دانشجو از نیاز صنعت هیچ اطلاعاتی در اختیار ندارد و موضوع پژوهش و تحقیق را صرفا براساس سلیقه شخصی انتخاب میکند و این در حالی است که صنعت نیز نمیتواند نیازهایش را با دانشگاه در میان گذاشته و از آنها کمک بخواهد. در این میان بهنظر میرسد معاونت پژوهش و فناوری وزارت علوم، تحقیقات و فناوری میتواند ایفاگر نقش این حلقه ارتباطی باشد. وزارت علوم همواره سهم اندک بودجه پژوهشی را بهعنوان مقصر اصلی محقق نشدن اهداف این وزارتخانه در این راستا برشمرده است. پژوهش و تولید مقالات در کشور ما وضع بدی ندارد. مشکل اصلی اینجاست که در این مسیر اتفاقاتی روی میدهد که نتیجه تحقیقات و پژوهشها در زندگی روزمره مردم دیده نمیشود و بیشتر پژوهشها در مسیر تبدیل به یک ساز و کار اقتصادی در سطح جامعه و در نهایت محقق شدن اقتصاد دانش بنیان با مانع مواجه میشود. دکتر وحید احمدی، معاون پژوهش و فناوری وزارت علوم، تحقیقات و فناوری به پرسشهای ما در این زمینه پاسخ میدهد.
یکی از بزرگترین دغدغههای معاونت پژوهش و فناوری قاعدتا باید این باشد که دانشگاهها درباره چه موضوعاتی تحقیق کنند. فرآیند تدوین راهکارهای پژوهشی در وزارت علوم چیست؟
پرسش بسیار خوبی است. اکنون از نظر حجم پژوهشی که در دانشگاهها انجام میشود یعنی تعداد پژوهشها و دانشجویان تحصیلات تکمیلی آمار خوبی داریم. براساسی اطلاعات آماری تهیه شده حدود 4.4 میلیون نفر دانشجو در سطح دانشگاههای کشور داریم بیش از 10 درصد این دانشجویان در مقطع تحصیلات تکمیلی تحصیل میکنند که با این حساب حدود 600 هزار دانشجو در مقطع تحصیلات تکمیلی داریم. اگر در نظر بگیریم از مجموع این افراد 10 تا 12 درصد در مقطع دکتری تحصیل کنند میتوانیم بگوییم حدود 60 هزار نفر از این دانشجویان در مقطع دکتری هستند. بر این اساس میتوان نتیجهگیری کرد حجم قابل توجهی از کار پژوهشی از سوی این گروه از دانشجویان انجام میشود. مشکل ما این است که پژوهشها در کشور ما هدفمند و سازمان یافته نیست. گرچه حجم این پژوهشها زیاد است، اما سازماندهی نشده و جهتگیری خاصی ندارد و رسیدگی به این موضوع یکی از برنامههای این معاونت است وقصد داریم در آیندهای نزدیک برنامهریزیهای لازم برای رسیدن به این هدف انجام شود تا بتوانیم پژوهشهایی را که در کشور انجام میشود، سازماندهی کنیم. منظور از سازماندهی این است که در نخستین گام، دانشگاهها را به سمتی ببریم که در محورها و مسیرهای مشخصی که خودشان در آن تخصص دارند و از ظرفیت لازم برخوردارند، حرکت کنند. پس موضوع اصلی مورد توجه ما به اصطلاح آمایش پژوهش و فناوری در مجموعه آموزش عالی است که از برنامههای اصلی وزارتخانه و شورای عالی علوم، تحقیقات و فناوری (عتف) است که وظیفه اصلی سیاستگذاری پژوهش و فناوری را طبق قانون به عهده دارد. سیاستگذاری و برنامهریزی تحقیقات از وظایف قانونی وزارت علوم و تحقیقات و فناوری است. اکنون یکی از مشکلات اصلی که با آن مواجه هستیم ساماندهی و آمایش پژوهشهاست. برای این کار ما نیازمند پایش هستیم، یعنی باید ابتدا یک ارزیابی انجام دهیم و برای این کار باید سلسله شاخصهایی داشته باشیم که در واقع این شاخصها به ما میگوید پژوهشها بخوبی انجام میشود، مسیر مشخصی را طی میکند و به اهداف برنامه منتهی میشود یا خیر. در این فاصله ما مجموعهای از فرآیندها را ارزیابی کردهایم، مدلهایی را در نظر گرفتهایم و شاخصهایی را از مجموعه دانشگاهها و مراکز پژوهشی گرفته ایم و وزارتخانه نیز این شاخصها را مورد ارزیابی قرار داده است. البته این شاخصها هنوز نهایی نشده است. اصلیترین کار ما این است که ابتدا دانشگاهها را به صنعت مرتبط کنیم تا پژوهشها تقاضا محور شود. منظور از تقاضا محور این است که ما باید یک هماهنگی با صنعت داشته باشیم و منظور از صنعت دستگاههای متقاضی است و صرفا بخش صنعت را شامل نمیشود. در حوزه علوم انسانی صنعتی وجود ندارد، بنابراین باید بگوییم پژوهشها باید متناسب با نیاز مجموعه دستگاههای متقاضی باشد. حوزههای فرهنگی، تاریخی و اجتماعی، دستگاههای قضایی و اجرایی و دستگاههای مختلف مانند صدا و سیما نیز از مراکز و سازمانهایی هستند که حوزه تقاضا تلقی میشوند؛ بنابراین هدف ما این است که بهگونهای در این مسیر برنامه ریزی، دانشگاهها با تقاضاهای موجود در کشور مرتبط باشند. ما مجموعه تفاهم نامههایی را با دستگاههایی مانند وزارتخانههای دفاع، نفت و نیرو امضا کردهایم یا در حال انجام مذاکره برای توافقهای نهایی هستیم. ما یکسری ظرفیتهایی در داخل دانشگاهها داریم و در مقابل یکسری تقاضاهایی نیز در سطح جامعه داریم و باید اینها را به هم نزدیک کنیم. مشکل هم همینجا بوده است که این ظرفیتها با تقاضاها هماهنگ نبوده است. امیدواریم با مذاکرات و نشستهایی که داریم بتوانیم طرحها را از مجموعه وزارتخانهها دریافت کرده و انجام آنها را به دانشگاهها واگذار کنیم. ما اکنون از دانشگاهها خواستهایم به جای طرحهای پراکنده دانشجویی به هر استادی یک طرح تحقیقاتی اختصاص دهند که در یک بازه زمانی پنج تا ده ساله در این زمینه تحقیقاتی را برای دانشجویان مشخص کند و دانشگاه باید این طرحهای تحقیقاتی را تصویب کند به این ترتیب هر استادی فقط میتواند در قالب طرحهای تحقیقاتی مصوب دانشجو بگیرد.
این تغییر خوبی است. چون اکنون به نظر میرسد در دانشگاههای ما بیشتر دانشجویان خط پژوهش را مطرح میکنند و ایدهای که از سوی دانشجویان مطرح میشود بدون توجه به نیاز صنعت و صرفا براساس علاقه دانشجو به یک کار پژوهشی تبدیل میشود.
بله، این درست است، اما از این بدتر این که گاهی موضوعات تکراری و ناهماهنگ برای پژوهشهایی که در دانشگاه انجام میگرفت، انتخاب میشد. اکنون بنا را بر این گذاشتهایم که در هر دانشگاهی طرحهای پژوهشی متناسب با ظرفیت دانشگاه حمایت شود و مسئولیت اجرای آن به استادان و در نهایت به دانشجویان ارجاع شود. ما هم از دانشگاهها حمایت میکنیم و این حمایت شد روی دانشگاههایی متمرکز خواهد که طرحهای تحقیقاتی مصوب داشته باشند. چنین رویکردی موجب میشود هر استادی بداند تا پنج سال آینده باید روی چه موضوعی تحقیق کند و دانشگاه و وزارتخانه نیز هر کدام از تکالیفی که به عهده دارند مطلع خواهند شد. این مهم ترین کاری است که اکنون در حال اجرای آن هستیم. البته محقق شدن این کار زمانبر است. اساس کار ما نیز بهره گیری از ابزارهای تشویقی است، یعنی حمایتهای ما بیشتر روی طرحهایی که در قالب طرحهای تحقیقاتی مصوب است، متمرکز میشود و از طرف دیگر یکسری اولویتها را نیز مشخص کردهایم؛ یعنی از یک طرف طرحهای صنعتی تصویب شده را وارد دانشگاهها میکنیم که میتواند طرحی از وزارت دفاع، صنعت یا نفت یا مخابرات باشد. به این ترتیب این طرحها بتدریج وارد دانشگاهها میشود. از طرف دیگر ما خودمان در وزارتخانه اولویتهای آموزشی و پژوهشی را اعلام میکنیم. امیدواریم به کمک این آییننامهها و مصوبات یک همگرایی در این زمینه ایجاد شود.
در بسیاری از پژوهشگاهها مانند پژوهشگاه صنعت نفت افرادی بهعنوان کارمند مشغول فعالیت هستند و هیچ گاه این امکان وجود نداشته است دانشجویی که در این حوزه تحقیق میکند بتواند در این پژوهشگاهها فعالیت داشته باشد. برای حل این مشکل چه برنامهای دارید؟
ما اکنون با وزارتخانههای نفت و وزارت صنعت، معدن و تجارت مذاکراتی داشتهایم و آنها درخواست ما را پذیرفتهاند و حتی قبول کردهاند معادل اعتباری را که ما برای یک استاد یا دانشجو تامین میکنیم در اختیار این افراد قرار دهند و حتی در پایان این فرصت ما زمانی را هم برای سفر به خارج از کشور و شرکت در یک کنفرانس علمی برای این گروه در نظر میگیریم. وزارت علوم و دیگر وزارتخانههای مرتبط با این موضوع موافقت کردهاند. اقدام بعدی ما دورههای پسادکترای صنعتی است، یعنی همانطور که در خارج از کشور دورههای پسا دکترا داریم، افراد میتوانند این دوره را در دانشگاه یا یک واحد صنعتی در خارج از کشور بگذرانند. این دورهها را میتوانیم در صنعت داخلی برگزار کنیم که تفاهمهای اولیه انجام شده است و امیدواریم آییننامه و مقررات مورد نیاز برای اجرایی شدن آن بزودی تهیه و تصویب شود. به این ترتیب هم زمینه کار فراهم میشود و هم مشکل نبود زبان مشترک بین صنعت و دانشگاه برطرف خواهد شد. مشکل صنعت ما این بوده است که زبان علمی برای بیان نیازهای صنعتی و تبدیل این نیازها به طرحهایی انجام شدنی وجود نداشته است مهمترین مساله صنعت این است که آیا میتوان با زبان علمی طرحها را بیان کرد که یک دانشگاه یا مرکز تحقیقاتی مسئولیت انجام آن را بپذیرد این مشکل جدی صنعت بوده است که خوشبختانه با ورود متخصصان و افراد تحصیلکرده به بخش صنعتی این ظرفیت در صنعت افزایش یافته است و با این طرح امیدواریم زمینه بیشتری برای رسیدن به این هدف فراهم شود.
شاید علاوه بر سازماندهی طرحهای پژوهشی لازم است در رشتههای دانشگاهی هم تجدید نظر شود تا در زمینههایی مانند سلول درمانی هم رشته دانشگاهی متناسب با این نیاز وجود داشته باشد. برنامهای در این زمینه دارید؟
من فکر میکنم این اهداف با همین تعاملات محقق میشود. وقتی پژوهشگری وارد صنعت میشود میتواند بگوید ما به تخصص خاصی در صنعت نیاز داریم. در کشورهای پیشرفته روند مشابهی وجود دارد صنعت با دانشگاه در تعامل است. ما معتقدیم پژوهش، کار تحقیقاتی و تعامل مشترک آموزش را نیز دچار تحول میکند. اگر ده استاد وارد صنعت نفت یا معدن شوند، متوجه میشوند باید در دورههای آموزشی تجدید نظرشود و سرفصلهای آموزشی به چه تغییراتی نیاز دارد. اگر این فاصله وجود داشته باشد استاد همچنان مانند گذشته عمل میکند و صنعت هم راه خودش را میرود و به این ترتیب آموزش و پژوهش متحول نخواهد شد. شرکتهای دانشبنیان و مراکز رشد و پارکهای علم و فناوری از مراکزی است که میتواند در این مجموعه جای خودش را باز کند. ما از یک طرف دانشگاه را داریم که افراد فارغ التحصیل از دانشگاه خروجیهای آن هستند و نقش اصلی را دارند از طرف دیگر صنعت را داریم و میتوانیم طرحهای صنعتی را وارد دانشگاه کنیم. باید محصولات دانشگاهی که نیروهای تربیت شده و فارغالتحصیلان دانشگاهها هستند هم اشتغال داشته باشند و این اشتغال باید به تحول در صنعت منتهی شود. اکنون خوشبختانه با وجود قوانین حاکم بر مراکز رشد و پارکهای علم و فناوری زمینه لازم برای این تحول فراهم شده است. در واقع در پارکها فارغالتحصیلان در قالب یک شرکت اشتغال پیدا کرده و محصولی را تولید میکنند که چون بخش خصوصی تلقی میشود انگیزه آنها بیشتر خواهد بود. وزارت علوم و معاونت علمی و فناوری در زمینه مقوله شرکتهای دانشبنیان زیر ساخت قوانین و تسهیلات مربوطه را آماده میکنند که فارغالتحصیلان یا استادان بتوانند در بخش خصوصی ایفای نقش کنند. معتقدیم این افراد موتور محرکه قوی تری خواهند بود و رقابت شدیدتر خواهد بود.
به نظر میرسد کار معاونت شما مشابه همان کارهایی است که در معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری انجام میشود. آیا اساسا معاونت علمی و فناوری به این دلیل ایجاد شده که وزارت علوم در حوزه پژوهش موفق نبوده است یا این که قرار است مکمل وزارت علوم باشد؟
در گذشته این موازی کاریها و ناهماهنگیها وجود داشت و مقابلهها و رقابتهای خاص موجب شده بود در اجرای قانون حمایت از شرکتهای دانشبنیان توفیقی نداشته باشیم و اجرای این قانون مدتی متوقف بود. صندوق نوآوری و شکوفایی هم با توجه به رقابتی که بین این دو مجموعه وجود داشت عملا کاری را انجام نداده بود. در دولت فعلی از ابتدا بنابراین بوده است از ظرفیتهای دو طرف استفاده کنیم. وزارتخانه اکنون به این نتیجه رسیده است که معاونت علمی و فناوری یک ظرفیت است و این دو مجموعه میتوانند همکاری داشته باشند و حتی در قسمتهایی میتوانند همافزایی داشته باشند. در زمینههایی معاونت میتواند نقش پررنگتری داشته باشد و در جاهایی که وظیفه قانونی ماست، این کارها را مدیریت میکنیم. کارگروه مشترکی بین دو مجموعه تشکیل شد تا وظایف را تفکیک کرده و مانع از موازی کاریها شود. در جاهایی که این دو مجموعه بتوانند به هم کمک کنند در کنار هم قرار میگیرند. برای مثال برای خرید تجهیزات آزمایشگاهی مورد نیاز دانشگاهها، نمایشگاه تجهیزات آزمایشگاهی ساخت داخل را بهطور مشترک برگزار کردیم که حجم بزرگی از سرمایه و توان برای کمک به دانشگاهها و شرکتهای دانش بنیان در آن فراهم شد.
همیشه گفته میشود یکی از مشکلات اصلی در پژوهش و فناوری، بودجه پژوهشی است؛ اما در مقابل مردم بهدنبال خروجیهای این مسیر هستند. به نظر شما چطور میتوان بین بودجه پژوهشی درخواستی و پیامد آن در زندگی مردم تعادل ایجاد کرد؟
این حرف درستی است. اما موضوع این است که آیا مشکل اصلی فقط بودجه است یا مدیریت بودجه هم در آن نقش دارد. یا این که مشکل اصلی ما مسیر و اولویتگذاری در مسائل است. معتقدم همه اینها در بروز این مشکلات تاثیرگذار بوده است و نباید صرفا بحث بودجه را مطرح کرد. در مجموعه قسمتهای مختلف اعتبارات قابل توجهی را داریم، البته مشکل اعتباری هم داریم. از نظر قانونی قرار بر این بود تا پایان برنامه پنجم توسعه میزان درصد اعتبارات پژوهشی کشور از GDP به 3درصد برسد که البته در دنیای پیشرفته این طور است.در همه کشورهای دنیا هدفگذاری مشابهی انجام میشود، چنانچه در کشورهای در حال توسعه مانند کره و مالزی هم همینطور است. در حقیقت هدف اصلی نهفته در این هدفگذاری این است که بودجه پژوهشی هدایت شود و در جای دیگر صرف نشود. شوربختانه چنین چیزی نهتنها محقق نشده بلکه فاصله زیادی داریم. اکنون که در سال چهارم برنامه پنجم توسعه هستیم کمتر از نیم درصد GDP به پژوهش اختصاص داده شده است. سال 90 نسبت اعتبارات پژوهشی از کل اعتبارات دستگاهها و مجموعه اعتبارات 0.6 درصد، سال نود و یک 0.67 درصد، سال نود و دو 0.53 درصد و سال نود و سه 0.51 درصد بوده است. بنابراین از هدفگذاری فاصله زیادی داریم.
این مشکل ناشی از مدیریت بودجه است. مدیریت و برنامهریزی کشور بهگونهای است که نمیتوان به این هدف رسید. در دنیای پیشرفته، پژوهش در فرآیند توسعه جایگاه حیاتی دارد. جالب اینجاست که اعتبارات پژوهشی دستگاههای اجرایی از کل اعتبارات تحقیقات کشور 42.17 درصد است. سهم دستگاهها و مراکز آموزش عالی 9.82 درصد است. دانشگاهها و مراکز زیرمجموعه وزارت بهداشت 9.25 درصد، مراکز تحقیقاتی وابسته به وزارت علوم 6.26، مراکز فناوری وابسته 1.97 درصد از این بودجه را به خود اختصاص میدهند. یعنی در مجموع سهم مجموعه مراکز آموزش عالی وزارت علوم و وزارت بهداشت عدد قابل توجهی نیست و این بودجه عموما به دستگاههای اجرایی اختصاص داده میشود. این موضوع در شورای عالی عتف مورد بررسی قرار گرفته است.
میزان بودجه و اعتبار تحقیقاتی قراردادهایی که دستگاههای اجرایی با دانشگاه امضا کرده اند حدود 1.7 تا 2 درصد بوده است و این یعنی دستگاههای اجرایی معمولا با بودجه پژوهشی هزینههای داخلی را تامین میکنند. ممکن است این سوال مطرح شود که آیا خروجی داریم یا نداریم. همین بودجه و اعتباری که اختصاص میدهیم اینطورمصرف میشود. بودجه دستگاه اجرایی از نظر اسمی بودجه تحقیقاتی است اما بخش قابل توجهی از آن صرف پژوهش نمیشود و هزینههای دیگر را تامین میکنند. دستگاههای اجرایی با دانشگاهها قراردادی ندارند و معمولا این هزینه صرف پرسنل و ساختمان و اموراجرایی میشود. در حقیقت مامدیریت بودجه درستی نداریم. براساس قانون بودجه یک تا 3 درصد اعتبارات دستگاهها باید صرف هزینههای پژوهشی شود که متاسفانه این قانون سال 93 از قانون بودجه حذف شد. البته گزارشها نشان میدهد این کار هم بدرستی انجام نمیشد. درست است که بودجه همه حرف را نمیزند اما مدیریت بودجه هم بدرستی انجام نمیشود. اگر ما بخواهیم در دانشگاهها هماهنگی انجام دهیم، پروژهها را هدایت و ارتباط با صنعت را برقرار کنیم به یک مدیریت هماهنگ نیاز داریم که اصطلاحا به آن مدیریت فرآیند یا مدیریت پژوهش یا مدیریت نظام گفته میشود. انجام چنین کاری به بررسی و تحول اساسی نیاز دارد. صحبتهای من به این معنی نیست که در گذشته در این زمینه کاری انجام نشده است. کارهای زیادی انجام شده اما چون فاصله تا رسیدن به هدف نهایی زیاد است. به مدیریت هماهنگ نیاز داریم. صنعت ما هم مشکل دارد و یک صنعت وارداتی و وابسته است و محصول نظام علمی خودمان نیست. با هر تحریم و هر مشکلی دچار معضل میشویم. ارتباط صنعت و دانشگاه نیز بخوبی ایجاد نشده است. اگر این ارتباط درست بود و دانشجو درست بهکار گرفته میشد این مشکلات وجود نداشت. صنعت ما وارداتی است و توسعهای نیست و در نهایت هدف این است که همان خودرو با کیفیت در اختیار مصرفکننده قرار گیرد یعنی اثری از توسعه و خلاقیت در صنعت دیده نمیشود. مجموعه اقتصاد ما مبتنی بر دانش نیست و خروجی پژوهشها در زندگی احساس نمیشود. ما در اینجا عرضه داریم که این عرضه به شکل نیروی متخصص است. اما تقاضا نداریم هدف ما این است که تقاضا افزایش پیدا کند و این عرضه و تقاضا با هم هماهنگ شود.
اینکه کشور باید به سمت اقتصاد دانش بنیان حرکت کند. «شعار بسیار زیبایی است اما شما بهعنوان معاون پژوهش و فناوری وزارت علوم برای رسیدن به این هدف چه برنامهای دارید؟»
اقتصاد دانش بنیان مسیر اصلی است و اگر نظام بگوید میخواهد اقتصاد کشور اقتصاد دانش بنیان باشد باید در حوزههای مختلف اعم از آموزشی، سیاسی، برنامهریزی، ارتباطات و صنعت مدیریت درستی داشته باشد و در قالب مجموعهای قرار گیرد که مرتبط با هم عمل میکنند. اکنون با این تمرکز فکری و هدفگذاری که به صورت جدی دنبال میشود تا به طرف اقتصاد دانش بنیان حرکت کنیم، مجموعه وزارت علوم و دانشگاهها به این سمت میرود که محصولات و فناوریهای موردنیاز باید با دست متخصصان ساخته شود و برنامههای آموزشی باید بازنگری شود. پژوهش و فناوری باید هدفگذاری شود تا ارتباط با صنعت فراهم شود. باید خلاهای قانونی موجود در زمینه ایجاد تسهیلات و استفاده از شرکتهای دانش بنیان برای دانش آموختگان برطرف شود. در همین جهت آییننامه معافیتهای مالیاتی امضا شده است. کارگروهی که مجوز شرکتهای دانشبنیان را صادر میکند با کمک معاونت علمی و فناوری فعالیت خود را آغاز کرده است. به پارکها امتیاز داده میشود و فعالیت آنها مورد ارزیابی قرار میگیرد تا پارکها فعال تر شوند. موضوع صادرات نیزمطرح شده و از شرکتهایی که صادرات محصول داشته باشند، حمایت میکنیم. ما در تلاش هستیم مراکز رشد را فعالتر کنیم تا در دانشگاهها مراکزی که بتوانند محصولات قابل عرضه ارائه کنند، امتیاز بالاتری کسب کنند. اجرای دقیق تر مجموعه قوانین مرتبط با صندوق نوآوری و شکوفایی و افزایش اعتباری که دولت برای آن در نظر گرفته، اختصاص صندوقهایی برای پارکها و امکان استفاده از صندوقهای غیردولتی و خصوصی، استفاده با قوانین تسهیل شده، استفاده از معافیتها و هدایت مجموعه استادان و دانش آموختگان و دانشجویان و تشویق آنها به فعالیت در قالب مراکز رشد و پارکهای علم و فناری از دیگر برنامههایی است که در نظر گرفتهایم. از طرف دیگر با صنایع صحبت کردهایم تا پارکهای تخصصی نفت، فناوری اطلاعات و صنعت برق ایجاد شود تا صنعت از ظرفیتهای این پارکها بهتر استفاده کند. مرحله بعدی ایجاد کریدورهای علم و فناوری یا مناطق ویژه علم و فناوری است مانند کریدورهایی که در مالزی و کشورهای پیشرفته راهاندازی شده است. این کریدورها مناطق بزرگ ویژه اقتصادی و پژوهشی را به هم مرتبط میکند و صنایع مرتبط میتوانند با مراکز پژوهشی این ارتباط را داشته باشند. ما قانون لازم برای این کار را داریم و دنبال این هستیم که این کار عملیاتی شود.
گاهی دانشگاهی که در کشور رتبه نخست را کسب میکند در سطح بینالمللی جایگاهی ندارد در حالی که ما در دانشگاههای کشور خروجی خوبی داریم.
رتبهبندی ما با رتبهبندی دانشگاهها در سطح دنیا متفاوت نیست. اگر توجه کنید میبینید دانشگاهی که در داخل کشور رتبه یک دارد در رتبهبندی بینالمللی در جایگاه 30 قرار میگیرد علت عمده این است که در رتبهبندی بحث نسبت استاد به دانشجو، طرحهای بینالمللی، جوایز نوبل، میزان ارتباطات خارجی، میزان دانشجویان خارجی، میزان حضور استادان خارجی و میزان پروژههای بینالمللی و تعداد مقالات مشترک ملاک قرار میگیرد. ما مقاله داریم اما ملاک میزان مقالههای مشترک است و این مهم است.
دانشجوی ایرانی این فرصت را ندارد که با دیگر دانشگاهها ارتباط داشته باشد. فکر نمیکنید اگر به جای استادان، دانشجویان را برای شرکت در کنفرانسهای بینالمللی اعزام کنید نتیجه بهتری میگیرید؟
ما امسال با همین هدف فرصت مطالعاتی برای دانشجویان دوره دکتری را افزایش دادهایم و این ظرفیت سه برابر شده است و اعلام کردهایم دانشجویان میتوانند تا 9 ماه فرصت مطالعاتی داشته باشند. در سالهای گذشته فضای تحریم و بینالمللی موجب شده بود این ارتباطات وجود نداشته باشد. باید از این ظرفیت فعلی استفاده کنیم. ما دانشگاههای بسیار خوبی داریم و از نظر آکادمیک در سطح رضایتبخشی قرار داریم. اما ارتباطات ما ضعیف است و باید در این زمینه قدمهایی برداشته شود. ارتباطات بینالمللی در رتبه بندی دانشگاهها نقش بسیار مهمی دارد.
یکی از نگرانیها در حوزه علم و پژوهش تب بالای تولید مقالات است در حالی که از اختراعات غافل شدهایم. در این مقالات نیازها واقعی سنجیده نمیشود.
توجه داشته باشید به تولید مقاله نباید حمله کرد. مقاله ضرورت کار ما بوده است. باید به این جا میرسیدیم تا حرفی برای گفتن داشته باشیم ما اینقدر کار کردهایم تا توانستهایم در دنیا هویت کنونی را داشته باشیم و چهره علمی خوبی از خود نشان دهیم. کاری که باید انجام دهیم این است که باید به سمت ثبت اختراع و تولید مقالاتی با ضریب نفوذ بالا برویم. یعنی در امتیازاتی که میخواهیم بدهیم صرفا به این که یک مقاله ISI است اکتفا نکنیم. مقالات نباید بیارزش باشد. یکی از معضلات این است که متاسفانه افراد فقط بهدنبال تولید مقاله میروند. البته حجم مقاله خوب است اما مقاله بی ارزش به درد نمیخورد. باید مقاله کیفیت بالایی داشته باشد. در آییننامهها تغییراتی ایجاد شده است تا طرحهای ملی و کلان و ارتباط با صنعت و کارهایی که به اختراع منجر میشود، امتیاز بالاتری داشته باشد.
صنعت و دانشگاه کنار هم
یکی از محدودیتها در حوزه پژوهش و فناوری این است که دانشجو از نیاز صنعت اطلاعی ندارد و صنعت هم نمیداند نیازش را باید به کجا اعلام کند. معاونت پژوهش و فناوری باید حلقه ارتباطی بین صنعت و دانشگاه باشد. اما در این زمینه محدودیتهایی وجود دارد و زبان مشترکی برای ایجاد تفاهم بین صنعت و دانشگاه وجود ندارد. این یکی از چالشهای اصلی در حوزه علم و فناوری بوده است که در این مدت تلاشهای زیادی برای رفع آن انجام شده است. یکی از راهکارهایی که اخیرا از سوی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری مورد توجه قرار گرفته تفاهمنامههایی است که بین وزارت علوم و دیگر وزارتخانهها به امضا میرسد. به این معنی که طرح و نیازها در قالب پروژههای صنعتی و طرحهای تحقیقاتی به دانشگاهها واگذار میشود. یکی دیگر از کارهایی که انجام شده طرحهای کلان ملی است. در شورای عالی عتف دانشگاهها و صنعت با هم مشارکت دارند یعنی صنعت نیازش را در قالب یک طرح کلان مطرح میکند و ملزم است حداقل 50 درصد هزینهها را برای اجرای این طرح تامین اعتبار کند. از طرف دیگر دانشگاهها در قالب یک کنسرسیوم وارد مراحل اجرایی این پروژه میشوند. پس میتوان گفت قدمهای اولیه برای ایجاد زبان مشترک بین صنعت و دانشگاه برداشته شده است. چون مهمترین مشکل ما این بوده است که زبان مشترک بین آنها وجود نداشته است. یکی از کارهایی که با این هدف انجام شده و اکنون موافقتهای اولیه برای اجرایی شدن آن از صنعت گرفته شده ایجاد فرصتهای مطالعاتی برای استادان و دانشجویان در بخش صنعت است. یعنی همانطور که پیش از این دانشجویان و استادان بهعنوان فرصت مطالعاتی به دیگر کشورها اعزام میشدند فرصتی فراهم شده است که آنها بتوانند در دورههای زمانی سه ماهه، شش ماهه یا یک ساله در صنایع مختلف مانند صنعت نفت یا فولاد و مس تجربه کسب کنند و به این ترتیب میتوان انتظار داشت در آیندهای نزدیک بتوانیم شاهد ایجاد ارتباط دوستانهای بین صنعت و دانشگاه باشیم.
پژوهشگاهها باید با بدنه دانشگاهها ارتباط داشته باشند
یکی از مراکز اصلی برای رسیدن به اقتصاد دانش بنیان پژوهشگاههاست اما در بیشتر پژوهشگاهها بویژه پژوهشگاههایی که زیرنظر صنعت هستند تعدادی متخصص بهعنوان کارمند این مجموعه فعالیت میکنند و وزارت علوم در این مراکز نقش پر رنگی ندارد. پژوهشگاههای دستگاههای دولتی ابتدا با این هدف راهاندازی شدند که در آنها زبان تعامل ایجاد شود. انگیزه اصلی این بود در آنجا مراکزی بهعنوان مراکز تحقیق و توسعه راه اندازی شود که بتواند پروژههای داخلی را با زبان علمی تعریف کند و برون سپاری داشته باشد. بعضی از این پژوهشگاهها خیلی خوب عمل کرده و میکنند یعنی ارتباط با بدنه دانشگاهها و بدنه مراکز علمی و پژوهشی دیگر را حفظ کردهاند. بعضی از پژوهشگاهها نیزنه تنها این ارتباط را حفظ نکردهاند بلکه به سدی در برابر پروژههای تحقیقاتی تبدیل شدهاند. بسیاری از آنها فقط پروژه تعریف میکنند یا اصلا پروژهای تعریف نمیکنند. ارتباط با دانشگاه ضعیف شده و بدنه دانشگاه احساس میکند این پژوهشگاهها تشکیل شدهاند تا اجازه هیچگونه هماهنگی ندهند. باید این سد شکسته شود و موج زنده دانشجویی که در دانشگاهها وجود دارد، جریان پیدا کند. دانشگاه باید با پژوهشگاهها ارتباط تنگاتنگی داشته باشد و پژوهشگاهها نباید به مکانی برای اشتغال متخصصان تبدیل شوند که بدنه دانشگاهی نتواند با آن ارتباط داشته باشد. بعد از مدتی این پژوهشگاهها منزوی شده و دانشگاه در مقابل آن پژوهشگاهی را راهاندازی میکند. بنابراین نقش پژوهشگاه در انجام پژوهشهای کاربردی یا کلان یا طرحهای ملی میتواند موثر باشد. به نظر میرسد لازم است پژوهشگاههای دستگاههای دولتی قدم فراتر از وضع جاری گذاشته و به مراکز ارتباطی تبدیل شوند و نقش پلی را بازی کنند که خلا آن در جامعه احساس شود.
فرانک فراهانیجم / گروه دانش
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد