در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
او در بازجوییها به قتل زهره ده ساله اعتراف کرد و گفت: جسد را در بندرانزلی کشف و دفن کرده که تیمی از ماموران شهربانی به این شهر اعزام شده و علاوه بر کشف جسد، شش مرد را در این رابطه دستگیر کردند.
«ایران» توسط بازپرس و افسر شهربانی به اتاق بازجویی منتقل شد. زن جنایتکار سکوت کرده و خیره به دیوار نگاه میکرد. پس از مکثی طولانی لب به اعتراف باز کرد و گفت: با زهره به بندر انزلی رفتم. در آنجا با جوانی به نام شیخ آشنا شدم که او و دوستانش مزاحم من میشدند. آنها عکس من را در مجلهای دیده بودند و به همین دلیل رفتار بدی با من و زهره داشتند. برای رهایی از اذیتهای آنها تصمیم گرفتم خود را به داخل چاه بیندازم. زهره را بغل کرده و به بالای چاه رفتم. زهره را به داخل چاه انداختم. افرادی که در ویلا بودند متوجه ماجرا شده و من را از چاه دور کردند.
جسد زهره را از چاه بیرون آوردند و در فاصله 500 متری ویلا دفن کردند. شما مرا زنی سفاک و سنگدل میدانید اما پدر زهره مردی بیرحم و سفاک است زیرا وقتی ماموران به دنبال زهره بودند او در تهران مشغول خوشگذرانی بود. من این کار را برای انتقام از پدر زهره انجام دادم.
بازپرس پرونده پس از بازجویی از «ایران» در مصاحبهای گفت: ایران فکر میکند اگر با تناقضگویی تعداد متهمان را افزایش دهد از مجازاتش کم میشود.
محاکمه
ساعت 10 صبح شهریور 1350 محاکمه «ایران شریفی» آغاز شد. در این جلسه نماینده دادستان برای ایران مجازات اعدام را درخواست کرد و گفت: بزهکاری ایران شریفی برای ما مسلم است و او سعی دارد از مجازات فرار کند. وکیل متهم هم مدعی شد موکلش از بیماری و مرض روانی رنج میبرد و به همین دلیل مرتکب قتل شده است.
رئیس دادگاه سپس از «ایران» خواست از جای خود بلند شود و در برابر اتهاماتش از خود دفاع کند.
ایران بلند شد و دفاعیات خود را اینگونه شروع کرد. «من مثل توپ فوتبال در دستان رمضان، پدر زهره و فاطمه بودم. او من را بیچاره کرد. او هرطور که دوست داشت با زندگی من و سرنوشتم بازی کرد. او من را از بچههایم جدا کرد. او من را بدبخت کرد. من هم برای انتقام از رمضان بچههایش را دزدیدم و آنها را به قتل رساندم.
حاجیه مادر دو کودک هم درباره درخواستش از دادگاه گفت: اگر بند از بندم جدا کنند رضایت نمیدهم که در مجازات این زن تخفیفی بدهند. «ایران» با کشتن فاطمه و زهره جگر من را سوزاند و من تا عمر دارم مرگ بچههایم را فراموش نمیکنم. من تنها وقتی آرام میشوم که ایران اعدام شود و منتظر آن لحظه هستم.
پس از جلسه دادگاه، قاضی برای صدور حکم، تنفس اعلام کرد و حکم دادگاه از سوی دادستان تهران اعلام شد. «ایران شریفی براساس حکم دادگاه به اعدام محکوم شده و حکم مجازات او در 48 ساعت آینده اجرا میشود.»
سپیده نزده است. ایران شریفی توسط دو مامور به سوی چوبه دار هدایت میشود. عدهای پشت سرشان راه میافتند. نماینده دادستان پزشکی قانونی، مرد روحانی، چند مامور زندان و منشی دادگاه عالی جنایی همراه «ایران» بودند.
هنوز ۲۰ متر به چوبه دار مانده بود که ایران سرجایش میخکوب شد. دهها زن زندانی از پشت میلههای زندان سرک کشیدند و او را با نگاهشان بدرقه میکردند. ناگهان تعادل ایران به هم خورد و زانوانش خم شد. زندانبانان زیر بغلش را گرفتند. ایران توان راه رفتن نداشت. چشمهایش را بست تا چوبهدار را نبیند.
دو انگشتر عقیق در انگشتانش دیده میشد. یک قدمی چوبه دار که رسید دیگر نمیتوانست قدم بردارد. منشی دادگاه به دستور نماینده دادستان متن فرجام خواهی را قرائت کرد:
ـ بانو ایران، فرزند....، شهرت شریفی، چهل و یک ساله، شغل: خانهدار، ساکن تهران.
به اتهام ارتکاب دو قتل تحت تعقیب دادسرای تهران قرار گرفت. نامبرده که زن رمضان بختیاری ـ پدر زهره و فاطمه ـ بود به علت اختلاف شخصی و انتقامجویی در تاریخ دوازدهم مهر سال ۴۹ از مقابل کودکستان واقع در خیابان سیروس دو دختر خردسال رمضان را ربوده و به کرج برده است. ایران شریفی شب را در منزل شخصی به نام بهمن یکی از منسوبان شوهر قبلیاش میگذراند و همان شب فاطمه ـ دختر کوچکتر ـ را خفه میکند. سپس با دختر بزرگتر به بندر انزلی میرود. آنجا هم این دختر را به خاطر انتقامجویی داخل چاه آب میاندازد. دادسرای شهرستان تهران پس از دستگیری ایران برای او تقاضای اعدام کرد و دادگاه عالی جنایی پس از انجام تشریفات قانونی به این جنایت رسیدگی کرد....
قرائت حکم نیم ساعت طول میکشد. در تمام این لحظات ایران شریفی ساکت است و هیچ حرفی نمیزند. بعد از خواندن حکم به ماموران میگوید: چرا معطل هستید، زود باشید اعدامم کنید.
دو مامور اجرای حکم به دادستان نگاه میکنند. فرمان مرگ صادر میشود. طناب حلقه شده دور گردن ایران انداخته میشود. او روی چهارپایه مخصوص میرود و ناگهان طناب کشیده میشود... .
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد