جام جم آنلاین گزارش میدهد
بیشتر این افراد با عفو شاکی میتوانند آزاد شوند و به جامعه بازگردند اما کمتر شاهد بخشش در این زمینه هستیم. در گفتوگو با دکتر سعید خراطها، آسیبشناس اجتماعی و استاد دانشگاه به بررسی این موضوع پرداختهایم که چگونه میتوان روحیه بخشش را در جامعه ترویج داد.
هر از گاهی موضوع بخشش متهمی خاص یا گروهی از متهمان در جامعه مطرح میشود و افکار عمومی به پروندهای خاص توجه میکند اما این بحثها مقطعی و در واقع به شکل نوعی تب است. چگونه میتوان روحیه عفو و گذشت را در جامعه نهادینه کرد؟
افکار عمومی نسبت به بعضی مسائل حساسیت نشان نمیدهد و در مورد برخی از مسائل حساسیت به سمت تشدید مجازات یک مجرم میرود، مثلا در موضوع تجاوز به عنف، یا سرقتها افکار عمومی به بخشش تمایل ندارد اما در مواردی هم حس مجازاتخواهی افکار عمومی کمتر میشود و آن زمانی است که افراد تحت تاثیر بیماریهای روانی یا شرایط اجتماعی خاص و تحمیل شدهای، مرتکب جرمی میشوند. بنابراین باید گفت افکار عمومی شرایط خودش را دارد و در قوانین و قضاوتها باید افکار عمومی را در نظر گرفت و آن را در تشخیصها دخالت داد. اما در پاسخ به این سوال که چکار کنیم روحیه بخشش افزایش یابد، باید بدانیم وقتی افکار عمومی بداند علل بروز یک رخداد مانند سرقت چه چیزهایی میتواند باشد و فردی که مرتکب سرقت شده تحت تاثیر چه عواملی آن را انجام داده، ممکن است رحم و بخشش بیشتری از خود نشان دهد.
بنابراین وقتی افکار عمومی علیه یک متهم موضع میگیرد، در واقع به دلیل ندانستن شرایط خاص آن متهم است؟
بخشی از موضوع مربوط به ناآگاهی و بخش دیگری مربوط به فرهنگ و شرایط اجتماعی خاص است. افکار عمومی در مورد مسائلی که به لحاظ فرهنگی ریشههای عمیقی دارد، کمتر انعطاف نشان میدهد مثلا درخصوص خیانت، افکار عمومی هر چقدر هم بخواهیم جامعه را به سمت فهم شرایط ببریم، جامعه خط قرمزهایی دارد که عبور از آنها برای افکار عمومی به این زودیها موثر نیست و چه بسا این خط قرمزها دلایل و توجیهات ریشهای دارند و عبور از آنها بنیانهای حیات اجتماعی را به هم میریزد و باعث فرو ریختن نظام اجتماعی میشود. مثال دیگر در مورد اعتیاد است. در گذشته یک معتاد، فردی منفور بود اما با افزایش آگاهی و شناخت شرایط اجتماعی، افکار عمومی اکنون با مساله مدارای بیشتری میکند و تجلی آن را هم در قانون دیدهایم و قانون هم بار جرم را از اعتیاد برداشته و عنوان بیماری روی آن گذاشته است. حتی برنامههای حمایتی انجام میشود و ترک و درمان اعتیاد رسمیت پیدا میکند این حساسیت همچنان نسبت به فروشندگان و واردکنندگان مواد مخدر در جامعه وجود دارد و رحم و شفقتی در مورد آنها دیده نمیشود.
بخشش، رفتاری اکتسابی است یا ذاتی؟
بخشی از بخشش در ذات انسان وجود دارد و بخشی از آن آموختنی و تعلیم دیدنی است. افراد در کنشهای متقابلی که در جامعه دارند، بخشش را میآموزند و اگر بخشش به عنوان یک فضیلت مطرح و بخشیدن باعث افتخار و صلاح جامعه شود، خواهیم دید که فرد بخشنده با رضایت بیشتری برای بخشش اقدام میکند بنابراین افراد دیگری هم این رفتار را خواهند دید و از این الگوها تبعیت خواهند کرد.
سطح اجتماعی و وضع اقتصادی افراد چه تاثیری در میزان بخشش و بخشندگی دارد و کدام عوامل در این زمینه موثرتر است؟
توانایی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در این زمینه مهم است. به نظر میرسد انسان با افزایش آگاهی میتواند بیشتر به سمت بخشش و درک و فهم شرایط دیگران پیش برود در واقع نگاه معرفتشناسانه افراد میتواند کمکشان کند به جای انتقام، به سمت بخشش بروند.
درباره ترویج روحیه بخشش به بحث آگاهی اشاره کردید، چه عوامل دیگری در این زمینه نقش دارند؟
یکی از راهکارها آموزشهای عمومی و تبدیل بخشش به یک فضیلت اجتماعی و انسانی است. کسی که میبخشد، دارای فضیلت است و باید معرفی و این اقدام او، گرامی داشته شود. مسیرهای عفو و بخشش نیز باید در قانون فراهم و هموار شود. به علاوه در نمونههای خاصی از رخدادهای اجتماعی، افراد خاصی وجود دارند و افکار عمومی متوجه آنها میشود و انتظارات عمومی برای عفو و بخشش افزایش مییابد. از این افراد خاص انتظار میرود با بخشش و رافتشان، فرهنگ بخشش را در جامعه رواج دهند مثلا انتظار میرفت برادران آقای روحالله داداشی از قصاص قاتل گذشت کنند. اگر به دلایل مختلفی این کار انجام میشد، بسیاری از کسانی که برای روحالله داداشی احترام و ارادت داشتند و برای او دست دعا بلند کرده بودند نیز به سمت بخشش میرفتند.
بخشش یک اقدام فردی است اما آیا اخلاق جامعه نیز در آن نقش دارد؟
بله میتوان گفت اینطور است. اگر بنیانهای معرفتی و موازین اخلاقی در جامعهای سست شود، مفاهیمی که در واقع به کرامت انسانی ارتباط پیدا میکند، تا حدی در نظر گرفته نمیشود. اعتقاد داشتن به بازخورد عمل در جامعه و در ذهن افراد بسیار مهم است. اینکه بدانی اگر ببخشی بخشیده میشوی، اگر از خطای کسی بگذری از خطایت میگذرند و اگر نیکی کنی، نیکی به تو باز میگردد خیلی اهمیت دارد. اگر این مفاهیم پر رنگ شود، انسانها از نبخشیدن یکدیگر هراس خواهند داشت.
تا اینجا به مقدماتی درباره ملزومات رواج بخشش در جامعه مانند افزایش سطح آگاهی و فرهنگسازی اشاره کردید اما به صورت عملی چه اقداماتی باید انجام شود؟
به هرحال بخشی از موضوع مربوط به نظام تربیتی افراد است و خانوادهها در این زمینه نقش ایفا میکنند. رسانهها نیز در این میان نقش موثری دارند. از طرفی رخدادهای خاص و گلوگاههایی که در آن یک رخداد اجتماعی وجود دارد و افکار عمومی متوجه آن است و به آن حساسیت دارد، میتواند نقش بسزایی داشته باشد. این پروندههای خاص اگر به سمت عفو و بخشش برود، میتواند به جامعه این پیام را مخابره کند که میتوان بخشید و از اینرو بخشش میتواند به یک عنصر فرهنگی عمومی تبدیل شود.
در آموزههای دینی ما روی بخشش تاکید ویژهای شده است اما به طور مشخص وقتی پروندههای قتل به میان میآید، گاه بخشش فراموش میشود. در این نوع پروندهها برای رسیدن به نتیجه مطلوب، چه اقدامی باید کرد. آیا شیوه افرادی که برای رضایت و بخشش اقدام میکنند، اشتباه است یا مشکل را باید در جای دیگری جستجو کرد؟
در رخدادهای جنایی نهتنها حس بخشش افکار عمومی نسبت به آن برانگیخته نمیشود، بلکه حس انتقام نیز قوت میگیرد. حساسیت جامعه نسبت به رخدادهایی که به قتل کودکان، تجاوز به عنف و مسائل اینچنینی ارتباط دارد، زیاد است؛ زیرا احساس میشود نظم اجتماعی و عفت عمومی به خطر افتاده است.
در برخی موارد نیز افکار عمومی خواهان بخشش است اما باز هم این اتفاق نمیافتد، در این موارد چه باید کرد؟
در این پروندهها شاکی خصوصی وجود دارد. در چنین مواردی، افرادی که دارای نفوذ، اعتبار و اعتماد اجتماعی، شهرت و حتی ثروت هستند، میتوانند وارد عمل شوند و به جبران مافات و خسارات بپردازند. اینکه مسیرهایی برای ورود نهادهای مردمی وجود داشته باشد، خیلی اهمیت دارد و جبران خسارتها در اینگونه پروندهها نیز بسیار با اهمیت است. مثلا در مورد پروندههای مالی یا خطاهای غیرعمدی که موجب خسارت میشود، در مواقعی مانند ماه رمضان، با اقدامات افراد خیر و تلاشهای جمعی، بخشی از محکومان با جبران خسارتها آزاد میشوند. در چنین مواردی علاوه بر اینکه باید امکان مشارکت مردم فراهم شود، قانون نیز باید ساز و کارهایی ایجاد و افکار عمومی را حمایت کند؛ چون در واقع افکار عمومی نماینده عرف و هنجار اجتماعی و از این منظر نماینده قانون است و وقتی افکار عمومی معطوف به یک ماجرایی میشود؛ قوانین باید این انعطاف را داشته باشند و افکار عمومی را به عنوان نماینده هنجارهای اجتماعی و به عنوان مفسر اصلی هنجارهای اجتماعی به رسمیت بشناسند. همانطور که مدعیالعموم به نمایندگی از افکار عمومی برای متهمان مجازات درخواست میکند، خوب است که قانون به او اجازه دهد به نمایندگی از افکار عمومی، برای متهمی نیز بخشش بخواهد.
وقتی بخشش کمرنگ شود، آیا خشونت جای آن را میگیرد؟
همانطور که بخشش میتواند به عنوان یک رویه رفتاری در جامعه رواج پیدا کند، نبخشیدن و انتقام گرفتن و خشونت ورزیدن به جای رحم و شفقت و بخشش نیز میتواند به رویههای جاری و عادی یک جامعه تبدیل شود. خیلی از پروندههایی که در دادگاهها مطرح است، قابل بخشش و عفو هستند. زمانی که نبخشیدن به رویه تبدیل شود، میتواند باعث رواج خشونت شود.
شاهدحلاج
جام جم آنلاین گزارش میدهد
جام جم آنلاین گزارش میدهد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد؛
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک فعال سیاسی:
یک نماینده مجلس:
در گفتوگوی «جامجم» با استاد حوزه و مبلغ بینالملل بررسی شد
گفتوگو با موسی اکبری،درخصوص تشکیل کمپین«سرزمین من»وساخت و مرمت۵۰خانه در منطقه زنده جان