2 سال بعد طرح تشکیل دولت یهود در سال 1897 میلادی در اولین گنگره صهیونیستها در شهر بال سوئیس مورد تاکید قرار گرفت.1
کنگره صهیونیستها در شهر بال، سنگ بنای تشکیل حکومت صهیونیستی در فلسطین را گذاشت.
چنانچه تئودور هرتزل در دفتر یادداشت روزانهاش در سوم سپتامبر 1897 میلادی چنین مینویسد: در بال در راه بازگشت به خانه خستهتر از آن بودم که چیزی یادداشت کنم، اگر چه بیش از هر زمان دیگری لازم بود. حتما دیگران هم این را ثبت خواهند کرد که نهضت ما در مسیر تاریخ قرار گرفت. کنگره بال را میتوانم در یک کلام به این صورت خلاصه کنم. در بال دولت یهود را بنیاد نهادم، اگرچه این را به صدای بلند برای همگان عنوان نکردم، زیرا اگر امروز آن را عنوان کنم دنیا به من خواهد خندید. احتمالا تا 5 سال دیگر و یقینا تا 50 سال دیگر همه از آن آگاه خواهند شد.2
پس از برگزاری اولین کنگره صهیونیستها در شهر بال سوئیس در سال 1897 میلادی سازمان جهانی صهیونیستی تاسیس شد. نامگذاری صهیونیست نیز برگرفته از صهیون نام کوهی نزدیک بیتالمقدس است که نزد یهودیان از تقدس برخوردار است.3
البته صهیونیسم وجوه مختلفی دارد. از این روی تعریف واحدی برای آن مشخص نشده، چنانچه عبدالوهاب المسیری معتقد است پس از نخستین کنگره صهیونیسم اصطلاح صهیونیسم اینچنین مشخص شد: دعوتی که سازمان صهیونیسم روی آن تبلیغ مینمود و تلاشهایی که این سازمان در این راستا مبذول میداشت. طبق این تعریف صهیونیست کسی است که به برنامه کنگره بال ایمان دارد.4
اصطلاح صهیونیسم همچنین بر یک دیدگاه یهودی مشخص که در اروپا پدید آمده است اطلاق میشود. (بویژه در محافل پروتستان انگلستان از اواخر قرن شانزدهم). طبق این دیدگاه یهودیان بخشی اروگانیک از ساختار تمدن غرب نیستند که حقوق و وظایفی همانند سایر شهروندان داشته باشند، بلکه به آنان به مثابه یک ملت برگزیده و یک گروه مقدس نگریسته میشود که وطن آنان در فلسطین است و باید به آنجا مهاجرت کنند. به این گرایش نام صهیونیسم مسیحی اطلاق میشود.5
برای تشکیل دولت یهود و اسکان یهودیان 2 مکان مد نظر بود. یکی آرژانتین و دیگری فلسطین. پس از کنگرههای زیادی که صهیونیستها برگزار کردند به این نتیجه رسیدند جای مناسبتتری برای تشکیل یک حکومت یهودی بهتر از سرزمین فلسطین وجود ندارد. در این میان نویسندگان یهودی برای هر چه موجهتر نشان دادن حضور خود در سرزمینهای اشغالی شعارهای دهان پرکنیساز کردند.
آبراهام نبش، روزنامهنگار یهودی نوشت: هیچ قومی نتوانسته است در این سرزمین دمی بیاساید و هیچ ملتی در هیچ مقطعی نتوانستهاست در آنجا از صلح و آرامش پایدار برخوردار شود، چون این سرزمین به قوم یهود که بر اثر سرگردانی طولانی خسته و درمانده شده است، تعلق دارد.6
شافستبری هم شعار دهان پرکن سرزمین بدون ملت برای ملتی بدون سرزمین را وضع کرد.7
صهیونیستها اساسا اجداد خود را صاحبان اصلی سرزمین فلسطین میدانند و اعراب را به دیده اشغالکنندگان سرزمین پدری خود میپندارند و برای دستیابی به مطامع خود از هیچ جنایتی دریغ نمیورزند و با جان انسانها آنگونه رفتار میکنند که هیچ حیوانی به حیوان دیگر اینچنین روا نمیدارد. از نظر بن گوریون، خشونت اهمیت خاصی ندارد و به خودی خود یک هدف و حتی ابزاری برای خیزش یک تمدن است. وی میگوید: یهودا با خون و آتش سرنگون شد و با خون و آتش از نو برمیخیزد.8
کاهانا، رهبر جنبش کاخ نیز شعار خود را اینگونه فرمولبندی کرده است: در یک دست شمشیر و در دستی دیگر تورات.9 به اعتقاد وی تنها راه تحقق بخشیدن به آمال صهیونیسم، تورات و شمشیر است.
بیانیه بالفور و چگونگی تشکیل حکومت صهیونیستی
صهیونیسم تا سال 1917 میلادی یعنی زمان اعلام بیانیه بالفور توسط انگلیسیها(که آن زمان فلسطین را تحت حاکمیت خود داشتند) پدیدهای حاشیهای بود. از این زمان به بعد بود که تحرک پیدا کرد. در نامهای بالفور، وزیر وقت امور خارجه انگلیس در آن زمان به یک بانکدار ثروتمند یهود به نام لرد راتشیلد چنین گفت که دولت انگلیس به ایجاد یک سرزمین ملی برای مردم یهود با حسن نیت مینگرد و کمال تلاش خود را برای دستیابی به این طرح به کار خواهد گرفت. انگلیس که در 24 ژوئن 1922 میلادی سند قیمومیت خود بر فلسطین را بر جامعه ملل به تصویب رساند در 1947 میلادی به سازمان ملل متحد اعلام داشت دوران قیمومیت او بر فلسطین به اتمام رسیده و درخواست راهحل کرد؛ راهحلی که در راستای بیانیه بالفور بود و منجر به ایجاد دملی چرکین در منطقه خاور نزدیک شد.
سازمان ملل هیاتی 11 نفره از کشورهای استرالیا، کانادا، چکسلواکی، گواتمالا، هند، ایران، هلند، پرو، سوئد، اروگوئه و یوگسلاوی را برای طرح تقسیم فلسطین بین مسلمانان و یهودیان به فلسطین فرستاد. در نهایت تقسیم فلسطین با 7 رای موافق از 11 رای به سازمان ملل ارائه و در 1947 میلادی مجمع عمومی سازمان ملل با فشار شدید آمریکا و شوروی طرح تقسیم فلسطین را با 33رای موافق در برابر 13 رای مخالف و 10 رای ممتنع در قطعنامه شماره 181 به تصویب رساند. در این قطعنامه 56 درصد خاک فلسطین به یهودیها واگذار شد.10
سرانجام در 14 می 1948 میلادی با خروج نیروهای انگلیسی از فلسطین و قبول طرح تقسیم فلسطین توسط سازمان ملل، بن گوریون تاسیس دولت یهود را در فلسطین اعلام داشت.11
به این ترتیب چنانکه تئودور هرتزل در دفترچه یادداشتهای خود پس از کنگره بال پیشبینی کرده بود، بعد از 50 سال دولت یهود در اراضی اشغالی فلسطین تشکیل شد. سران صهیونیست برای برپایی دولت یهود و اسکان یهودیان در فلسطین از هیچ امری فروگذار نکردند تا جایی که بن گوریون که سالها نخستوزیر اسرائیل بود اولویتهای صهیونیست را چنین تشریح کرد: من اگر بدانم که جان تمام کودکان یهودی در آلمان را با انتقالشان به انگلستان حفظ میکنم و با انتقالشان به اسرائیل تنها نیمی از آنها جان به سلامت خواهند برد، من راه دوم را انتخاب خواهم کرد. برای من نه صرفا جان این کودکان بلکه تاریخ مردم اسرائیل نیز اهمیت دارد.12
صهیونیسم تا سال 1917 میلادی یعنی زمان اعلام بیانیه بالفور توسط انگلیسیها(که آن زمان فلسطین را تحت حاکمیت خود داشتند) پدیدهای حاشیهای بود از این زمان به بعد بود که تحرک پیدا کرد
صهیونیستها که ذاتا مردمی طماع و زیادهخواه هستند، هیچگاه اقدام به تدوین قانون اساسی نکردند و مرزهای کشور صهیونیستی را هم دقیقا مشخص نکردند تا هماره این امکان برایشان وجود داشته باشد تا به بهانههای واهی به سرزمینهای مجاور دست بیازند. در این باره ژنرال موشه دایان در 1967 میگوید: اعلامیه آمریکاییها در باره استقلال خودشان را ملاحظه کنید. این اعلامیه هیچ اشارهای به محدوده اراضی ندارد و ما مجبور نیستیم مرزهای دولت را تعیین بکنیم.13
آنها بصراحت دم از اسرائیل بزرگ میزنند و محدوده اراضی خود را از فرات تا نیــل میدانند. بن گوریون از بانیان اصلی اسرائیل خطاب به دانشجویان اسرائیلی گفت: این نقشه، نقشه کشور ما نیست. ما نقشه دیگری داریم که شما جوانان و دانشجویان مدارس اسرائیل باید آن را تحقق بخشید. ملت اسرائیل باید قلمروی خود را از فرات تا نیل توسعه دهد.14
در راستای اهداف و آمال توسعهطلبانه رژیم صهیونیستی، مناخیم بگین، رهبر تجدید نظرطلب صهیونیست در 1949 میلادی حزب حیروت را تشکیل داد. این حزب شعارهای بتار، ایرگون و لحی از احزاب سابق رژیم صهیونیستی را به ارث برده بود. مفهوم این شعارها این بود که حداقل محدوده سرزمین اسرائیل در کرانه رود اردن است و نیروی نظامی تنها وسیله برای رسیدن به این حداقل است و این تنها زبانی است که اعراب آن را میفهمند.15
وی در 1985 در جایی نوشت: به شمال که مینگرم دشتهای حاصلخیز سوریه و لبنان را میبینم... چون نگاهمان را متوجه شرق میکنیم درههای وسیع و حاصلخیز دجله و فرات و نفت عراق را مشاهده میکنیم و چون بر غرب نظر میافکنیم، سرزمین مصریان را... .ما تا مسائل ارضی خویش را از موضع قدرت حل و فصل نکنیم قادر به پیشرفت نیستیم. ما باید اعراب را به تسلیم محض واداریم.16
پانوشت:
1ـ سوکولوف، ناهوم، تاریخ صهیونیسم، ترجمه داوود حیدری،ج 2، صص 384 و385. 2ـ سایت خبری تحلیلی تریبون 3ـ شناخت ادیان،سازمان حوزهها و مدارس خارج از کشور،ج 2، ص 109. 4ـ المسیری،عبدالواهاب، صهیونیسم، ترجمه لوا رودباری، ص11. 5ـ همان، ص 3.
6ـ سوکولوف، همان، ص 252. 7ـ المسیری، همان، ص 106. 8 ـ المسیری، عبدالواهاب،دائرهالمعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم،ترجمه موسسه مطالعات و پژوهشهای تاریخ خاورمیانه، ج 7، ص .257 9ـ المیسیری، صهیونیسم، ص 122. 10ـ دیرینک، پییر، خاورمیانه در قرن بیستم، ترجمه فرنگیس اردلان،ص 18. 11ـ احمدی، حمید، ریشههای بحران در خاورمیانه، ص 237. 12ـ برنر، صهیونیسم در دوران دیکتاتورها، ص 149. 13ـ گارودی، روژه، اسطورههای بنیانگذار سیاست اسرائیل،ص 183. 14ـ ایوانف، یوری،صهیونیسم، ترجمه ابراهیم یونسی، ص 14. 15ـ المسیری، دایرهالمعارف یهود، ج 7، ص 258. 16ـ ایوانف، یوری، همان، ص 166.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی عیدانه با نخستین مدالآور نقره زنان ایران در رقابتهای المپیک
رئیس سازمان اورژانس کشور از برنامههای امدادگران در تعطیلات عید میگوید
در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با دکتر محمدجواد ایروانی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بررسی شد