مقایسه مجلس مهستان دوره اشکانی با مجلس اول مشروطه

مجلس مهستان یکی از برجسته‌ترین نهادهای تصمیم‌گیری عصر اشکانی بود که صلاحیت و مسوولیت بررسی مسائل لشکری و کشوری را به عهده داشت. از نام این مجلس برمی‌آید که در آن بزرگان جامعه که دارای تجربه و شایستگی درباره همه شوونات کشوری بودند، حضور داشتند. این مجلس در دوره ساسانی نیز تا حدودی قدرت خود را حفظ کرده بود اما بعد از فروپاشی ساسانیان دیگر از چنین مجلسی برای تصمیم‌گیری در امور کشوری و لشکری خبری نبود تا این‌که در عصر قاجار و بیشتر به تبعیت و تحت‌تأثیر شیوه‌های حکومتی اروپا، مجلس مشروطه در ایران شکل گرفت.
کد خبر: ۶۸۷۴۴۲
مقایسه مجلس مهستان دوره اشکانی با مجلس اول مشروطه

مهرداد اول با پیروی از حکومت هخامنشیان که دارای مجلس بودند و حدود اختیارات شخص شاه و همه شاهزادگان و فرماندهان را مشخص می‌کرد، دست به اقدام اصلاحی در دولت نوپای اشکانی زد و مجلس مهستان یا مغستان را که مرکب از روحانیون و بزرگان مملکتی بود، ایجاد کرد، از این رو به تجدیدنظر در قوانین پرداخت.1‌ سپس مجلس دیگری را که در آن روحانیون نقشی نداشتند و تنها از شاهزادگان و نجبا ترکیب شده بود،2‌ تشکیل داد که نمایندگان خاندان اشکانیان و ظاهراً 6 خانواده معروف پارت جزو این شورا بودند.3‌ باید یادآور شد گاهی این دو مجلس با هم منعقد می‌شد که آن را مغستان یا مجلس بزرگان می‌نامیدند.

اعضای مجلس و حوزه قدرت و نفوذ آنها

تاسیتوس تاحدودی نقش مجلس در حکومت اشکانی و شیوه و اهمیت گزینش را فاش می‌کند.
300 نفر از مردان برگزیده ثروتمند و هوشیار، مجلسی شبیه به سنا را تشکیل می‌دهند. مردم سوار بر قدرت قانونی خود هستند تا هنگامی که مجلس و مردم با هم اتفاق نظر دارند، واهمه‌ای از شاهان اشکانی ندارند اما همین‌که میان این دو شکاف می‌افتد هر کدام برای خود حریفی را به کمک می‌طلبد تا سرانجام یکی از حریفان به برتری برسد. رویدادهای زمان سلطنت اردوان سوم و عزل و نصب دوباره او بهترین نمونه نقش مردم‌سالاری و مجلس در بقای شاه بر سر قدرت است4‌ در شورای اشراف و نجبای قبیله که 7 خاندان معروف و نامدار علاوه بر خاندان اشکانیان ازجمله خاندان سورن، کارن، اسپهپات هم جزو آنها بود، نقش مهمی ایفا می‌کردند. این سنت گویا از دوران هخامنشیان که در حکومت آنان نیز 7 خاندان نامدار در بین سایرین ممتاز بود به پارت‌ها رسیده بود.5

این خاندان‌ها املاک بزرگ و زمین‌های وسیع و مقام‌های والا داشتند برخی از آنها مانند سورن، قارن و اسپهپات امتیازات و نفوذ خود را قرن‌ها حفظ کردند و حتی پس از سقوط دولت اشکانی از خانواده‌های حاکم ایران محسوب می‌شدند. این امر ثابت می‌کند تسلط ساسانیان بر اشکانیان طبقات حاکم را تغییر نداد.6‌ اعیان و نجبای دربار اشکانیان اغلب شوونات را از پدر به پسر به ارث می‌بردند. انتخاب پادشاه با این مجلس بود، یعنی وقتی در وجود مالک تاج ‌و تخت به جهتی تردید حاصل می‌شد، اعضای مجلس مشاوره‌ای ترتیب می‌دادند و از خانواده سلطنت، شخصی را که قابل و سزاوار می‌دیدند برای این کار انتخاب می‌کردند همچنین این مجمع که از آن باید به مجلس اعیان تعبیر کرد، اگر پادشاه را ظالم یا نالایق‌ می‌دیدند، خلع می‌کردند. به همین خاطر شاهان اشکانی احترام مجلسیان را نگه می‌داشتند.

به‌نظر می‌رسد که مجلس در میان اشکانیان عشیره‌ای، تقریباً همان نقشی را داشته است که امروز نمونه بسیار کمرنگی از آن در هر جامعه روستایی و عشایری ایران به قدرت خود باقی مانده است. بنابراین با این‌که شاهان اشکانی پسر یا برادر خود را به ولیعهدی خود برمی‌گزیدند، اما پیداست که تأیید این گزینش با مجلس مهستان بوده است. بدیهی است که نقش و قدرت مجلس مهستان همیشه یکسان نبوده و قدرت این مجلس رابطه مستقیم و معکوس با قدرت پادشاه داشته است.7

مجلس مهستان ، صلاحیت و مشروعیت لازم برای مداخله اشراف و طبقه ممتاز در امورات مهم را تنها از طریق این مجلس ممکن می‌ساخت. این مجلس در مساله جانشین شاهان اشکانی دخالت مستقیم داشت و شاه را انتخاب می‌کرد

رومیان در ارزیابی‌های خود گاهی نیز حدود اختیارات این مجلس را بیش از اندازه گزارش کرده‌اند. ژوستن، مورخ معروف یکی از دلایل تضعیف و نهایتاً فروپاشی دولت اشکانی را اختیارات نامحدود این مجلس و تندروی‌های اشراف و نجبا دانسته است. به خاطر عدم تعصب دینی پارتیان، نمی‌توان آنان را دین‌گریز دانست و به آنان نسبت داد که به روحانیون و ضوابط و سنن دینی بی‌توجه و آنان را به کنار زده بودند. بدیهی است، باز هم با توجه به بها دادن شهریاران اشکانی به عقاید و آراء و بویژه بزرگان و خردمندان کشور، شاه همیشه از تصمیم‌گیری‌های فردی و شتاب‌زده برحذر داشته می‌شد. شهریاران پارتی با توجه به این امر با دو مجلس به رایزنی می‌پرداختند. در انتخاب اعضای این مجلس پادشاه تنها حق نظارت داشت و بر نتیجه انتخابات و شکل‌گیری آن صحّه می‌گذاشت. طبقه اعیان، اشراف و نجبای جامعه پارتی مشخص‌کننده اعضا و ترکیب این مجلس بودند. این حق در حدود 5 قرن حکومت اشکانیان برای طبقه اعیان پیوسته محفوظ بود و ترکیب اعضای این مجلس همان‌گونه که در بالا آمد، شیوخ یا به عبارت دیگر بزرگان جامعه اعیان و اشراف جامعه پارتی بودند. در مجلس دیگر که از اهمیت در ابعاد دیگری برخوردار بود، اعضای خاندان سلطنتی عضویت داشتند. این دو مجلس به استناد منابع که عمدتاً باید از سوی رومیان باشد، عنوان مهستان را به خود می‌گرفت. این مجلس صلاحیت و مشروعیت لازم را برای مداخله اشراف و طبقه ممتاز در امورات مهم تنها از طریق این مجلس ممکن می‌ساخت. این مجلس در مساله جانشین شاهان اشکانی دخالت مستقیم داشت و شاه را انتخاب می‌کرد و به ضرورت او را تغییر می‌دادند یا برکنارمی‌کردند به همین مناسبت اعیان اشراف و خاندان‌های ممتاز و بزرگ مورد احترام و توجه ویژه پادشاهان اشکانی بودند. با توجه به قدرت و حوزه اختیاراتی که این مجلس داشت در صدر حکومت ساسانیان این مجلس تحت نام مگوستان که کرتیر روحانی برجسته خود را رئیس آن معرفی می‌کند همچنان باقی مانده بود، البته در عصر ساسانی با توجه به نوع حکومت آنان که دینی بود، شمار روحانیون (مغان) در مقایسه با اعضای غیر روحانی در این مجلس به مراتب بیشتر بوده است.

همان‌گونه که بزرگان در عصر هخامنشی بر عملکرد شاهان آن نظارت داشتند، در عصر اشکانیان نیز چنین شیوه‌ای متداول بود و به نظر بزرگان و اعیان جامعه احترام گذاشته می‌شد به این ترتیب اعیان و بزرگان جامعه پارتی از طریق این مجلس بر عملکرد پادشاه نظارت مستمر و مستقیم داشتند. اعضای این مجلس تقریباً در تمامی امور رسمی و دولتی کشور مداخله کرده و در هر موردی صاحب‌نظر بودند. رومیان این مجلس را با سنای رومیان مقایسه کرده و برابر دانسته‌اند. هرچند این مجلس گاهی موجب برخورد و اصطکاک میان طبقه اشراف و حتی شخص پادشاه اشکانی می‌شد که حسن به شمار نمی‌آمد، ولی از سوی دیگر موجبات استحکام قوام و مشروعیت حاکمیت اشکانی از ناحیه این دولت دانسته شده است. یکی از مشکلاتی که گاهی مجلس بزرگان در عصر اشکانی به‌وجود می‌آورد، برکنار کردن برخی پادشاهان لایق بود و به تبع آن بروز جنگ‌های داخلی مدعیان سلطنت اشکانیان. چنین امری موجب بهره‌برداری بیگانگان و دشمنان پارتیان از جمله رومیان می‌شد. در مقاطعی که مجلس مهستان از پادشاه و عوامل دولتی حمایت می‌کرد، دشمنان ایران نیز توان مداخله و سوءاستفاده را پیدا نمی‌کردند، زیرا در غیر این صورت این تنها پادشاه اشکانی نبود که برکنار می‌شد یا آسیب‌های دیگری متوجه وی می‌شد، بلکه طبقه اعیان، اشراف و مالکان بزرگ و به این ترتیب همه جامعه اشکانی و تمامیت ارضی ایران در معرض مخاطره قرار می‌گرفت. اعضای مجلس مهستان نیز این واقعیت را دریافته بودند که موجبات ثبات حاکمیت و خلع ید از دشمنان ایرانیان و مصون نگه داشتن کشور از آسیب‌های گوناگون داخلی و خارجی از جمله خطر خودمختاری طلبان داخلی تنها حفظ مودت در جامعه اشکانی و بویژه میان پادشاه یا دربار و مجلس مهستان یعنی اشراف، بزرگان و نجبای جامعه پارتی است و وجود مجلس مهستان در عصر زمامداری اشکانیان گاهی هشداری نیز برای سلاطین خودکامه پارتی به شمار می‌آمد که این خودکامگی‌ها می‌توانست به کشور آسیب جدی برساند. گزارش شده که مهرداد سوم (54 تا 57 پیش از میلاد مسیح) در طول سلطنت کوتاه خود در سختگیری و اعمال خشونت و بی‌رحمی به اندازه‌ای زیاده‌روی کرد که سرانجام نظر مجلس مهستان برای نجات کشور اشکانی بر آن قرار گرفت که وی را از مقام پادشاهی برکنار کند و برادر وی ارد را به جانشینی وی به تخت سلطنت بنشاند. رومیان نیز در ارزیابی‌های خود حدود اختیارات این مجلس را بیش از اندازه گسترده گزارش کرده‌اند.

اعضای مجلس مشروطیت و حوزه قدرت، نفوذ و اقدامات‌

بلافاصله بعد از فرمان مشروطیت، روشنفکران اقدام به تشکیل کمیسیونی مرکب از افرادی مانند صنیع‌الدوله، فجرالسلطنه، مشیرالملک، محتشم‌السلطنه و... کردند تا بعضی از نظام‌نامه‌های انتخابات ملل دیگر را ترجمه و جرح و تعدیل کنند و نظام‌نامه انتخابی ترتیب دهند. می‌توان گفت ایجاد مجلس مشروطه تحت تأثیر آشنایی با غرب بوده در حالی که مجلس مهستان دوره اشکانی که توسط مهرداد اول ایجاد شد، تحت تأثیر حکومت هخامنشیان بود، یعنی زمینه ایجاد آن هنوز در فکر و ذهن ایرانیان مانده بود پس خاستگاه مجلس دوره اشکانی مربوط و محصول شرایط درونی کشور بود در حالی که مجلس مشروطه تحت تأثیر شیوه حکومتی دول اروپایی در قرن 19 بوده است و علت این‌که مجلس مهستان تا پایان دوره اشکانی و حتی بعد از آن در دوره ساسانی توانست قدرت و نفوذ خود را حفظ کند و این‌که مجلس مشروطه از همان ابتدا با مخالفت‌های زیادی روبه‌رو شد، همین مسأله بی‌تأثیر نبوده است و نتیجه انقلاب مشروطه به دلیل فراهم نبودن ملزومات فکری و فرهنگی و نیز دخالت و تجاوز قدرت‌های گوناگون به حالت بی‌نظمی در آمد.

نظام‌نامه انتخاباتی، شمار نمایندگان مجلس اول مشروطه را 156 تن در نظر گرفته بود. از این رقم 60 وکیل به پایتخت اختصاص داشت و باقیمانده میان ایالات و ولایات تقسیم شده بود و طبق این نظام‌نامه سکنه ایران از لحاظ شرکت در انتخابات به 6 طبقه تقسیم شدند 1ـ شاهزادگان و اعضای خانواده قاجار 2ـ روحانیون و طلاب 3ـ اشراف و خوانین 4ـ تجار 5 ـ اصناف 6 ـ مالکین و کشاورزان که شرط شرکت در انتخابات 25 سال سن به علاوه داشتن حد نصاب معین مال و دارایی و برای ساکنین روستایی مالکیت زمین به ارزش هزارتومان بود. به این ترتیب به موجب این قانون همه کارگران، دهقانان و اکثر پیشه‌وران و حتی قسمتی از بورژوازی تهیدست از حق انتخاب کردن محروم بودند. زنان نیز از حق انتخاباتی محروم بودند. در دوره اول انتخابات هر صنفی برگزیده‌ترین فردی را که داشتند، انتخاب می‌کردند و هرگاه چنین عنصری در میان آنها یافت نمی‌شد، وکیل خود را از سایر طبقات انتخاب می‌کردند. مجلس اول را باید هم از جهت ترکیب طبقات مختلف و هم از نظر وظیفه از مهم‌ترین ادوار قانونگذاری ایران دانست. این مجلس توانست به‌‌رغم مخالفت اصولی درباریان مستبد و قدرت شاهزادگان و خان‌های مرتجع و گاهی هم اعمال نفوذ عوامل خارجی قانون اساسی ایران را که مشتمل بر 51 اصل بود در 8 دی ماه 1285 شمسی به توشیح مظفرالدین شاه و پس از فوت او متمم قانون اساسی را در 15 مهر 1286 شمسی به امضای جانشین او محمد علی شاه برساند.

مجلس اول مشروطه با وجود فعالیت‌ها و تلاش‌های اساسی از جمله تصویب نظام نامه انتخابات تصویب قانون اساسی و وادارکردن وزرا به این‌که نسبت به مجلس پاسخگو باشند‌، به علت کارشکنی درباریان که منافع خود را از دست داده و ‌ دخالت‌های دولت روس نتوانست به نتیجه مطلوب برسد

از جمله مشکلات مجلس اول می‌توان به این موضوع اشاره کرد که هنوز ارتباط مجلس با وزارتخانه‌ها تنظیم نبود. وزرا حاضر به قبول مسوولیت در مقابل مجلس نبودند و خود را در مقابل پادشاه مسوول می‌دانستند. از سوی دیگر مردم نیازهای واقعی خود را به مجلس می‌فرستادند و تقاضای رسیدگی داشتند.

از جمله اقدامات سودبخش مجلس اول که با مخالفت شدید دربار و عمال دولتی روبه‌رو شد، مسوول شناختن هیأت وزیران در برابر مجلس بود که قانون آن در سال 1324 هجری قمری به تصویب مجلس رسید. نمایندگان دوره اول با مستشاران بلژیکی که در آن زمان اقتدار بسیاری به‌دست آورده بودند و در امور داخلی ایران مداخله می‌کردند ودر نتیجه نارضایتی عموم طبقات را برانگیخته بودند، مخالفت کردند و شاه را به برکناری مسیونوز از گمرکات ایران مجبور ساختند. همچنین مجلس در مهم‌ترین و حیاتی‌ترین مساله روز که ممنوعیت اخذ وام از دولت روسیه و انگلیس و کوتاه کردن دست بلژیکی‌ها از امور داخلی ایران بود، توفیق یافت و با تقسیم ایران در سال 1907 به مناطق تحت نفوذ 2 دولت روسیه و انگلستان مخالفت کرد و با تصویب تشکیل محاکمات عرض و متمرکز ساختن محاکمات در دادگاه‌های دادگستری که تا آن تاریخ در محاضر روحانیون انجام می‌گرفت به اصلاح دستگاه قضایی پرداخت.

نتیجه

در دوران اشکانیان مهرداد اول به پیروی از حکومت هخامنشیان با تشکیل و ایجاد مجلس مهستان، حدود اختیارات شخص شاه و همه شاهزادگان و فرماندهان را مشخص کرد. بزرگان، اشراف، شاهزادگان، روحانیون و اعضای 7 خاندان سلطنتی اعضای این مجلس را تشکیل می‌دادند درحالی که انقلاب مشروطه ایران محصول غرب ونتیجه آشنایی ایرانیان تحصیلکرده با آنجا بود که به هر دلیلی به اروپا، قفقاز، عثمانی و مصر سفر کرده و در آنجا با شیوه‌های حکومتی جدید آشنایی پیدا کرده بودند. پس اگر توجه کنیم خواهیم دید خاستگاه مجلس مهستان، ایرانی بوده یعنی توسط خود اشکانیان و با تقلید از آبا و اجدادشان صورت گرفت و اگر می‌بینیم مجلس مهستان دوره اشکانی دارای قدرت و نفوذ زیادی بوده‌اند و حتی در مواردی توانسته‌اند پادشاه را عزل کنند و این‌که اعضای این مجلس توانستند در دوره ساسانی قدرت و نفوذ خود را حفظ کنند، نتیجه همین خاستگاهشان بوده است. در حالی که خاستگاه انقلاب مشروطه و به تبع آن مجلس، غرب بود و تحت‌تاثیر شیوه‌های حکومتی آنها صورت گرفت. حقیقتا هدف از مشروطه و مجلس مشروطه تحدید قدرت مطلقه پادشاهان عصرقاجاری و ایجاد دموکراسی و مبانی آن از جمله حکومت مردم بر مردم، گسترش انتشار مطبوعات و... بوده است. مشروطه را جانشینی در برابر استبداد می‌دانستند. مجلس اول مشروطه با وجود فعالیت‌ها و تلاش‌های اساسی از جمله تصویب نظام نامه انتخابات، تصویب قانون اساسی و وادارکردن وزرا به این‌که نسبت به مجلس پاسخگو باشند نه شخص پادشاه، به علت کارشکنی درباریان که منافع خود را از دست داده و همچنین دخالت‌های دولت روس نتوانست به نتیجه مطلوب برسد. انتخاب مجلس مشروطه صنفی بود و هر صنفی برای خود در مجلس نماینده‌ای داشت، در حالی که اعضای مجلس مهستان را اساسا اشراف، بزرگان، روحانیان و 7 خاندان سلطنتی تشکیل می‌دادند که این را می‌توان از نقاط قوت مجلس مشروطه برشمرد.

در کل می‌توان گفت اگر مجلس اول مشروطه نتوانست بدرستی جوابگو باشد به احتمال زیاد نتیجه خاستگاه این مجلس و هدف از تشکیل آن بوده است، یعنی دارای خاستگاه غربی و هدف از تشکیل آن ایجاد دموکراسی آن هم در جامعه‌ای بسته و سنتی همچون ایران که زمینه آن در ذهن مردم وجود نداشت و تنها قشر تحصیلکرده ایرانی که به فرنگ رفته از آن مطلع بودند که البته روشنفکران نیز هر کدام شیوه حکومتی مطلوب خود را بیان می‌کردند و در واقع برداشت خود از شیوه‌های حکومت در اروپای قرن 19 را مدنظر داشتند. علت دیگر خاستگاه طبقاتی اعضای این دو مجلس است و چنان که می‌دانیم اعضای مجلس مهستان از قدرت و نفوذ بیشتری نسبت به اعضای مجلس مشروطه برخوردار بودند.

پایگاه طبقاتی آنها این قدرت را به آنها داده بود که در مقابل پادشاه کوتاه نیایند و اگر پادشاه شخص یا فردی از اعضای این مجلس را می‌خواست نابود کند بیشتر اعضای این مجلس با پادشاه مخالفت می‌کردند در حالی که از جمله مخالفان اصلی مشروطه می‌توان به درباریان و شاهزادگان اشاره کرد که بیشتر آنها نه در جبهه مشروطه که در جبهه مخالف آن قرار گرفته بودند.

پی‌نوشت‌ها:

1 ـ مرتضی احدی، بررسی تاریخ ایران باستان، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی فروهر. 1384، ص 257.

2 ـ میترا مهرآبادی؛ تاریخ کامل ایران باستان، نشر دنیای کتاب، تهران، 1382، ص 661.

3 ـ میخائیلوویچ، دیاکونوف، تاریخ ایران باستان، ترجمه روحی ارباب، علمی فرهنگی، 1382 ص216.

4 ـ پرویز رجبی، تاریخ ایران در دوره سلوکیان و اشکانیان، انتشارات دانشگاه پیام نور، 1383، ص 121.

5 ـ گیرشمن رمان،ایران ازآغاز تااسلام،محمد معین،دنیای کتاب،تهران،1384،چاپ چهارم،ص344

6 ـ شایان فریدون، سیبری در تاریخ ایران باستان، انتشارات رز، 1351، تهران، ص 182.

7 ـ رجبی پرویز، تاریخ ایران در دوره سلوکیان و اشکانیان ص 123ـ121

آوات ابراهیمی سعیده صیادی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها