
ارتشبد فردوست در خاطراتش می گوید:
تصور من این است که شخص محمدرضا شاه به اینکار تمایلی نداشت و بهتر است بگویم از آن واهمه داشت. شب قبل از تبعید، محمدرضا در کاخ میهمانی داشت و حدود 200 نفر مدعو شرکت داشتند. منصور، نخستوزیر، نیز حضور داشت و حدود نیم ساعت با محمدرضا در وسط سالن قدم میزد و من متوجه آنها بودم استنباطم این بود که منصور در موضوعی پافشاری میکند و محمدرضا موافق نیست.
یک بار نیز شنیدم که محمدرضا به منصور گفت: «چرا اصرار میدارید»؟ بالاخره محمدرضا مرا خواست و با بی میلی (چون با ژستهای او آشنا بودم) گفت: «ببینید نخستوزیر چه میخواهد؟» منصور مطرح کرد باید هرچه سریعتر آیت الله خمینی به ترکیه تبعید شود.
گفتم باید به پاکروان (رئیس ساواک) گفته شود. گفت: «تلفنکنید» تلفن کردم. پاکروان گفت: «آیا میتوانم با شاه صحبت کنم؟» به محمد رضاگفتم. او به اتاق دیگری رفت و با وی صحبت کرد. دستور صادر شد و همان شب مولوی، رئیس ساواک تهران، به همراه نیروهایی از هوابرد، به قم رفت و ایشان را به تهران آورد و صبح روز بعد با هواپیما به ترکیه تبعید شدند».
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
گفت وگوی اختصاصی تپش با سرپرست دادسرای اطفال و نوجوانان تهران:
بهروز عطایی در گفت و گو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با حجتالاسلام محمدزمان بزاز از پیشکسوتان دفاع مقدس در استان خوزستان