روایت تصویری از لوطی‌گری در پایتخت

زندگی پر رمز و راز لوطی‌ها

لوطی​ها و بابا شمل​های تهران قدیم

در تهران قدیم ،یک دسته از مردم بودند که جزء پائین اجتماع به حساب می آمدند واگر چه از سواد و معلومات بی بهره بودند ولی به ارزش های اخلاقی و اصول مروت و جوانمردی پای بند بودند.
کد خبر: ۷۷۶۸۳۹
لوطی​ها و بابا شمل​های تهران قدیم

این دسته جماعتی از لوطی​ها و بابا شمل​ها و داش​های محلات تهران بودند که آئین و سنت های مردانگی وجوانمردی را نصب​العین خود قرار داده و از ضعیفان و درماندگان و ناتوانان حمایت می​کردند. لوطی​ها و بابا شمل​ها مورد اعتماد و امین مردم محلات شهر بودند و گاهی اتفاق می​افتاد که وقتی سرپرست و پدر یک خانواده می​خواست به مسافرت برود و زن و فرزند و اهل بیت خود را به یک لوطی محله می​سپرد واطمینان داشت که این شخص با کمال چشم پاکی وعفت از آنها نگاهداری می​نماید.

لوطی ها و داش​ها اکثرا امانت​دار مردم بودند، به همین جهت اهل محل، پول نقد وهر نوع نقدینه و یا اجناس گران قیمت خود را نزد آنها می گذاشتند و خود را آسوده وآرام می​ساختند. کار اصلی لوطی​ها و داش​های سرشناس دارالخلافه ، حمایت از مظلومان و ستمدیدگان بود که گاهی به بهای از دست​دادن جانشان این وظیفه خطیر را به انجام می​رسانیدند.

در میان لوطی​های قدیم تهران در یک قرن پیش، چند چهره دوست داشتنی و سرشناس زندگی می​کردند که مردم آن روزگاران از ایشان خاطرات غرورآمیزی دارند.

معروفترین این لوطی​ها، لوطی صالح بود که چنانچه در جریان هستید امروزه در تهران گذری به این نام هم وجود دارد. ضمناً لوطی عظیم و لوطی اکبرخان و لوطی نایب و لوطی (سرمدار) هم از جمله لوطیهای معروف آن زمان بشمار می​آمدند. لوطی صالح که پهلوان نامداری بود، مردی شریف و ناموس دوستی بود.لازم است درباره این لوطی صالح مواردی را بصورت خلاصه وار خدمت دوستان عرض کنم که وی ابتدا دلقک ناصرالدین شاه بوده، در شوخی اهانت​آمیزی به وی مورد غضب واقع شده متواری و معتکف عتبات می​شود.

در احوالاتش گفته شده مردی بوده سخی .حلیم، باگذشت، لوطی صفت، دستگیر، مومن به تمام معنا، در آن حد که در خشکسالی ای که همه از نماز باران و دیگر توسلات ناامید می​شوند و پریشانحالی مردم می​نگرد، روزی دنبک خود زیر بغل نهاده همراه اهالی بازارچه اش بطرف گورستان چهارده معصوم (بیرون دروازه حضرت عبدالعظیم، سمت غرب) براه افتاده بالای گوری ایستاده، سربرآسمان می​نماید و بر تنبک نواخته شروع به خواندن اشعارزیر می کند.

بحق مویه داران -به اشگ می گساران -به شرم زشت کاران -برمابه بار تو باران و

اندکین می گذرد که هوا تاریک ورعد وبرق شده باران می بارد.

یکی دیگراز لوطی معروف دیگر تهران آن زمان لوطی اکبر پامناری بود ،لوطی بزرگواری که در پامنار زندگی می​کرد، او هم مثل لوطی صالح پهلوان و کشتی گیر بود و حاضر بود که جانش را فدای آرمان​هایش بنماید.

بابا شمل به چه کسانی می گفتند؟

در تهران یک قرن پیش، علاوه بر لوطی​ها وداش​ها، عده​ای بودند که پس از گذراندن مراحلی چند به مقام (باباشملی )نایل می شدند. معمولاً باباشمل​ها که از داش​ها و لوطی​ها بالاتر و برتر بودند از میان این دو طبقه برگزیده می​گردیدند و برای ترقی از داشی به مقام باباشملی می​بایست، مراحلی را طی می​کردند. منجمله: علم کشیدن، مرشد شدن در زورخانه و از همه اینها گذشته، یک نفر باباشمل می​بایست از لحاظ اخلاق داش مآبی و لیاقت وکفایت پیشکسوت سایران می شد.

باید توجه داشت که بابا شمل شدن و مطاع گشتن در نزد روسا و ریش سفیدان یک محله البته کار مشکلی بود و چقدر اخلاق و محسنات مورد نیاز بود تا در میان این همه مردمان ساده دل و متعصب و سخت​گیر بتوان به مقامی رسید که هیچکس بر خلاف امر و اراده وی نتواند رفتاری را عرضه نماید و با اینکه هیچگونه قول و قراری و یا عهد و پیمان انتخابی و قبلی در کار نبود،همگی افراد مطیع و منقاد باباشمل بودند و اگر حادثه ای برای بابای حاضر پیش می​آمد برای تعیین جانشین او حاجتی به انتخاب نداشتند، زیرا قبلاًهمه می​دانستند که بعد از این باباشمل کدام یک از روسا و سردسته لیاقت این مقام را دارند و بدون دسته بندی و هو و جنجال و تبلیغ، حق به حقدار و مرد شایسته می​رسید.

منبع: وبلاگ قدیم ندیما

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها