سریالهای مذهبی همیشه با استقبال مخاطبان همراه بوده است. به نظر میرسد هر اثری که با اعتقادات مردم سرو کار داشته باشد بیش از دیگر آثار در معرض «دید» و «قضاوت» قرار میگیرد. مهمترین مساله در ساخت آثار مذهبی مانند دیگر آثار تصویری، فیلمنامه است. اینکه ایده اولیه فیلمنامه چیست و اثر قرار است چه داستانی را و چگونه روایت کند، بزرگترین دغدغه سازندگان آثار دینی است.
حضور کارشناسان خبره تاریخی قطعا میتواند کمکهای فوقالعادهای به گروه نویسنده و حتی تیم تولید اثر مذهبی بکند اما کارشناس فقط میتواند روند رسیدن به مقصد را سرعت بخشد و این نویسنده است که باید کار را به فرجام برساند در این شرایط فیلمنامهنویس نقش تعیینکنندهای دارد و اوست که کیفیت یک متن نمایشی را تعیین میکند. فیلمنامهنویس موفق مذهبی کسی است که اطلاعات درستی از تاریخ اسلام و مفاهیم تئوریک حوزه اخلاق دارد و میتواند آنها را در قالب درست داستانی مطرح کند. برای یافتن این پرسش که چگونه باید این راه (ایده تا فیلمنامه نهایی) پیموده شود، پای صحبت چند فیلمنامهنویس تلویزیون نشستیم که ماحصل آن از نظرتان میگذرد.
اثرگذاری فیلمنامه مذهبی مهم است
سید سعید رحمانی، فیلمنامهنویس جوانی است که کارش را با تلویزیون آغاز کرد. نگارش مجموعههایی چون «رسم عاشقی»، «گمگشته»، «معما»، «مرده متحرک» و «وفا» در کارنامه او دیده میشود.
او درباره ویژگی نگارش متنهای آثار مذهبی میگوید: آثار مذهبی آثاری است که فارغ از این که ساختارش دارای مولفههای مذهبی باشد یا خیر، باید تاثیرگذاری معنوی داشته باشد. هر اثری که بتواند تاثیر معنوی روی مخاطب داشته باشد، آن اثر، معنوی میشود. اثر معنوی یک پله بالاتر از آثار مذهبی است در واقع آثار مذهبی یکی از زیر شاخههای آثار معنوی و معناگراست.
وی با تکیه بر این نکته که خود اثر تعیین میکند فیلمنامه در کدام گونه نوشته شود، میگوید: فیلم ایدهآل اثری است که به یک تجربه حسی نزدیک به واقعیت تبدیل شود. اثرگذاری روی مخاطب مهم است. گاهی ممکن است ساختار معنوی یا ساختار اجتماعی و پلیسی انتخاب کنیم، اگر میخواهیم اثر معنوی روی مخاطب بگذاریم ناگزیر بحثهای زیباشناسی و نوع روایت پیش میآید.
رحمانی با اشاره به اینکه یک اثر دارای ساختار مذهبی، الزاما میتواند مذهبی نباشد و اثری شعاری باشد که به ضد خودش تبدیل شود، تصریح میکند کار شعاری اثری است که مولفههای مذهبی را در ظاهر استفاده کرده اما مخاطب آن را نگاه نمیکند واساسا تاثیرگذاری کمی روی او دارد.
وی با تاکید بر استفاده از مولفهها و ساختار مذهبی در آثار نمایشی میگوید: کار اگر اثرگذاری مذهبی داشته باشد، مذهبی است. البته بستگی به ساختار، نوع روایت و سوژهای دارد که انتخاب میکنید و بر اساس آن سوژه، آن اثر میتواند مولفه ای مذهبی، اجتماعی، پلیسی یا حتی عشقی باشد، مانند سریال «وفا» که من فیلمنامهاش را به همراه علیرضا افخمی نوشتم. این اثر در حالی که عاشقانه بود اما در عین حال اثری معنوی و مذهبی هم بود.
علیرضا کاظمیپور، دیگر فیلمنامه نویس مطرح تلویزیون است که سریالهای موفقی نظیر «او یک فرشته بود»، «میوه ممنوعه» ، «آخرین دعوت» و «زمانه» را در ذهن تداعی میکند. او فیلمنامه برخی از این سریالها را به طور مشترک با نویسنده دیگری به رشته تحریر درآورده است.
کاظمی پور در باره نگارش آثار مذهبی میگوید: در تلویزیون ما سریالهای مذهبی برای دو مناسبت ماه مبارک رمضان و محرم ساخته میشود و چون این آثار حال و هوای خاصی دارد، هر کدام از نویسندهها میخواهند اثر خود را با ویژگیها و المانهای متفاوت بسازند.
وی درباره ویژگی نگارش آثار مذهبی نیز میگوید: در مناسبت ویژه دهه اول محرم که مصادف با واقعه عاشورا و کربلا است باید سریالهای تولید شده برای این دهه به مفاهیمی چون ایثار، آزادی، از خود گذشتگی و شهادت در راه خدا و دین مربوط باشد.
حامد عنقا نیز از جمله فیلمنامه نویسان جوانی است که تاکنون فیلمنامه آثاری همچون «نردبام آسمان»، «قلب یخی» و «انقلاب زیبا» به قلم او به رشته تحریر در آمده است. عنقا با اشاره به ویژگی های آثار مذهبی میگوید: نمیتوان حرف کلی درباره همه متون زد. بستگی به این دارد که هر متن، داستان، قصه و هر اثری با یک هدفگذاری و در واقع با یک مفهومی خلق میشود. با توجه به تغییراتی که در هدفگذاری هر اثری هست، طبیعی است که مسیر مختلفی را طی کند.
او میافزاید: وقتی درباره یک اثر مذهبی صحبت میکنیم در واقع داریم درباره یک تاثیر معنوی روی مخاطب حرف میزنیم. برای رسیدن به این تاثیر معنوی شما علاوه بر این که همه تکنیکهای عادی برای نگارش هر اثری را باید رعایت کنید، باید نسبت به موضوعی که آن اثر را خلق میکنید هم اشراف داشته باشید که این لزوما با مطالعه، تحقیق و پژوهش اتفاق نمیافتد.
عنقا اضافه میکند: ممکن است به واسطه تحقیق و پژوهش بتوانید اثری مذهبی خلق کنید که درباره مفاهیمی حرف بزند اما لزوما بیان این مفاهیم سبب تاثیرگذاری در ذهن مخاطب نمیشود. برای این تاثیرگذاری، گویی نویسنده احتیاج به مراقبهای همزمان با نوشتن دارد، یعنی خود نوشتن به یک امر معنوی تبدیل میشود.
وی تصریح میکند: اگرآن مفهومی که در نهایت قرار است تکتک شخصیتهای داستان چه مثبت و چه منفی، با کمک یکدیگر در درام خلقش بکنند، از درون نباشد، اثرگذاری خود را از دست میدهد. معتقدم در متون مذهبی تاثیرگذاری معنوی و ایجاد یک احوال خوب برای مخاطب در اولویت است؛ چون ارائه معلومات به خودی خودکفایت نمیکند، چون این معلومات را میتوان از راههای دیگر هم به دست آورد؛ بنابراین یا نویسنده خودش باید این احوال را تجربه کرده باشد یا حس مثبتی نسبت به آن احوال داشته باشد تا برمخاطب تاثیر بگذارد.
وی خاطرنشان میکند: نمیشود شما بیاعتقاد به مباحث معنوی و ایمانی باشید اما از آن طرف فکر کنید با نوشتن یا ساختن یک اثر میتوانید تاثیر حسی معنوی مفیدی روی مخاطب خود بگذارید. تجربه ثابت کرده است نهتنها در اقلیم و جغرافیای ما، بلکه اگر به تاریخ سینما و تلویزیون جهان نگاه کنید، میبینید که تاثیرگذاری آثار ساخته افرادی که خودشان نسبت به آن موضوع گرایش خوبی داشته باشند، بسیار متفاوت بوده با کسی که نسبت به آن احوال بیگانه بوده است.
یک مراقبه مذهبی
همه مخاطبان از دوران کودکی ذهنیتی درباره شخصیتهای مهم و مذهبی همچون پیامبران، ائمه اطهار و حتی شخصیتهای منفوری همچون ابن ملجم مرادی، شمر، عمرسعد یا شخصیتهای تاثیر گذار در تاریخ اسلام نظیر مالک اشتر، ابوذر و سلمان فارسی دارند و البته که برای نگارش متن فیلمنامهها باید از منابعی بهره ببرند تا با ذهنیت مخاطب همخوانی داشته باشد.
علیرضا کاظمیپور با اشاره به این که آثار ماه محرمی باید با آن واقعه و درسهایی که واقعه عاشورا به ما میدهد ارتباط داشته باشد، میگوید: این درسها را میتوان در قصههای معاصر پیدا کرد و داستانهایی نوشت که لزوما در زمان امام حسین(ع) و آن واقعه بزرگ اتفاق نیفتادهاند، بلکه در زمان معاصر رخ دادهاند و به لحاظ تماتیک و درونمایه مرتبط با آن رویداد هستند و مفهوم شهادت و جهاد در راه خدا، آزادگی و ایثار در دل آن داستانها نهفته باشد.
وی میافزاید: یک سری از داستانها نیز به موضوع و وقایع آن مقطع میپردازند اما این گونه قصهها نیز پیامشان برای مخاطب امروزی است. بنابراین نویسنده از دل یک واقعه تاریخی باید پیامهایی بیرون بکشد تا مخاطب امروزی تلویزیون آنها را دریافت و در زندگی خود به کار گیرد...
سید سعید رحمانی هم در این باره میگوید: نگارش این گونه آثار مانند اقتباس نیست، گرچه اقتباس از منبع تاریخی یا واقعی فرقی با هم نمیکند، شما یک مرحلهای به نام دراماتیزه کردن دارید، یعنی یک منبع تاریخی را برمیدارید و ابتدا تحلیل میکنید و آن قدر تحلیل میکنید تا موضوع تحلیل، دغدغهتان شود.
وی در ادامه میگوید: زمانی که تحلیل، دغدغه نشود کار به جایی نمیرسد. به طور مثال شما درباره مالک اشتر تحقیق میکنید و سیر زندگی او را در منابع مختلف میخوانید تا آنجا که علاقهمند و عاشق آن شخصیت میشوید. خب، این مرحله اول کار است. در مرحله دوم خط سیری از زندگی آن شخصیت براساس منابع تحقیقیتان تنظیم و در مرحله سوم هم آن را دراماتیزه میکنید. یعنی لحظات موثر و شبهدراماتیک را از زندگی او برمیدارید و برجسته میکنید، یعنی الزاما شما هر جزئیاتی که ضد درام است نشان نمیدهید.
رحمانی میافزاید: دراماتیزه کردن یعنی حوادثی از زندگی آن شخصیت، نقاطی را بردارید که مولفههای دراماتیک دارد؛ هر نقطه از «خط زمان» زندگی شخصیت تاریخیای که واجد این موقعیت دراماتیک وموقعیت جذاب باشد برمیدارید و با فوت و فنهای درامنویسی تبدیل به درام تاریخی میکنید.
حامد عنقا به موضوع از دریچه دیگری نگاه میکند او میگوید: نگارش فیلمنامه هر اثری با اثر دیگر فرق میکند، یعنی نویسنده علاوه بر این که الزاما از متون تاریخی موثر استفاده میکند، بازسازی زمان و همه چیزهای دیگردر خدمت حسی است که در آخر کار میخواهد به مخاطب خود منتقل کند. طبیعی است که او باید به متون و همه منابع تاریخی مراجعه کند اما باز با این حال صرف دانستن آن راهگشا نیست، بلکه اشراف و حس کردن خود موضوع موثر است.
وی در توضیح بیشتر این موضوع میگوید: اگر نویسنده بر فرض مثال بخواهد درباره واقعه عاشورا مطلب بنویسد، صرف خواندن مقتل لهوف ابن طاووس یا مثلا روضهالشهدا که درباره این واقعه بزرگ است راهگشا نیست؛ میشود مثل خیلی از آثاری که در گذشته ساخته شده و میبینیم و هیچ احساسی در ما برانگیخته نمیشود. نویسنده باید تکتک وقایع را آنچنان احساس کند که گویی خودش در آن موقعیت بوده و حال دارد از دیدهها و شناخت خودش مینویسد، برای همین است که گفتم نوشتن یک متن مذهبی گاهی بهشکل یک مراقبه برای نویسنده باید تبدیل شود.
صاحبدلان یک اثر مذهبی قوی است
لحن و نوع نگارش متون مذهبی تفاوتهای بسیاری با دیگر گونههای نمایش همچون اجتماعی، ملودرام، پلیسی و دیگر ژانرها دارد.
سید سعید رحمانی با بیان اینکه به طور قطع لحن آثار مذهبی متفاوت با دیگر ژانرهاست، میگوید: مگر یک اثر پلیسی میتواند لحن یک کار ملودرام را داشته باشد؟ این مساله به ژانر و قواعد آن برمیگردد که به معنی ساماندهی ساختار و روایت است. ساماندهی روایت هم بدین معناست که شما آن درامی که دارید براساس اثرگذاری و ژانری که انتخاب کرده اید، لحن میدهید. کار جدی لحنش با یک اثر طنز اجتماعی متفاوت است. همچنین روایت، فضاسازی و فرمی که انتخاب میکنید در ساخت و ساز لحن موثر است.
علیرضا کاظمیپور هم اظهارنظر متفاوتی دارد و در این باره میگوید: هیچ کجای دنیا نگارش اثر مذهبی ژانر محسوب نمیشود و چنین چیزی نداریم. هر درامی هم در دل خود حاوی یک سری نکات اخلاقی و پیامهایی است که ناخودآگاه به تماشاگر منتقل میکند. این که اثر مذهبی را جدا کنیم و بگوییم چه لحن و تفاوتی با دیگر ژانرها دارد، اندکی سخت است.
به گفته وی، اگر به سریالهایی که سالهای گذشته به مناسبت ماه محرم روانه آنتن شده نگاهی بیندازیم، بعضی از آنها اثر اجتماعی محسوب میشوند اما همان اثر اجتماعی در دل خودش حاوی پیامهایی است که آن را مناسب برای پخش در ماه محرم میکند و درونمایه اهمیت پیدا میکندکه چه باشد.
حامد عنقا هم به نکته دیگری اشاره میکند: با اینکه سریالهای مذهبیای مثل مختارنامه و امام علی(ع) ساخته شده، اما فکر میکنم موثرترین و مذهبیترین سریالی که بعد از انقلاب ساخته شده سریال«صاحبدلان» است. معتقدم تاثیرگذاری این سریال خیلی بیشتر از آثاری است که به شکل تاریخی درباره وقایع بیپرده و بیواسطه تاریخی- مذهبی ساخته شدهاند. نمیتوان لحن را دستهبندی کرد، طبیعی است که شما درباره هر دوره تاریخیای که بخواهید بنویسید به آن زمان باید نزدیک شوید و آن زمان را بازسازی کنید.
محدوده تخیل در روایت آثار مذهبی
نزدیک شدن به شخصیتهای مذهبی و معصومین کار بسیار دشواری است و فیلمنامهنویسها با توجه به خط قرمزها گاه نمیتوانند آن گونه که باید به این شخصیتها نزدیک شوند و دستشان در نگارش بسته است. مثلا حذف سکانس مربوط به حضرت ابوالفضل عباس(ع) در سریال مختارنامه یکی از این موارد است که با توجه به حساسیتها این سکانسهای فیلمبرداری شده در زمان پخش حذف شد.
سید سعید رحمانی در این باره میگوید: شخصیتهای مذهبی یکی از زیرشاخههای آثار تاریخی است. سریالهای تاریخ مقدس زیرشاخههای ژانر تاریخی هستند، با این تفاوت که نویسنده اجازه ندارد تخیل را در فیلمنامه وارد کند.وی ادامه میدهد: اگر نویسنده میخواهد شخصیت قطام یا ولید را بنویسد میتواند از تخیل خود در قصه استفاده کند، اما درتاریخ مقدس و اشخاص معصوم و بزرگان ما، حق دخالت تخیل در روایت زندگی آن برگزیده را ندارد، یعنی در نهایت میتواند از خط زندگی آن معصوم نقاط جذاب را بردارد، اما حق ندارد جاهای خالی را با تخیل پر کند، بنابراین ناگزیر است از افراد دیگر استفاده کرده و شخصیتهای فرعی را تخیل کند.
رحمانی میافزاید: به طور مثال در سریال «امامعلی(ع)» آن حضرت را نمیتوانند نشان دهند، پس مالک اشتر را نماد جوانمردی علی نشان میدهند، امابدمنها را میتوانند به تصویر بکشند، بنابراین میآیند پیاز داغ شخصیتهایی همچون ولید و قطام را زیاد میکنند و یا از سویی میآیند ابوذر غفاری را به عنوان وجه دیگری از مرام علی(ع) و ولایتپذیری نشان میدهند. همین مثالها نشان میدهد که نوشتن فیلم و سریال براساس زندگی بزرگان و معصومین و مقدسین چقدر سخت است.
علیرضا کاظمیپور نیز دراین باره میگوید: نگارش متن برای نویسنده چالش بزرگی است که چگونه یک درام خوب بنویسد اما شخصیتهای اصلی را نشان ندهد و بیشتر از طریق واکنش اطرافیان و استفاده از یک سری شخصیتهای واقعی تاریخ قصه را به گونهای روایت کند که اهمیت و ارزش آن شخصیتهای اصلی نمایان شود.
کاظمیپور میگوید: راهحلهایی که برای نمایش چهره معصومین و مقدسین در این سالها پیدا کردهاند مانند نمایش از پشت شانه یا نورانی کردن آن چهره معصومین و مقدسین با استفاده از جلوههای ویژه است که تا حدودی جواب داده و مخاطب این قراردادها را پذیرفته ولی حقیقتش این است که اگر نویسندهها برای رفتن سراغ چنین شخصیتهایی آزادی عمل داشتند قطعا درامهای بهتری نوشته میشد و این خودش یکی از موانعی است که فیلمسازان و هنرمندان کمتر سراغش میروند و از سختیهای کار است.
حامد عنقا نیز در این باره میگوید: بدون نزدیک شدن به شخصیت معصومین و قدسین صرف آگاهی یافتن از شرح احوال و سوانح زندگیشان کفایت نمیکند، یعنی شما باید بتوانید نسبت به آن شخصیت به جهت حسی و درونی خودت احساس نزدیکی کنید تا بتوانید چرایی برخی از حرفها و جملات را درک کنید.
این نویسنده با بیان اینکه در خیلی از آثار تولید شده درباره مقدسین و ائمه اطهار بیشتر شرح زندگی مخالفین و دشمنان آنان مطرح است، میگوید: مثلا در سریال «ولایت عشق» شما زندگی علی ابن موسی الرضا(ع) را نمیبینید، بلکه یک مقطع تاریخی از خلافت بنیعباس را میبینید که جنگ بین مامون و امین و خیلی از عوامل حکومتی است و البته در لابهلای آن تاثیر امام رضا(ع) را هم میبینید.
به گفته وی، در سریال امام علی (ع) هم در ذهن مردم عمر و عاص و قطام شخصیتهای ماندگاری شدهاند. اما مثلا اگر بپرسند در این سریال میثم تمار را چه کسی بازی میکرد؟ باید فکر کنید تا یادتان بیاید.
وی میافزاید: البته همه این مسائل به خاطر ممیزیهای ما نیست که نمیشود تصویر ائمه را نشان داد و لزوما برای پرداختن و منتقل کردن حس قدیسین احتیاج به نشان دادن آنها و تصاویرشان نداریم و باید خلاقانهتر فکر کرد. شاید برخی از مشکلات در مملکت ما این است که همیشه افرادی یک کارهایی را انجام میدهند که بیشتر به درد کارهای دیگری میخوردند. (ضمیمه قاب کوچک)
مریم محمدی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد
درگفتوگو با رئیس دانشکده الهیات دانشگاه الزهرا ابعاد بیانات رهبر انقلاب درخصوص تقلید زنان از مجتهد زن را بررسی کردهایم