اکنون، اعضای این سازمان باید به دنبال طرحی برای برخورد با الحاق کریمه به روسیه و تداوم درگیریهای نظامی بین نیروهای دولت مرکزی اوکراین در «کییف» و روس زبانهایی در جنوب شرق اوکراین باشند که در آرزوی اتحاد با روسیه هستند. حتی در بخشهای بسیاری از غرب گمانهزنی میشود که «ولادیمیر پوتین» رئیسجمهور روسیه به منظور جلوگیری از شکست وفادارانش در اوکراین، با نیروی نظامی مداخله خواهد کرد.
بحران اوکراین تا حادثه سرنگون شدن یک فروند هواپیمای مالزیایی و کشته شدن 298 نفر، در رسانهها در حاشیه قرار داشت، اما همزمان با تشدید بحران اوکراین، سوال «چه باید کرد»، ذهن غرب، بویژه آمریکا و ناتو را به خود مشغول کرد، اما بنا به دلایل زیر پاسخ دادن به این پرسش برای آنها آسان نیست.
مقابله با روسیه
دولتهای غربی، البته به استثنای دولتهایی که رابطهای نزدیک با اوکراین و روسیه دارند، مایلند «کریمه» را از سایر نقاط اوکراین جدا بدانند. کریمه با جمعیتی که تقریبا همه روس هستند، به مدت دو قرن، یعنی تا زمانی که نیکلای خورشچف که خود یک اوکراینی بود، آن را به اوکراین واگذار کرد، بخشی از خاک روسیه به شمار میرفت. استالین بومیان تاتار کریمه را سال 1944 از خاک کریمه بیرون کرده بود. با این حال، کریمه همچنان بخشی از خاک روسیه محسوب میشد.
آنچه در این میان توجه دولتهای غربی را به خود جلب کرد، کمپین ناسیونالیستهای روسیه برای سلطه بر جنوب شرق اوکراین و احتمالا عزیمت به این منطقه با هدف الحاق آن به روسیه بود. تفاهمنامه بوداپست، آمریکا و روسیه را ملزم میکند که هر گونه تخلفی را به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع دهند، اما باید گفت، این یک فرمول دیپلماتیک متزلزل و ضعیف است. جلوگیری از بنیان گذاشتن بدعت امکان تغییر مرزهای اروپا با استفاده از نیروی نظامی مستلزم راهکارهای ارضی پیش بینی نشده در قانون است، اما این کار که شامل اقدام نظامی مستقیم است، کاری نیست که غرب بتواند انجام دهد.
نیروهای نظامی روسیه در منطقه خود برتری آشکاری دارند. آنچه در اوکراین میگذرد توسل آمریکا به آخرین راهکار و خطر برافروختن رویارویی هستهای را توجیه نمیکند. علاوه بر این، مسکو به چنین تهدیدهایی باور و اعتقاد ندارد.
کاری که غرب انجام داد این است که ضمن حمایتهای محدود نظامی از اوکراین، برای انجام اقداماتی که شکلی از استقلال یا ایفای نقش اقلیت روسی زبان در یک نظام فدرال را به رسمیت میشناسد، به دولت «کییف» تکیه کرد. ناتو نیز شروع به تقویت نمادهای نظامی در بسیاری از کشورهای اروپای مرکزی کرد. از این کار میتوان به عنوان عملیات پیشگیرانه یاد کرد که ناتو میخواهد بر استفاده از آن تاکید کند. ناتو همانند گذشته میتواند کارهای زیادی ازجمله آموزش، تمرین، تامین تجهیزات و گشتزنی هوایی انجام دهد، اما این اقدامات، منفی هستند زیرا هدف آنها از این که به پوتین نشان داده شود انجام اقدامات نظامی بیشتر، مخاطرات و تبعاتی مهم و بزرگ خواهد داشت که خوشایند وی نیست.
تحریمها
ملاحظات یاد شده باعث شد آمریکا و متحدان اروپاییاش، تحریمهای به اصطلاح هدفمند اقتصادی علیه روسیه اعمال کنند. البته، با توجه به تردیدهای برخی کشورهای اروپایی که به طور مستقیم تحت تاثیر اقدامات پوتین در اوکراین قرار ندارند، اعمال این تحریمها کار آسانی نبود. اختلاف آشکاری بین بخشهای غربی و شرقی اروپا بر سر این مساله وجود دارد. البته، انگلیس از این امر مستثنی است و بر رابطه ویژه خود با واشنگتن تاکید میکند. بسیاری از کشورهای اروپای غربی به گاز روسیه بشدت وابسته هستند.
تحریمها، ابزاری است که در کوتاهمدت کارایی ندارد و معمولا علیه کشورهای دارای اقتصاد ضعیف اعمال میشود. در واقع، امید به اعمال فشارهای سیاسی بر روسیه برای تغییر رویه پوتین به زمان نیاز دارد و به از بین رفتن مقبولیت عملکرد او در میان روسها همزمان با تحت تاثیر قرار گرفتن استاندارد زندگی آنها بستگی دارد.
پوتین اکنون تلاش میکند نشان دهد این تحریمها به واسطه آغاز اعمال محدودیتهایی بر واردات محصولات کشاورزی از آمریکا، به منزله شمشیری دو لبه خواهد بود. اعمال و اجرای این تحریمها میتواند به کشورهای اروپایی که سالانه حدود 15 میلیارد دلار صادرات به روسیه دارند بیش از آمریکا (با حدود یک میلیارد دلار صادرات) لطمه بزند.
ارزیابی روسیه
بحران اوکراین، حتی اگر نیروهای این کشور بر جداییطلبان روسی فایق آیند و پوتین نیز تصمیم به عدم مداخله نظامی بگیرد، احتمالا به این زودی به پایان نخواهد رسید. آمریکا و متحدانش باید همزمان با تصمیمگیری درباره آنچه باید در آینده انجام دهند، به شماری از مسائل و مولفهها توجه کنند. نخست آن که روسیه، کشوری بزرگ است. نکته دیگر اینکه پوتین از قبل با تلاش برای همکاری نزدیکتر با پکن در صدد بهرهبرداری از احساسات آن دسته از کسانی که در واشنگتن است که مایلند چین را به عنوان تهدیدی در حال ظهور محسوب کنند. علاوه بر این، همزمان با کاهش حضور نیروهای ناتو در افغانستان، حفظ حمایت روسیه در رابطه با افغانستان از مسائل مورد علاقه واشنگتن است.
آمریکا همچنین برای حل بحرانهای کره شمالی، سوریه و عراق به کمک روسیه نیاز دارد. مسکو الزامی برای کمک به آمریکا در هیچ یک از این مسائل ندارد و اگر تحریم شود تا زمانی که منفعتی جذاب یا الزامآور در کار نباشد، انتظار چنین کمکی، غیرعادی است. برای حل مشکل، همه مولفههای رابطه آمریکا و روسیه به عنوان یک کل باید لحاظ و در نظر گرفته شود. رابطهها به صورت مجزا و مستقل از یکدیگر نیستند، اما دولت آمریکا همه مولفههای یک رابطه را با یکدیگر در نظر نمیگیرد. در یک جمعبندی میتوان گفت واشنگتن باید تصویر روابط جهانی با روسیه را کامل و بدون کم و کاست در نظر بگیرد و درباره اقدامات بعدی خود بر مبنای آگاهی کامل از تبعات احتمالی آن و نیز مجموعه کلی روابط غرب ـ روسیه محاسبه کند.
نیوزویک / مترجم: صفا فقیه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد