اساسا ساخت برنامههای ادبی در صدا و سیما چه ضرورتی دارد؟
برنامههای رسانه ملی متکی به ادبیات است، اما برنامههایی که مختص به این موضوع تولید شود، نهتنها برای مردم بلکه برای همکاران ما هم ضرورت دارد. باید رسانه ملی در این زمینه خیلی کار و سرمایهگذاری کند تا بشود از زبان فارسی در روزگاری که مورد هجوم کلمات بیگانه، ترکیبات تازه و ورود فناوریهای مختلف قرار گرفته محافظت کرد.
آیا تولید سریالهای بر پایه ادبیات مثل قصههای مجید یا برنامههایی همچون رادیو هفت میتواند ادبیات داستانی را به درستی به نسل جوان ما معرفی کند؟
برنامهها باید به گونهای تولید شود که پاسخگوی نیاز مخاطب هم باشد. فقط نمیتوان مانند کلاس درس ادبیات حرف زد؛ بلکه تلویزیون و رادیو باید غیرمستقیم از طریق داستانسرایی در قالب برنامههای مختلفی چون مشاعره به ظرایف و جذابیتهای ادبیات بپردازند.
حال و روز ادبیات در رسانه ملی چگونه است؟
برنامههای ادبی نقش اساسی در رسانه ملی دارد. از طریق نگارش یک دیالوگ برای بازیگر تولید ادبی میکنیم، حال این دیالوگ باید خیلی درست و سلیس نوشته شود تا در درست صحبت کردن به مردم کمک کند. ضمن اینکه باید ساخت و ساز جنبههای ادبی دیالوگ رعایت شود. اکنون متاسفانه توجه دقیقی در اینباره صورت نمیگیرد؛ ما در برنامههایی شاهد هستیم که کلمات با تلفظ نادرست پخش و از ترکیبات سست استفاده میشود که باید وسواس و دقت خاصی در این خصوص صورت گیرد. همانگونه که به لحاظ ممیزی سیاسی و اجتماعی به یک متن توجه میشود باید به نکات ادبیاش هم توجه و دقت شود تا از کلمات و ترکیبات نادرست در ضربالمثلها و اصطلاحات استفاده نشود و لطمهای به ادبیاتی که در رسانه استفاده میشود، وارد نیاید.
استقبال مردم از قصهخوانی و برنامههای ادبی چگونه است؟
این برنامهها جذابیت خاص خود را دارند. برنامههای ادبی همیشه شنوندگان و مخاطبان خود را پیدا میکند. من در برنامههایی که گویندگی میکنم و رمان و قصه میخوانم میبینم مخاطبان تماسهای بسیاری با برنامه میگیرند و بهطور مثال تقاضای قصههای دیگری میکنند یا تشکر میکنند و نشاندهنده این است که مخاطب با برنامههای ادبی ارتباط خوبی پیدا کرده است.
در انتخاب قصهها چه معیارهایی را در نظر میگیرید؟
در انتخاب قصه باید مساله ممیزی را رعایت کنیم. معیارها هم بستگی به موقعیتهایی دارد که در آن قرار میگیریم. ممکن است حساسیتهایی وجود داشته یا انتخاب قصه مناسبت نداشته باشد؛ مثلا زمانی که شخصیتهای قصه هتاکی میکنند، ما از آنها استفاده نمیکنیم. در قصهخوانی بیشتر به ادبیات خارجی توجه داریم، چون در رسانه ملی کمتر به آن پرداخته میشود. برای اینکه مردم کشورمان از ادبیات روز جهان بیخبر نباشند، ضرورت دارد که از قصههای امروزی خارجی استفاده کنیم. در حال حاضر به دلیل بودجه محدود نمیتوانیم تقاضا کنیم چنین قصههایی را به صورت اختصاصی فقط برای رادیو ترجمه کنند، بنابراین از کتابهای منتشر شده استفاده میکنیم.
به نظر شما گوینده قصههای رادیویی باید دارای چه ویژگیهایی باشد؟
گویندگی در رادیو فقط صداست. پس گوینده باید دارای صدای قابل تحمل و بیآزاری باشد؛ بعضی صداها ممکن است آدم را عصبی کنند یا آنچنان که باید و شاید جذابیت شنیداری نداشته باشند. بنابراین ضرورت دارد که صدا خوب باشد و گوینده از عهده اجرایمتن ها برآید تا شنونده وقتی آن را میشنود احساس کند خودش آن را میخواند. یعنی تصور کند صدای خودش به گوشش میرسد و خیلی صمیمی و ساده جلوه کند. فن بیان لازمه اولیه کار گوینده است. گوینده در رادیو باید دارای سواد کافی باشد تا آن متن را صرفا روخوانی نکند؛ باید رادیویی اجرا کند تا برای شنونده جذابیت داشته باشد و او را وادار به شنیدن کند.
خود شما بهعنوان یک گوینده پیشکسوت رادیو چگونه حس و پیام خودتان را به شنونده منتقل میکنید؟
بهترین کار این است که لحنم را با فضای قصهها هماهنگ کنم تا متن برای شنونده قابل باور شود. یعنی شنونده خودش را به این کلام و صدا بسپارد و سر و پا گوش باشد.
از میان برنامههای ادبی صدا و سیما کدام یک را موفقتر میدانید؟
گفتوگو با کارشناسان، ادیبان و شاعران در جایگاه خود برنامههای خوبی هستند؛ ولی باید با شیوههای حرفهایتری عرضه شود. گاه یک گفتوگوی دو نفره یک ساعت طول میکشد و کمتر شنوندهای وقت دارد به آن گوش دهد. اشکالی ندارد برنامههای ادبی صرفنظر از مخاطب خاص، شنونده تصادفی هم پیدا کند. بنابراین بهترین و خلاصهترین تعریف این است که برنامههای ادبی با شگردهای رسانهای تولید شود و تهیهکنندهها با انتخاب موسیقی مناسب، ریتم خوب، صداهای مناسب در بخشهای مختلف برنامه سبب جذابیت شود.
حسین ضیغمی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد