اصلانی فارغالتحصیل رشته موسیقی از هنرستان موسیقی است. او در محضر استادانی همچون فرامرز پایور، حسین دهلوی، محمد حیدری، محمود کریمی و... به فراگیری این هنر پرداخته است. اصلانی بعد از تاسیس گروه خجسته در سال 74 به اجرای کنسرتهای داخلی و خارجی زیادی پرداخته است. او که سالهاست به تدریس موسیقی نیز مشغول بوده، تاکنون آثار تالیفی بسیاری در این حیطه نوشته است. آنچه در پی میآید حاصل گفتوگوی ما با این هنرمند درباره وضع موسیقی و فعالیتهای اوست.
از شما طی ماههای اخیر کتابی با عنوان «مجموعه قطعات در نوا و راست پنج گاه» به چاپ رسیده است. اگر موافق باشید سوال اول را به وضعیت کتابهای نظری در حوزه موسیقی اختصاص دهیم. این حیطه را چگونه ارزیابی میکنید؟
تصور میکنم نقش ناشر در زمینه پررنگ کردن کتابهایی از این دست بسیار زیاد است. حالا بماند برخی ناشران دراین وادی خوب عمل میکنند و بعضی دیگر هم نه. دلیل اینکه به نگارش این اثر پرداختهام این بوده که این دو دستگاه نزد هنرجویان موسیقی سنگینتر و از نظر فهم سختتر است. به طور کلی درباره این دو دستگاه در حوزه موسیقی کمتر کار شده است. از آنجا که سالها ردیف آوازی را نزد استاد محمود کریمی فرا گرفتهام و بویژه نوا و راست پنجگاه را خیلی کار کردهام، تصمیم به نگارش کتابی در این زمینه گرفتم. اگرچه انتشارات «چنگ» بهعنوان ناشر کتابهای موسیقی برای انتشار این اثر با سلیقه کار کرده، اما واقعیت این است که از منظر توزیع نتوانسته عملکرد موثری داشته باشد.
چرا؟
به دلیل این که این کتاب در کتابفروشیهای دیگر توزیع نمیشود و اگر کسی بخواهد این کتاب را تهیه کند باید مستقیم از خود انتشارات بگیرد. خب! این یک آسیب بزرگ در حوزه کتابهای موسیقی است. زیرا در چنین شرایطی، اطلاعرسانی به حداقل میرسد. با وجود آنکه ناشر به این نکته اشاره میکند که خود من میتوانم کتابهایم را به شکل فردی و در قالب شاگردانی که برای فراگیری موسیقی به منزلم میآیند بدهم، اما باز هم فکر میکنم پروسه توزیع نباید به این شکل اتفاق بیفتد.
چون جای کتابی که منتشر میشود در کتابفروشی است؟
دقیقا. نهتنها در کتابفروشیها که هنرستانهای موسیقی هم میتوانند محمل مناسبی برای دریافت این کتابها باشد. البته ناشرانی هم در حوزه انتشار کتابهای موسیقی بودهاند که خوب عمل کردهاند که انتشارات «ماهور» از این جمله است. به خاطرم هست، طی سالهای اخیر کتابی با عنوان «رقص بهار» به قلم من از سوی این ناشر منتشر شد که مشتمل بر مجموعه قطعات در آواز اصفهان بود و از جهت توزیع توانست خیلی موثر عمل کند. البته این کتاب با سیدی هم همراه بود و میتوانست برای هنرجویان موسیقی به لحاظ آموزشی مفید باشد.
تازهترین کاری که از شما منتشر شده اثری با عنوان «نگاه گمشده» است. اگر ممکن است درباره این کار هم توضیح دهید.
در این لوح فشرده که از سوی انتشارات آوای باربد منتشر شده است، هفت دستگاه موسیقی را از طریق هفت تصنیف معرفی کردهام. درواقع از طریق تصانیف به معرفی هفت دستگاه موسیقی پرداختهام. این تصنیفها هریک به شکل مستقل دارای حس و حال متفاوتی است، ولی اگر هنرجویی بخواهد تفاوت دستگاهها را بیاموزد، بخوبی میتواند با گوش کردن این تصانیف به وجه افتراق این دستگاهها پی ببرد. سه شعر از شعرهای این سیدی را زندهیاد برادرم سهراب اصلانی سروده است. به هر حال، تمام کارهایی را که تا امروز در قالب کتاب و سیدی انجام دادهام، تماما بار آموزشی داشته است.
فکر میکنید صرفنظر از مقوله توزیع، اصلیترین مشکلی که در حوزه انتشار کتابهای موسیقی وجود دارد، چیست؟
متاسفم که این را میگویم، ولی بعضی از ناشرانی که در این حیطه کار میکنند امروز فقط به جنبه مالی کار فکر میکنند. یعنی این مساله بارها برای خود من به وقت انتشار یک کتاب یا سیدی پیش آمده است و دیدهام جنبه مالی کار برای ناشر مهمتر از مسائل دیگر بوده است. بهعنوان مثال، چند سالی است با خواننده جوانی به نام علیرضا محمدی که تخلص هنریاش گلبانگ است، کار میکنم و وقتی میخواستیم سیدی اخیر را منتشر کنیم، ناشر میگفت این سیدی از هر لحاظ خوب است، ولی خوانندهاش معروف نیست و سودی برای ما ندارد و اگر بتوانی کار را به دست خواننده معروفی بسپاری بهتر است.
با این حال از آنجا که در موسیقی همواره با یکجور خوانندهسالاری مواجه هستیم، آیا ممکن است شاهد همکاری شما با خوانندگان مطرح در گروه خجسته هم باشیم؟
من در این سالها با خوانندگان خوب و زبدهای کار کردهام. اولین خوانندهای که در گروه خجسته با او همکاری کردیم علی رستمیان بود، اما این همکاری به دلایل مختلف ادامه نیافت. بعد از آن خواننده دیگری جایگزین او شد که مدتی همکاری کردیم، اما به دلیل این که او جذب صدا و سیما شد، دیگر فرصتی برای این همکاری باقی نماند. طی سالهای گذشته با خوانندهای به نام بهرام سارنگ همکاری کردیم که خواننده مطرحی بود، ولی متاسفانه فوت کرد یا در برههای از زمان با سالار عقیلی کار کردیم. یا بتازگی با خوانندهای به نام داوود فیاضی کار میکنیم که در ردیف خوانندگان پیشکسوت است و صدای خوبی دارد. یا همینطور با خوانندگانی مانند محسن فتحی و بهرام تاجآبادی کار کردهام که این دو از خوانندگان آواز کلاسیک بودهاند. بهطور کلی از عملکرد خود و گروه خجسته در این سالها راضی بودهام.
هیچ وقت سعی نکردید مثل دیگر گروههای موسیقی که سرپرستی آنها به عهده بانوان است، از خوانندگان زن استفاده کنید؟
البته به این نکته اشاره کنم که من در سال 64 با هنرمندی به نام افسانه رثایی به همکاری پرداختم و همکاری با او دهسال هم طول کشید، بنابراین از حضور خوانندگان زن در گروه خود بهره بردهام. ولی احساس کردم اگر صرفا از خوانندگان زن در گروه استفاده کنم، باعث محدودیت میشود و به طور طبیعی مجبوریم اجراهایمان را برای گروه خاصی از مخاطبان محدود کنیم.
به نظر شما چند درصد کتابهایی که در حوزه نظری در شاخه موسیقی نوشته میشود، میتواند در تقویت هنرجویان موسیقی موثر باشد؛ چون برخی بر این باورند موسیقی بیش از اینکه بر مبانی آکادمیک مبتنی باشد به ممارست و مخاطب بستگی دارد؟
البته از دیدگاه من، تحصیلات و تجربه در موسیقی همدوش یکدیگر حرکت میکند و میتواند مکمل هنرمند باشد. ضمن اینکه وجود کتابهای نظری در این زمینه قطعا میتواند در ارتقای سطح اطلاعات هنرجو سهم داشته باشد.
اگر بخواهید بهعنوان سرپرست یک گروه موسیقی به اصلیترین مشکلی که بر سر راه این گروهها وجود دارد اشاره کنید چه میگویید؟
متاسفانه در حوزه موسیقی معمولا بیشترین بها به هنرمندان مرد داده میشود تا زنها. در حالی که کارهای زنان گاه به مراتب کیفیتر از کارهایی است که هنرمندان مرد انجام دادهاند. آنچه همیشه برایم آزاردهنده بوده، تفاوت عمده هنرمندان زن دیگر حوزههای هنری با بازیگران زن سینماست. زیرا عکسهای آنها همیشه روی جلد نشریات است، از آنها در رادیو و تلویزیون دعوت میشود و به هرحال درباره فعالیتشان اطلاعرسانی زیادی در نشریات و مطبوعات صورت میگیرد، ولی هنرمندان زن در عرصه موسیقی همواره مهجور و در انزوا بودهاند. کسی ما را نمیشناسد. اگر مجالی هم پیش بیاید و کنسرت برگزار کنیم، اینقدر ملاحظات وجود دارد که هریک دشواریهای خاص خود را دارد.
تصور میکنم یکی دیگر از مشکلاتی که بر سر راه گروههای موسیقی بخصوص بانوان وجود دارد فقدان حامی مالی است؟
همینطور است. به طوری که نبود حامی مالی در اغلب مواقع باعث شده از سالنهایی که میتوانند برای اجرای کار ما کیفی باشند صرف نظر کنیم. مهر سال گذشته در خانه هنرمندان ایران به برگزاری کنسرت پرداختیم که اگر مساعدتهای خانه موسیقی نبود، نمیتوانستیم این کار را انجام دهیم. در عین حال، برگزاری کنسرت در سالنهایی همچون برج میلاد یا تالار وحدت و فرهنگسرای نیاوران با هزینههای زیادی توام است که طبعا بدون داشتن پشتیبان مالی نمیتوانیم از امکانات آنها برخوردار شویم. امیدوارم شرایط برای هنرمندان در سالهای آینده راحتتر شود. باور کنید گاهی پیش آمده برای برگزاری کنسرت، به جای این که خوشحال باشیم ناراحت میشویم که چطور باید با مراحل مختلف آن تا زمان اجرا روبهرو شویم.
شما گروه خجسته را سال 74 تاسیس کردید. فکر میکنید این گروه بعد از دو دهه فعالیت به چه جهشهایی دست یافته است؟
خیلی خوشحالم که هیچ وقت حتی باوجود مشکلات زیاد، فعالیت آن را متوقف نکردم. البته یک مدت به دلیل تشدید مشکلات سعی کردم از فعالیت موسیقی دست بکشم. به نوعی قهر کرده بودم، ولی بعد از آن برگشتم و دوباره این فعالیت را از سر گرفتم. خوشبختانه برنامههایی را هم که به مناسبتهای مختلف در کشورهای دیگر اجرا کردهایم با اقبال خوبی مواجه شدهاند. به هر حال سعی کردهام دستکم سالی یکبار کنسرت بگذارم تا فعالیت گروه مستمر باشد. اگرچه در این سالها در ترکیب نوازندگان گروه خجسته تغییرات زیادی به وجود آمد. به این دلیل که برخی از آنها به دلایلی از گروه جدا شدند، برخی به کشورهای دیگر مهاجرت کردند و...
شما در برههای از زمان یعنی وقتی که در هنرستان موسیقی تحصیل میکردید از محضر استادان زبده این عرصه همچون زندهیاد فرامرز پایور، استاد حسین دهلوی و... بهره گرفتید. اگر ممکن است درباره نقش استاد در فراگیری موسیقی بگویید.
بدون شک استاد در شکلگیری شاگرد نقش بسزایی دارد، زیرا شاگرد بر اثر همنشینی با استاد، ناخودآگاه بسیاری از خلق و خوی او را میگیرد. من خیلی شانس داشتم که در این مسیر با استادانی مانند هلوی، پایور، حیدری، کریمی و... کار کردهام، زیرا هریک از آنها دارای مولفههای منحصربهفردی در حیطه موسیقی بودهاند و من چیزهای بسیاری از آنها آموختم.
باتوجه به اینکه ساز تخصصی شما سنتور است، جایگاه این ساز را در ارکسترها چطور میبینید؟
صد درصد جایگاه تثبیت شدهای دارد. بویژه در گروههای بزرگ که نقش موثری دارد. یا بهعنوان مثال در ارکستر مضرابی که استاد حسین دهلوی آن را تشکیل داد، 12 سنتور نواخته شد. خاطرم هست آن زمان دهلوی حتی قطعاتی را در نظر گرفت که تنها به وسیله سنتور بتوان آنها را نواخت. بهطور کلی، سنتورسازی است که حتی اگر یکی از آنها در هر ارکستری باشد، میتواند در زیبایی اجرای آن ارکستر سهم بسزایی داشته باشد. البته برخی هم از آن در ارکسترها استفاده نمیکنند و ترجیح میدهند از قانون استفاده کنند.
آینده موسیقی ایران را چطور میبینید؟
به نظر میرسد موسیقی پاپ در سالهای اخیر به نسبت موسیقی سنتی توانسته فراگیرتر عمل کند. ضمن اینکه موسیقی پاپ از حمایتهای بیشتری مانند در اختیار گرفتن سالن و اطلاعرسانی و اسپانسر برخوردار است و همه اینها باعث شده موسیقی سنتی در مقایسه با موسیقی پاپ در سایه قرار بگیرد. در حالی که همانطور که اشاره کردم ما هم بهعنوان یک گروه موسیقی باسابقه تمایل زیادی به برگزاری کنسرت در برج میلاد یا سالنهای دیگر داریم که به دلیل نبود امکانات مالی از آن بیبهره ماندهایم. در عین حال، اگر هم بهایی به کنسرتهای موسیقی سنتی داده میشود، تنها به گروههایی خاص تعلق دارد و همه هنرمندانی که در این عرصه فعالیت میکنند، نمیتوانند از این امکان برخوردار شوند. با این تفاسیر و با وجود تمام این مشکلات، عشق و علاقه زیاد ما به موسیقی باعث شده همچنان به کار خود ادامه دهیم.
آزاده صالحی / جامجم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد