داستان کشف پروانه ایرانی

پروانه‌ها از شاخص‌ترین جلوه‌های طبیعت هستند که از کودکی تا کهنسالی از حضورشان در اطراف خود لذت می‌بریم.
کد خبر: ۷۴۱۶۸۱
داستان کشف پروانه ایرانی

پرواز زیبا، سبک و پرطمانینه آنها سرشار از حیات و انرژی است. شاید به همین دلیل است که ذهن‌های پرسشگر بیشماری نیز در پی هر پرواز آنها اوج می‌گیرد و پرسش‌های تکراری نظیر این‌که این همه زیبایی و رنگ از کجا آمده، مطرح می‌شود. اغلب به راحتی از کنار این پرسش‌ها می‌گذریم، غافل از این‌که همین پرسش‌های ساده می‌تواند دریچه تازه‌ای برای شناخت طبیعت و دنیای علم باشد. پژوهشگران خارجی متعددی از سال‌ها پیش به ایران سفر کرده و نمونه‌های گوناگونی را جمع‌آوری کرده‌اند که پاره‌ای از آنها شناخته شده و برخی دیگر در موزه‌های مختلف در انتظار معرفی به دنیای علم هستند. محققان ایرانی نیز سال‌ها عمر و سرمایه خود را صرف شناسایی پروانه‌ها کرده و توانسته‌اند نه تنها اسامی متعددی بر فهرست گونه‌های موجود در کشورمان بیفزایند بلکه در عین حال زمینه تحقیقات علمی تازه‌ای را نیز فراهم کرده‌اند. آنچه در ادامه می‌خوانید، داستان کشف گونه‌ای منحصربه‌فرد در ایران است که به گفته متخصصان یکی از مهم‌ترین کشف‌های پروانه‌شناسی در صد سال گذشته بوده است.

یک کشف ناممکن

دانشمندان باور دارند که چنانچه مدت زمان طولانی بگذرد و گونه جدیدی از یک جنس خاص کشف نشود، آنگاه احتمال کشف تازه در آن جنس را باید اندک و در بعضی موارد بعید دانست. البته این فرضیه در موارد متعدد نقض شده، چنان که روایت کشف گونه Archon bostanchiiنیز از این قاعده مستثنا نیست. باید این واقعیت را پذیرفت که امروزه نه‌تنها محققان و پژوهشگران بلکه حتی افراد عادی نیز با تجهیزات و فناوری‌های مدرن در حال پایش و عکسبرداری از زیستگاه‌های مختلف هستند. همین مساله باعث می‌شود حتی مناطق دورافتاده و بکر نیز براحتی توسط نگاه‌های کنجکاو بررسی شود، اما مساله اینجاست که کشف یک گونه جدید مستلزم تجارب، شرایط و پیش زمینه‌های خاصی است و از این‌رو هر کسی نمی‌تواند کاشف یک گونه جدید باشد. کشف بسیار مهمی را که در نهایت به ثبت گونه‌ای جدید برای ایران منجر شد باید حاصل سال‌ها تجربه و مطالعه علمی علیرضا نادری دانست. پژوهشگری که پس از 450 سفر علمی طی 23 سال این تجربه منحصربه‌فرد را کسب کرده که زیستگاه‌های کشور را با دید متفاوت و کاملا علمی از نظر بگذراند و این مساله بی‌تردید در کشف منحصربه‌فرد وی نقش اساسی داشته است.

مارکوپولوی ایران

آوازه سفرهای تحقیقاتی و دستاوردهای علیرضا نادری در عرصه پروانه‌شناسی، مرا که از دوران کودکی شیفته دنیای پروانه‌های آزاد بودم، بر آن داشت تا از نزدیک پای صحبت‌های وی بنشینم. نادری را در محیط کارش در دفتر موزه تاریخ طبیعی و ذخایر ژنتیک پارک پردیسان ملاقات کردم. لاغراندام، خندان، متواضع و کاملا متفاوت از برخی دوستداران حیات وحش که علاقه تصنعی‌شان به طبیعت و حیوانات در همان نگاه اول نیز محسوس است. با او در کتابخانه آرام سازمان محیط‌زیست به گفت‌وگو نشستم. از وی درباره سفرهای تحقیقاتی متعددش پرسیدم و پاسخی که شنیدم به واقع تاکیدی بر غنای زیستی ناشناخته سرزمینم بود: «مجموع سفرهای تحقیقاتی‌ام در کشور حدود یک میلیون کیلومتر است. چندی پیش به همسرم گفتم با این حساب 25 بار به دور کره زمین چرخیده‌ام یا تقریبا حدود 3 بار فاصله زمین تا ماه را پیموده‌ام.» (یک دور کامل زمین حدود 40 هزار کیلومتر و نزدیک‌ترین فاصله کره زمین تا ماه 355 هزار کیلومتر است) نادری شرایط کاری خود را بویژه در سال‌های اول بسیار سخت توصیف کرد و گفت که از همان زمان به واسطه مصرف آب‌های تصفیه نشده، دچار مشکل بیماری روده شده است. وی به فقدان کتاب‌های تخصصی در آن سال‌ها اشاره کرد و گفت: «در هشت تا هجده سالگی که به پروانه‌شناسی علاقه‌مند شدم، فقط دو یا سه کتاب حشره‌شناسی در اختیار داشتم. بعدها دوست و همکارم آقای دکتر وازریک نظری باب آشنایی بیشتری را در این زمینه تخصصی برایم فراهم کرد.» نادری معتقد است که یک محقق و پژوهشگر فعال در عرصه مطالعات میدانی نه‌تنها باید اطلاعات علمی تخصصی داشته باشد بلکه در عین حال باید شناخت کاملی از نحوه استقرار در طبیعت، وضع ایالات و عشایر، امنیت منطقه، اقلیم، اکوسیستم‌ها و اکولوژی مناطق مختلف هم داشته باشد. از دید ایشان داشتن حداقل اطلاعات در زمینه مکانیکی خودرو، کمک‌های اولیه، نحوه رویارویی با حیوانات وحشی و... از ضروریات است.

روایت یک سفر و یک کاشف

علیرضا نادری داستان مهم‌ترین کشف پروانه‌شناسی طی صد سال گذشته را چنین نقل کرد: « بهمن 1382 (2003م) برای یک ماموریت کاری از طرف سازمان حفاظت از محیط زیست عازم لرستان شدم. این استان از نظر گونه‌زایی پروانه‌ها بدون اغراق بی‌نظیر است و از نظر من هنوز هم حرف‌های ناگفته زیادی دارد. من همیشه عادت دارم هنگام سفر و بویژه زمانی که از جاهای جدید گذر می‌کنم، یک ارزیابی کلی از منطقه حداقل به طور ذهنی انجام دهم. به این صورت که با خود می‌گویم، این اکوسیستم چه نوع اکوسیستمی است؟ چه گونه‌هایی می‌تواند داشته باشد؟ چه زمانی باید بیایم و دوباره آن را ببینم و سوالاتی از این قبیل همیشه در ذهنم تکرار می‌شود. در آن زمستان وقتی که از آن منطقه خاص گذر می‌کردم، زیستگاهی کاملا متفاوت را دیدم. زیستگاهی که در بهمن گل‌های قاصدک در آن روییده بود، منطقه‌ای سرسبز و چمنزارگونه با آب و هوایی بین گرمسیر و سردسیر که می‌توانستید گل‌های وحشی را در همه جای آن ببینید. اولین ایده‌ای که با مشاهده آنجا در ذهنم نقش بست این بود که شاید بتوان گونه‌ای جدید را در آن مشاهده کرد. این باور با به خاطر آوردن زمان و مکان قوت گرفت. از آنجایی که اکثر گردشگران خارجی در فاصله اردیبهشت تا مرداد از کشور ما بازدید می‌کنند لذا به این نتیجه رسیدم که بعید است پروانه‌شناس دیگری هم اینجا را دیده باشد. ارزیابی ذهنی من بیشتر بر حضور احتمالی گونه‌‌هایی از دو خانواده papilionidae وPieridae تاکید داشت، اما در آن زمان فرصت درنگ نداشتم. پس تصمیم گرفتم با توجه به وضع اقلیم و زیستگاه تا پیش از پایان فروردین بار دیگر از آن منطقه بازدید کنم. اواخر فروردین بار دیگر همراه پدرم که مشوق همیشگی‌ام بوده به منطقه بازگشتیم. آن روز هوا بارانی همراه با رعد و برق بود و همان‌طور که می‌دانید پروانه‌ها هنگام بارندگی پرواز نمی‌کنند، اما پس از اندکی درنگ هوا آفتابی شد و من با امید وارد دره شدم.»

کمیاب‌ترین پروانه ایران در یک دره پرواز می‌کند

توصیفات نادری از زیستگاه به نوعی مؤید آسیب‌پذیری فوق‌العاده گونه‌های موجود احتمالی نیز هست. وی شرایط زیستگاه را چنین توصیف کرد: «آثار کوچ و چرای دام در این منطقه برای من یادآور مهم‌ترین عامل تهدیدکننده بقا یعنی تخریب زیستگاه بود. حدود دو ساعتی که در دره پیاده‌روی کردم فقط دو پروانه را دیدم. تقریباً مطمئن بودم که باید چیز جدیدی اینجا باشد، زیرا که پوشش گیاهی با دیگر جاها متفاوت بود. در حین بازگشت، هوا دوباره ابری شد. من تقریباً در خروجی دره بودم که پروانه‌ای پیش پایم از زمین بلند شد و یک متر دورتر بر زمین نشست. آن را گرفتم و با کمال شگفتی متوجه شدم که با آنچه که تصور می‌کردم، بسیار تفاوت دارد. تصور من در وهله نخست‌گونه Archon apollinaris بود. این گونه در شرق ترکیه، شمال عراق و ایران زیست می‌کند و در ایران در محدوده رشته کوه‌های زاگرس و آذربایجان غربی (تخت سلیمان) تا شمال فارس یافت می‌شود، اما پروانه‌ای که من گرفته بودم، کوچک‌تر و تیره‌تر بود. یعنی در واقع بسیار متفاوت بود با گونه‌هایی که تا آن روز شناخته شده بودند. آن روز دو بار دیگر به دره بازگشتم اما حاصلی نداشت. برای تعمیر خودرو مجبور بودم که به پلدختر برگردم، ولی روز بعد دوباره به دره بازگشتم. وضع هوا این بار بهتر بود و من شش نمونه دیگر پیدا کردم. حالا هر هفت نمونه من شبیه و کاملا متفاوت با گونه‌هایی بودند که تا آن زمان شناسایی شده بودند» نادری اشتیاق خود را از ثبت گونه جدید چنین توصیف کرد: «آن شب تا صبح نخوابیدم.

هر بار از خواب بیدار می‌شدم، چراغ را روشن کرده، پروانه را با دقت نگاه می‌کردم و بعد از مدتی دوباره چراغ را خاموش می‌کردم، اما باز طاقت نمی‌آوردم و این کار تا صبح چند بار تکرار شد! وقتی به تهران بازگشتم با دوست آلمانی‌ام، دکتر جوزف فرینا که یکی از متخصصان زبده این جنس خاص است، تماس گرفتم. لازم به یادآوری است که این جنس تا آن زمان در دنیا دو گونه بیشتر نداشت. دکتر فرینا به من اطمینان داد که نمونه‌ها حاکی از کشف پروانه‌ای جدید است. ما در آن زمان برای احتیاط بیشتر آن را زیرگونه جدیدی از گونه قبلی معرفی و در مقاله‌ای علمی منتشر کردیم، اما دو سال بعد یک پروانه‌شناس فرانسوی به نام فردریک کاربونل به ایران آمد و پروانه را در منطقه دید. وی آغازگر تحقیقات مولکولی روی این گونه بود و نتایج تحقیقاتش نشان داد که پروانه کشف شده نه تنها زیرگونه نیست، بلکه یک گونه کامل و قدیمی است که می‌توان آن را جزو نیاکان دو گونه پیشتر شناخته شده دانست.» نادری افزود: «از آنجایی که یکی از دوستان و همسفرانم آقای حمیدرضا بستانچی سال‌ها مرا در سفرهای تحقیقاتی‌ام همراهی کرده بود لذا اسم گونه این پروانه نیز به افتخار ایشان Archon bostanchii نام گرفت.»

اهمیت کشف گونه جدید

مهندس نادری دلایل اهمیت این کشف را در چند مورد قابل تامل توصیف کرد: «خانواده‌ای که این گونه به آن تعلق دارد در کل خانواده مهمی است؛ زیرا از 20 هزار گونه پروانه شناخته شده در جهان فقط 500 گونه در این خانواده (papilionidae) جای می‌گیرند. از طرف دیگر از مجموع 413 گونه پروانه‌ای که تاکنون در ایران ثبت شده، فقط 11 گونه، یعنی درصد بسیار کمی متعلق به این خانواده است. آخرین گونه از این خانواده نیز سال 1287 هجری شمسی در لرستان کشف شد. علاوه بر این آخرین خبر از این جنس به سال 1271 هجری شمسی‌ و گونه Archon apollinaris برمی‌گردد. همه اینها یعنی این گونه نه تنها در جنس، بلکه حتی از نظر خانواده علمی نیز کم نظیر است و چنین رکوردی در قرن گذشته در کشورمان سابقه نداشته است.»

خبر کشف یک گونه جدید چطور اعلام می‌شود؟

کشف یک گونه جدید شاید برای همه جاذبه داشته باشد، اما آیا به راستی هر کسی می‌تواند کاشف یک گونه جدید اعم از جانوری یا گیاهی باشد؟ چطور می‌توان ثابت کرد یک گونه جدید است و چه کسانی صلاحیت اعلام و اخذ چنین تصمیماتی را دارند؟ نخست باید به‌خاطر داشت که هر آنچه در طبیعت پیدا می‌شود، لزوما ثبت نمی‌شود. فرآیند ثبت یک گونه، فوق‌العاده زمانبر است. زیربنای هر ثبت را داده‌ها و تحقیقات بیشتر تشکیل می‌دهد. دانشمندان حتی نمونه‌هایی از 50 الی 60 سال پیش در اختیار دارند که هیچگونه تصمیم‌گیری خاصی در مورد آنها انجام نشده است. لازمه هر ثبت جدید، داشتن نمونه و اطلاعات کافی است. در مورد این‌که چه تعداد نمونه برای هر ثبت لازم است به هیچ وجه نمی‌توان نظر قطعی داد.

در مورد گونه Archon bostanchii از آنجایی که به یک جنس شاخص تعلق دارد و تعداد گونه‌های این جنس نیز کم است و بعلاوه تنوع زیاد یا تفاوت‌های بارز زیادی نیز به چشم نمی‌خورد هفت نمونه کافی بود، اما در مورد برخی از جنس‌ها وضع فرق می‌کند. لابد شما نیز پروانه‌های کوچک آبی‌رنگ را بارها در مناطق کوهستانی و گرمسیری دیده‌اید. این گروه از پروانه‌ها به زیرخانواده Polyommatinae تعلق دارند که 138 گونه از آنها در ایران یافت می‌شود. مرکز تنوع آنها در کل ایران و آناتولی است و علت تفاوت‌های گسترده‌شان را نیز می‌توان در سازگاری‌های بعد از دوره یخبندان جستجو کرد. در این مورد خاص به دلیل داشتن گونه‌های خواهری متعدد، محققان به شاخص‌ها و داده‌ها و زمان بیشتر نیاز دارند و از این‌رو معرفی گونه جدید برای آنها کار آسانی نیست. مشورت با متخصصان یکی از ضروریات این کار است.

امروزه برای هر ثبت جدید باید مطالعات مولکولی، رفتارشناسی، بوم‌شناسی، زیست‌شناسی و ریخت‌شناسی انجام شده، محدوده پراکنش باید به دقت تعیین شود، گونه‌ها و جمعیت‌های نزدیک و مشابه به درستی ارزیابی و در نهایت جدولی تهیه شود. فقط پس از انجام همه این مراحل است که یک محقق می‌تواند ادعای کشف یک نمونه جدید را مطرح کند. پس از آن مرحله نوبت نامگذاری است. برای نامگذاری باید شاخصه‌هایی از ظاهر، کاشف، محل کشف و حتی خود نمونه مدنظر قرار گیرد و سپس اسم انتخابی به لاتین برگردان شود.

یکی دیگر از مهم‌ترین مراحل معرفی گونه جدید، ارائه همه مستندات فوق در یک یا چند مقاله علمی و در نهایت انتشار آنها در نشریات معتبر علمی است. این نشریات معتبر هستند که برای هر کشف جدید اعتبار می‌آورند. در حال حاضر مراکزی در جهان هستند که این اسامی جدید را از نشریات علمی جمع‌آوری کرده و آنها را با تائید متخصصان جهانی به‌صورت یک مجموعه یا کتاب منتشر می‌کنند. لازم به یادآوری است، کسی که روی یک گروه از گونه‌ها تحقیق می‌کند، لزوما باید اطلاعات کافی از آن گروه داشته باشد یا به متخصصان مراجعه کند و فقط متخصصان هر خانواده و جنس هستند که اعتبار یک کشف را تضمین می‌کنند. در کشور ما بارها نمونه‌‌هایی بعنوان گونه‌های جدید ارائه شده، اما به دلیل فقدان پشتوانه علمی متاسفانه نتوانسته در مجامع علمی اعتبار و ارزش کافی را کسب کند.

فرناز حیدری / جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۲
امیر حسین
Canada
۰۴:۵۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۵
۰
۰
درود بر مهندس نادری عزیز كه واقعا مایه فخر محیط زیست ایران و حتی جهانه.
تبریك میگم و امیدوارم همچنان بدرخشید و افتخار كسب كنید.
مریم منصوری
United States
۱۲:۱۲ - ۱۳۹۳/۰۹/۱۷
۰
۰
استاد نادری عزیز شما باعث افتخار همه ما هستید براتون آرزوی موفقیت روزافزون دارم

نیازمندی ها