ما منتظر سومی نیستیم

من و همسرم از استقبال اقوام برای آوردن بچه سوم بسیار متعجب شدیم ؛ به جای این که از صحبت اطرافیان و تبریک آنها خوشحال شویم ، سخت به فکر فرو رفتیم. با همه تفاسیر ما باید چشمانمان را باز می کردیم.
کد خبر: ۶۹۶۶۳

می دانیم که در زندگی ما چه مشکلاتی وجود دارد که با وجود داشتن 2پسر 3ساله و 18ماهه تصمیم گیری کمی مشکل می شود.
تمام جوانب را در نظر گرفتیم و متوجه شدیم هیچ دلیلی برای تضعیف روحیه مان وجود ندارد. با داشتن دلایل محکمه پسند از داشتن فرزند سوم صرف نظر کردیم و در این راه قاطعانه گام برداشتیم.


1-کنترل و مراقبت از 3بچه خیلی مشکل است. به طور یقین ، یک فرزند مشکلاتی در حمام رفتن دارد و دومی هنگام خوردن ، شکلات را روی لباسش می ریزد و خدا می داند که فرزند سوم چه مشکلاتی دارد.
چگونه می توان تمام این زحمات و دردسرها را تحمل کرد؛ هر چه تعداد فرزندان بیشتر شود، زحمات و مراقبت از آنها نیز بیشتر می شود. در حال حاضر هم با وجود داشتن 2کودک همه چیز را نمی توان براحتی کنترل کرد، چه برسد که با وجود فرزند بعدی همه زحمات 3برابر می شود.
وقت بیشتری برای متمرکزکردن روی فعالیت های اجتماعی و تربیت آنها نیز داریم و همچنین باید به آنها یاد دهیم که چگونه مشکلات خود را حل کنند.

2-باید 3سال بیشتر صرف تروخشک کردن آنها کنیم. والدین بیشترین وقت خود را صرف تر و خشک کردن کودکان خود می کنند، ولی می دانیم که از 3 سالگی به بعد دست کم از شر پوشک کردن فرزندشان راحت شده اند.
حال با وجود بچه سوم ممکن است 3دوره از این 3سال را پشت سر بگذارند و این واقعا دردناک است. ما به عنوان پدر و مادر مجبور نیستیم همیشه مشغول عوض کردن پوشک بدبوی فرزند خود باشیم ، بلکه می خواهیم بدون هیچ گونه ترس و دغدغه خاطری ، از زندگی مشترک لذت ببریم.
وقتی اولین فرزندمان دیگر نیاز به پوشک کردن ندارد، متوجه می شویم که شاید این کار خسته کننده تمام شده است و با آمدن بچه دوم برای این کار نسبت به اولی آمادگی بیشتری داریم و نوبت که به سومی می رسد، کاری سخت و کاملا خسته کننده به نظر می رسد.
سپس روزی از روزها، وقتی خورشید از پشت ابرها بیرون می آید، با خوشحالی تمام سطل های پوشک فرزندانمان را با راکت بیسبال خراب می کنیم.

3-وجود بچه سوم رقابت و همچشمی را میان فرزندان بیشتر می کند. سومین بچه ، دردسرهای خاص خود را دارد. آیا کودکان دوم و سومی با اولی درگیر نمی شوند؛ آیا فرزند دوم مورد خشونت فرزند اول قرار نمی گیرد و آن را روی بچه سوم تلافی نمی کند؛
آیا فرزند کوچکتر حزب باد و به اصطلاح جاسوس دوجانبه نمی شود و درگیری های خاص خود را به وجود نمی آورد؛ البته آرزو و هدف این است که (زهی خیال باطل است) فرزند سوم کنار آنها آموزش ببیند و بزرگترها به او چیزهای خوب یاد دهند.
دقیقا نمی دانم آنها متقابلا از هم چه تاثیراتی می گیرند، ولی یقین دارم که یک سری اطلاعات مفید را برای مخفی کردن بعضی کارها از یکدیگر یاد می گیرند.

4-شاید فرزند سوم حتما دختر نباشد. ما 2پسر داریم و از زندگی مان نیز احساس آرامش می کنیم ، ولی با وجود این دوست داریم صاحب دختر شویم. آیا شانس دختردارشدن داریم؛ مادربزرگ من یکی از 5 خواهری است که والدینشان به امید پسردارشدن ، دست به این خطر زدند.
داشتن 3پسر بسیار جالب است. علایق آنها درست شبیه هم و همکاری هایشان تا زمانی که شیشه پنجره ای نشکسته و لباسی پاره نشده مثل یکدیگر است. با وجود تمام شیرینی هایی که دارند ولی وقتی به یاد هزینه تحصیل و مخارج ازدواجشان می افتیم ، احساس ترس و نگرانی می کنیم.
با وجود تمام مشکلات ، مساله انتخاب نام هم مساله بزرگی است. نامگذاری 2فرزند خیلی راحت تر از 3فرزند است.

5-آیا مهدکودک مکان خوبی برای فرزندان است؛ مهد کودک علاوه بر هزینه ای که دارد در دوران طفولیت کودکان اصلا مناسب نیست.
یک نوزاد مراقبت های زیادی در این دوران دارد و می دانیم هیچ کس مثل مادر نمی تواند از عهده این کار برآید؛ بنابراین وقت گذاشتن برای 2فرزند خیلی راحت تر است و بعلاوه در هزینه های زندگی نیز بسیار صرفه جویی می شود؛ بنابراین پیش از به دنیاآمدن بچه سوم باید تمام جوانب کار را در نظر داشت ، چون تجربه والدین نسبت به فرزند اول خیلی بیشتر است و جوانب بیشتری را باید در نظر بگیرند.

6-فضای کافی در منزل برای رشد فرزندان نداریم. اگرچه به نظر می رسد فضای کافی برای پرکردن خانه از جمله مبلمان و چیزهای دیگر داریم ، ولی باز این روزها جا کم می آوریم.
حال چگونه می توانیم مکانی مناسب برای فرزند سوم داشته باشیم ؛ جو و اندی هر 2یک اتاق دارند. وقتی شیطنت و بازیگوشی آنها به طور تصاعدی افزایش می یابد، آنها جا کم می آورند و دنبال یکدیگر در هال می دوند؛ البته گاهی فضای کم مزایای جنبی دارد؛ این که ریخت و پاش آنها به فضای کوچک اتاقشان محدود می شود.
وقتی شیطنت آنها به طور قابل ملاحظه ای زیاد می شود، یاد می گیرند که چگونه از توانایی هایشان در همین فضای محدود استفاده کنند.

7-درآمد کافی برای هزینه های فرزندانمان نداریم . فراهم کرن امکانات تحصیلی خوب برای فرزند سوم کنار دیگران براستی دلهره آور است و این تنها یکی از هزینه های فرزندان است.
جو و اندی در روز 6وعده غذا می خورند، اسباب بازی آنها، لباس و برخی هزینه های جانبی 2برابر آنچه فکر می کنیم ، هزینه بردار است و اینها نه تنها کل درآمد را می بلعند بلکه کمی از پس انداز نیز صرف تغییر دکوراسیون آنها می شود.
علاوه بر اینها، با آمدن بچه سوم باید تخت نوزاد، صندلی ماشین ، کالسکه و میلیون ها چیز دیگری که یک نوزاد لازم دارد، تهیه کرد. کودک جدید نیز به نوبه خود تمامی مسیری را که خواهر و برادرش طی کرده اند باید بپیماید.
متاسفانه ، فرزند کوچکتر از وسایل و لباسهای کوچک و قدیمی خواهر و برادر بزرگترش استفاده می کند و به اصطلاح ته مانده خور دیگران است و به همین دلیل از لحاظ روحی صدمه می بیند.

8-مانند سابق نمی توانیم در یک رستوران کوچک غذا بخوریم. حتی با وجود 2فرزند، اغلب برای رفتن به رستوران مشکل داریم.
تا زمانی که بچه ها کوچکتر بودند، می شد به رستوران های کوچک رفت ، ولی با بزرگ شدن آنها و نافرمانی کودکان ، مجبور بودیم غذا را در رستوران های آنچنانی و گران قیمت بخوریم. البته راههای دیگری نیز برای لذت بردن از غذا کنار یکدیگر وجود دارد.
ممکن است پرتاب ماکارونی به اطراف ، کاری خنده دار به نظر برسد که گاهی پدر نیز خود این کار را انجام می دهد، ولی در حقیقت بارها شده که به آرامی کنار یکدیگر نشسته و درباره آنچه در روز اتفاق افتاده ، صحبت کرده ایم.

9-خسته و دلزده شده ایم. آیا لبخند فرزند سوم به اندازه فرزند اول دلنشین است؛ آیا خستگی زیاد فرصت می دهد از رشد و پیشرفت فرزند سوم لذت ببریم؛
همچنین ، دوران بارداری فرزند سوم نیز بسیار طاقت فرساست. دیگر حوصله کتابهای بچه داری یا چیدن اتاق کودک را نداریم. شاید با تجربه بودن بهترین تجربه خوب است ؛ به عنوان مثال می دانم که ما با همین 2فرزند می توانیم به اندازه کافی به خود ببالیم.
به همان نسبتی که در اولین بار دیدن فرزند سوم شگفت زده می شویم ، به همان نسبت نیز آنها را دوست داشته باشیم و احساس مسوولیت کنیم و رفتار ساده لوحانه نداشته باشیم.
هم اکنون ، من و همسرم تمام جوانب ، درگیری ها و مشکلات بچه سوم را بررسی کردیم و می دانیم ذوق و شوقی را که هنگام دیدن نوزاد سوم داریم خیلی زود فروکش کرده و خواب و گریه غیرقابل پیش بینی او تمام لحظات و موقعیت های اجتماعی ما را محدود می کند.
اما می دانیم هر فرزندی لذت خاص خود را و هر گلی یک بویی دارد. زندگی ما با بودن 2پسر سراسر شادی و شعف است.

رزیتا شاهرخ
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها