تنابنده، فولادوند، رهنما، دهقان، خانواده داوودنژاد و پژمان جمشیدی مهمان شبکه نمایش خانگی شده‌اند

پژمان اینجا، پژمان اونجا، پژمان همه‌جا!

شبکه نمایش خانگی به روال همیشگی تقریبا هر هفته چند اثر سینمایی را روانه بازار می‌کند و این البته جدا از سایر برنامه‌ها و سریال‌هایی است که ویژه این شبکه تولید و عرضه می‌شود. بتازگی بجز توزیع قسمت‌های جدید دو مجموعه پرمخاطب «شاهگوش» و «شوخی کردم»، سه فیلم هم وارد شبکه نمایش خانگی شده‌اند که در ادامه مروری فهرست وار به شناسنامه و برخی نکات برجسته‌تر آنها خواهیم داشت.
کد خبر: ۶۶۷۱۶۶

کلاس هنرپیشگی (علیرضا داوودنژاد)

بازیگران: رضا داوودنژاد، محمدرضا داوودنژاد، زهرا داوودنژاد، علی داوودنژاد، احترام السادات حبیبیان و کبری حسن‌زاده، تدوین: کیومرث پوراحمد.

خلاصه داستان: گران‌شدن سکه و بحث ارث و میراث، به مهم‌ترین دغدغه زندگی خانواده‌ای در شمال کشور تبدیل می‌شود و ماجراهایی را رقم می‌زند؛ اتفاقاتی که باعث می‌شود افراد خانواده و فامیل به خاطر مال دنیا به جان هم بیفتند و آن صمیمیت و احترام گذشته به یکدیگر را از یاد ببرند. میان همه این هیاهوها شاهد یک مثلث عشقی هم هستیم که دختری جوان و پسری عاشق‌پیشه و بی‌پول و جوانی ثروتمند اضلاع آن را تشکیل می‌دهند.

علیرضا داوودنژاد، فیلمنامه‌نویس و کارگردان قدیمی سینمای ایران طی سال‌های فعالیتش همیشه اهل تجربه‌گرایی و خطرپذیری بوده است و حتی هنوز و در 61 سالگی با حفظ روحیه جوانی دست به کارهای جسارت‌آمیز می‌زند. بخشی از این جسارت و جوانی ذاتی است که او از سال‌ها پیش و از آغاز عشق و علاقه‌اش به فیلم و ورودش به سینمای حرفه‌ای استارتش را زده بود و بخش دیگرش بخصوص در سال‌های اخیر به پسرش رضا مربوط می‌شود که شور و حرارت و تحرکش، پدر را هم سر ذوق می‌آورد.

«کلاس هنرپیشگی» را می‌شود دوست نداشت که بسیاری هم آن را می‌پسندند، اما نمی‌توان منکر دشواری و جانکاهی کارگردانی آن شد و متوجه نشد که وقتی یک کارگردان حرفه‌ای با انبوهی از نابازیگر روبه‌روست، چگونه می‌تواند فیلمش را به سرمنزل مقصود در روایت و سرانجام ارتباط با مخاطب برساند.

شیوه روایتی روان و بی‌غل و غش داوودنژاد برای بیان مفاهیمی چون پول و عشق از دو منظر خوشبینانه و بدبینانه قابل بررسی است و اتفاقا همین زاویه نگاه می‌تواند زمینه ساز قضاوت نهایی درباره اثر شود.

مکث: همه ما چند صباحی بیشتر هنرجوی کلاس هنرپیشگی و بازیگر زندگی نیستیم، پس خرم آن نقش که مردم بسپارند به یاد.

سنگ اول (ابراهیم فروزش)

بازیگران: محسن تنابنده، اندیشه فولادوند و مسعود چوبین.

خلاصه داستان: حسنعلی یک باغدار روستایی پس از دیدن خوابی به فکر سفارش سنگ قبر برای خود می‌افتد. او نخستین کسی است که در آبادی‌شان شخصا برای خرید سنگ قبر اقدام می‌کند و به شهر می‌رود؛ مساله‌ای که دستمایه تعجب و خنده همه‏ اهالی روستا می‏شود. حسنعلی همیشه خود را پدر و همسری مهربان، دلسوز و فداکار نامیده، اما با این کار همسرش نیز شروع به گلایه می‏کند و زبان می‌گشاید که چرا حسنعلی برای او پول خرج نمی‏کند و اصلا چرا نباید برای او سنگ قبر بخرد!

از ابتدای امسال محال است وارد جمعی شوید و صحبت از نقی معمولی و تکیه‌کلام‌ها و شیرینکاری‌‌هایش در سریال «پایتخت» نباشد. این اسطوره معمولی حاصل زحمات چند نفر است که البته نوک پیکان آن محسن تنابنده قرار دارد؛ همان کسی که باید قدر پاسکاری‌های هم تیمی‌‌هایش را بداند و همواره در هیبت یک گلزن آماده ایفای نقش کند.

تنابنده هرچند در ظاهر آدم عبوس و تلخ و نچسبی است، اما هنر و توانایی شیرین جلوه کردن را دارد. بازی در آثاری چون «پایتخت»، «شاهگوش» و «سن پترزبورگ» نمونه‌هایی از استعداد او در این زمینه‌اند ولی امتیاز او این است که از پس نقش‌های جدی هم برمی آید و می‌تواند خودش را با فضاهایی نامتعارف هم تطبیق دهد.

«سنگ اول» هم یکی از آن تجربه‌اندوزی‌های تنابنده است که با همکاری کارگردانی قدیمی و کاربلد همچون فروزش و همبازی‌ای چون اندیشه فولادوند ـ که او هم همواره بیتاب تجربه عرصه‌های مختلف است ـ به بار می‌نشیند و تماشاگر را با خود همراه می‌کند.

تنابنده برای بازی در این فیلم و «هفت دقیقه تا پاییز» سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد بیست و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر و جایزه بهترین بازیگر مرد دومین جشنواره تلویزیونی جام‌جم را از آنِ خود کرد و فولادوند هم برای نقش آفرینی در «سنگ اول» موفق شد جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن جشنواره جام‌جم را به دست آورد. همچنین در دومین جشنواره تلویزیونی جام‌جم، جایزه بهترین فیلمنامه به ابراهیم فروزش برای نگارش همین اثر رسید.

مکث: حسنعلی غیرمعمولی!

شرف خانواده فاضل (پوریا جاویدپور)

بازیگران: پژمان جمشیدی، شقایق دهقان، بهاره رهنما، رضا رشیدپور، مهتاج نجومی، حسین معلومی و بیژن بنفشه‌خواه.

خلاصه داستان: با مرگ پدر یک خانواده مرفه، اعضای خانواده گرفتار دردسرهای عجیب و غریب و ماجراهای پیش‌بینی نشده‌ می‌شوند.

پژمان اینجا، پژمان اونجا، پژمان همه‌جا! بازیکن سابق تیم‌های فوتبال پرسپولیس، پاس و سایپا یکی دو سال قبل پیشنهاد ساخت سریالی با محوریت زندگی خودش را مطرح کرد و برادران قاسم‌خانی هم برای نگارش آن آستین بالا زدند اما انصافا تا پیش از پخش سریال «پژمان» و حتی با وجود عوامل پشت صحنه قوی و شناخته شده، کمتر تماشاگری تصور می‌کرد این مجموعه با استقبال بالایی مواجه شود و مهم‌تر از آن هیچ‌کس فکر نمی‌کرد فوتبالیستی مثل جمشیدی تا این اندازه توان و استعداد بازیگری داشته باشد و پابه‌پای بازیگران حرفه‌ای چون بهاره رهنما، شقایق دهقان، بیژن بنفشه‌خواه و سام درخشانی پیش برود.

مهم‌ترین ویژگی جمشیدی به عنوان قهرمان این سریال، راحتی او جلوی دوربین بود و این‌که برای بازی کردن وانمود نمی‌کرد، بلکه سعی می‌کرد فقط خود واقعی‌اش را در موقعیت‌های قصه قرار دهد. البته موفقیت او در این مسیر کاملا به حضور تاثیرگذار و همراهی‌کننده تیم خبره نویسندگان، کارگردان و همبازی‌های خوبش ارتباط داشت و متاثر از آنها بود.

بازی جمشیدی به قدری برای سازندگان و همکارانش در این مجموعه دلپذیر بود که آنها او را به ادامه بازیگری تشویق کردند و مهم‌تر از آن به حمایت از او پرداختند. بهاره رهنما کمی بعد از این سریال، جمشیدی را به علی نرگس‌نژاد، کارگردان تئاتر معرفی کرد و آنها در نمایش «بادی که تو را برد، مرا خشک کرد» همبازی شدند.

حالا هم این همکاری به ساخت فیلم «شرف خانواده فاضل» رسیده که نامش یادآور فیلم «شرف خانواده پریتزی» ساخته جان هیوستون و بازی جک نیکلسون است. در اینجا هم جمع دوستان یعنی بهاره رهنما، شقایق دهقان، محراب قاسم‌خانی و بیژن بنفشه‌خواه جمع است و دست‌کم به خودشان خوش می‌گذرد، ولی این خوشی آن‌طور که باید به بیننده منتقل نمی‌شود و مخاطبان همان لذتی را نمی‌برند که سریال «پژمان» به آنها منتقل می‌کرد.

مکث: لازم به ذکر است پژمان جمشیدی تنها گل ملی‌اش را مقابل گرجستان به ثمر رسانده است!

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها