خیابان ، همهمه جمعیت ، اعتراض ، بنزین و آتش . خیابان می تواند اولین بهانه باشد برای اعتراض ، وقتی خودروها، هر روز مسیرهای خالی از ترافیک را فریاد می کنند؛ اما بنزین که روی آسفالت خیابان ریخته می شود، آتش حادثه هم شعله ور می شود.
کد خبر: ۷۱۴۹۹

حالا دیگر حکایت ، حکایت چند خبر تکاندهنده است از میان صفحات حوادث روزنامه ها؛خبرهایی که بارها خوانده اید.
یک خبر: راکب یک موتورسیکلت در اعتراض به جریمه پلیس ، موتورسیکلت خود را به آتش کشید. ساعت 17 هشتم تیر ماه در تقاطع شمیران به موتورسیکلت سورمه ای رنگی که در حال حرکت در جهت خلاف بود، اخطار داده شد و باتنظیم تخلف ، از راکب موتورسیکلت خواسته شد موتور خود را به کفی منتقل کند.
راکب از انتقال موتورسیکلت به کفی خودداری و با درگیری لفظی و فیزیکی با عوامل طرح ، فضای محل را متشنج کرد و با استفاده از تجمع مردم ، ناگهان شلنگ بنزین را باز کرد و موتور خود را آتش زد و از محل متواری شد. خبرهایی اینچنینی فقط چند جمله هیجان انگیز برای پر کردن صفحه حوادث روزنامه ها نیستند.
این صحنه ها را واقعیت هایی ببینید نشسته در یک سوی نا معادله تلاش در جهت اجرای صحیح مقررات راهنمایی و رانندگی. این اتفاقات ناخوشایند نشاندهنده این مساله است که قانون گریزی شایع ترین رفتار مشترک بین جماعت راننده است ؛رفتاری که در حالتهای افراطی به اعتراض هایی نامانوس منجر می شود، واکنش هایی که تیتر صفحه حوادث روزنامه ها می شوند.

اعتراض به سبک فیلم های اکشن
آفتاب داغ ظهر تابستان ، بوق کشدار خودروهایی که پشت چراغ قرمز صف کشیده اند، گرمای کلافه کننده هوا و راننده هایی که در یکی از تقاطع های شلوغ پا روی ترمز گذاشته اند و ثانیه های معکوس را می شمارند.
به این تصاویر لطفا ماموران سفیدپوش راهنمایی و رانندگی را هم اضافه کنید. آدمهایی با لباسهایی سفید، شلوارهایی سبز رنگ با کلاه و یک دسته برگه جریمه.
آنها شاید آخرین تصویر از خیابان های خاکستری شهر در ذهن شما باشند؛ دکتر نوروزی ، روان شناس دراین باره معتقد است: باید بدانیم چه عواملی در رشد و شکل گیری این نوع آسیبهای اجتماعی موثر هستند؛ چرا که رانندگی درشرایط عادی و متعادل ، یعنی هنگامی که ترافیک بسیار روانی در بزرگراه ها درجریان است ، کمتر مستعد آسیبهایی اینچنینی بین رانندگان است.
در خیابان های شلوغ و لحظات اوج ترافیک در بسیاری موارد تصادفات و برخوردهای جزیی بین خودروهای مختلف هم ، منجر به مشاجرات لفظی و حتی منازعات پس از وقوع تصادف می شود؛یعنی میل به درگیری به علت فشارهای روانی موجود بر افراد افزایش می یابد.
دکتر نوروزی همچنین معتقد است : باید پذیرفت که بسیاری از شهروندان با اصول اولیه زندگی شهری آشنایی ندارند، یعنی رفته رفته از استانداردهای حداقل رعایت حقوق شهروندی فاصله می گیرند و به حاشیه های رفتار اجتماعی رانده می شوند.
برای پیشگیری از به وجود آمدن چنین آسیبهایی که در دراز مدت این نوع واکنش ها را در پی خواهد داشت ، مدیریت شهری نیازمند برنامه ریزی به منظور سازگار کردن شهروندان در تعامل با یکدیگر در زندگی شهری است.
نداشتن بهداشت روانی ، عامل دیگری است که این روان شناس به آن اشاره می کند: داشتن بهداشت روانی ، یعنی قابلیت برقراری ارتباط سنجیده و موزون با دیگران ، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی کنار حل تضادها و تمایلات شخصی به صورت منطقی ، عادلانه و مناسب.
فرد برخوردار از بهداشت روانی ، توانایی احترام به خود و دیگران را دارد. قادر است این توانایی ها را در جریان کنترل اتفاقاتی که در زندگی روزمره ممکن است رخ بدهند، استفاده کند.
عوامل مختلفی ممکن است عامل بهداشت روانی را در افراد به خطر بیندازند. دکتر محمود آخوندی ، آسیب شناس ، نیز در یک نظرخواهی درباره حوادثی اینچنینی گفته است : بیشترین عامل پرخاشگری انسان ها، عوامل روحی است و زمینه هایی همچون ناعدالتی ، گرانی ، تبعیض ، فقر و بیکاری انسان را برای خشونت و نزاع آماده می کند.
در هر صورت ، زندگی در کلانشهرهایی مانند تهران ، محتاج نهادینه کردن رفتارهای منطبق با اصول شهروندی درساکنان شهر است. اینجاست که افراد باید بپذیرند به دلیل زندگی در شهری بزرگ باید الزامات زندگی شهری را که احترام به قوانین است ، در خود نهادینه کنند.

فقط وظیفه ، همین
دقت ، سرعت ، صحت و عدالت. این شعار کلیدی پلیس در برخورد با تخلفات گوناگون است. دقت در انتخاب مجرم و خلافکار، سرعت در برخورد با تخلفات ، صحت عمل در کار و رعایت عدالت در اجرای قانون.
حتما شما هم بارهادر یکی از خیابان های شلوغ شهر، راننده ای را درحال التماس و چانه زدن با مامور راهنمایی ورانندگی دیده اید. هنوز هم بسیاری از رانندگان معتقدند به جای آن که آثار منفی تخلف برای آنها به عنوان عامل بازدارنده مطرح شود، حضور مامور پلیس در محل ، مانع ارتکاب جرم می شود.
دکتر نوروزی در این باره معتقد است :وقتی تنها حضور فیزیکی ماموران پلیس منجر به اجرای قانون می شودو به صورت عاملی بازدارنده در اجرای یک تخلف عمل می کند، نمی توان انتظار داشت که با این ماموران بدرفتاری و پرخاش صورت نگیرد.
من به عنوان یک شهروند باید بپذیرم که صرف تخلف در خیابان ، به هر دلیلی مستوجب جریمه است. در این صورت التماس و فدایت شوم گفتن به ماموری که وظیفه اش را انجام می دهد، لزومی ندارد؛ چراکه احترام به قوانین شهری که مقررات راهنمایی ورانندگی یکی از نمودهای آن در جامعه است ، بیانگر بلوغ و رشد اجتماعی مردم است.
«من کارشناس مدیریت صنعتی هستم از دانشگاه کرج. 8ماه است که به عنوان لیسانس وظیفه در راهنمایی و رانندگی خدمت می کنم. در این مدت طول خیابان آزادی را چرخیده ام. اوایل خیابان سپه بودم ، الان هم که اینجا هستم.»
این سخنان یکی از همان ماموران ایستاده بر سر چهار راه رودکی است ؛ ماموری که شاید بارها با او برخورد داشته اید. سرباز وظیفه ، مجتبی خلج در ادامه می گو ید:اوایل فکر می کردم کار پلیس راهنمایی و رانندگی خیلی آسان تر از این باشد؛ اما پس از 8ماه تنها به سختی بیش از حد آن رسیده ام.
مشکل ما در خیابان توهین به شخصیت ماست. این که خیلی از رانندگان ما را به عنوان مجری قانون ، کسی که فقط درحال انجام وظیفه است ، قبول ندارند. ساعت کاری ما روزی هفت ساعت و نیم است بدون ترک پست. در 2شیفت.
شیفت اول از 6صبح تا 5/1 بعدازظهر و شیفت دوم هم از 5/1 تا 9شب است ؛ مثلا در شیفت صبح تا ساعت 10حق ترک پست نداریم ، بعد که بار ترافیکی کمتر شد می توانیم در یک زمان محدود 5دقیقه ای کیک و نوشیدنی را که از صبح همراهمان بوده و گرم شده است بخوریم.
گله های این مامور راهنمایی و رانندگی تمامی ندارد: فشار روی من و همکارانم زیاد است. الان وظیفه ما کنترل گذرگاه عابر پیاده است. وقتی مافوق از من می خواهد که راننده خاطی را که روی خط ایستاده جریمه کنم ، من مجبورم بدون صحبت کردن با طرف ، برگ جریمه را پرکنم یا کلاه ایمنی موتورسیکلت ها که اغلب استفاده نمی کنند.
برخورد بد، تجربه مشترک بسیاری از لباس سفیدهای سرچهار راههاست : برخورد بد تا دلتان بخواهد داشته ایم. همین 2روز پیش موتورسواری یکی از بچه های ما را زد و پرت کرد داخل جوی آب کنار خیابان. درحال ویراژدادن بود.
من به او ایست دادم. توجه نکرد و از من رد شد. همکارم که جلوتر ایستاده بود، خواست متوقفش کند که موتوری هلش داد داخل جدول. از این برخوردها زیاد دیده ایم. فحاشی می کنند بدون این که فکر کنند ما فقط اعمال قانون می کنیم.
اکبرحلمی ، گروهبان یکم راهنمایی و رانندگی هم که حدود 3سال در تقاطع رودکی مشغول انجام وظیفه است ، دراین باره می گوید: نداشتن امنیت شغلی مهمترین مشکل ماموران راهنمایی و رانندگی است.
در ارتباط با اعمال قانون ، پشتیبانی لازم از ما صورت نمی گیرد؛ برای مثال وقتی افرادی را جریمه می کنیم که نفوذ و رابطه ای دارند، از ما به دادسرای نظامی شکایت می کنند. یا تعدادی از مردم عادی که با ماموران ما درگیر می شوند، در کمترین حالت فحاشی می کنند.
همین پارسال بود که یکی از ستوان دوم وظیفه های ما را در میدان راه آهن چاقو زدند. در محلات جنوبی شهر برخورد با ماموران خیلی بیشتر است. یا بعضی موتورسوارها، برگه های جریمه را ازدست مامورها می قاپند و مامور مورد بازخواست قرار می گیرد. از نظر آلودگی هوا، مشکلات ریوی زیادی برای ما به وجود می آید.
سرفه های شدید و طولانی را بیشتر بچه ها تجربه کرده اند. سرهنگ قدرت الله احمدی معاون عملیاتی پلیس راهنمایی و رانندگی تهران بزرگ ، درباره زمینه های بروز واکنش هایی این چنینی به کنش های نیروی پلیس می گوید: متاسفانه در این خصوص بیشترین مشکلات را موتورسواران برای ما داشتند.
در گذشته طرح اجرا شده بود و خودروها یک مقدار آشناتر بودند. راننده ها به این مساله توجه داشتند و مشکلات ما کمتر بود؛ اما برای ساماندهی موتورسیکلت ها که بسیار زیاد هم هستند و معمولا هم افراد عجول از این وسیله استفاده می کنند، مشکلات زیادی را با این موتورسواران داشتیم.
گرچه اعتقاد ما این است که وقتی کسی گواهینامه می گیرد، یعنی فردی است که آموزش لازم را در زمینه مسائل راهنمایی و رانندگی دیده است. با این حال برای این که عنوان پلیس ، راهنمایی و رانندگی است ، نزدیک به 2ماه شهروندان را راهنمایی می کردیم که روی گذرگاه عابرپیاده توقف نکنید. از مدتی پیش قرار شد این آموزش به همین جا کفایت کند.
ازاینجا اجرای قانون و مقررات شروع شد. به هرحال برای یک شهروند متخلف ، برخورد ماموران پلیس ، قطعا خوشایند نیست. اینجاست که برخی از رانندگان درگیر می شوند ومشکلاتی را به وجود می آورند که یک مورد آن را در پیچ شمیران شاهد بودیم که فرد، موتورسیکلت خودش را به آتش کشید.
موارد مشابه هم در گذشته زیاد دیده شده است و این موضوع که چرا بعضی به این ترفندها دست می زنند، نیاز به بررسی های جامعه شناسانه و روان شناسانه بسیاری دارد.

بوق های ممتد روی اعصاب خیابان
در هر صورت توجه به این نکته ضروری است که چگونگی رفتار و برخورد پلیس با مردم و بعکس مردم با پلیس ، به عنوان مجری قانون ، یک رفتار دوجانبه و تعاملی دوسویه است. احترام گذاشتن به حقوق همدیگر به سازنده بودن این تعامل کمک می کند.
همین طور باید بپذیرید که در هر صنف و گروهی ، با افرادی که وظیفه شان را بدرستی انجام نمی دهند مواجه اید. شاید میان ماموران پلیس هم باشند افرادی که اشتباه می کنند، همانطور که بین جماعت پزشک یا مهندس هم هستند کسانی که وظیفه خود را بخوبی انجام نمی دهند؛ اما نباید این مورد را به بقیه افراد همان صنف تعمیم داد. این حقیقتی است قابل قبول.
در همه شغل ها افراد امکان اشتباه دارند. از مامورانی که ساعتها در شلوغی و دود و ترافیک ، زیر گرمای داغ تابستان یا سرمای زمستان کار می کنند، انتظار خطا هم می توان داشت ، اما اعتراض تنها یک واکنش نادرست و نسنجیده به کنش آنهاست.

مینا مولایی
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها