در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
اگر قرار باشد پلیس بسادگی و در همان ابتدای مسیر، قانونشکنان را دستگیر کند، دیگر اصلا موقعیتی برای بسط دادن درام شکل نمیگیرد و همه چیز همان اول تمام میشود. به دلیل همین اصل بدیهی و حیاتی و به خاطر ایجاد جذابیتهای دراماتیک در قصه و افزودن تعلیق و پیچ و خمهای مختلف و همچنین به خاطر تزریق واقعگرایی به قصه، قانونشکنها یا بدمنها اگر در طول هر اثر سینمایی یا تلویزیونی از مجریان قانون چند قدم جلوتر نباشند، عقبتر هم نیستند.
مثال و مصداق اعلای این بازی موش و گربهای را میتوان در شاهکار فرد زینهمان و یکی از بهترین آثار پلیسی تاریخ سینما یعنی «روز شغال» دید. در این فیلم کارآگاه برای پیدا کردن شغال و دستگیری او پیش از اقدام برای ترور شارل دوگل، رئیسجمهور فرانسه با تمام توان و هوش وارد بازی جذاب و نفسگیر تعقیب و گریزی میشود که تا آخرین سکانس فیلم هم ادامه دارد.
آنچه در این بین داستان را زیبا و پرتعلیق میکند، همترازی نسبی توان طرفین و هوش بالای موش و گربه داستان است که باعث میشود در نمونههای درخشان و درجه یک این ژانر، پابهپای پلیسهای هوشمند و دوستداشتنی، مجرمان و بدمنهای مشهور هم داشته باشیم که تا سالها در ذهن مخاطب با قدرت و طراوت خاصی زنده میمانند.
اما با همه این توضیحات هرگونه افراط و تفریط در شخصیتپردازی شخصیتهای فیلمها و سریالهای پلیسی میتواند به تلف شدن آن اثر منجر شود و با قوی جلوه دادن افراطی یکی از طرفین ماجرا، تعلیق را از قصه بگیرد و درام را از نفس بیندازد.
این همان نکتهای است که رعایتنکردن آن در سریالهای پلیسی تلویزیون، بخصوص در سالهای اخیر، کفه ترازو را به نفع شخصیت منفیها سنگین کرده و باعث شده تعداد بدمنهای ماندگار با شخصیتپردازیهای عمیق در این ژانر، به مراتب بیشتر از مجریان قانون جذابی باشد که شخصیتپردازی آن همذاتپنداری مخاطب را در پی داشته باشد که به عنوان نمونه میتوان به یکی از بهترین سریالهای پلیسی تاریخ تلویزیون یعنی مجموعه «خواب و بیدار» ساخته مهدی فخیمزاده اشاره کرد.
فخیمزاده که خودش سالهاست از شیفتگان ادبیات و سینمای پلیسی و جنایی است و بارها این علاقه را در مصاحبههای مختلف ابراز کرده، انصافا از بهترین پلیسیسازان تاریخ سینمای ایران هم هست. عطف به همین علاقه و توانایی، فخیمزاده میداند پروراندن یک بدمن درجه یک چقدر در پیشبرد درام موثر است. به همین خاطر در یکی از بهترین آثارش، یکی از بهترین و عجیبترین بدمنهای تاریخ تلویزیون ایران را به نمایش گذاشت. یک قطب شر باهوش و بسیار توانای زن با اسم عجیب، جذاب و در یاد مانده ناتاشا. پروراندن یک شخصیت منفی قدرتمند را که در بسیاری از فراز و فرودهای قصه از پلیس جلوتر است، میتوان نقطه عطفی در این ژانر در تلویزیون کشورمان قلمداد کرد.
از قضا این ویژگی میزان باورپذیر بودن قصه را هم افزایش میدهد؛ چرا که مخاطب تلویزیون به میزان جرم و جنایت در جامعه آگاه است و میداند اگر قرار بود همه پلیسها از همه جانیان همواره جلوتر باشند، اصلا جرم و جنایتی صورت نمیگرفت. به همین خاطر فخیمزاده هوشمندانه در این سریال توانست از کلیشه پلیس قدرتمند و مجرم ابله عبور کرده و تغییر مثبتی در شخصیتپردازی این ژانر در تلویزیون ایجاد کند. اما کار فخیمزاده چندان هم بیایراد نبود. در واقع کار دنبالهروهای او هم بیایراد نبود و نتوانستند این بدعت مثبت ایجاد شده توسط او را که خالی از اشکالات ریز نبود با رفع نقصها دنبال کنند. یک بار دیگر سریال خواب و بیدار را در ذهنتان مرور کنید. دو کاراکتر منفی و جذاب ناتاشا و اصغر کپک بیشتر در خاطرتان مانده یا شخصیتهای پلیس با بازی دانیال حکیمی و محمد صادقی؟ طبیعی است جوابتان دو شخصیت اول باشد. چون فخیمزاده آنقدر غرق در پروراندن بدمنهای قوی شد که نتوانست پلیسهایی با همان جذابیت خلق کند.
البته کار وی در مقایسه با آثار مشابه بعدی همچنان یک پله جلوتر است و کاراکترهای پلیس این سریال را میشود کموبیش به یاد آورد. ولی در آثار دیگر پلیسیسازان کشور ـ چه در سینما و چه در تلویزیون ـ این ضعف همچنان با قدرت میتازد و حتی در بهترین نمونههای این ژانر، بدمنها همواره موجوداتی هستند باهوش، توانا، دارای کنش و مسلط به همه امور که معمولا تا قسمت پایانی زمام امور را به خوبی در دست دارند و در طرف مقابل، پلیسها عموما انسانهایی هستند با توانایی کمتر که به جای کنش موثر، همواره در حال واکنش نشان دادن به اعمال بدمن ماجرا هستند و در نهایت در قسمت پایانی اثر درست دقیقه 90 از راه میرسند و غائله را ختم به خیر میکنند. البته در سالهای اخیر و به لطف تلاشهای موسسه «ناجیهنر» (وابسته به نیروی انتظامی)، بسیار تلاش شده چهره جدیدی از پلیس ایرانی برای جامعه به تصویر کشیده شود.
اما متاسفانه این تلاش صرفا منحصر مانده به نمایش امکانات تکنولوژی و سختافزاری جدیدی که نیروی انتظامی کشور در اختیار دارد و نویسندگان و درامپردازان همچنان از پروراندن پلیسهای کاریزماتیک و توانایی که همگام با یک بدمن جذاب بتواند در ذهن مخاطب قدم بردارد، نیستند و این مشکلات فیلمنامهای باعث شده با مرور آثار مهم و شاخص این ژانر مانند «خواب و بیدار»، «هوشسیاه» یا سریال «کلانتر»، بدمنهای جذاب بیشتری را به خاطر داشته باشیم تا پلیسهای جذاب را و این نکته برای جامعهای که میزان جرم هنوز در آن به سطح قابل قبولی نرسیده، میتواند زنگ خطری باشد و مسئولان «ناجیهنر» را به فکر وادارد که همگام با نشاندادن امکانات به روز پلیس، با استخدام فیلمنامهنویسان مجرب دستی هم به سر و روی سناریوها بکشند تا چهره جذاب و توانایی از پلیس در ذهن مخاطبان پرشمار رسانه مهمی مانند تلویزیون ثبت شود.
مهران باقی/ جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد