حدادعادل: کتاب دکتر دارابی اندوخته‌ای برای انتخابات آتی خواهد بود

تجلیل از نویسنده «جامعه‌شناسی انتخابات یازدهم»

امکان جامعه‌شناسی سیاسی اسلامی

یکی از علومی که به ارتقای دانش بشر کمک فراوانی کرده است و توانسته است به زندگی انسان نظم ببخشد جامعه‌شناسی است. ریشه‌ی این دانش به دوران آگوست کنت باز می‌گردد. زمانی که وی مدعی گردید علم‌الاجتماع را کشف کرده است.
کد خبر: ۶۹۴۰۶۱
امکان جامعه‌شناسی سیاسی اسلامی

ماهیت جامعه‌شناسی و نهایت دانش جامعه‌شناسی، شناخت اجتماع است، یعنی این دانش برای آن که بتواند شناخت و درک مناسبی از اجتماعی کسب نماید به وجود آمده است. این دانش پیوندی عمیق میان انتزاع و واقعیت ایجاد می‌کند و تکیه اصلی خود را بر روی واقعیت می‌گذارد. جامعه همه‌ شناسی به دنبال کسب واقعیت‌های اجتماعی است و می‌توان گفت که دانشی پسینی است. جامعه‌شناسی کوشش می‌کند تا با بررسی اجتماعی و تاریخ دست به تعاریف نوینی بزند، در واقع ماده خام جامعه‌شناسی چیزی جز تاریخ و جامعه‌ نیست.

جامعه‌شناسی سیاسی

این مفهوم نیز دارای مجادلات و بحث‌های گوناگون است، ابتدا باید به تعریف دقیقی از جامعه‌شناسی سیاسی دست یافت، جامعه‌شناسی سیاسی دارای تعاریف گوناگونی است اما اگر بخواهیم عصاره تعاریف گوناگون را مورد جمع‌بندی قرار دهیم باید گفت که جامعه‌شناسی سیاسی دانشی است که ناظر بر کنش‌های سیاسی گروه‌های اجتماعی است، در واقع یک سر جامعه‌شناسی سیاسی قدرت و دولت است و کنش‌های گروه‌های سیاسی در مقاومت و تأیید قدرت نقطه‌ای است که بررسی مِی‌شود. ابزارهای مطالعه جامعه‌شناسی سیاسی جنبه‌های عینیت گرایانه قوی دارد، هرچند جامعه‌شناسانی از قبیل ماکس وبر کوشش کرده‌اند که به عینیت تفهم دست پیدا کنند اما روش جمع‌آوری اطلاعات در جامعه‌شناسی سیاسی چیزی جز مطالعه اسناد تاریخی و مشاهده نیست که کاملاً جنبه‌ی تجربه‌گرایانه دارد.

نظریات اجتماعی

کارکردهای جامعه‌شناسی سیاسی محدود به مطالعه گروه‌ها و استخراج اطلاعات خام نیست. جامعه‌شناسان به دنبال تبیین وقایع سیاسی و اجتماعی هستند. آن‌ها با مطالعه روندهای رخ داده در میان گروه‌های اجتماعی در ابتدا گروه‌های اجتماعی را براساس ویژگی‌های خاص‌شان تقسیم می‌کنند و برای هر کدام نامی را بر می‌گزینند و این گروه‌های اجتماعی را تبدیل به الگوی ایده‌آلی که می‌کنند که دارای ویژگی‌های خاص و اهداف مشخص هستند. امروزه تقریباً در سراسر جهان لیبرال و سوسیال گروه‌های اجتماعی با نام‌هایی واحدی معرفی می‌شوند و جامعه‌شناسان مارکسیست و لیبرال تقریباً ویژگی‌ها و اهداف یکسانی را برای این گروه‌های سیاسی بر می‌شمارند، گروه‌های سیاسی و گروه‌های اجتماعی را با ویژگی‌های ثابت بر می‌شمارند و گویی خوشه‌ای به این تقسیم‌ها وارد نمی‌شود.

در مرحله‌ای بالاتر جامعه‌شناسان سیاسی اقدام به بیان نظریات می‌کنند و به وسیله‌ی این نظریات به تبیین گذشته و مدیریت آینده اقدام می‌کنند. آن‌ها به تولید نظریات گوناگون می‌پردازند.

چرا جامعه‌شناسی سیاسی اسلامی؟

مخالفان جامعه‌شناسی سیاسی اسلامی براساس چند دلیل اقدام به رد جامعه‌شناسی سیاسی می‌کنند.

نخست آن که معتقد هستند انسان موجودی است یکپارچه که دارای غرایز و فطرت یکسان است و تمام اقدام‌هایش در سراسر جهان یکسان است. در پاسخ این ادعا بیان دلایلی لازم است، هرچند انسان‌ها دارای غرایز و فطرت‌های یکسان هستند اما تربیت، فرهنگ عمومی، تاریخ گذشته و مهم‌تر از همه عقیده باعث می‌شود انسان‌ها اقدام به کنترل غرایز مدیریت غرایز و تغییر دادن آن بپردازند. فطرت انسان نیز براساس ناپاکی توانایی هدایتگری خود را از دست می‌دهد. افزون بر این جامعه شناسی سیاسی با فرد سر و کار ندارد بلکه با گروه کار دارد، گروه نیز جمع افراد نیست.

گروهی دیگر معتقد هستند تمام جوامع مسیر واحدی را در راه تجدد طی می‌کنند در واقع این گروه با نگاه هگلی و خطی به جهان می‌نگرند و غایت‌ جامعه را تجدد می‌دانند. این گروه از محققین می‌گویند که جهان در مسیری واحد در حرکت است و در نهایت نیز به وحدت دست پیدا می‌کند، ظهور فنآوری و نظریاتی از قبیل دهکده جهانی این تفکر را تقویت می‌کند، در غایت معرفت شناختی این گروه قائل به تفاوت میان جهان اسلام و جهان غرب نیست.

این تفکر سال‌های طولانی هست که با شکست روبرو شده است، یکی از بزرگترین منتقدان این تفکر جامعه ‌شناسانی از قبیل گیدنز هستند این متفکران با بیان تجدد متأخر پایان دوران تجدد واحد را اعلام داشته‌اند، امروز نه تنها تجدد واحد دیگر پذیرفته نیست و هر ملتی برای خود تجربه‌ای متفاوت از تجدد دارد. یکی دیگر از اتفاقاتی که تجدد را با چالش روبرو کرد، پست مدرنیسم بود، اتفاقی که به معنای عبور از تجدد بود و بسیاری از مفروضات تجدد را با چالش روبرو کرد، از سوی دیگر کشورهایی وجود داشته و دارند که بدون آن که در تجربه تجدد لیبرال وارد شوند پیشرفت و آبادانی را تجربه می‌کنند، جمهوری اسلامی چنین تجربه‌ای است، البته این عبارت به معنای عدم تأثیرگذاری و تأثیرپذیری جمهوری اسلامی از تجدد نیست، بلکه بیان کننده یک تجربه دیگر بودن است. در نهایت کشورهایی که همچنان در شرایط پیشامدرن، سنتی و بدوی زندگی می‌کنند را نیز باید نام برد.

الزامات جامعه‌شناسی سیاسی اسلامی

حال که به نقد نظرات مخالفان جامعه‌شناسی سیاسی اسلامی پرداختیم به الزامات وجودی جامعه‌شناسی سیاسی اسلامی اشاره می‌کنیم.

الزام معرفت‌شناسی: به لحاظ معرفت‌شناسی جامعه‌شناسی سیاسی حاکم در غرب براساس هستی‌ شناسی سکولار، مدرن شکل گرفته است باید توجه داشت که لیبرالیسم، سوسیالیسم و فاشیسم دارای بنیان‌های هستی‌شناسی یکسانی هستند، حال آن که هستی‌شناسی مردم ایران نه بر پایه اومانیسم و ماتریالیسم بلکه بر پایه توحید و ولایت شکل گرفته است. نکته دیگر در باب الزام معرفتی آن است که جامعه‌شناسی سیاسی در نهایت باید نظریه‌ای ارائه شود و در این لحظه فرد وارد عمل می‌شود، بی‌شک نظریه‌ای که بر ساخته ذهن محققی سکولار باشد با نظریه‌ای که یک ذهن مؤمن آن را ایجاد کرده است متفاوت است. جامعه‌شناسی ابزاری برای پیش‌بینی و تغییر است. انسان سکولار تغییر به سوی رفاه را می‌خواهد و انسان مؤمن تغییر به سوی سعادت دنیوی و اخروی را می‌خواهد. از دیگر مسائل تأثیر عقیده در جامعه‌شناسی سیاسی است.
الزامات عمل‌گرایانه: همان طور که گفته شد، جامعه‌شناسی سیاسی اقدام به تولید مفاهیم می‌کند، در نگاه غرب گرایان طبقه متوسط گرایش به سکولاریسم و لیبرالیسم دارند حال آن که در تجربه جمهوری اسلامی ما با طبقه‌ متوسطی روبرو هستیم که پایبند به ارزش‌های دینی هستند. تمام ویژگی‌های طبقه متوسط از قبیل تحصیلات عالیه، داشتن مشاغل دیوانی (بوروکراتیک) و سیاسی بالا، زندگی مرفه را دارند اما سکولار نیستند و به ارزش‌های دینی و انقلابی پایبنداند. در سال 1357 طبقه متوسط ایران اقدام به یک انقلاب دینی و اسلامی کردند حال آن که طبقه متوسط معمولاً اهل انقلاب نیستند و به سوی سکولاریسم و لیبرالیسم حرکت می‌کنند. از سوی دیگر برخی از پایه‌ترین مفاهیم و نظریات جامعه‌شناسی سیاسی نیز در جمهوری اسلامی کارآیی ندارد، مفهوم راست و چپ در جمهوری اسلامی فاقد اعتبار است. بنیان‌های این مفاهیم در جهان مدرن و لیبرال شکل گرفته است و این مفاهیم در تاریخ جمهوری اسلامی به هیچ عنوان به لحاظ بنیانی و عملکردی کارایی نداشتند، نیروهای راست در جمهوری اسلامی نه به بنیان‌های راست در جامعه‌شناسی سیاسی فرانسه اعتقاد دارند و براساس معیارهای آن‌ها عمل کرده‌اند و نه به دنبال آن غایات و اصول بوده‌اند.

نتیجه‌گیری

باید توجه داشت که قرآن و سنت اهل بیت بهترین منابع جامعه‌شناسی سیاسی هستند اساساً جامعه اسلامی نه به کارگر، طبقه متوسط و اشراف بلکه ابتدائاً به مسلمان و کافر و سپس مؤمن و فاسق تقسیم می‌شوند، گروههای سیاسی نه تشنگان قدرت بلکه شیفتگان خدمت هستند. امروز برای درک جامعه خود و گروه‌های سیاسی نیازمند کوشش برای تدوین یک جامعه‌شناسی سیاسی اسلامی هستیم.

دکتر غلامرضا خواجه‌سروی

دانشیار علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی

منبع: فصلنامه صدرا - شماره 9

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها