تعریف شیطان در ادیان ابراهیمی ‌

آدمی از دیرباز همواره در کشاکش بین دو نیروی خیر که او را به رعایت اخلاقیات دعوت می‌کرد و نیروی شر که بی‌بند و باری را در وجود او بیدار می‌ساخت، به سر می‌برده است.
کد خبر: ۷۴۹۲۰۹

انسان نیز همیشه بر آن بود که نیروی خیر را بر نیروی شر برتری دهد و خود را از اسارت در دستان نیروی شر برهاند. در این بین دین کمک بسزایی در انتخاب انسان داشته است؛ چراکه انتخاب نیروی خیر بر شر، زندگی انسان را ساماندهی می‌کرد و باعث می‌شد در جامعه تعادل و نظم به وجود آید.

این نیروی شر که با پیشرفت ادیان تشخص یافت،‌ نام شیطان را به خود گرفت. نخستین دینی که به این نیروی شر پرداخت و آن را بسط و گسترش داد، دین زرتشتی است. این دین قدمتی کهن‌تر از ادیان ابراهیمی دارد و در زمره ادیان زنده جهان محسوب می‌شود. شاکله دین زرتشتی براساس یکتا‌پرستی و پرستش اهورا مزداست. در عین حال در ادوار نخستین در کنار پرستش اهورا مزدا این اعتقاد وجود داشت که در برابر هر نیکی یک بدی قرار دارد. این نیکی روح مقدس و پاک سپنتامینو نامیده می‌شد که در مقابل آن روح شریر و ناپاک انگره مینو قد علم کرده بود. بتدریج دین زرتشت از شیوه ابتدایی خود خارج شد و حالت تکامل‌یافته‌تری به خود گرفت و اهریمن یا شیطان به جای انگره مینو نشست. انگره مینو که ابتدا شخصیتی مستقل نداشت، به صورت ابلیسی نیرومند درآمد که در تقابل با اهورا مزدا بود. (ناس، 1379، 471 ـ 460) به این شکل اهریمن یا شیطان موجودیتی مستقل یافت که با عمال خویش به نام دیوان همواره در صدد گمراهی آدمیان برمی‌آمدند. یکی از دیوان خطاب به اهریمن چنین گفت: «من در آن کارزار چندان درد بر مرد پرهیزگار... آورم که به سبب کردار من نتواند زندگی کند.» ( بهار، 1393، 87)‌

شیطان با همین معنا و ساختار به دین یهودیت نخستین که در آن نیروی شر نیرویی مستقل نبود، سریان یافت. البته پیش از این و ابتدا شیطان در کتاب مقدس و در سفر پیدایش با موجودیت مبهم مار که باعث گمراهی آدم و حوا می‌شود، حضور یافته بود. این در حالی است که در یهودیت متاخر شیطان در مقام نیرویی مستقل تغییر شکل داد؛ نیرویی که همواره در صدد آن است که انسان‌ها را گمراه کند. بن‌مایه این تفکر را باید منوط به تعامل یهودیان با زرتشتیان دانست. چراکه یهودیان در دوره‌های مختلف، قرن هشتم و ششم قبل از میلاد، که ایران تحت استیلای حکومت آشور و بابل بود، به برخی از نواحی ایران مهاجرت کردند. این امر باعث شد شیطان تحت تاثیر باورهای زرتشتیان به جای نیروی شر قرار گیرد. به این شکل یهودیان نیز برای شیطان همانند اهریمن زیردستانی همچون دیو قائل شدند که با فرشتگان در تعارض بودند. (ناس،‌1380، 546 ـ 547)‌

در دین مسیحیت شیطان فرشته‌ای است که علیه خداوند طغیان کرد و به همین دلیل از مقام خود از آسمان هبوط کرد. در این دین نیز شیطان به صورت مار در کتاب مقدس متصور شده است؛ موجودی که اغوای او دو باور بنیادین گناه اولیه و نجات‌بخشی عیسی مسیح در دین مسیحیت را به وجود آورده است. شیطان در مسیحیت و در کتاب مقدس نقش بیشتری ایفا کرده است؛ آنچنان که مسیحیان بر این اعتقادند که این شیطان بود که دل ایوب را نسبت به خداوند سست گردانید. همچنین در کتاب مکاشفه یوحنا نیز از شیطان و پیروزی خداوند بر او نام برده شده است.

در انجیل برنابا نیز که در قرن شانزدهم به زبان‌های اسپانیایی و ایتالیایی یافت شد، مطالبی درباره شیطان وجود دارد که به قصص قرآنی و سنت اسلامی بسیار شبیه هستند. این کتاب هیچ‌گاه به رسمیت شناخته نشد؛ چراکه اسقف‌ها و کشیشان این دوره انجیل فوق را متنی قدسی نمی‌دانستند و آن را ساخته و پرداخته ذهن انسانی می‌شمردند، اما برخی معتقد بوده و هستند که برنابا یکی از 12 حواریون و از همراهان پولس حواری بود که در اناجیل چهارگانه نامی از او به میان نرفته است. به‌طور کلی انجیل برنابا قطورتر از دیگر اناجیل بوده و در بردارنده بخش‌هایی از آنهاست. به‌عنوان مثال در انجیل برنابا از شیطان با عنوان فرشته‌ای نام برده شده که به خاطر کبر و نخوت از بهشت رانده شد: حق می‌گویم به شما بدرستی که شیطان مخذول نشد، مگر به گناه کبر. (15 ـ 14:12) و درباره سجده نکردن شیطان در این کتاب آمده است: «از این‌رو شیطان به غضب شده ملائکه را اغوا نموده گفت ببینید زود است بخواهد خدای یک روزی که سجده کنیم برای این خاک. بنابراین پس اندیشه کنید در این‌که ما روحیم بدرستی که سزاوار نیست ما را که این کار بکنیم...» (27 ـ 6‌/‌35)‌

البته ذکر این نکته ضروری است که برخی گفته‌های این کتاب با قرآن و تعلیمات اسلامی در تقابل است. به‌عنوان نمونه در انجیل برنابا آمده است که خداوند به فرشتگان امر کرد قبل از دمیده شدن روح در کالبد آدم و در زمانی که او توده‌ای خاک بود، سجده کنند؛ در حالی که در قرآن آمده است که خداوند پس از دمیده شدن روح به فرشتگان امر کرد به آدم سجده کنند. (سوره حجر‌/‌ 29)‌

قرآن تنها کتابی است که در آن به‌طور مفصل درباره شیطان سخن رانده شده است. قرآن انسان‌ها را بر آن داشته تا از شیطان دوری کنند و از پی گام‌های او نروند و از شر شیطان بدو پناه برند؛ اعوذ بالله من‌الشیطان رجیم (98‌/‌16) شیطان در دین اسلام نیرویی است که انسان را به شرارت فرا می‌خواند و نفس او را به آلودگی‌ها و پلشتی‌ها می‌آلاید. «ای کسانی که ایمان آورده‏اید، پای از پی گام‌های شیطان منهید و هر کس پای بر جای گام‌های شیطان نهد [بداند که] او را به زشتکاری و ناپسندی وامی‏دارد و اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود، هرگز هیچ کس از شما پاک نمی‏شد، ولی [این] خداست که هر کس را بخواهد پاک می‏گرداند و خدا[ست که] شنوای داناست.» (21‌/‌24)‌

شیطان در قرآن بر اثر اطاعت نکردن از امر خداوند که آن سجده نکردن در برابر آدم ابوالبشر بود، مورد خشم و غضب خداوند قرار گرفت. در قرآن نیز سجده نکردن شیطان به دلیل تکبر وی بوده است. زیرا شیطان به دلیل آن‌که از آتش بدون دود آفریده شده بود، خود را از انسانی که از گل پست و بدبو خلق شده بود برتر می‌دانست. «و در حقیقت انسان را از گلی خشک، از گلی سیاه و بدبو آفریدیم. و پیش از آن جن را از آتشی سوزان و بی‏دود خلق کردیم.» (27 ـ 26‌/‌15) خداوند نیز او را از رحمت خویش دور ساخت. شیطان از خداوند مهلت خواست که تا روز آخرت انسان‌ها را به گمراهی بکشاند. خداوند فرمود: ای ابلیس تو را چه شده است که با سجده‏کنندگان نیستی؟ گفت من آن نیستم که برای بشری که او را از گلی خشک، از گلی سیاه و بدبو آفریده‏ای سجده کنم. خداوند فرمود از این [مقام] بیرون شو که تو رانده ‏شده‏ای و تا روز جزا بر تو لعنت باشد. گفت پروردگارا پس مرا تا روزی که برانگیخته خواهند شد مهلت ده. فرمود تو از مهلت‏ یافتگانی تا روز [و] وقت معلوم. شیطان گفت پروردگارا به سبب آن‌که مرا گمراه ساختی من [هم گناهانشان را] در زمین برایشان می‏آرایم و همه را گمراه خواهم ساخت.» (39 ـ 32‌/‌15)‌

سنت اسلامی به شیطان و کارکرد او بیشتر پرداخته است. در تاریخ طبری به مأوا داشتن شیطان در آسمان و غرور او اشاره شده است. در این کتاب آمده است آن زمان که هنوز انسان آفریده نشده بود، جنیان نخستین ساکنان زمین بودند که عصیان ورزیدند و یکدیگر را کشتند. ابلیس از بزرگان فرشته‌ها بود و خداوند ملک آسمان‌ها و زمین را بدو عطا کرد. حتی روایت شده است که گروهی از فرشتگان که ابلیس نیز جزء آنان بود، جن بودند و قلمرو آنان بین زمین و آسمان قرار داشت. طبق این گفته‌ها مقام شیطان بالا رفت، ولی هنگامی که خداوند او را به سجده آدم ابوالبشر امر کرد، شیطان از فرمان خدا تمرد کرد و خود را بالاتر از انسان شمرد و به همین دلیل از لطف خداوند رانده شد. این امر باعث شد دشمنی بین انسان و شیطان از همان لحظه آفرینش انسان به وجود آید. انسان به دلیل هوای نفس خویش و به منظور برآوردن آرزوهایی که شیطان در دل او به وجود می‌آورد، تصور می‌کند شیطان دوست و یاور اوست، در حالی که او دشمنی آشکار است و همواره انسان را به سوی بدی فرا می‌خواند. «زیرا شیطان برای آدمی دشمنی آشکار است.» (5‌/‌12) آدمی همواره آرزوهای دور و درازی دارد که برای رسیدن به آنها خواهان آن است که در روی زمین ابدی باشد و این شیطان است که آرزوهای دور و دراز را برای او رقم می‌زند. «بی‏گمان کسانی که پس از آن‌که [راه] هدایت بر آنان روشن شد [به حقیقت] پشت کردند شیطان آنان را فریفت و به آرزوهای دور و درازشان انداخت.» (25‌/‌47)‌

در این مقال تلاش شد به صورتی موجز به شیطان و تعریف آن در نزد ادیانی چون ادیان زرتشتی، یهودی، مسیحی و اسلام پرداخته شود. قصد و هدف این کوشش نشان دادن تشابهات بین ادیان فوق و ترسیم تصویری روشنگرانه از اسلام بود که تکمیل‌کننده تمامی ادیان است؛ چراکه تمامی ادیان وحیانی از منبعی مشترک نشأت گرفته‌اند و با ظهور اسلام باورها و اعتقادات دینی به مرحله پیشرفته‌تری رسید. در دین زرتشتی از دیو جهی سخن رفته بود که قصد از بین بردن انسان‌ها را داشت. همین باور به صورتی تکامل یافته‌تر در قرآن از زبان شیطان برای گمراهی انسان‌ها بیان شده است. تشابهات بین انجیل برنابا با سنت اسلامی در ساختار و اعمال شیطان نیز قابل توجه است. از این‌رو می‌توان به این نتیجه مهم رسید که دین اسلام در مقام دینی کامل نواقص ادیان دیگر را برطرف کرده و خود دینی است که پاسخگوی سوالات و نیازهای بشری است.

منابع:

- انجیل برنابا، ترجمه حیدر قلی‌خان قزلباش ملقب به سردار کابلی، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1383

- تاریخ جامع ادیان، جان بی‌ناس، علی‌اصغر حکمت، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1379

- تاریخ طبری، محمد بن جریر طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، جلد اول، انتشارات اساطیر، 1361

- پژوهشی در اساطیر ایران، مهرداد بهار، انتشارات آگه، چاپ دهم، 1393

هما شهرام‌بخت / جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
کری‌خوانی صبح‌گاهی

گفت‌وگوی جام‌جم با هاشم بیگ‌زاده و مجید یحیایی، مجریان برنامه «صبحانه ایرانی »شبکه دو

کری‌خوانی صبح‌گاهی

نیازمندی ها