شرق:انتقاد کردی؟ داری دروغ میگویی
جلو مجلس داشتم دوردور میکردم که نگاه کردم به راست خیابان. کاملا راست سوتوکور بود. دوتا فولکس و سهتا ژیان ایستاده بودند و ترمزدستی را کشیده بودند و داشتند سفت پایداری میکردند. از اینطرف سمت چپ یکسری ماشین میخواستند گازش را بگیرند و حرکت کنند و روبهجلو بروند اما پلیس ایستاده بود و داشت همه را جریمه میکرد و میگفت اینجا محدوده طرح ترافیک است.
پلیس راهنمایی و رانندگی تا من را دید توی بلندگو گفت: واینسا... آمبولانس... حرکت کن... سدمعبر نکن آقا...
شیشه را کشیدم پایین و گفتم: حالا ما شدیم سدمعبر؟
بلندگو گفت: شلوغی نکن... میخوابانمت توی پارکینگها... دِهِه.
گفتم: بابا من آمبولانسم. کارکرد اِمِرجنسی دارم.
بلندگو گفت: دیگه بدتر.
گفتم: بابا من جنبه پیشگیری دارم.
بلندگو گفت: دیگه بدتر.
گفتم: نهنه... برداشت بدی نکنید. منظورم از پیشگیری این است که قبل از اینکه بیماری به مرحله حادی برسد، با دوتا «سیپیآر» و تنفس دهان به بینی مشکل را حل کنیم.
بلندگو گفت: آها... دیگه چی؟
گفتم: همین دیگر. چهارتا انتقاد میکنیم...
در همین لحظه دیدم علی لاریجانی سرش را از پنجره مجلس آورد بیرون و گفت: چقدر شلوغی میکنید؟ و به گزارش «ایسنا» افزود: «امروز کشور بیش از هر زمان دیگری نیاز به آرامش دارد.»
من چون دیدم امروز کشور بیش از هر زمان دیگری نیاز به آرامش دارد خیلی آرام گفتم: مگر کسی سروصدا کرده؟
در همین لحظه لاریجانی به نقل از «ایسنا» گفت: «نباید به بهانه انتقاد از هر روشی استفاده کرد و دروغ را در جامعه گسترش داد.»
من گفتم: ببخشید. از کجا بفهمیم کسی که دارد انتقاد میکند دارد دروغ میگوید؟ و از کجا معلوم کسی که دروغ میگوید بخواهد انتقاد کند؟
که یکهو دیدم ناغافل سر آمبولانس رفت هوا. جرثقیل راهنماییورانندگی آمبولانس را به این دلیل که زیر تابلو توقف صددرصد ممنوع ایستاده بودم، برد پارکینگ بخواباند.
قانون : کاش بشه ثبت نامُ کنسل کنم
چند شبِ پیش بودش که اشتباهی
سر در آوردم از سایت رفاهی
گرگ طمع بره انصافُ خورد
دستمُ سمت موس رایانه برد
دکمه ثبت نامُ کردم کلیک
چند تا شماره خواست و چند تایی تیک
پیام اومد که بررسی میکنیم
وضعیتت رو وارسی میکنیم
فکر نکنید یه وقت که بیسوادم
خودم با یک کلیک اجازه دادم
خسته و کوفته افتادم، خوابیدم
نزدیک صبح، خواب عجیبی دیدم:
یه جایی بود نزدیک یک مدرسه
سال هزار و چارصد و بیست و سه
فکر میکنم پلیس آگاهی بود
جرم من «ارتکاب خودخواهی» بود
اومد یه مرد چاق گردن کلفت
توی اتاق سرنگهبان و گفت:
« واسه یارانه چرا اسم نوشتی؟
عجب جنایتی، چه کار زشتی
اول اون طرح عظیم ملی
گل بخودی زدی به تیم ملی
گلی زدی که موند و جبران نشد
دلامونُ سوزوند و جبران نشد
دولت اومد کمک کنه به بهداشت
حرکت زشت تو اگر که میگذاشت
نذاشتی رایگان بشن داروها
بیادب اراذل! چش سیا
نذاشتی بیمارا رو درمون کنیم
برنج و گوشت و مرغُ ارزون کنیم
نذاشتی مستأجرا خونهدار شن
موتورسوارا زانتیا سوار شن
نذاشتی ایربگ بذاریم رو پراید
تمام یخچالا بشن ساید به ساید
از برکات ثبت نام سرکار
آلودگی رسید به مرز هشدار»
درد و غم و غصه بهش چیره شد
تو فکر فرو رفت، به خلأ خیره شد
«توفکرمون وام بلاعوض بود
شعار «هر کوچه، یه کلّهپز» بود
برناممون بود یه روز تعطیلی
هفته بعد فارغالتحصیلی
بریم جوونا رو نوازش کنیم
یه شغل خوب به هر کی پیشکش کنیم
تو آدمی؟ جونوری، انگلی
قسم به اعتدال، ول معطلی
برو نذار تا دهنم وابشه
گواهی وفاتت امضا بشه
میری با این ثروت افسانهای
بند تخلفات یارانهای»
پریدم از خواب و سرم خورد به تخت
وقت یه تصمیمه، یه تصمیم سخت
باید طلسم خوابُ باطل کنم
کاش بشه ثبت نامُ کنسل کنم
کیهان : قاطیپاتی ! (گفت و شنود)
گفت: آقای جهانگیری معاون اول رئیسجمهور با صدور یک اطلاعیه، خبر هفتهنامه «صدا» درباره اظهارات خود را تکذیب کرد.
گفتم: هفتهنامه «صدا» که متعلق به کارگزاران است و آقای جهانگیری هم عضو همین حزب است، پس چرا این نشریه از قول جهانگیری خبر دروغ منتشر کرده است!
گفت: ای عوام! گردانندگان هفتهنامه «صدا» همان دستاندرکاران هفتهنامه و روزنامه توقیف شده آسمان هستند که از 20 سال پیش تاکنون هر روز به یک رنگ درآمدهاند و جبهه اصلاحات و کارگزاران و شرکاء را قاطی پاتی کردهاند.
گفتم: چه عرض کنم؟! پسر بچهای شلوارش را پشترو پوشیده بود مادرش گفت؛ فلان فلان شده بالاخره من نفهمیدم داری میای یا داری میری؟!
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد