با کاروان صلح (15)

فوتبال در لاذقیه

با کاروان صلح (14)

مظلومیت مردم

در بین راه به طرطوس از فروشگاه کوچکی در همان حوالی چند آبمیوه و چیپس می‌خرم برای بچه‌ها. در بین اعضای ایرانی گروه انگار تنها من پول سوری دارم. دیشب روح‌الله در هتل پولمان را چنج کرد. هر صد دلار 14 هزار و 800 لیر سوری ارزش داشت. یک هزار لیری نو و تانشده می‌دهم به مغازه‌دار، پول را برمی‌گردا‌ند و می‌گوید حساب شده. از قرار معلوم همان دکتر قلب فلسطینی که از اعضای صلح‌طلب‌ سوری‌ است، پول ما را حساب می‌کند.
کد خبر: ۶۷۴۲۸۲
مظلومیت مردم

در جلوی همان نمازخانه زنی عرب با حجابی کاملا اسلامی را می‌بینیم. دیشب هم در جلسه‌ای که مسئولان سوری با ما داشتند ایشان را دیدم. نامش کوثر البشراوی است. بچه‌ها می‌گویند یکی از مجریان مشهور شبکه‌هایmbc و الجزیره بوده و حالا کاملا متحول و طرفدار پر و پاقرص بشار و حزب الله شده است. همین باعث شده که تعدادی از علمای تکفیری فتوای قتلش را صادر کنند.

کمی بعد در مینی‌بوس به ما ساندویچ‌های پنیر می‌دهند با نوشابه. ناهار فقیرانه‌ای‌ است اما سیرمان می‌کند. کم کم کشتی‌هایی پراکنده را در دریا می‌بینیم.

در سفر قبل تعداد کشتی‌ها بسیار بیشتر بود. می‌دانستم که سازمان فرهنگ و ارتباطات خودمان در لاذقیه نمایندگی فرهنگی دارد و قبلا رئیس نمایندگی‌اش را هم می‌شناختم، اما انگار سایه جنگ سبب شده که نمایندگی‌مان در این شهر غیرفعال باشد.

مطمئنم اگر کشورهای دیگری مثل همین انگلستان و آمریکا و برادران و خواهرانش به جای ما بودند در این شرایط علاوه بر این که نمایندگی‌شان را تعطیل نمی‌کردند، بلکه فعالیتشان را دو سه برابر هم می‌کردند. به لاذقیه می‌رسیم که انگار شهر علوی‌هاست.

در همان ورودی شهر عکس‌های بشار و حافظ اسد به فراوانی به چشم می‌خورد. ساختمان‌های نسبتا بلند و شهری شلوغ که در این سال‌های اخیر میزبان بسیاری از زخم‌خوردگان جنگ بوده است. ‌مغازه‌ها تقریبا بازند و مردم در رفت و آمد و زندگی بشدت جریان دارد.

از چند خیابان می‌گذریم. ماشین‌های پلیس و اسکورت‌ها سبب می‌شوند که همه شهر ما را تماشا کنند. براستی ما آمده‌ایم در این شهر چه چیزی را تغییر بدهیم؟ کدام درد را دوا کنیم؟ این سوال‌هایی است که همیشه از خویش پرسیده‌ام. پیش از این هشت بار در سال‌های گوناگون به دمشق و حمص و حلب و طرطوس و یبرود و معلولا و بسیار جای دیگر سوریه رفته‌ام، اما هرگز ضرورت نوشتن یک سفرنامه را در خود احساس نکرده بودم، اما این بار مدام از لحظه لحظه سفرمان یادداشت برمی‌دارم. انگار کسی به من می‌گوید همه اینها را بنویس. به نظرم رسانه‌های استعمار چهره‌ای دیگرگون شده از سوریه را به نمایش گذاشته‌اند.

به اعتقاد من مردم سوریه نیز مثل مردم ایران در این جنگ نابرابر، بسیار بسیار مظلوم واقع شده‌اند. با این تفاوت که در جنگ ما از 44 کشور دنیا اسیر داشتیم و در این جنگ از 83 کشور، نیروهای مسلح به جنگ مردم سوریه آمده‌اند.

دکتر علیرضا قزوه - شاعر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها