عیاران و طراران

رزمندگان سایه

یکی از اقشار مهم جامعه شهری عیاران بودند که در دوره‌های مختلف تاریخی حضوری فعال در عرصه اجتماع داشتند. مهم‌ترین دوره فعالیت این گروه از عهد خلافت بنی‌امیه در نیمه قرن هفتم میلادی تا پایان دوره سلجوقیان یعنی پایان قرن دوازدهم میلادی است. در عهد مغول، گروه عیاران دچار تغییر و تحول شد و در قالب گروه‌های تحت عنوان فتیان یا گروه جوانمردان به ایفای نقش در حیات اجتماعی ایران پرداخت. این دوره که شرایط بسیار سختی بر مردم ایران حاکم بود، جریان‌های فتوتی در قالب اصناف و پیشه‌وران فعالیت خود را آغاز کرد.
کد خبر: ۶۷۳۲۰۵
رزمندگان سایه

ملک‌الشعراء بهار در مورد مسلک عیاری و عیار‌پیشگی معتقد است: «عیار و عیار‌پیشگی در خراسان زمین عنوان خاصی داشته است و عیاران مانند احزاب سیاسی امروز، سازمان‌هایی داشته‌اند و در شهرهای بزرگ این سازمان‌ها دارای روسایی بوده‌اند به نام «سرهنگ» که جامه خاصی داشته و آداب و رسوم آنان مخصوص به خودشان بوده است و اصل کارشان به «جوانمردی» بوده و از جان‌گذشتگی و فداکاری در راه دوست و طلب حق و جستجوی حقیقت و ترک تعصب و دستگیری از خلق و حمایت از مظلوم و عدم اندیشه از مرگ و قتل و احیاناً بی‌علاقگی به اصول یا فروع دیانات و مذاهب و... نیز در این فرقه شهرت داشته است. در بلادعرب جز در بغداد خبری از این قوم نداریم، ولی در ایران، خاصه خراسان و سیستان و ماوراءالنهر خبر عیاران بسیار شنیده می‌شود، خاصه بعد از خلافت بنی‌عباس تا قرن پنجم و ششم هجری در بغداد و ایران زیاد نام عیاران به گوش می‌رسد و بعضی خلفای عباسی به این فرقه متمایل بوده‌اند و جامه عیاران پوشیده‌اند. جمعیت «فتیان» یاحزب «فتوت» درواقع نوع اصلاح شده این سازمان بوده است. »

در دوره‌های حکومت اسلامی و طاهریان، صفاریان و سامانیان و غزنویان و سلجوقیان، کشاورزانی که زمین خود را از دست داده بودند یا پیشه‌ورانی که در دهات پیشه آنها رونقی نداشت، به شهرها روی می‌آوردند و جزو عوام الناس شهری در می‌آمدند و در آغاز از این گروه، دسته‌های مسلح برای جهاد با کفار (یا مقابله با ظلم و اجحاف عمال حکومت) به وجود می‌آمد که آنان را «المطوعه» می‌گفتند، بعدها در هدف و تشکیلات این گروه تحولی رونما شد که آنان را خراسانیان «عیار» (جوانمرد) می‌نامیدند.

عیاران که به عنوان «جوانمردان شبگرد» نیز یاد شده‌اند از فرقه‌ها و اقشار پراهمیت خراسان در دوره میانه بودند. روحیه پاکی، صداقت، رازداری، محبت، فداکاری، دستگیری از مستمندان، شکیبایی و تحمل، حاضرجوابی، نمک‌شناسی، استواری در رفاقت و دوستی و سختگیری در دشمنی، پایبندی به عهد و میثاق، شبگردی، چالاکی و چستی و نظایر اینها اعضای این فرقه را به هم پیوند می‌زد و مرتبط می‌ساخت.

اعضای این گروه که مرکب از پیشه‌وران کم‌درآمد، کشاورزان فقیر، عوام متصوفه، جوانان غیور و پرشور و علاقه‌مند به پهلوانی، چوگان‌بازی، کشتی‌گیری، شبروی، کمند‌اندازی، تیغ‌بازی و معرکه‌آرایی و... بودند، دست به تشکیل سازمان‌های پنهانی زدند.

در تشکیلات و سازمان‌های منظم عیاران رسم بر این بود که هر ده تن عیار یک نفر سرپرست داشت که «عریف» نامیده می‌شد و هر ده تن عریف، یک «نقیب» داشت و هرده نفر نقیب یک «قائد» (سرهنگ) و هر ده سرهنگ یک «امیر» داشت که شخص اخیر الذکر در حکم سپهسالار ‌بود.

در شمار سرکردگان و رهبران عیاران، از «پدرعهد» و «پیر» و«استاد» نیز نام برده شده که ظاهراً در حکم رهبران درجه اول و آموزگاران نخستین موقف مهم داشته‌اند.

چون ترک قبایح و رعایت محاسن در میان عوام‌الناس، مرام اساسی این گروه (عیاران) را شامل می‌شد، بنابراین برای پذیرش در حلقه این گروه، عیاران دارای آداب و شعارهای مخصوص به خود بودند که داوطلب عضویت با شرایط خاصی پذیرفته می‌شد. داوطلب عضویت عهد‌نامه می‌داد و خطبه طریقت در محضر «پدرعهد» یا«پیر» می‌خواند. سپس داوطلب عضویت از سرصدق با الفاظ بسیار موثر مراسم تحلیف را به جای می‌آورد و می‌گفت: «سوگند به یزدان دادار کردگار و به نور و نار و مهر و به نان و نمک و نصحیت جوانمردان، که غدر نکند و خیانت نیندیشد.»

پس از مراسم تحلیف، آن‌گاه کمرش می‌بستند و نمک و آبی به او می‌چشاندند و طی‌کردن مراتب «وفا و صفا و سخا» را یعنی (باخلق خداوفا کردن، سینه را ازکینه صاف داشتن، آنچه داری به مردم بذل کردن)که مراتب جوانمردی بود، برذمت او می‌گذاشتند و او نیز شلوار مخصوص می‌پوشید. و پارچه سرخ یا زرد بر گردن می‌انداخت و کمندی در دست و خنجری درکمر می‌زد. و آماده خدمت جوانمردی می‌شد و به این ترتیب از اهل «جوانمردان» محسوب می‌شد.

چون بنای کار عیاران، بر چالاکی و چستی و شبروی و شبگردی و طرفداری از مظلومان و دستگیری از تنگدستان بود، لذا ایشان به بدرقه قوافل می‌پرداختند و فواصل بین شهرها و دهات را از راه‌های غیرمعمول و ناشناخته از دل بیابان‌ها و کوه‌ها و دره‌های صعب‌العبور با شتاب و بدون بیم طی می‌کردند و ماموریت خود را انجام می‌دادند و هرگاه کاروانی، باج خود را به ایشان نمی‌پرداخت، ضرب شست آنها را به‌ گونه دیگر می‌خورد و به همین جهت است که بعضی ایشان را «رهزن» گفته‌اند. همین‌گونه برای کمک به مردم بینوا یا دفع ظلم از مظلوم از نقب‌ها می‌گذشتند یا کمند می‌‌انداختند و از برج و بار‌و‌ها بالا می‌رفتند و به تهدید ثروتمندان و متنفذین و حکام ظالم می‌پرداختند. در این‌گونه حالات، سلاحشان را، خنجری برای کندن نقب یا سوهانی برای بریدن زنجیر و قفل یا کمندی برای بالا‌رفتن بر کنگره‌های دژهای ناگشودنی یا فلاخن برای نشان‌زدن تشکیل می‌داد.

شهاب سلیمی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
اجتهاد زنان سیره عُقلاست

درگفت‌وگو با رئیس دانشکده الهیات دانشگاه الزهرا ابعاد بیانات رهبر انقلاب درخصوص تقلید زنان از مجتهد زن را بررسی کرده‌ایم

اجتهاد زنان سیره عُقلاست

نیازمندی ها