تفنگ بی‌فشنگ؛ حکایت بیمه‌های روستایی

فرض کنید به فردی که گرسنه است، ابتدا قاشق و چنگال و بشقاب بدهید و بعدش به او بگویید منتظر باشد تا برایش غذا بیاورید. بدیهی است تا وقتی غذا برایش نیاورید، این قاشق و بشقاب به کار او نمی‌آید و نمی‌تواند از آنها استفاده کند.
کد خبر: ۷۵۳۰۵۷
تفنگ بی‌فشنگ؛ حکایت بیمه‌های روستایی

حالا حکایت بیمه‌هایی که در روستاها و عشایر کشور ما وجود دارد، دست کمی از این داستان ندارد. یعنی اگر شما همه روستاییان و عشایر کشور را هم تحت پوشش بیمه درمانی قرار بدهید، اما آن فرد ساکن در مناطق محروم نتواند به خدمات درمانی دسترسی داشته باشد، در آن صورت آن بیمه‌ها نمی‌تواند دردی از مشکلات درمانی آنها کم کند.

به تعبیر دیگر، بیمه شدن همه روستایان و عشایر فقط در شرایطی به کار می‌آید که آن فرد ساکن مناطق روستایی و عشایری به امکانات اولیه درمانی دسترسی داشته باشد، اما اگر آن فرد ساکن مناطق محروم تا شعاع چند کیلومتر به هیچ مرکز درمانی دسترسی نداشته باشد، در آن صورت داشتن یک دفترچه درمانی خشک و خالی، حکم همان قاشق و بشقاب‌های بدون غذاست. البته اگر شما ساکن شهرهای پرجمعیت هستید، شاید با خود فکر کنید مگر می‌شود فردی تا شعاع چند کیلومتر به هیچ مرکز درمانی دسترسی نداشته باشد، اما اگر شما هم سری به مناطق محروم ـ مثل برخی شهرها و روستاهای استان کردستان، لرستان و سیستان و بلوچستان و برخی مناطق عشایری ـ بزنید، فقر امکانات درمانی در این مناطق را به طور ملموس می‌بینید.

کمبود پزشک و امکانات درمانی در مناطق محروم، به جایی رسیده است که پیشتر رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس بصراحت عنوان کرده بود که هیچ خانم پزشکی حاضر نیست در مناطق محروم فعالیت کند.

برای آقایان پزشک هم اوضاع بهتر از این نیست و خیلی از آنها تمایلی برای خدمت در مناطق محروم ندارند و هر طور شده به شهرهای بزرگ‌تر می‌آیند و قید خدمت در مناطق محروم را می‌زنند؛ آن هم در حالی که در شهری مثل تهران، نیازی به اضافه شدن پزشک بیشتر وجود ندارد، اما همین نیاز اضطراری به پزشک و امکانات درمانی در مناطق محروم، بیداد می‌کند. حال می‌بینید که با وجود چنین شرایطی، داشتن یا نداشتن بیمه‌های درمانی نمی‌تواند تاثیر چندانی در دسترسی مردم مناطق محروم به خدمات درمانی داشته باشد و در واقع، فقط در حالتی می‌شود به داشتن این بیمه‌ها دلخوش بود که همزمان با توزیع دفترچه‌های بیمه، حداقل امکانات درمانی هم در دسترس باشد.

خدمات حداقلی با بیمه‌های 95 درصدی

چند هفته قبل، رئیس سازمان امور عشایری خبر داد که با اجرای طرح بیمه سلامت هم‌اکنون بیش از 95 درصد عشایر کشور تحت پوشش بیمه خدمات درمانی قرار گرفته‌اند.

کرمعلی قندالی به ایرنا توضیح داده بود که 5 درصد باقی مانده از جمعیت عشایر نیز تا پایان امسال زیر پوشش بیمه درمانی می‌روند. همچنین به گفته این مقام مسئول، با توجه به ظرفیت‌های صندوق تامین اجتماعی عشایر و اقداماتی که انجام شده هم اینک حدود 25 درصد خانوارهای عشایری کشور تحت پوشش این نوع بیمه نیز قرار گرفته اند و تلاش می‌شود این تعداد طی دو سال آینده به 50 درصد برسد.

رئیس سازمان بیمه سلامت ایران هم به ایرنا اعلام کرده بود که ۹۸ درصد جمعیت کشور تحت پوشش بیمه‌های مختلف پایه‌ای سلامت هستند که از این میزان بیش از ۴۰ میلیون نفر تحت پوشش بیمه سلامت و بقیه شامل دیگر بیمه‌ها می‌شوند. با احتساب این آمارها می‌شود گفت که هم‌اکنون بسیاری از عشایر و افراد ساکن روستاها، تحت پوشش بیمه‌های درمانی مختلف هستند و اغلب آنها دفترچه بیمه دارند، اما در استفاده از این دفترچه‌ها، دیگر این آمارهای مثبت به کار نمی‌آید.

جالب است که وزیر بهداشت هم به این موضوع واقف است و در اوایل امسال بصراحت عنوان کرد نیمی از روستاهای کشور پزشک ندارد.

حالا خودتان حساب کنید در روستایی که پای پزشک به آن باز نشده است، دفترچه درمانی چطور می‌تواند در لحظات سخت و اضطراری به داد بیمار برسد.

با نگاهی دوباره به این آمار و رقم‌ها که از سوی خود مسئولان نظام سلامت ارائه شده است، متوجه می‌شوید هرچقدر کشور ما در زمینه صدور دفترچه‌های درمانی برای روستاییان و عشایر موفق عمل کرده است، اما از آن طرف آمارهای رسمی درخصوص استفاده از خدمات درمانی در روستاها و عشایر، چنگی به دل نمی‌زند و این دو کفه ترازو، به هیچ وجه با یکدیگر هماهنگی و توازن ندارند.

وزارت بهداشت: مشکلات در حال کم شدن است

در حالی که دفترچه بیمه برای بسیاری از روستاییان و عشایر، نقش تزئینی به خود گرفته است و خیلی از آنها نمی‌توانند از خدمات دفترچه‌های بیمه درمانی استفاده کنند، اما دکتر احمد تارا، مدیرکل دفتر مدیریت بیمارستانی و تعالی خدمات بالینی وزارت بهداشت به جام‌جم می‌گوید: این‌طور نیست که دفترچه بیمه‌های خدمات درمانی اصلا به کار بیماران ساکن روستاها و عشایر نیاید و خیلی از آنها هم‌اکنون از خدمات این دفترچه‌ها استفاده می‌کنند.

البته این مقام مسئول قبول دارد که مشکلات کمبود خدمات درمانی در مناطق محروم وجود دارد، اما تاکید می‌کند که این مشکلات روز به روز در حال کم شدن است.

به گفته تارا، با گسترش کلینیک‌های ویژه برای شهرهای زیر صد هزار نفر و تلاش‌های وزارت بهداشت برای ماندگاری بیشتر پزشکان در مناطق محروم، اوضاع در حال بهتر شدن است و توزیع خدمات درمانی در این مناطق بهتر از قبل خواهد شد. اگر با گفته‌های این مقام مسئول جلو برویم، باید امیدوار بود که با استمرار طرح تحول سلامت و اجرای این طرح در مناطق محروم، بزودی دفترچه‌های درمانی در بین روستاییان و عشایر، اجر و منزلت بیشتری پیدا کند.

اما حتی اگر امیدوار باشیم که خدمات درمانی در مناطق محروم گسترش پیدا می‌کند، باز هم این سوال مطرح می‌شود که چرا در وهله اول، خدمات درمانی در مناطق محروم توسعه پیدا نکرده و چرا برای توسعه خدمات درمانی در مناطق محروم، ابتدا از گسترش بیمه‌ها شروع شده است؟ یعنی به‌جای آن‌که ابتدا منابع طرح تحول سلامت، صرف بهبود زیرساخت‌های درمانی و توزیع عادلانه خدمات درمانی در مناطق روستایی و عشایری می‌شد، به صورت برعکس عمل شده و این کار ابتدا با توسعه بیمه‌ها شروع شده است.

از گویایی آمارها تا فقدان بیمه‌های تکمیلی

براساس گفته‌های رئیس سازمان امور عشایری، حدود یک میلیون و 200 هزار نفر از جمعیت ایران را عشایر پراکنده در سطح تمام استان‌های کشور غیر از استان کردستان تشکیل می‌دهند. به گفته این مقام مسئول به ایرنا در این میان استان فارس با رقمی حدود 12 درصد بیشترین سهم جمعیت عشایر کشور را در خود جای داده است.

همچنین به نقل از کرمعلی قندالی، پس از آن استان‌های کرمان، سیستان و بلوچستان و خوزستان بیشترین سهم جمعیتی عشایر کشور را به خود اختصاص داده‌اند و در این میان استان‌های قزوین و قم کمترین جمعیت عشایری کشور را در خود جای داده‌اند.

از سوی دیگر، گفته می‌شود حدود 30 درصد جمعیت کشور را ساکنان روستا تشکیل می‌دهند و به تعبیر دیگر می‌توان گفت که هم‌اکنون حداقل 20 میلیون نفر نیز در روستاها زندگی می‌کنند.

با نگاهی به آمار جمعیت روستاییان و عشایر می‌بینیم حداقل بیش از 20 میلیون نفر در روستاها و مناطق عشایری زندگی می‌کنند، اما این جمعیت میلیونی به هیچ وجه از پوشش بیمه‌ای برابری با شهرنشینان برخوردار نیستند.

مثلا در همین استان فارس که بالاترین جمعیت عشایر را به خود اختصاص داده است، در شهر شیراز به‌عنوان مرکز این استان، مردم به خدمات درمانی متنوع و پیشرفته‌ای دسترسی دارند و براحتی می‌توانند با داشتن انواع بیمه‌های پایه و تکمیلی، هزینه‌های درمان خود را کمتر کنند، اما عشایر همین استان، از چنین امکانی بی‌بهره هستند و بسیاری از آنان، از دفترچه بیمه‌های خود استفاده چندانی نمی‌کنند.

از سوی دیگر، جالب است که در طرح تحول سلامت، سهم روستاییان و عشایر برای پرداخت هزینه‌های درمانی در بیمارستان‌های دولتی، تقریبا نصف پرداخت شهرنشینان است و آنها می‌توانند با داشتن دفترچه‌های بیمه پایه، از این خدمات استفاده کنند، اما مشکل اینجاست که دسترسی آنها به مراکز درمانی مجهز و پیشرفته بسیار پایین است و آنها نمی‌توانند از این تسهیلات ویژه بیمه‌های درمانی، بخوبی برخوردار شوند.

مشکل دیگری که البته شاید در بین بسیاری از شهرنشینان هم عمومیت داشته باشد، این است که سهم روستاییان و عشایر از خدمات بیمه‌های تکمیلی، بسیار ناچیز است و اغلب روستاییان و عشایر از خدمات بیمه‌های تکمیلی محروم هستند. با توجه به این‌که دیگر تقریبا همه می‌دانیم بدون داشتن بیمه‌های تکمیلی، نمی‌توان بسیاری از هزینه‌های درمان را پوشش داد و نقش بیمه‌های پایه در این زمینه بسیار ضعیف است، اما اغلب روستاییان و عشایر از خدمات بیمه تکمیلی استفاده نمی‌کنند و در بهترین حالت، همان دفترچه بیمه‌های پایه‌ای دارند که درمان‌های بسیار محدودی را پوشش می‌دهد.

درست است که شاید گفته شود بسیاری از شهرنشینان هم از خدمات بیمه تکمیلی استفاده نمی‌کنند، اما مساله اینجاست که این مشکل در بین روستاییان و عشایر حادتر است و اغلب آنها اگر مجبور به انجام جراحی‌های تخصصی یا نیازمند به استفاده از خدمات دندانپزشکی و پیراپزشکی باشند، مجبور هستند بیشتر هزینه‌ها را از جیب خود پرداخت کنند.

در هر حال، با توجه به این‌که بسیاری از ساکنان روستاها و مناطق عشایری کشور از امکانات رفاهی بالایی برخوردار نیستند و پوشش همه هزینه‌های درمانی برای بسیاری از آنها، سخت و حتی گاهی غیرممکن است، بنابراین وظیفه نظام سلامت است که برای یک‌سوم جمعیت کشور، هم بیمه‌های کارآمدتری تعریف کند و هم خدمات درمانی در این مناطق را بهبود بخشد.

امین جلالوند ‌/ ‌گروه جامعه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها