف نگاه میکنید، تا چشم کار میکند فقط بیابان است. بدون خودروی شخصی باید قید زندگی در این شهرک را بزنید، چون اینجا خبری از اتوبوس و تاکسی نیست. خانهها در نظمی جالب، همه یکدست صورتی رنگ شدهاند.
در این شهرک واقع شده در استان البرز، کوچهها و خیابانها یکی در میان آسفالت شدهاند و هنوز هم خیلی از معابر این شهرک خاکی است.
سالها از روند تکمیلشدن خانههای این شهرک میگذرد، ولی هنوز هم امکانات لازم برای زندگی در این شهرک وجود ندارد و همین موضوع سبب خالی ماندن خیلی از واحدهای مسکونی شده است.
بندرت میشود کودکی را در خیابان دید که مشغول بازی باشد و حتی تعداد عابران یک خیابان هم قابل شمردن است. فقط چند کیلومتر آن طرفتر فرودگاهی تجاری وجود دارد که با پروازهای محدود هواپیماهای آن، آرامش شهرک را چند لحظهای به هم میزند.
از دور که به شهرک نگاه میکنید، انگار یک مکعب صورتی بزرگ در بین تلی از خاک جاسازی شده است.
جادهای که به این شهرک میرسد، از آن جادههایی است که نمونه آن را در خارج از شهرها زیاد میبینید. ساکنان این شهرک میگویند تصادفهای هولناک در این جاده چیز عجیبی نیست، چون هر لحظه احتمال دارد به دلیل باریکی جاده و پیچهای تند، دو خودرو از روبهرو با هم برخورد کنند.
جالبترین بخش داستان اینجاست که اگر سوار خودرویتان باشید، این شهرک تازه تاسیس با مرکز شهر حدود ده دقیقه فاصله دارد، اما امکانات این شهرک اصلا قابل مقایسه با نقاط شلوغ مرکز شهر نیست.
در این شهرک، خبری هم از کلاس و مدرسه وجود ندارد. حتی در موقع غروب آفتاب هم تجهیزات روشنایی در خیابانها دیده نمیشود و تقریبا از هر ده کوچه، یک کوچه را میشود پیدا کرد که در آن تیر چراغ برق وجود دارد.
شبهای این شهرک کمی ترسناک است و دیگر از آن مکعب صورتی فرو رفته در تلی از خاک هم نشانی پیدا نمیشود. شب که میرسد، رانندگی در جادههای شهرک هم پرخطرتر میشود و تاریکی هم مشکلی را به مشکلات ریز و درشت شهرک اضافه میکند.
رنج ساکنان، جولان دلالها
برخلاف شهرک اول که در وسط بیابان محصور شده است، این شهرک تازه تاسیس در اطراف تهران قرار دارد.
امکانات موجود در این شهرک به مراتب بهتر از شهرک قبلی است. وقتی به خیابان میروید، معابر پر از آدمهایی است که دنبال کار و زندگیشان هستند و انگار زندگی بیشتر جریان دارد.
در این شهرک تازهتاسیس، دانشگاهی هم هست که پذیرای علمآموزان است و در گوشه و کنار هم میشود پارک و مراکز تجاری پیدا کرد.
اما اینها فقط ظاهر و پوسته قضیه است و آگاهی از مشکلات عمیق یک منطقه فقط با نگاه کردن صرف حاصل نمیشود. همیشه قاعده این است که مشکلات یک منطقه را هیچ کسی بهتر از اهالی آن منطقه نمیداند.
یکی از ساکنان این شهرک نوساز پایتخت به جامجم میگوید: با اینکه این شهرک یکی از بهترین شهرکهای تازه تاسیس تهران است، ولی هنوز هم مراکز درمانی مجهزی در این شهرک وجود ندارد و حتی برای وقت گرفتن از یک پزشک متخصص باید روزها در نوبت انتظار ایستاد.
این شهرک با وجود هزاران شهروند مقیم فقط دو کتابخانه غیرمجهز دارد که بجز محیط ساکت برای مطالعه بندرت امکانی برای امانت دادن کتاب به علاقهمندان مطالعه میدهد. در فازهای آخر این شهرک، آب آشامیدنی هم وجود ندارد و ساکنان این فاز، رنج مضاعفی را تحمل میکنند.
مشکل دیگری را که یکی از شهروندان ساکن این شهرک تازه تاسیس با ما در میان میگذارد، بحث حضور پرتعداد دلالان مسکن است.
او میگوید: این روزها آنقدر بنگاه املاک و دلالان مسکن در شهرک داریم که فکر میکنیم رفتهرفته تعداد آنها از خود ساکنان هم بیشتر میشود. به گفته او، این واسطههای مسکن در شهرک هستند که نرخ یک آپارتمان را تعیین میکنند و برای بسیاری از خانهها هم اصلا نمیتوانید یک نرخ ثابت پیدا کنید، چون هر دلالی یک قیمت میگوید.
البته نظارت ضعیف بر روند خرید و فروش یا اجارهخانهها فقط مختص این منطقه نیست و در خیلی از شهرکهای تازه تاسیس هم این مشکل وجود دارد.
یکی دیگر از مشکلات عجیب و غریبی که همه ساکنان این شهرک را اذیت میکند، موضوع عوارض جادهای است. اهالی این شهرک گلایه دارند که اگر بخواهند به مرکز شهر بیایند، باید مبلغ 2500 تومان عوارض عبور از بزرگراه را پرداخت کنند. حالا فکر کنید اگر فردی که محل کارش در مرکز شهر بوده و هر روز حداقل مجبور است دوبار از این مسیر بگذرد، بنابراین باید ماهانه حدود 150 هزار تومان را فقط برای عوارض بزرگراه این شهرک کنار بگذارد.
این شهرک جدای از این بزرگراه، یک جاده قدیمی و مارپیچ هم دارد که عبور از این جاده دیگر مشمول عوارض نمیشود، ولی هم جاده به سرراستی و امنیت بزرگراه نیست و هم راننده باید تقریبا دوبرابر زمان عبور از بزرگراه را صرف عبور از این جاده قدیمی کند.
قیمتهای این خانه در این شهرک کاملا به این بستگی دارد که شما در کدام نوع از آپارتمانها و در کدام منطقه زندگی میکنید. مثلا اگر در آپارتمانی زندگی میکنید که شغل همه آنها کارمندی است، بنابراین قیمت آپارتمان شما با آپارتمان دیگری که شغلشان چیز دیگری است، فرق اساسی دارد.
حتی احتمال دارد دو آپارتمان، هر دو در یک فاز شهرک باشد و حتی همه امکانات و متراژ آنها هم شبیه یکدیگر باشد، ولی این دلالان مسکن شهرک هستند که با توجه به شغل ساکنان هر منطقه تعیین میکنند هر متر از هر آپارتمان چه قیمتی دارد. نباید فراموش کرد همه مشکلاتی که از آنها اسم بردیم، مشکل یکی از بهترین شهرکهای تازهتاسیس پایتخت است که تازه به نسبت دیگر شهرکهای نوساز مشکلات کمتری دارد.
مثلا در بسیاری از شهرکهای اطراف تهران، امکانات رفت و آمد محدود است و وسایل حمل و نقل عمومی به اندازه کافی وجود ندارد. ساکنان این مناطق، حاشیهنشین به حساب نمیآیند و در سکونتگاههای رسمی زندگی میکنند، به همین دلیل هم انتظار دارند که حداقل از کف امکانات زندگی شهری بهرهمند باشند و مثل سایر شهروندان ساکن در مناطق مرکزی شهرها، دسترسی عادلانهای به امکانات شهری داشته باشند. این امکانات هم صرفا داشتن درمانگاه، مدرسه و راههای مناسب نیست، بلکه توزیع عادلانه امکانات بین شهرکهای تازهتاسیس میتواند حتی خودش را در سیستم لولهکشی و فاضلاب هم نشان بدهد.
در بسیاری از شهرکهای نوپا، شبکه فاضلاب وجود ندارد و همین عامل خودش میتواند مشکلات بهداشتی را برای بسیاری از ساکنان این شهرکها به بار بیاورد.
در حالی که در این شهرکهای تازه تاسیس، روند ساختوساز از مسیر قانونی میگذرد و ساکنان این شهرکها به شکل قانونی خانهشان را بنا کردهاند، ولی خیلی اوقات استحکام و تجهیزات ساختمانها با استانداردهای معقول فاصله معناداری دارد. این اتفاق را هم شاید بشود به کار برخی سازندگان املاک نسبت داد که ساختمانها را فقط با هدف فروش سریع میسازند و در این وسط، توجه چندانی به کیفیت بناها ندارند.
تب خانهدار شدن در این شهرکها ـ به هر قیمتی ـ باعث شده است خیلی از خانوادهها برای سکونت در آپارتمانهای غیراستاندارد هم اعتراض چندانی نداشته باشند. همین عامل، برخی سازندگان بیانصاف را جسورتر کرده است که خانهها را با کیفیت پایینتری بسازند. چنین وضعی خودش نشان میدهد که باید نهادهای قانونی و مسئولان دولتی نسبت به کمیت و کیفیت سازههای این شهرکها نظارت بیشتری داشته باشند تا کسی از اشتیاق خانوادهها برای خانهدارشدن سوءاستفاده نکند.
امین جلالوند / گروه جامعه
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
ابراهیم قاسمپور در گفتوگو با جامجم مطرح کرد؛
ضرورت اصلاح سهمیههای کنکور در گفتوگوی «جامجم»با دبیر کمیسیون آموزش دیدبان شفافیت و عدالت