گزارشهای اولیه ارسالی وزارت خارجه بریتانیا درباره این حادثه حاکی از تابعیت عراقی مهاجمان بود. این در حالی بود که مامور بریتانیایی محافظ سفارت با ترک پست به داخل سفارت آمده و به نوشیدن قهوه مشغول بود.
این عده خود را ایرانی، وابسته به سازمان سیاسی خلق عرب معرفی کرده و خواستار آزادی چند زندانی سیاسی در خوزستان و اعطای خودمختاری به منطقه شده و تهدید کرده بودند که در صورت تحقق نیافتن سریع خواستههایشان، همه ۲۶ گروگان را خواهند کشت. صادق قطبزاده، وزیر خارجه وقت ایران در پاسخ به این تهدید گفت: بگذارید چنین کنند.
خواستههای این عده آزادی ۹۱ زندانی عرب از زندانهای ایران و خروجشان از کشور و ملحقشدن گروگانگیرها به آنان و همچنین به رسمیت شناختن حقوق ملی مردم ایران از سوی دولت بود.
در دوره شش روزهای که سفارت ایران در اشغال بود، محوطه مقابل سفارت ایران و ابتدای هایدپارک مملو از جمعیت هواداران جمهوری اسلامی و مخالفان آن بود. این تجمعات که شرکتکنندگان در آن بعضا ایرانی هم نبودند جو گروگانگیری را تشدید میکرد.
این در حالی بود که شبکههای مختلف رادیویی و تلویزیونی به طور شبانهروزی و مستمر به پوشش خبری روند اشغال سفارت مشغول بودند.
در فاصله اشغال سفارت و حمله نیروهای اس. آی. اس به داخل ساختمان، گروگانگیرها چند نفر از جمله یک کارمند شبکه خبری بی.بی.سی، یک توریست پاکستانی، یک خانم منشی سفارت، یک خبرنگار سوری و یک خانم مسئول روابط عمومی سفارت را آزاد کردند.
در میان گروگانهای باقیمانده نیز دو دیپلمات ایرانی به نامهای عباس لواسانی (وابسته مطبوعاتی) و علیاکبر صمدزاده کشته و غلامعلی افروز کاردار و علی دادگر مترجم محلی سفارت نیز توسط گروگانگیرهای مسلح زخمی شدند. لواسانی بهدلیل درگیری لفظی با گروگانگیرها و صمدزاده در جریان حمله ماموران به سفارت کشته شدند.
با کشتهشدن لواسانی، مذاکرات ماموران دولت بریتانیا برای حل مسالمتآمیز ماجرا به بن بست رسید و تصمیم برای انجام عملیات نجات گروگانها قطعی شد.
عملیات نجات گروگانها
در این زمان، اعضای نیروهای هوابرد ویژه (اس. آی. اس) بر اساس یک نقشه تمرین شده به نام عملیات نیمرود، به داخل سفارت ایران هجوم برده و با کشتن برقآسای پنج نفر از شش اشغالگر، گروگانها را آزاد کردند. جوانی به نام فوزی بداوینژاد، تنها گروگانگیر زنده مانده حادثه بود که بهدلیل پنهان کردن خود در میان صف گروگانها آزاد ماند که بعد در خارج از محوطه سفارت و در مقابل هاید پارک توسط گروگانها شناسایی و دستگیر شد. اسناد تازه آزاد شده نشان میدهد که وزارت خارجه بریتانیا از سفرای کشورهای مختلف عربی در لندن خواسته بود با میانجیگری و گفتوگو با اشغالگران برای کمک به حل مسالمتآمیز و بدون خون ریزی ماجرا وارد صحنه شوند، ولی بجز نماینده سازمان آزادی بخش فلسطین در لندن، هیچ یک از دیپلماتهای عرب حاضر به این کمک نشدند.
قبل از آغاز عملیات، نیروهای ضربت بریتانیایی برای انجام موفقیت آمیز عملیات نجات، ضمن دریافت ضمانتنامه مصونیت قضایی از تبعات اقدامات خود و همچنین پوشش بیمه عمر مکفی، اجازه بیمحدودیت حکم تیر یافته بودند تا در صورت لزوم و هر موقع که لازم دیده شلیک کرده و هر کسی را که لازم دیدند بکشند.
گزارشهای منتشر شده بعدی که هیچگاه بهطور جدی تکذیب نشد، حاکی از آن بود که مارگارت تاچر، نخستوزیر وقت بریتانیا تاکید کرده بود که همه گروگانها باید زنده بمانند و همه گروگانگیرها باید کشته شوند. بخصوص کشتهشدن دو نفر از تروریستها که در موقعیت حمله و خطرناک نبودند و تنها به نگهبانی از گروگانها مشغول بودند و در حال تسلیمشدن کشته شدند، بر ابهام ماجرا افزود.
انتقاد از عملیات نجات
گرچه پس از حادثه سفارت ایران، دولت محافظه کار بریتانیا از عملکرد نمایندگان خود و ماموران اس. آی. اس در یورش به ساختمان سفارت تقدیر کرد، ولی در همان موقع منتقدان دولت و همچنین بعدها پژوهشگران و مستندسازان تلویزیونی تأکید داشتند که امکان حل آن ماجرا بدون خونریزی و قتل عام تروریستها نیز ممکن بوده است.
دو ماه پس از این حادثه، یک هیات مستقل بازرسی عملکرد نیروهای اس. آی. اس را مورد ارزیابی و تحقیق قرار داده و در آخر تائید کردند که در عملیات کار خلاف و غیرقانونی از سوی نیروهای ویژه صورت نگرفته است.
برنامهریزیهای اولیه عملیات اس. آی. اس سه روز طول کشید و انجام عملیات توسط آنان قطعی نبود. ولی پس از آن که در روز ششم، گروگانگیران جنازه یکی از دیپلماتهای ایرانی را به خارج از ساختمان انداختند، عملیات زودتر از زمان پیشبینی شده آغاز شد. کل عملیات نجات پس از هجوم نیروهای اس. آی. اس به داخل سفارت فقط ۱۵ دقیقه طول کشید.
براساس یک گزارش دیوید میرز رئیس بخش خاورمیانه وزارت خارجه بریتانیا، زمانی که سفیر کویت برای تبریک پایان اشغال تلفن زد، به او گفت: ما نسبت به واکنش سفرای کشورهای عرب ناامید شدیم.... اگر آنها حاضر میشدند که نقش سازندهتری در این ماجرا برعهده بگیرند، ممکن بود پنج گروگانگیر کشته شده زنده بمانند.
موفقیت در پایان دادن سریع اشغال سفارت ایران موجب شهرت جهانی نیروهای اس. آی. اس شد. بر اساس اسناد تازه آزاد شده، پس از این ماجرا چند دولت خارجی برای حل بحرانهای مشابه خواهان به خدمت گرفتن و اجیر کردن این ماموران شده بودند.
پیام تاچر به رهبران ایران
بلافاصله بعد از پایان ماجرای اشغال، وزارت خارجه انگلیس در گزارشی به دولت محافظه کار توصیه کرد تا سفیر بریتانیا شخصا حامل دو نامه از سوی مارگارت تاچر نخست وزیر آن کشور به رهبران ایرانی شود. دیگر توصیههای وزارت خارجه افزایش کارکنان سفارت بریتانیا در تهران و آغاز یک تلاش جدید برای جلب حمایت کشورهای عضو جنبش غیرمتعهدها برای کمک به ایجاد فشار بیشتر به ایران برای آزاد کردن گروگانهای آمریکایی بود.
در گزارش وزارت خارجه انگلیس تاکید شده بود: ما باید از خشنودی و تشکر ایرانیها از نتیجه راضیکننده ماجرای اشغال سفارت، بهرهبرداری کنیم.
بر این اساس و با توجه به طرح دیدگاههای امید بخش از طرف رئیسجمهور ایران در دفاع از ضرورت آزاد کردن بیدرنگ گروگانهای آمریکایی، مارگارت تاچر از شرایط پیش آمده ناشی از خاتمه ماجرای سفارت ایران استفاده کرد و تصمیم به نگارش نامههایی مستقیم خطاب به امام خمینی و بنیصدر برای آزادی گروگانهای آمریکایی گرفت.
تاچر در نامهای با انشایی کاملا حساب شده به رهبر انقلاب ایران تاکید کرد که به هیچ وجه قصد پیوند زدن بین دو حادثه گروگانگیری در تهران و لندن را ندارد. با این همه از امام خمینی... میخواهم که برای نشان دادن حسن نیت به مردان شجاعی که جان خود را برای آزادی گروگانهای ایرانی به خطر انداختند و شکرگزاری به خداوند برای حفظ ایمنی گروگانهای ایرانی، دستور آزادی گروگانهای آمریکایی را صادر کنند.
گراهام، سفیر بریتانیا که در زمان نگارش این نامه در ایران حضور نداشت، شخصا برای تقدیم نامه به امام خمینی از طریق بنیصدر، از لندن به تهران بازگشت. گراهام هشتم می/ هجدهم اردیبهشت در دیدار با رئیسجمهور ایران گفت که این نامه کاملا شخصی است و لندن برای ارسال آن نه توسط آمریکاییها ترغیب شده و نه با آنها مشورت کرده است. گراهام همچنین، مراتب تاسف و تسلیت رسمی لندن در مورد گروگانگیری، اشغال سفارت و کشتهشدن دو تن از دیپلماتهای سفارت را به دولت ایران ابلاغ کرد و ضمنا از زنده ماندن بیشتر گروگانها ابراز خوشوقتی کرد. بنیصدر نیز در پاسخ، پیام تشکری از این بابت برای مارگارت تاچر، نخستوزیر بریتانیا فرستاد. ولی گزارشی از واکنش احتمالی امام خمینی به نامه تاچر وجود ندارد.
تعمیر سفارتها
اشغال مسلحانه سفارت ایران توسط اشغالگران و سپس هجوم نیروهای مسلح ویژه بریتانیایی به داخل ساختمان و وقوع درگیری سنگین مسلحانه بین دو دسته، موجب تخریب بخش عمدهای از ساختمان سفارت ایران شد. از سوی دیگر ساختمانهای دیپلماتیک بریتانیا در تهران نیز بر اثر چند بار حمله و آتشسوزی در ماههای قبل و بعد از پیروزی انقلاب تا حد زیادی آسیبدیده بودند و لندن از سالها قبل پرونده مطالبهای بابت آن باز کرده بود.
پس از مدتها کشمکش و مذاکره بی نتیجه بین تهران و لندن بر سر پرداخت خسارتهای متقابل و رد پیشنهاد صرفنظر کردن از هر دو مطالبه توسط طرفین، نهایتا بر سر این نکته توافق شد که هر یک از طرفین هزینههای تعمیر و بازسازی ساختمان طرف مقابل در کشور خود را برعهده بگیرد. این اقدام بتدریج و به کندی عملی شد و نخست سفارت بریتانیا در تهران و بعد سفارت ایران در لندن اوایل ۱۹۹۰ به طور کامل بازسازی شدند.
گزارش درباره مطالبات قومی عرب
حادثه خونین اشغال سفارت ایران و طرح مطالبات سیاسی و قومی توسط گروگانگیرهای عرب موجب شد کارشناسان وزارت خارجه بریتانیا دست به تهیه گزارشهایی درباره سابقه فعالیتهای سیاسی و قومی در استان خوزستان بزنند. در یکی از این گزارشها عنوان شده که دولت عراق خود را از مسئولیت گروگانگیری و اشغال سفارت ایران در لندن مبرا دانست، ولی رسانههای عراقی به حمایت و تمجید علنی از این اقدام تروریستی پرداختند.
کارگردانی عملیات اشغال سفارت ایران
یک گزارش محرمانه وزارت خارجه به تاریخ هجدهم جولای/ بیست و هفتم تیر با استناد به سوابق کنسولی نشان میدهد که اشغالگران سفارت ایران، ایرانی تبار و دارای گذرنامه جعلی عراقی بوده و بهعنوان اتباع عراق درخواست روادید اقامت در بریتانیا کرده بوده و بر اساس مدارک ارائه شده در دادگاه، بدون هیچ پرسشی درباره قصد سفرشان ویزا گرفته و وارد بریتانیا شده بودند.
دیوید میرز رئیس بخش خاورمیانه وزارت خارجه بریتانیا، در این گزارش با توجه به اتهامات ایرانیها به همکاری با تروریستها توصیه میکند که این اطلاعات فعلا مکتوم نگاه داشته و به جای ارائه یا انتشار بایگانی شود.
پس از پایان یافتن ماجرای خونین سفارت ایران در لندن، دادگاهی غیرعلنی به اتهامات فوزی بداوینژاد تنها بازمانده گروه تروریستی رسیدگی کرد. جالب اینجا بود که نه تنها نمایندگان ایران، بلکه خانوادههای قربانیان حمله مسلحانه و کاردار ایران نیز اجازه حضور در این دادگاه را پیدا نکردند.
در این دادگاه بداوینژاد (در نگارش عربی بداوینجاد) که در هنگام گروگانگیری ۲۳ سال سن داشت، به حبس ابد محکوم شد. او پس از چند بار تقاضای آزادی و رد این تقاضا در نهایت نوامبر سال ۲۰۰۸ و پس از تحمل ۲۸ سال زندان آزاد شد و زندگی جدیدی را با هویتی جدید در بریتانیا آغاز کرد.
وزارت کشور بریتانیا ظاهرا تقاضای اعطای پناهندگی سیاسی از سوی وکلای بداوینژاد را رد و اعلام کرد که اعطای پناهندگی سیاسی به یک محکوم تروریست ممکن نیست. با این همه، بعدا به عنوان ترس از شکنجه یا اعدام احتمالی بداوینژاد در ایران، از اخراج وی از بریتانیا و استرداد او به ایران خودداری نمود و به او پناهندگی کامل سیاسی داد.
پژوهشهای مختلف سه دهه اخیر منابع مستقل، تردیدی در کارگردانی عملیات اشغال و گروگانگیری سفارت ایران در لندن توسط سازمان امنیت حکومت صدام حسین و رهبری سامی محمدعلی یکی از ماموران ارشد امنیتی عراق و بازیچه قرار گرفتهشدن گروگانگیرها باقی نگذاشته است.
دکتر مجید تفرشی / پژوهشگر آرشیو ملی بریتانیا
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: