دیگر اینکه مثلا مسیر بازار پیش گرفته باشی یا قصد کنی سری به مولوی و شوش بزنی و مواد غذایی یا لوازم خانگی و ظرف و ظروف خریداری کنی یا اینکه کیف و کفشی بخواهی و دوست داشته باشی از سپهسالار خرید کنی یا لباسی بخواهی و کوچه برلن پاتوقت باشد. دست آخر هم اینکه عروسی در پیش داشته باشی و کارت دعوتش را بخواهی تهیه کنی. این روزها، اما یک عده دیگر هم بهارستان میآیند؛ ماموران خریدی که به نمایندگی از شرکتهای دولتی و خصوصی میخواهند سفارش تقویم و سررسید آخر سال را بدهند. کالاهایی که یک جورهایی همه با آن سر و کار دارند و کارکردهای مختلفی دارد، کارکردهایی که اصلیترینشان شاید مقابله با فراموشی باشد.
این روزها که به دلیل ایام محرم و صفر، عقد و عروسی کم است؛ سر چاپخانهداران تهران با چاپ و فروش سررسید و تقویم گرم شده است. در هوای سرد بهارستان، بازار چاپ و نشر این کالاها حسابی داغ است. مخصوصا با توجه به این نکته که ثبات اقتصادی، وضع کاغذ را هم کمی بهتر و حداقل باثباتتر کرده است. شرایط ذکر شده این نوید را برای فعالان صنعت چاپ دارد که بازار سررسید امسال بازار خوبی خواهد بود.
از آن گذشته اصولا سررسید و تقویم و سایر مطبوعههایی که حاوی تقویم فارسیاند، به لحاظ سنتی مورد اقبال همه ایرانیان قرار دارد. سررسید از عیدیهای مرسوم در بسیاری خانوادههای ایرانی است و خیلیها حتی در ابتدای سال به شکل سیریناپذیری به دنبال جمعآوری سررسیدهای سال نو هستند، هر چند که حتی هیچ کدامشان مورد استفاده قرار نگیرد.
یکی از ریشههای علاقه به سررسید و تقویم در میان ایرانیها، شاید اعتبار تقویم فارسی باشد؛ این تقویم به عنوان یکی از دقیقترین تقویمهای جهان شناخته شده است و به نامهای خورشیدی و جلالی معروف است. اولی به این دلیل که معیار تعیین ساعت و روز، وضع خورشید است و دومی به دلیل اینکه به دستور جلالالدین خوارزمشاه، یکی از پادشاهان ایرانی تدوین شده است. البته مدون این تقویم هم فرد شهیری بوده است. خیام نیشابوری همراه با رباعیات مشهورش، تقویم جلالی را هم برای ایرانیان به یادگار گذاشته است. این تقویم از ابتدای سده جاری یعنی 1300 به عنوان تقویم رسمی کشور مورد استفاده قرار گرفته و در قوانین بالادستی فعلی کشور نیز مبنای تاریخ رسمی و اداری کشور است. به این مساله در اصل هفدهم قانون اساسی اشاره شده است.
یک «بازار» واقعی
بازار تقویم و سررسید مثل بسیاری از کالاهای دیگر به وضعیت مصرفی رسیده است. وضعیت مصرفی در اقتصاد بازار به این معناست که عرضه تابعی از تقاضا و تقاضا احتمالا تابعی از تبلیغات یا تولید نیاز برای مشتریان است. بنابراین محصولاتی متنوع و البته با تولید انبوه به بازار عرضه میشود. موضوعی که بخوبی در مغازههای میدان بهارستان مشهود است. به نسبت این تنوع، قیمتها هم از حالت ساده و ارزان قبلی درآمده و گزاف شده است. البته نباید وضعیت بد کاغذ را هم از یاد برد؛ کاغذی که چند سال تورم بالای 10 درصد را تحمل کرد.
چه تقویمها و سررسیدهایی در بازار موجود است؟
اما درباره تنوع از نظر ظاهری، قطع و اندازه تقویم (منظور از تقویم در این نوشته عام است. یعنی هم سررسید و هم تقویمهایی که سررسیدی نیستند) بسیار متنوع شده است. از تقویمهای کلاسوری که به درد مدیران میخورد تا خشتی که بیشتر خاصیت فانتزی و هنری دارد تا تقویم رقعی که متداولترین سایز است (اندازه معمول کتابها) و پالتویی و جیبی که مناسب برای همراه داشتن همیشگی است. ظاهر تقویمها هم بسیار متفاوت است. تقویمهای شیک با پوسته چرمی، تذهیب و طلا و نقرهکاری در بازار موجود است و تقویمهایی هم هست که ورق گلاسه یا به اصطلاح بازار، سنگین دارد (مثلا 700 گرمی). علاوه بر اینها تقویمهایی هم هستند که با کاغذ سبک و غیرمرغوب، برای کاهش قیمت تولید میشوند.
وسایل جانبی تقویم هم در تنوع آن موثر است. مثلا برخی تقویمها در قالب یک کیف و با خودکار یا برگه یادداشت و دفترچه تلفن عرضه میشود و برخی تقویمها هستند که کنار خود ماشین حساب دارند.
اما تنوع به همین جا ختم نمیشود. محتوای تقویمها هم باعث تفاوت و در نتیجه متعدد شدن انواع آنهاست. در تقویمهای معمول، مواردی چون تلفنهای ضروری، اوقات شرعی، دفترچه تلفن و مسافت بین شهرهای ایران همراه کد شهرها و کشورها به چاپ میرسد، اما در برخی مغازهها میتوان تقویمهای مهندسی را پیدا کرد که جداول مربوط به مهندسی ابنیه، فلزات و... را هم دارند. اگر از بهارستان به میدان انقلاب بروید، میتوانید از پاساژ مهستان، تقویمهای مذهبی بخرید که شامل احادیث معصومین و سخنانی از بزرگان دین در کنار ادعیه مشهور میشوند. عکسها و پوسترهایی هم از شهدا یا اماکن مذهبی به چشم میخورد.
اما ظهور نسل جدید شامل جوانان و نوجوانانی که فضاهای فانتزی را بهتر میپسندند باعث شده تقویمهای اینچنینی که بیشتر مطالب روانشناختی مثبت نگر و نیز طنز دارند در بازار دیده شود. همچنین میتوان تقویمهای تخصصی را دید که به یک موضوع خاص مثل تیم استقلال، تیم پرسپولیس، سینما، سلامت، دفاع مقدس و... میپردازد. نمونه بارز این تقویمها، تقویم دانشگاهی است که به شکلی غیرمعمول از ماه مهر یک سال تا سال بعد است و تمرکز مناسبتشناسی آن بر موضوعات علمی و دانشگاهی است. این تقویم توسط وزارت علوم تهیه میشود.
با این همه تنوع، باز هم خریداران از نبود سررسید و تقویم مناسب در بازار گلایه دارند. نظرسنجی میدانی گزارشگر چمدان از خریداران نشان میدهد داشتن فضای سفید بیشتر که استفاده از تقویم برای مقاصد نوشتاری را آسانتر میکند، در کنار سبکی و البته شیک بودن، ویژگیهای مورد نیاز شهروندان است که معمولا در یک تقویم جمع نمیشوند. از این روست که اخیرا بازار دفترچههای یادداشت هم داغ شده است. دفترچههایی که بدون محدودیت زمانی که در یک سررسید هست میتوان از آن استفاده کرد و معمولا سه ویژگی بالا را به صورت همزمان دارند.
قیمت تمام شده یک سررسید معمولی در سال گذشته برای چاپخانهدار 5000 تومان بوده و شما نمیتوانید با زیر 10 هزار تومان سررسیدی در بازار پیدا کنید. این قیمتها در مغازههای خرده فروشی به 15 تا 20 هزار تومان هم میرسد. البته تقویمها معمولا قیمت کمتری دارند. مثلا یک چاپخانه معمولی در بهارستان، یک تقویم جیبی جلد چرم را به شرط سفارش حداقل 100 عدد به قیمت هر جلد 3500 تومان به شما میفروشد |
اما چه کسانی خریداران تقویمها و سررسیدها هستند؟ خریداران تقویم و سررسید به سه دسته عمده تقسیم میشوند. کسانی که سفارش یک تقویم را به صورت عمده دادهاند و میخواهند آن را برای خود سفارشی کنند یعنی روی آن لوگوی خود را چاپ و داخل آن محتویات تبلیغی خود را عرضه کنند. این گروه معمولا موسسات بزرگ خصوصی و دولتی هستند مثل بانکها. مثلا در شهریور امسال یکی از بانکهای دولتی از طریق یک مناقصه عمومی اعلام کرد که به 200 هزار جلد سررسید سال 1394 (190 هزار جلد سررسید عادی و 10 هزار جلد ویژه طلاکوب و نقره کوب) ، 500 هزار جلد تقویم جیبی و 50 هزار جلد تقویم (30 هزار جلد رومیزی و 20 هزار جلد رومیزی ایستاده) نیاز دارد. نمونه دوم موسسات کوچکتری هستند که به صورت عمده از بازار خرید میکنند اما از تقویم و سررسیدهای عمومی استفاده میکنند. دسته سوم هم افراد عادی هستند که برای مقاصد شخصی خود سررسید میخرند و معمولا پول گزافی هم برای خرید یک سررسید تکی میپردازند. در بازار کنونی حداقل قیمت یک سررسید آبرومند 15 هزار تومان است. البته یک نوع سررسید دیگر هم به بازار عرضه میشود، آن هم از سوی ناشرانی که تقویم و سررسید مشهور و برندشده در بازار دارند. سررسید آستان قدس رضوی که سالهاست توسط این نهاد چاپ میشود نمونهای از این نوع است.
اقتصاد سررسید ظاهرا برای هر دو طرف عرضه و تقاضای این کالا سود خوبی دارد. در نظرسنجی که نشریه تخصصی صنعت چاپ در سال گذشته از 9 فعال این صنعت در مورد سررسید و تقویم برگزار کرده بود؛ 7 فعال گفته بودند با وجود رشد اقتصادی منفی کشور که بالطبع در وضع فعالان اقتصادی سفارش دهنده تاثیر داشته، بازار سررسید به آنها روی خوش نشان داده است. قیمت تمام شده یک سررسید معمولی در سال گذشته برای چاپخانهدار 5000 تومان بوده و شما نمیتوانید با زیر 10 هزار تومان سررسیدی در بازار پیدا کنید. این قیمتها در مغازههای خرده فروشی به 15 تا 20 هزار تومان هم میرسد. البته تقویمها معمولا قیمت کمتری دارند. مثلا یک چاپخانه معمولی در بهارستان، یک تقویم جیبی جلد چرم را به شرط سفارش حداقل 100 عدد به قیمت هر جلد 3500 تومان به شما میفروشد. این رقم در مورد تقویم رومیزی هم صدق میکند.
سررسیدها اگرچه با آغاز سال و با خوبی و خوشی میآیند اما غالبا پایان خوشی ندارند. اگر سررسیدی استفاده شده باشد که به سطل زباله میرود، وگرنه زمان آن گذشته و با توجه به تغییر تاریخ و روزها، در بهترین شرایط به عنوان یک دفترچه یادداشت مورد استفاده قرار میگیرد. حتما دیدهاید دستفروشهایی را که اطراف میدان انقلاب و جاهایی از این دست، سررسیدهای باطله میفروشند، سررسیدهای سال 93 یا 92 یا سالهای قبلتر که حداکثر 2000 تومان قیمت دارد. اما این سرنوشت همه سررسیدها نیست؛ نمونههای بسیاری هم هست که دست نخورده یا نصفه و نیمه باقی میمانند؛ روایتی تلخ از سالی پر از کارهای نیمهتمام.
مصطفی مسجدی آرانی / چمدان (ضمیمه آخر هفته روزنامه جام جم)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد