اکبر کیسه زباله را برداشت و از ساختمان خارج شد. خودروی میثم با چراغ روشن مقابل در پارک بود. به موضوع مشکوک شد و به سمت پژو رفت. صندلی راننده خوابیده بود. کمی که دقت کرد میثم روی صندلی خواب بود. چند ضربه به شیشه زد و او را صدا کرد، اما مرد جوان هیچ واکنشی نشان نداد. در را باز کرد و با جسد غرق در خون میثم روبه‌رو شد.
کد خبر: ۷۵۰۳۸۰

سروان میری در خانه مشغول تماشای تلویزیون بود که زنگ تلفن همراهش به صدا درآمد. مامور کلانتری 18 تهران بود و از قتل مردی در غرب تهران خبر داد. کارآگاه آدرس را گرفت و راهی محل جنایت شد. قتل در مقابل یک مجتمع مسکونی رخ داده بود. عقربه‌ها ساعت 9 شب را نشان می‌داد، اما جمعیت زیادی در محل قتل و پشت نوار زرد رنگ جمع شده بودند. همه با نگاهی کنجکاو تحقیقات ماموران را پیگیری می‌کردند و هرکدام چیزی درباره قتل می‌گفت.

ماموران تشخیص هویت در حال نمونه‌برداری از محل قتل بودند. کارآگاه وارد محوطه صحنه جرم شد و مامور کلانتری به سمت او آمد تا گزارش تحقیقات اولیه را بدهد. «مقتول یکی از ساکنان مجتمع و به نام میثم است. امروز ساعت 8 شب سرایدار برای بردن زباله‌ها به کوچه می‌آید و با مشاهده جسد موضوع را به پلیس خبر می‌دهد. مقتول به تنهایی زندگی می‌کرد و مدیر یک شرکت واردات دارو بود.»

کسی مورد مشکوکی ندیده است؟

نه.

ساختمان دوربین مداربسته ندارد؟

نه. دوربین‌های اطراف هم صحنه‌ای را که به درد تحقیقات بخورد، ثبت نکرده است.

کارآگاه سپس سراغ جسد رفت. پزشک جنایی در حال معاینه جسد بود. سروان صبر کرد تا گزارش اولیه دکتر را بگیرد. دکتر احمدی در حالی که مشاهدات اولیه خود را در برگه‌ای می‌نوشت رو به سروان میری کرد و گفت: قتل حدود دو ساعت قبل رخ داده و گلوله به شقیقه راست اصابت کرده است. آثاری از درگیری هم روی بدن مقتول دیده نمی‌شود. به احتمال قوی غافلگیر شده و هیچ فرصتی برای مقاومت نداشته است.

کارآگاه سپس سراغ اکبر ـ سرایدار ساختمان ـ رفت. مرد میانسال وحشت در چهره‌اش موج می‌زد. پس از هر پرسش، مکث کوتاهی می‌کرد و پاسخ می‌داد.

مقتول چند وقت است در این ساختمان سکونت دارد؟

سه سالی می‌شود.

رفت و آمد مشکوکی نداشت؟

نه. تا به حال ندیده بودم کسی به خانه او رفت و آمدی داشته باشد.

با کسی مشکلی نداشت؟

آقا میثم مرد آرامی بود و کاری به اهالی محل نداشت. یک هفته قبل با یکی از ساکنان ساختمان درگیر شد، تا حالا او را اینقدر عصبانی ندیده بودم البته فردای آن روز باهم آشتی کردند.

علت درگیری چه بود؟

درست متوجه نشدم، اما به نظر می‌رسید به دلیل اختلافات مالی بود.

با کدام‌یک از اهالی اختلاف داشت؟

با آقا رضا، ساکن واحد 6.

صدای شلیک گلوله را شنیدی؟

نه. اگر می‌شنیدم که زودتر متوجه قتل می‌شدم.

مقتول همیشه ماشینش را بیرون پارک می‌کرد؟

نه او پارکینگ داشت و تا به حال ندیده بودم در خیابان پارک کند.

سروان نکته‌های مهم صحنه قتل را یادداشت کرد و از مامور کلانتری خواست رضا را برای تحقیق نزد او بیاورد.

رضا مردی قوی‌هیکل بود که چهره‌ای خونسرد داشت. سروان او را داخل خودروی کلانتری برد تا تحقیقاتش را کامل کند.

علت درگیری‌ات با میثم چه بود؟

چند ماه قبل از او 10 میلیون تومان قرض کردم، اما نتوانستم آن را سر موقع پرداخت کنم به همین دلیل باهم درگیر شدیم که در آخر 10 روز فرصت گرفتم تا بدهی‌ام را پرداخت کنم.

امروز مورد مشکوکی ندیدی؟

حدود ساعت 7 و 30 دقیقه عصر مقابل پنجره ایستاده بودم که متوجه میثم شدم که مقابل ساختمان پارک کرد. این‌که چرا ماشین را داخل نیاورده بود باعث شک من شد. چند دقیقه بعد مرد موتورسواری کنار خودروی او توقف کرد و در سمت راننده را باز کرد و بعد از چند ثانیه در را بست و رفت.

او را شناختی؟

نه. کلاه به سر داشت.

متوجه شلیک گلوله شدی؟

صدایی که نشنیدم. فکر کنم اسلحه‌اش صدا خفه‌کن داشت.

توانستی بدهی خود را پس بدهی؟

نه، اما در تلاش بودم آن را جور کنم.

کارآگاه پس از بررسی دوباره صحنه قتل، نتیجه تحقیقاتش را به بازپرس جنایی اعلام و با اشاره به دو دلیل رضا را به‌عنوان قاتل معرفی کرد.

رضا صبح روز بعد وقتی در اداره آگاهی مقابل سروان میری نشست، گفت: فرصت 10 روزه‌ام برای بازگرداندن بدهی رو به پایان بود و نتوانسته بودم 10میلیون تومان را تهیه کنم. میثم تهدید کرده بود اگر پول را ندهم مرا بازداشت می‌کند. میثم مرد تنهایی بود و اگر او را می‌کشتم کسی متوجه بدهی نمی‌شد به همین دلیل نقشه قتل را اجرا کردم. چند سال قبل اسلحه کلتی خریده و آن را در خانه مخفی کرده بودم. روز حادثه با آن اسلحه سراغ میثم رفتم.

وحید شکری

پاسخ معمای پلیسی هفته قبل

سروان میری با اشاره به دو دلیل زیر محسن را به‌عنوان قاتل معرفی کرد:

1ـ فاصله دو متری پوکه نشان می‌داد که احمد براثر بی‌احتیاطی به خودش شلیک نکرده بلکه فردی از مسافتی دورتر به او شلیک کرده است.

2ـ با توجه به بلند بودن لوله اسلحه شکاری، اگر براثر بی‌احتیاطی گلوله‌ای شلیک می‌شد، منجر به قتل نمی‌شد زیرا هنگام کار با اسلحه، لوله آن باید رو به هوا یا زمین قرار می‌گرفت.

در مسابقه این هفته 267 نفر از خوانندگان شرکت کردند که 103 نفر پاسخ صحیح داده‌اند. از میان خوانندگانی که پاسخ صحیح داده‌اند، آقای علی عباسیان از اصفهان به قید قرعه برنده شده است.

از میان نظرات خوانندگان

باسلام. تپش جان حرف نداری. حوادث قدیمی خیلی خوبه. درمورداهالی هنروورزش، روزنامه‌های زیادی بهش می‌پردازند، تپش همین شکلش که قدیمی هااضافه شده نمره اش بیسته بیسته. دست همتون گل. ابوالفضل حیدری رادازگرگان

سلام: پیشنهاد می‌کنم مطالب سالیان اخیر تپش را تحت یک‌عنوان کتاب چاپ کنید مطمئنأ از طرف مردم خیلی استقبال می‌شود. 5339 ... 0918

اگر می‌شود تپش دوبار در هفته چاپ شود خوبه به جای حوادث خارجی حوادث کشور خودمان باشد بهتره 9355 ... 0910

سلام. مرسی از ضمیمه خوبتان. لطفا داستان‌های قتل و خیانت بیشتر بذارید. 5693 ... 0911

صفحه مرگ‌های عجیب خیلی جالب بود امیدوارم ادامه داشته باشد. علی دارابی از قوچان

سلام. هشدارهایی که در کنار خبرها کار می‌کنید خوب است هم باعث شده من هوشیار‌تر شوم و هم به دوستان و آشنایان هشدار دهم. سید حمید. س. از کرمانشاه

شما خواننده گرامی با معرفی قاتل و با اشاره به دو دلیل کارآگاه می‌توانید در مسابقه معمای پلیسی شرکت کنید. پاسخ خود را همراه نام و نام خانوادگی به شماره 300011224 ارسال کنید.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها