اسلام باورهای دارای منشأ الهی سایر ادیان را پذیرفته، تکمیل کرده و انحرافات آنها را زدوده است

انواری برای هدایت

انسان‌ها از دیرباز برای آبادانی و حفظ درختان مخصوصاً‌ درختان کهنسال احترام قائل بوده‌اند؛ چرا که مردمان پیشین طبیعت را موجودی زنده می‌دانستند و برای آن نوعی جانمند انگاری قائل بودند.
کد خبر: ۷۴۹۹۹۵

از این رو برخی از اقوام ادعا می‌کردند در میان زمزمه برگ‌ها صدای خدایان را می‌شنوند یا حتی بعضی کاهنان اظهار می‌کردند که از شنیدن صدای برگ‌ها قادرند آینده را پیشگویی کنند. در تاریخ پر تلاطم زندگی پیامبران که برخی در قصص انبیاء و برخی در احادیث ائمه آمده است،‌ از این دست مطالب بسیار است.

شیخ صدوق در کتاب عیون الاخبار الرضا از قول امام رضا به حکایتی اشاره می‌کند که در آن قومی وجود دارند که درخت تنومند و کهنی را می‌پرستند. این حکایت داستان اصحاب الرس است که نام آن قوم در قرآن نیز آمده است: «و [نیز] عادیان و ثمودیان و اصحاب رس و نسل‌های بسیاری میان این [جماعت‌ها] را [هلاک کردیم].» (38‌/‌25)

داستان اصحاب الرس داستان مردمانی است که شیطان وسیله هلاکت آنها را فراهم ساخته و باعث شده آنها به پرستش درخت روی آورند. بر طبق آنچه در این حدیث آمده است، مردم این قوم درختی را می‌پرستیدند که شاه درخت نام داشت.

این مردم در هر ماه از سال برای درخت جشنی می‌گرفتند و برای درخت قربانی‌ها می‌کردند و قربانی‌ها را می‌سوزاندند و دود آن به آسمان می‌رفت و آسمان را فرا می‌گرفت. شیطان نیز به لابه‌لای شاخه‌های درخت می‌رفت، آنها را تکان می‌داد و با صدایی مانند کودکی در پاسخ به مردم می‌گفت: « ای بندگانم از شما راضی شدم راحت و خوشحال باشید.»

مردم هم شب تا روز را به پایکوبی و موسیقی می‌پرداختند. این جشن چند روز ادامه داشت و شیطان نیز همچنان به میان درخت می‌آمد و آن را با شدت بیشتری تکان می‌داد و وعده و وعیدهای پوچ و توخالی به آنان می‌داد. (ابن بابویه، 1373، 423 ـ 421) این داستان نیز حاکی از آن است که مردم از گذشته‌های بسیار دور درختان را می‌پرستیدند و برایشان نذر می‌کردند و با بستن پارچه به شاخه‌های آنها سعی داشتند به خواسته‌های خود برسند. این در حالی است که پیامبران با بعثت خود سعی در برانداختن این باور موهوم داشتند. چرا که خداوند ورای طبیعت و طبیعت پرستی است.

او در میان شاخه‌های درخت با کسی سخن نمی‌گوید و با نذر کردن به درخت نیز نمی‌توان به خواسته‌ای رسید. این امری بود که پیامبران در طول تاریخ تلاش کردند آن را به مردم گوشزد کنند و این عمل آنها بیانگر گذر از مرحله ابتدایی تفکر انسانی به سوی تفکر پیشرفته است. این‌که خداوند خدایی است که کل جهان را آفریده است و خالق تمامی موجودات و رب آنهاست، رسالت بزرگ پیامبران در کل دوران بوده است.

در حکایت اصحاب الرس علت پرستش درخت گمراهی مردم به‌وسیله شیطان بیان شده است. شیطان از بدو خلقت انسان و حتی پیش از آن حضور داشته و همواره سعی داشته که انسان را از راه راست و درست گمراه کند. در کل باید گفت که در این دنیا همواره دو نیروی خوب و بد به اشکالی مختلف خود را نشان داده‌اند و با نمادهای مختلفی مجال بروز یافته‌اند.

نمادهایی چون زشتی و زیبایی، سیاه و سپید و... مجرای بروز این دو نیرو بوده‌اند. می‌توان گفت کل ادبیات و فرهنگ جهان از ابتدای خلقت تاکنون حول این دو محور می‌چرخیده است و داستان‌هایی که بیان شده همگی بر غلبه خوبی بر بدی حکایت دارند.

این امر حاکی از مقتدر بودن نیروی خوب است که می‌توان آن را خداوند دانست و نیروی بد شیطان است که همواره بر ضد انسان و انسانیت عمل می‌کند.

در دین اسلام آمده است که خداوند خود آفریننده این نیروی شرور بوده و در عین حال او را تا روز قیامت در انجام کارهایش آزاد گذاشته است. شیطان در ابتدا مخلوق مقربی بود که به خاطر تمرد از فرمان خداوند از بهشت رانده شد و باعث گمراهی انسان گردید.

سجده نکردن شیطان در برابر انسان به دستور خداوند امری بود که باعث گردید خداوند او را از بهشت براند. «و در حقیقت‏ شما را خلق کردیم سپس به صورتگری شما پرداختیم آن‌گاه به فرشتگان گفتیم برای آدم سجده کنید پس [همه] سجده کردند جز ابلیس که از سجده‏کنندگان نبود.» (11‌/‌7) و زمانی که شیطان از لطف خداوند دور ماند، بر آن شد که فرزندان آدم ابوالبشر را گمراه کند و دروغ را چنان به جای واقعیت بنماید که گویی حقیقت است.

در واقع وعده او در این‌که حقیقت را می‌نمایاند وعده‌ای دروغین و کاذب است: «و چون کار از کار گذشت [و داوری صورت گرفت] شیطان می‏گوید در حقیقت‏خدا به شما وعده داد وعده راست و من به شما وعده دادم و با شما خلاف کردم و مرا بر شما هیچ تسلطی نبود جز این‌که شما را دعوت کردم و اجابتم نمودید پس مرا ملامت نکنید و خود را ملامت کنید من فریادرس شما نیستم و شما هم فریادرس من نیستید من به آنچه پیش از این مرا [در کار خدا] شریک می‏دانستید کافرم آری ستمکاران عذابی پردرد خواهند داشت.» (22‌/‌14)

نکته دیگری که در داستان اصحاب الرس در خور تأمل است، تشابه آن با داستان سرو کشمر است. با این‌که در این داستان ذکر شده که پیامبر این قوم از بنی اسرائیل بوده است، گویی این داستان به مردم ایران زمین و داستان سرو کشمر اشاره دارد.

البته باید خاطر نشان کرد که ذکر داستان درختان کهن و احترام آن نزد مردم بسیار رواج داشته است و به نوعی بیانگر اهمیت درخت و درختکاری نزد اقوام مختلف بوده است. از این روست که نه تنها در ادبیات ایران باستان نام درخت همه تخمه با قدمتی کهن آمده که در سنت اسلامی نیز نام درخت طوبی ذکر شده است.

درخت همه تخمه درمان‌کننده تمامی دردها و جایگاه سیمرغ است که در فراخ کرت1 یا در مکانی نامعلوم مأوا دارد. نامشخص بودن مکان این درخت خود نشانی از ارتباط آن با درخت طوبی است که در بهشت قرار دارد.

پیامبر در معراج خود این درخت را مشاهده نمود. در تفسیر قمی از پدرش از محمد بن ابی عمیر از هشام بن سالم از ابی عبدالله(ع) روایت شده که رسول خدا(ص) فرمود به هنگام معراج ناگهان درختی دیدم که اگر مرغی را روانه کنند که دور آن پرواز کند و تا 700 سال پر بزند، دور آن را نمی پیماید و در بهشت هیچ منزلی نیست مگر آن که از آن درخت یک شاخه در آن خانه سرکشیده از جبرئیل پرسیدم این چه درختی است؟ گفت درخت طوبی است، که خدای تعالی فرموده «طوبی لهم و حسن مآب». (به نقل از دایره المعارف طهور) سهروردی که سنت اسلامی را با حکمت ایرانیان باستان تلفیق کرده است، در داستان عقل سرخ خود تمامی مشخصات درخت همه تخمه را برای درخت طوبی ذکر کرده است: «درخت طوبی درختی عظیم است، هر کس که بهشتی بود چون به بهشت رود آن درخت را در بهشت ببیند... هر میوه‌ای که تو در جهان می‌بینی بر آن درخت باشد و این میوه‌ها که پیش توست همه از ثمره اوست.

اگر نه آن درخت بودی، هرگز پیش تو نه میوه بودی و نه درخت و نه ریاحین و نه نبات... سیمرغ آشیانه بر طوبی دارد. بامداد سیمرغ از آشیان خود به‌در آید و پر بر زمین بازگستراند، از اثر پَر او میوه بر درخت پیدا شود و نبات به‌زمین.» (سهروردی، 1380، 232)

تشابه درخت همه تخمه و طوبی که سهروردی به آن اشاره کرده است و تشابه داستان اصحاب الرس و سرو کشمر همگی بیانگر تعامل فرهنگی بین ایرانیان و مسلمانان بوده است. بنابراین بررسی حکایات و داستان‌ها در بین مردمانی که پیشینه‌ای کهن دارند، بیانگر ارتباط و تعامل فرهنگی بین این جوامع بوده است. با وجود تفاوت‌های ظاهری در میان فرهنگ‌های مختلفی که کنار یکدیگر می‌زیستند، بررسی‌های تاریخی نشان می‌دهد این فرهنگ‌ها تحت تأثیر یکدیگر بوده‌اند. از این روست که گذار از مرحله طبیعت‌پرستی که با دور شدن از زمان زرتشت در ایران مجدداً رواج یافته بود، با ورود اسلام به ایران شکل تازه‌ای به نام یکتا پرستی به خود گرفت.

منابع:

عیون الاخبار الرضا، شیخ صدوق ابن بابویه، حمیدرضا مستفید و علی‌اکبر غفاری، نشر صدوق 1373

مجموعه مصنفات شیخ اشراق، شهاب بن‌الدین یحیی سهروردی، جلد سوم، تصحیح، تحشیه و مقدمه سید حسن نصر، چاپ سوم، انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی (1380)

نقد تطبیقی ادیان و اساطیر، حمیرا زمردی، انتشارات زوار 1385

پانوشت:

1 ـ نام یک دریای اسطوره‌ای

هما شهرام بخت / جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها