سفر تنها معرفی مقصد نیست، از دلشوره رفتن آغاز میشود و تا شوق رسیدن ادامه دارد. همین است که عاشقی و سفر در هم تنیدهاند. باید دل داشت و مرد سفر بود، دل داد به جادههای ندیده، به شهرهای نرفته، به آدمهای تازه و طعمهای جدید.
سفر، رخت نو بر تن کردن و تازه شدن است، چه بهانهای بهتر از رخت نو بر تن طبیعت. چه بهانهای بهتر برای رسم دید و بازدید با درختها.
دو: از قدیم گفتهاند وصفالعیش، نصفالعیش. گاه اما خواندن از سفر بیش از خود سفر شیرین است! آن «گاه»ها وقتی است که چهرههای دوستداشتنی عالم هنر از سفر میگویند.
از پناهشان به طبیعت و فرارشان از دود، از پرسههای بیدلیلشان در دشتهای بکر این سرزمین. اگر دل در گروی جاده دارید خواندن پیشنهادهای سفر از اهالی هنر شاید شما را همین حالا راهی جادهها کند. پس چمدانتان را ببندید و پیشنهادهای سفری این چهرهها را بخوانید.
سفر، راه تجربه نادیدههای زندگی
علی درستکار، مجری تلویزیونی همیشه در رفت و آمد بین زادگاهش و تهران بوده و وقتی از یزد حرف میزند میتوان گرمای دلچسب خورشید آسمان این شهر را حس کرد، از کوچههای خاک خورده یزد میگوید که سرمایهای است درخشان برای او. وسوسه دیدن یزد وقتی بیشتر میشود که او از آوای اذان در این شهر میگوید، این که یکباره شهر پر از همهمه عبادت میشود و ضمیمهاش آوای خوش صدایی است که در گلدستههای بیشمار این شهر میپیچد. یزد دیدنیتر میشود وقتی تعریفش را از علی درستکار میشنویم.
من در برههای از زندگیام به دلیل مهاجرتی معکوس از تهران، تمام سالهای مدرسه را در یزد زندگی کردم و پس از سکونت در تهران، دوباره به این شهر بازگشتم و همیشه این شهر در ذهنم مانند یک سرمایه درخشان است. به همین دلیل میخواهم مردم را در ایام نوروز به دیدن یزد دعوت کنم تا صفای فضای یزد و یزدیها را تجربه کنند.
حتما در یزد شاهد رونق مساجد هنگام اذان صبح و ظهر خواهید بود. خصوصا در محلههای قدیمیتر هنوز هم صدای اذان از مساجد مختلف شهر بلند میشود و مردم حتی برای نماز صبح پاک و بیریا بهسوی مسجدها روانه میشوند و پس از آن به سمت محلهای کار خود حرکت میکنند.
در یزد عبادت پشت عبادت جاری است و همچنان جاری میماند تا ظهر که دوباره صدای اذان بلند میشود و صاحبان مغازهها کرکرههای پرارزش مالیشان را پایین میکشند تا به سمت مسجد بروند و با صبر و حوصله نماز ظهر برپا کنند و ماجرای در هم تنیدگی عبادت ادامه مییابد تا نماز مغرب و عشا. من هم در سالهای انقلاب در همین بازارهای یزد در مغازه شوهرعمهام کار میکردم و شاهد تعاملات بازاریها با یکدیگر هنگام تبادل اخبار انقلاب و افت و خیزهای انقلاب بودم، از طرف دیگر شاهد کاسبیهای خداپسندانه آنها نیز بودم که تا حد ممکن حقوق مشتری را رعایت میکردند.
من به چشم دیدهام، یزدیها به مشتری خود راست میگفتند؛ مثلا این نبات درجه یک است و آن دیگری مرغوب نیست و درجه دو است یا به مشتری میگفتند فلان پتو گرچه زیبایی ظاهری ندارد ولی دوام خوبی دارد و خیلی مثالهای دیگر. تمام این گزارهها خردهخرده در ذهن من مینشست و دینداری را به من یاد میداد.
علاوه بر این، از رابطه پدرم با پدرش، ادب و حسابمداری را نیز آموختم، زیرا مغازههای یزد ساعت دو بسته شده و بعدازظهر دوباره باز میشود و من میدیدم که در این چند ساعت، پدرم حساب و کتابهای جزئی را نیز با پدرش در کمال احترام تسویه میکند. البته بماند که چقدر از رابطه پدر و مادرم با یکدیگر و با ما، معرفتهای بزرگ را بدون آن که کسی برایمان منبر برود،یاد گرفتهام.
من دیدن یزد را خصوصا به کسانی پیشنهاد میکنم که در شهرها یا روستاهای سرسبز و پر از درخت و سبزه زندگی میکنند، زیرا خاطرم هست که وقتی برای نخستین بار به کلاردشت رفتم واقعا طبیعت در نظرم خیرهکننده بود، زیرا من در جغرافیای کویری بزرگ شده بودم و یادم است آن موقع با خودم گفتم، کاش این سرزمینهای پرآب و درخت در اختیار یزدیها باشد تا حتی یک وجب از آن را معطل نگذارند.
قدم زدن در شهر اولینها
رضا ناجی متولد تبریز است؛ هرچند فهمیدنش از لحن دلنشین و شیرین او کار سختی نیست. ناجی را در فیلمها و سریالهایش نیز با همین لهجه شیرین آذری به یاد داریم. او که به موطن خود علاقه زیادی دارد، ابتدای حرفهایش از مکانهای دیدنی تبریز میگوید و معیارهای لقب گرفتن آن به شهر اولینها را برمیشمرد. تعصبش به خطه آذربایجان آنقدر جذبهع دارد که بعد از حرفهایش میخواهید کوله را بردارید و راهی دیار قهرمانان ایران زمین شوید. شهری که اولینهای ایران را در خود جای داده است.
تبریز شهر اولینهاست، زیرا اولین دستگاه چاپ و راهاندازی صنعت آن در این شهر صورت گرفت، اولین کتابخانه دولتی در این شهر تاسیس شد، اولین مدرسه ابتدایی در این شهر آغاز به کار کرد، اولین شهرداری یا بلدیه در این منطقه افتتاح شد، اولین آتشنشانی یا به زبان آذری یاندین در شهر تبریز راهاندازی شد، برای نخستین بار در این شهر بود که تاکسی هوایی از تبریز به ارس افراد را انتقال داد و اولین خلبان ایرانی که در آلمان آموزش دید، کلنل محمدتقی پسیان متولد شهر تبریز بود که برای اولین بار از آلمان به تبریز پرواز کرد. در مقبره الشعرای این شهر 400 اندیشمند شاعر و هنرمند آرام گرفتهاند.
مسجد کبود، ارک علیشاه که بخشهایی از آن باقیمانده، خانه مشروطه در خیابان مطهری، موزه آذربایجان، حمام نوبر در خیابان امام، پارک مفاخر، بازار بزرگ سرپوشیده تبریز که در دنیا حرف اول را میزند و صدها منطقه دیگر از دیدنیهای این شهر است که باید تماشای آنها را به همه مسافرانی که به این شهر میآیند، توصیه کرد.
ایران به طور کلی مناطق دیدنی زیادی دارد. خود من هم به شهرهای مختلفی ازجمله اصفهان، شیراز، مشهد و شمال کشور سفر کردهام و دلم میخواهد بتوانم بیش از اینها سفر کنم، اما به هر حال سفر هزینههای زیادی دارد و گاهی امکانات مالی محدودیت ایجاد میکند. این سفرها برای حرفه ما یک ضرورت هم محسوب میشود. یک بازیگر باید همه شهرها را ببیند و با مردمان آن ارتباط برقرار کند. من همیشه سعی میکنم در جمع مردم و در شهر باشم، در خیابانها قدم بزنم، با مردم صحبت کنم و از دغدغههایشان باخبر شوم. گاهی بعضی از آنها به من میگویند آقای ناجی ما شما را بین خودمان میبینیم و از خودمان میدانیم، اما بعضی دیگر از هنرمندان کمتر بین مردم حاضر میشوند.
هنرمندان باید بین مردم باشند و از آنها بیاموزند. حال چه بهتر که این با هم بودنها در سفر اتفاق بیفتد، زیرا به بازیگر فرصت میدهد با آداب و رسوم منطقهای که به آن سفر کرده است، آشنا شود و شیوه زندگی مردمش را ببیند.
قطعهای از بهشت...
پروانه معصومی در بیان خاطراتش از سفر و معرفی بهترین منطقه برای گذراندن تعطیلات، روستایی را پیشنهاد میکند که 17 سال است زندگی در فضای آرام و امن آن را به شلوغیهای پایتخت ترجیح داده است.
او سال 53 یعنی زمانی که در فیلم سینمایی «غریبه و مه» مشغول ایفای نقش در منطقهای نزدیک محل سکونت فعلیاش بود، تصمیم میگیرد در فرصتی مناسب تهران را به مقصد قطعهای از بهشت (به تعبیر یکی از دوستانش) ترک کند.
اکنون در روستای چمن طاهرگوراب در صومعهسرا زندگی میکنم. پدر من اصالتا کرد بیجار گروس بوده و خودم هم در خیابان دانشگاه تهران متولد شدهام. بنابراین اینجا زادگاهم نیست. حدود سال 53 بود که در فیلم «غریبه و مه» بازی داشتم و این فیلم در منطقهای در 55 کیلومتری خانه فعلیمان فیلمبرداری میشد. آن زمان به این فضا بسیار دل بستم و به نظرم بسیار بکر و زیبا آمد. تصمیم گرفتم هر وقت فرصتی دست داد و موقعیتی پیش آمد به این منطقه مهاجرت کنم تا این که 17سال پیش با همراهی و راهنمایی یکی از دوستانم که گیلکی است، تصمیم گرفتم خانه یا زمینی خوب در آنجا پیدا کنم. یک زمین به ما معرفی شد، اما مساحت آن کم بود و تنها میشد یک خانه کوچک در آن بنا کرد و نمیتوانستم هدفهایی را که در ذهنم داشتم، در آن خانه پیاده کنم. زیرا همیشه دوست داشتم در محیطی زندگی کنم که بتوانم گل و گیاه در آن پرورش بدهم. مدتی گشت و گذارهای ما برای انتخاب زمین در همان حوالی ادامه داشت تا این که به زمین خانه فعلیام رسیدیم و من همان بار اول از موقعیت اینجا بسیار خوشم آمد و زمین را خریدم. وقتی دوست گیلکیام به خانه من آمد، با همان لهجه شیریناش گفت: «پروانه، تو زمین نخریدی، قطعهای از بهشت را خریدی.» اینجا مثل یک شبهجزیره است. کنار خانه ما رودخانه جریان دارد و پر از درخت و سرسبزی است. مهاجرت از تهران برای من کار سختی نبود، زیرا من در تهران خانهای نداشتم و هزینهها برای زندگی بسیار بالا بود. اینجا هیچ چیزی کمتر از تهران ندارد.
روستای چمن منطقهای است که بین مردم چندان شناخته شده نیست، اما اینجا مهمانپذیرها و هتلهایی تاسیس شده که مسافر میپذیرد. به نظرم دیدن این منطقه بسیار ارزشمند است و اگر کسی بخواهد حداقل چند روزی را در آرامش سپری کند، باید به این منطقه بیاید. روستای چمن همچنین درختانی کهن با قدمتی بیش از هزار سال دارد. باید در پیدا کردن مناطق بکر روستا از افراد محلی مشورت گرفت. هرچند کشف و جستجوهای شخصی لذت دیگری دارد. حتی من شنیدهام در نزدیکی این روستا منطقهای به نام سید خروسه است که زن یک درویش بوده و در جنگل هفت دغنان واقع شده، اما ماشین رو نیست و یک ساعتی پیادهروی دارد. متاسفانه خودم هنوز نتوانستهام آن منطقه را ببینم.
عکس یادگاری با هندورابی
منطقهای که به گفته خودش سکوت آن هر کسی را خیره میکند. منظرهای که قاب بینظیر و زیبایی را در ذهن مسافر نقش میبندد.
کامران تفتی، بازیگر مجموعههای تلویزیونی «زیر هشت»، «شهر دقیانوس»، «ششمین نفر»، «راز پنهان»، «دیوار» و... پیشنهادی بیهمتا برای یک خلوت آرام دارد. پیشنهادی خلوت برای روزهای شلوغ عید.
میخواهم ابتدا نوروز 93 را به همه مردم نازنین کشورم تبریک بگویم. امیدوارم که نوروزشان قد آرزوهایشان باشد. جمع 9 و 3 میشود 12 و من 12 آرزوی خوب برایشان دارم.
پیشنهاد من برای سفر در تعطیلات عید به مردم، جزیرهای به نام هندورابی در کیش است. از جزیره کیش میتوان با قایق به مقصد هندورابی حرکت کرد. این منطقه به طرز عجیبی زیباست و سکوت آن هر کسی را گرفتار میکند. این سکوت قابلیت این را دارد که برای مدتی آنقدر درگیرتان کند که حتی نتوانید حرکت کنید.
حد فاصل خلیج فارس و دریای عمان واقع شده است. فکر میکنم نباید این تصویر را از دست داد. نمیخواهم هیچ تعریفی از آن کنم. هر جمله من ممکن است باعث شود که تصویر آن لو برود. پیشنهاد من این است که مردم حتما یک عکس یادگاری هم از این جزیره بگیرند. در هندورابی میتوان قدرت خدا را لمس کرد. میتوان فهمید که هر نقطه این خاک چقدر شگفتآور است.
میتوان درک کرد که چهار گوشه ایران در یک زمان چهار حال و هوای متفاوت دارد. ایران همزمان هم ییلاق دارد هم قشلاق، هم سرد است و هم گرم و همه رنگ است. کشور ما در دنیا بینظیر است. در سراسر عالم کم میتوان نمونه آن را پیدا کرد. به نظرم در خلقت ایران پارتیبازی شده است که این قدر نعمت داریم.
جزیره هندورابی چندان شناخته شده نیست و همه مسافران کیش از این منطقه بازدید نمیکنند و بندرت کسانی که به این جزیره سری میزنند. امیدوارم که این جزیره را مردم ببینند، بشناسند و شرایط بیشتر شناخته شدن آن فراهم شود.
خود من بسیار سفر کردن را دوست دارم، اما بیشتر به واسطه کار به شهرهای دیگر سفر میکنم. یعنی یا برای فیلمبرداری در منطقهای دیگر سفر میکنم یا برای برنامهای دعوت میشوم. از طرفی هم سعی میکنم معمولا هر سال یا هر دو سال یکبار اگر فرصتی پیش بیاید به یک سفر خارجی بروم که معمولا هم نمیتوانم برنامهریزی داشته باشم، زیرا همیشه درگیر کار هستم.
سفر کردن کار ما را غنا میبخشد. دانستن جغرافیا از اتفاقاتی است که میتواند به بازیگر بسیار کمک کند. روانشناسی قومیتها را باید در حرفه ما دانست و هنگام نیاز به این اندوختهها رجوع کرد. دیدن مکانهای مختلف و قرار گرفتن در فضاهای بومی و محلی باعث میشود تا وقتی بخواهی نقش یکی از خود آنها را بازی کنی، بهتر از پس آن برآیی. این کار به درک بهتر بازیگر از نقش خود هم منجر میشود.
در جستجوی هوای پاک
فرار از تهران باشد یا پناه به طبیعت، فرقی نمیکند. سفر، شما را به باغ چند سالگیتان میبرد! کاری که حدیث فولادوند، بازیگر سینما و تلویزیون به همراه همسرش رامبد شکرآبی انجام دادهاند. آنها قید پایتخت، دود، ترافیک و البته امکاناتش را زدند و به باغ کوچکی پناه بردند در دل طبیعت. جایی که خدا به شما نزدیکتر است. شنیدن پیشنهادهای بکر سفر از زبان این زوج که در دل طبیعت زندگی کردهاند، شما را مجاب میکند از پایتخت دل بکنید و راهی سفر شوید.
من در تهران متولد شدم، اما یک سالی است در شمال کشور نیز باغ کوچکی خریدیم و اغلب اوقات به آنجا میرویم. برای اسکان در شمال هیچ دغدغهای نداریم. این خیلی خوب است. به همین دلیل ترجیح میدهیم به شمال برویم و از آب و هوای مطلوب و سرسبزی آنجا استفاده کنیم. من چون به دلیل حرفهام خیلی از شهرها را دیدهام، پیشنهادهای بسیاری هم دارم، اما خودم تبریز را ندیدهام و پیشنهاد میکنم به تبریز بروید. شهر کندوان که آوازهاش جهانی است، میتواند انگیزه خیلی خوبی برای دیدن تبریز باشد. البته یزد را هم خیلی دوست دارم. اگر بخواهم به کسی پیشنهاد سفر بدهم، این دو شهر را پیشنهاد میکنم. البته نه به این معنا که شهرهای دیدنی فقط اینها هستند. خیر، من این دو شهر را چون ندیدهام، پیشنهاد میکنم؛ وگرنه ایران شهرهای دیدنی بسیاری دارد. به هر حال، ما همیشه عادت کردهایم تا اسم مسافرت میآید همه میگوییم برویم شمال. من خودم به شخصه دوست دارم به جاهایی که تا به حال نرفتهام، سفر کنم و تجربههای جدیدی به دست بیاورم.
من ایرانگردی را بسیار دوست دارم و دلم میخواهد مکانهای تاریخی ایران را ببینم و با فرهنگ های متفاوت آشنا بشوم. نکته دیگر این که روحیه هر فردی که به مسافرت میرود، بشدت تغییر میکند و به قول معروف حال و هوایش عوض میشود. من تمام این تغییرات روحی را که سفر برایم ایجاد میکند، دوست دارم. البته ترجیح میدهم همیشه جاهای خلوت را برای سفر انتخاب کنم، اما زمانی که برای مسافرت انتخاب میشود آن هم در ایام نوروز، همیشه شلوغ است. چون خیلی از مردم در این ایام به سفر میروند و اکثر شهرهای دیدنی و بخصوص شمال ایران شلوغ میشود، اما بیشتر ترجیح میدهم در زمانهایی به سفر بروم که شهرها خلوتتر بوده و زمان مسافرت و تعطیلی نباشد.
اگر به طور شخصی سفر میکنید حتما وسایل ایمنی موردنظر را به همراه داشته باشید. رعایت قوانین هم بسیار اهمیت دارد. اگر همه افراد قوانین را رعایت کنند، مسلما سفر خوب و به یاد ماندنی برای همه مردم رقم خواهد خورد؛ سفری بدون استرس و نگرانی و به دور از هر اتفاق ناگواری. وقتی همه خود را ملزم به رعایت قوانین کنند، نهتنها خود بلکه همگان از آسیبهای جدی دور میمانند. اصولا تمام مسافرتها به من خوش میگذرد و برایم لذتبخش است، اما به طور مثال وقتی به جایی میروم که هوا تمیز است و میشود اکسیژن گرفت، بسیار لذت میبرم. مخصوصا وقتی به غرب کشور، سنندج و بانه رفتیم خیلی خوب بود. من سفر کردن را خیلی دوست دارم، به طوری که چمدانهایم همیشه حاضر است. هیچ وقت چمدانها را در انباری نمیگذارم و همیشه یک گوشه از اتاقمان است. میتوانید لذتهای سفر را از چمدانم هم بپرسید.
جادوی بیابانهای باشکوه ایران
محمد صادقی، بازیگر سینما و تلویزیون خوب بهیاد دارد آفتاب سوزان اهواز و دشتهای کویری و خشک آن منطقه را اما وقتی قرار است از سفر بگوید از جنگل میگوید و رود. از دشتهای سبز گرگان تا جادوی تپههای طالقان. شنیدن بهشتهای ایرانزمین از زبان محمد صادقی که زاده جنوب است، هم وسوسهبرانگیز است و هم خواندنی. پس چمدانتان را آماده نگه دارید که شاید خواندن این پیشنهادها شما را مجاب به رفتن کند.
تمام نقاط کشور ما به لحاظ تنوع جغرافیایی، زیباییهای خاص خودش را دارد تا حدی که گاهی انتخاب بین آنها دشوار میشود، ولی من شخصا سفر به شمال ایران را بسیار دوست دارم، بخصوص آن همه سرزندگی و بارشهای باران و دلانگیزی دریا را و دعوتم از مردم به تماشای زیباییهای شمال کشور است.
گرچه سفر به سمت شمال کشور زیاد است، ولی معمولا مردم به مناطق خاصی میروند و زیباییهای بسیاری از نقاط شمال کشور را فراموش میکنند. من به هموطنان مسافرم پیشنهاد میکنم حتما به دیدن گرگان و دشتهای زیبای آن و سپیدرود و جنگلهای خرم اطراف آن و همچنین گلستان بروند. ارتفاعات زیبایی در مازندران و گیلان وجود دارد که نگاه شما را به خود خیره میکند.
شاید شما هم مثل من اهل گشتن و یافتن نقاط جدید باشید. پس حتما به قلب جنگلهای شمال ایران سری بزنید. من اگر با گروهی به سفر بروم که همفکر و همسلیقه من باشند، به قلب جنگلها قدم میگذارم تا زیباییهای بکر آنها را ببینم. یکی از بهترین تجربههایم هنگام فیلمبرداری میرزاکوچکخان بود که حدود سه یا چهار ساعت با اتومبیل به قلب جنگل حرکت میکردیم و آنجا را واقعا میشد به بهشت تشبیه کرد. فکر نمیکنم هیچ کجای دنیا چنین زیباییهای فوقالعادهای وجود داشته باشد. برای یکی دیگر از فیلمبرداریهایم به سپیدرود رفته بودیم. در سپیدرود و امامزاده هاشم ـ که نزدیک رشت است ـ نیز مناطق دیدنی بینظیری دیدم.
از شمال که بگذریم به نظرم غرب کشور نیز زیباییهای خاص خودش را دارد و از آن هم که بگذریم، باید بگویم کویر ایران هم چشمگیر است. آنجا نیز تجربه فیلمبرداری داشتم و درست مانند شمال کشور، حدود چهار ساعت با ماشین به دل کویر حرکت میکردیم و آن وقت شاهد مناظر باشکوهی بودم که تاکنون همانندش را در هیچ کجای دنیا ندیدهام و باورم بر این است که این همه زیبایی، واقعا ما را سحر و جادو میکند. در مناطق اطراف کرمان و یزد نیز چیزهای زیادی برای دیدن و یادگرفتن وجود دارد. حتی در طالقان که نزدیک تهران است، آسمان و ستارهها متفاوت است. اگر شب را روی تپههای طالقان بگذرانید، بدون اغراق حس میکنید فاصله شما تا آسمان و ستارهها آنقدر کم است که اگر دستتان را دراز کنید، ستارهها را خواهید چید. برای یکی از فیلمبرداریهایم در جایی بودیم که تعداد ملخهایش زیاد بود و من شروع کردم به شمردن ملخهای مختلف. باورتان میشود بیش از 150 ملخ متفاوت دیدم؟ تا پیش از آن هیچ وقت فکر نمیکردم در جایی بیش از 150 نوع ملخ وجود داشته باشد!
به دلیل همین زیباییهای متنوع است که میگویم جذابیتهای جغرافیایی ایران بیشمار است تا حدی که گاهی اوقات انتخاب مقصد سفر دشوار میشود.
سفر بروید؛ هر جا شد فرقی نمیکند
عبدالرضا اکبری، گاه پدری مهربان است و گاه پلیسی جدی و عبوس. گاه کارمندی وقتشناس و گاه شروری بد سابقه، اما همیشه مسافر است، چراکه برای او سفر بیمقصد است. سفر برایش در جاده رفتن است. دل دادن به جادوی جاده، از هر چیزی برایش شیرینتر. همین است که پیشنهاد سفری این بازیگر مقصد خاصی نیست، مهم رفتن و دل کندن از روزمرهای است که این روزها حسابی به تن آدمها چسبیده است.
سال گذشته در ایام نوروز به کیش رفتم. البته باید در روز اول عید آنجا حاضر میشدم و مهمان برنامه بودم. به همین خاطر درست سر سال تحویل در هواپیما بودم. یادم میآید خلبان هواپیما سال نو را بالای ابرها به مسافران تبریک گفت. من دوست دارم هر سال نوروز به سفر بروم. البته برخی از این سفرها کاری است و گاهی با خانواده. اگر امسال هم همه چیز رو به راه باشد احتمالا باز هم به کیش میروم.
اگر بخواهم پیشنهادی به خوانندگان شما بدهم، این است که من به همان اندازه که جزیره کیش و خلیج همیشه فارس را دوست دارم، به خاطر همان دلایلی که گفتم، دیگر جاهای دیدنی ایران را هم دوست دارم. پیشنهادم برای مردم جاهایی است که تا به حال ندیده و به آنجا سفر نکردهاند. دیدن شهرهای زیبای ایران چون کرمانشاه، تبریز، اصفهان، شیراز، یزد، خراسان و شهرهای اطراف را به مردم سفارش میکنم تا بروند و این دیدنیها را ببینند. من خودم به خیلی از شهرهای ایران سفر کردهام. مخصوصا شهرهای شمالی را کامل دیدهام. حتی به شهرهای غربی و مرکزی کشور هم رفتهام. به مردم خوب ایران توصیه میکنم به شهرهایی که تا به حال نرفتهاند، سفر کنند و آثار تاریخی و بناهای زیبای آن شهرها را از نزدیک ببینند. خیلی خوب نیست اگر ایرانی باشیم و حافظیه و سعدیه نرفته باشیم. مقبره کورش را ندیده باشیم و به شوش و دانیال نبی سری نزده باشیم.
سفر قبل از مفرحبودنش به انسان تجربه میآموزد. به شرطی که از این چاردیواری به آن چاردیواری نرویم و آنجا مستقر نشویم. به شرطی که یک نگاه علمی و تحقیقی داشته باشیم. به سراغ بناهای تاریخی برویم و با جغرافیا و بافت سنتی این مکانها آشنا شویم. همین طور با مردم آن مکان و آداب و رسومش از نزدیک آشنا شویم؛ چون در هتل و خانه ماندن تجربهای برای کسب کردن ندارد.
هر کسی که خوش سفر باشد بهترین همسفر من است. همه همسفران من تا امروز خوب بودهاند. اما این را باید بگویم که در سفر باید اول از همه همراه بود. طبق تجربهای که کسب کردهام اگر هر کسی بخواهد حرف خودش را بزند و سلیقه خودش را حاکم کند سفر به کام مسافران زهر میشود. همدلی، یکرنگی، همراهی، حس تعاون و با هم بودن و با هم کنار آمدن و در مقابل همه اینها صبوری بسیار مهم است.
توصیه اولم به خوانندگان شما این است که به سفر بروند. هر جا شد، فرقی نمیکند. همه جای ایران دیدنی و آموختنی است و سفر هم همین عناصر را به همراه دارد. سفر تجربه و تعامل است. سفر برای تفکر و اندیشه است اگرچه یک استراحت هم محسوب میشود. بعد از 12 ماه کار یک «ایست» است برای تفکر و اندیشه و استراحت و با یک آغاز خوب، از نو شروع میکنیم.
بازیگر، مسافر است
جلیل فرجاد، بازیگر تئاتر، تلویزیون و سینما که مدتی است فعالیت خود را در عرصه دوبله به صورت جدیتری دنبال میکند، معتقد است لحظهای که هر انسانی در آن به سر میبرد، بسیار مهمتر از مکان و موقعیتی است که در آن قرار دارد؛ زیرا این لحظهها هستند که میتوانند خاطرههایی خوب را برای فرد بر جا گذارند یا بر عکس، او را از بودن در موقعیتی دلتنگ کنند.
من متولد شهر مرند آذربایجان شرقی هستم و تا شش سالگی در این شهر زندگی کردهام. من تاکنون به بسیاری از شهرهای دیدنی و جذاب کشور همچون اصفهان، شیراز، تبریز و شهرهای شمالی کشور سفر کردهام، اما حالا نمیتوانم بگویم کدام یک از آنها برای من خاطرهانگیزتر بوده است. ممکن است یک منطقه در یک موقعیت زمانی برای شما خاطره خوبی به همراه داشته باشد و همان منطقه در شرایط دیگری حس کسالتبار و خستهکنندهای در شما ایجاد کند. بسیاری از سفرهای من تاکنون کاری بوده است.
برای مثال بارها پیش آمده برای حضور در یک جشنواره یا تصویربرداری در شهری به آنجا سفر کنیم. به نظر من نباید روی یک شهر خاص دست گذاشت و آن را بهترین نقطه این کره خاکی دانست. هر نقطهای از ایران زیباییهای خاص خود را دارد و نمیتوان بین شهرهای مختلف آن تفکیک قائل شد. خوشحالم که در حرفهای فعالیت میکنم که امکان دیدن را برای من فراهم میکند. بازیگری هنری است که باعث میشود در طول عمر کاریتان به مناطق مختلفی سفر کنید. من هم از این فرصت بینصیب نماندهام و تا به حال به شهرهای زیادی از کاشان گرفته تا به اردستان و زواره و روستاهای زیادی در سیستان و بلوچستان رفتهام.
وقتی به منطقهای از کشور سفر میکنی و قرار است آنجا برای بازی در یک فیلم یا سریال تصویربرداری صورت بگیرد، اگر در کارت موفق باشی و در ادامه از نتیجه آن رضایت داشته باشی، قطعا آن منطقه برای تو به یک مکان خاطرهانگیز و مطلوب و خواستنی تبدیل میشود و از آن به بعد همیشه از حضور در این فضا لذت خواهی برد و برای تو سرشار از اتفاقات خوب و انرژی مثبت است. حتی بالاتر از این میتوانم بگویم که گاهی حضور در یک منطقه خاص به نتیجه کار من کمک زیادی کرده است و شرایط برایم به گونهای رقم خورده که نقشم را بهتر ایفا کنم. به اصطلاح بازیگران، باید آن لحظهای را که در آن نفس میکشی درک کنی و این کند و کاو باعث لذت بردن از مکان هم میشود. در غیر این صورت صرف نام بردن از یک فضا یا جغرافیایی خاص با آب و هوایی مشخص نمیتواند ملاک انتخاب بهترین نقطه برای سفر باشد.
هنوز در سفرم...
زادگاه آدمها وقتی سایه شهرت هم روی زندگیشان میافتد دیگر برایشان یک زادگاه نیست، یک مامن است و پناه.
کورش تهامی هم وقتی از کرمانشاه میگوید خنده شیرینی روی صورتش میدود و صدایش پر از کوهها و دشتهای کرمانشاه میشود.
او زادگاهش را پیشنهاد میکند، از جادهای میگوید که برایش پر از شگفتی است. شما هم اگر گذرتان به اسدآباد و کنگاور خورد این بازیگر خوشسخن را به یاد آورید. شاید بخشی از کودکیها و نوجوانیهای او در همین مسیر گم شده باشد!
عیدهای سال نو به کرمانشاه میروم، زیرا طبیعت و فضای کرمانشاه من را به حال و هوای کودکیام میبرد. من تا بیست سالگی در این شهر زندگی کردم. دوران کودکی و نوجوانیام آنجا سپری شده و به نوعی شخصیتام در این محیط شکل گرفته است. آن زمانها که در کرمانشاه زندگی میکردم، نگاهم به محیط اطراف، نگاهی از داخل به بیرون بود، اما حالا نوع نگاهم فرق کرده است و از بیرون به داخل این شهر نگاه میکنم. اکنون وقتی مسیر جاده را بعد از گردنه اسدآباد رد میکنم و به سمت کنگاور با آن طبیعت بکر و بینظیرش در حرکت هستم، زمان و مکان برایم معنای خود را از دست میدهد. من آن جاده را از همه مکانها و آن لحظه را از همه زمانها بیشتر دوست دارم. جاده بعد از اسدآباد از صحنه و بیستون رد میشود. اگرچه این منطقه در بهار کمی سرد است، اما درختان شکوفه کرده و بهار رونقی به طبیعت بخشیده است. روی کوهها هنوز برف درخشان است و زیبایی دوچندان میشود. حالا تصور کنید هوایش بارانی هم باشد، لذت بردن از این منظره خدادادی بسیار بیشتر هم میشود.
کرمانشاه حالا دیگر با زمانی که من در این شهر زندگی میکردم، تفاوتهای زیادی کرده است. پناه ما در دوران بمباران و جنگ تحمیلی دامنه کوه طاقبستان بود، اما اکنون این کوهها شکل و شمایلشان تغییر کرده است و به بوستان تبدیل شدهاند؛ البته زیبایی خود را حفظ کرده، چهبسا دوچندان هم شده و هنوز هم رخ نمایی میکند. طبیعت برای من از همان آغاز به معنای طاقبستان بود. چشمههای فراوان و جوشان آن و کوههای سنگیاش منظره دلپذیری خلق میکرد.
من بسیار اهل سفر کردن هستم و معمولا هر ماه یا دو ماه یکبار به بهانههای مختلف کاری یا تفریحی به یک منطقه سفر میکنم، اما همچنان این میزان کم است؛ چراکه معتقدم یکی از زیباترین، کاملترین و پرمعناترین تفریحات آدمی همین سفر است. سفر باعث جوان ماندن روح و جسم انسان میشود. بارها از سوی بزرگان و اندیشمندان به آن توصیه شده است. خداوند نیز در قرآن، بندگان خویش را به دیدن و گشتن در زمین سفارش کرده است تا عبرت بگیرند و بر تجربیاتشان افزوده شود. بسیاری از بزرگان تاریخ نیز با سفر پختهتر و داناتر شدهاند. همچنین اگر به ماهیت خودمان مراجعه کنیم، میبینیم خودمان نیز مسافران دنیاییم. چه بخواهیم و چه نخواهیم عمر سفرمان روزی به پایان میرسد و ما ناچار به عبور کردن هستیم.
زادگاه من کرمانشاه است و طبیعی است هر فرد عرق زیادی به محل تولد خود دارد. این که سراسر ایران دیدنی است و کشورمان مناطق جذاب و مناظر زیبا و فرحبخش بسیاری دارد، اما نباید بر من خرده گرفت، اگر کرمانشاه را برای سفر کردن به مردم خوبمان توصیه کنم، چراکه زادگاهم است.
عیدهای تهران را بیشتر دوست دارم
برای نوروز و دید و بازدیدهایش ارزش و جایگاه زیادی قائل است، آنقدر که ترجیح میدهد برنامههای کاریاش را به گونهای تنظیم کند تا عیدها در کنار خانواده خود باشد.
پویا امینی، بازیگر نیکاخلاق بسیاری از مجموعههای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی است.
او که به واسطه بازیاش در بعضی آثار تلویزیونی و سینمایی بارها به مناطق جنوبی کشور سفر و برای مدتی طولانی در این شهرها زندگی کرده است، مردمان آنجا را بسیار دوستداشتنی و زیباییهایش را زایدالوصف میداند.
ایران آنقدر شهرهای زیبا با آب و هوای متغیر و متنوع دارد که واقعا انتخاب را برای سفر سخت میکند و نمیتوان تنها به یک شهر اشاره کرد. من بسیاری از این زیباییها را دیدهام. سواحل شمالی تا جنوبی کشور و شهرهایی مثل آبادان و جزایر کیش و قشم، شهر شیراز و دریاچه پریشان استان فارس و بسیاری از زیباییهای دیگر کشورمان را در ایام عید دیدهام، اما نوروزهای تهران را هم بسیار دوست دارم.
وقتی حال و هوای نو شدن در تهران میپیچد، شهر خلوت میشود و هوای آن نفسی تازه میکند. از طرفی دید و بازدیدهای عید برای من بسیار جذاب و دوستداشتنی است و معمولا به دلیل دیدن اقوام و آشنایان و دید و بازدیدهای عید ترجیح میدهم نوروز را در تهران بمانم.
وقتی میخواهم برای بازی در یک سریال یا فیلم قرارداد ببندم زمان پایان کارم را در نظر میگیرم و تاکید دارم در نوروز تصویربرداری نداشته باشیم، یا دستکم چند روز اول سال جدید کار خاصی نداشته باشم. در این 15 سالی هم که در حرفه بازیگری فعالیت میکنم تا به حال پیش نیامده است نوروزی را با خانواده سپری نکنم و هیچ وقت کارهایی را که در این ایام در شهرهای دیگر ضبط میشود، قبول نمیکنم.
با این حال در دیگر ایام سال با هدف کاری به شهرهای دیگر بسیار سفر کردهام. بیشتر این سفرها به جنوب کشور و استان خوزستان بوده است و مردم آنجا بسیار بامحبت و دوستداشتنی هستند. شاید بیش از هفت پروژهای که در آن حضور داشتم مثل سریالهای زمان شوریدگی، خوشرکاب، خوشغیرت، بوی خاک و بزرگمرد کوچک در شهرهای خرمشهر و آبادان و... تصویربرداری شد. باید اعتراف کنم که هیچ جا مردمانی به این نازنینی ندیده بودم که آنقدر مهماننواز باشند و از هنر و هنرمندان قدردانی کنند.
در سفر، منتقد باشیم
محمد سلوکی، مجری جوان و دوستداشتنی تلویزیون است که با اجراهای متفاوت خود بخصوص در شبکه یک سیما و برنامه «سین مثل سریال» مخاطبان بسیاری را پای تلویزیون نگه داشته است. او درباره سفرهای نوروزی یک خواهش از تمام مردم ایران زمین دارد، آن هم نگاه انتقادی مردم است که میتواند سازنده باشد. نگاهی که با چشمهای ریزبینانه مشکلات را بازگو کند تا همیشه ایرانی پاک و زنده داشته باشیم.
بسته به روحیاتم نوع سفر را معلوم میکنم. اگر بهدنبال آرامش باشم شمال یا جنوب کشور را انتخاب میکنم. شمال هم نه شمالی که همه تصور میکنند. این که در جاده کناره مدام رفت و آمد کنم. دوست دارم در سفر تجربه متفاوتی داشته باشم و بیشتر آرامش برایم اهمیت دارد، چون آرامش را در سفر دوست دارم. اصلا از جاهای شلوغ خوشم نمیآید. البته این مساله یکی از ایرادات ماست که مدیریت سفر نداریم. به طور مثال 15 روز تعطیل هستیم و میخواهیم در این 15 روز به همه جا سفر کنیم یا در تابستان همه به فکر مسافرت میافتیم و هیچ حساب و کتاب درست در مدیریت سفر نداریم. نه این که نمیخواهیم داشته باشیم برای این است که سیستم برنامهریزی در این حوزه بشدت غلط است و مدام نیز آمارهای بالا از مسافرتهای نوروزی و تابستانی میدهیم، اما این که مسافران با چه کیفیتی به سفر رفتند و چه چیزی به دست آوردند مهم نیست.
دوست دارم جایی بروم که این آرامش وجود داشته باشد و زمانی که روحیهام هیجانی باشد، دوست دارم به جاهای شلوغ سفر کنم. مثل جشنوارههایی که در جزیره کیش یا شهرهای دیگر برپا میشود حتی درباره این موضوع که مردم در یک شهر گردهم میآیند باید نگاه علمی داشته باشیم. باید این انرژی را کشف کنیم و برای آن برنامهریزی درستی داشته باشیم. این همه سرمایه و امکانات وجود دارد، اما کوچکترین برنامهریزی برای آن نمیشود. متاسفانه مدیران در این حوزه فکر میکنند بزرگترین کارها را انجام دادهاند و همیشه اذعان دارند امکانات و ابزار لازم برای کارهای خلاقانه محدود است. سرانجام هم میگویند هزینه کافی و امکانات وجود ندارد، اما در حوزه گردشگری و سفر موضوع خلاقیت و نگاه متفاوت به برنامهریزی درست باید بر مبنای تفکر علمی باشد. زمانی که این اتفاق نیفتد نمیتوان برای کسی برنامهریزی کرد، مگر این که هر شخصی برای خودش برنامهریزیهای حساب شدهای داشته باشد و با توانمندیهای خودش مانند خودرو و امکانات شخصی به سفر برود و لذت ببرد وگرنه باید تابع شرایط باشد.
من پیشنهاد نمیکنم، بلکه یک خواهش دارم. اگر امسال به سفر رفتند و جایی ایراد و نقصی دیدند تا میتوانند فیلم و عکس بگیرند و بیایند مطرح کنند و سوال کنند که چرا به این شکل است؟ انتقاد کنند و نگاه انتقادی داشته باشند. مردم باید از طریق روزنامه و رسانهها این انتقادها را مطرح کنند. من کاری به دولت ندارم، اما با جریاناتی که برخی خودشان را صاحب میدانند، مخالف هستم.
بهارانههای زیبای شیراز
بهار شیراز را کسی ندیده باشد، نیمی از زیباییهای این سرزمین را ندیده است. محمود پاکنیت از شیراز و خانه پدریاش میگوید.
از بوی بهار نارنجی که سراسر شیراز را میگیرد و شما را شیدای این شهر میکند. هرچند توصیه او این است که اگر نوروز شیراز را از دست دادید غم نخورید، اما اگر اردیبهشت شیراز را از دست دادید بدانید لذت عاشق شدن از کفتان رفته است.
من در فارس به دنیا آمدهام و مسلما به هموطنان مسافرم پیشنهاد میکنم در فرصت تعطیلات نوروزی حتما سری هم به شیراز بزنند؛ زیرا این شهر از هر نظر عالی است؛ آب و هوا، آثار تاریخی متعدد، زیباییهای طبیعی و... به عبارت دیگر شیراز دیدنیهای شهرهای زیادی را یکجا در دل خود جمع کرده است و شما با سفر به شیراز دستاوردهای زیادی خواهید داشت.
البته یک نکته را هم بگویم، گرچه اکنون برای نوروز به هموطنانم سفر به شیراز را پیشنهاد میدهم، ولی این را هم بدانید که اردیبهشت بهترین زمان سفر به این شهر زیباست؛ بنابراین اگر در روزهای عید فرصتی برای سفر به شیراز نیافتید، حتما اردیبهشتتان را مملو از زیبایی متنوع شیراز کنید تا خاطره این شهر زیبا در اردیبهشت همیشه برایتان باقی بماند.
دیدنیهای داخل شیراز انگشت شمارند مانند حافظیه و سعدی. در کنار این دو محل بسیار مشهور، باید به دروازه قرآن و قبر خواجو که در بنایی زیبا کنار آن قرار دارد، اشاره کنم و البته قبر باباکوهی که تقریبا در دامنه کوه هست.
دیگر دیدنیهای شیراز همه خارج از شهر قرار دارند و ارزشش را دارد که وقتی شیراز را برای سفر و گردش انتخاب میکنید، کمی مسیرتان را دورتر کنید و به سراغ زیباییهای اطراف شهر بروید.
علاوه بر تخت جمشید میتوانید به غار شاپور در بیشابور هم بروید که آب روان و زیبایی از آنجا عبور میکند و حال و هوایی بس عجیب و فضایی دلنشین دارد. آبشار مارگون نیز دیدنی است. این منطقه دشتهای وسیع دارد و آب فراوان. آنقدر آبشار مارگون بلند است که آب به گردی بدل میشود و روی بدنتان مینشیند.
علاوه بر اینها سری هم به کازرون بزنید. در اطراف این شهر معبد آناهیتا را یافتهاند که نشانهای از قدمت ایران بزرگ است. دیدن کازرون و دانستن تاریخ آن خالی از لطف نیست. میگویند این شهر زمانی حدود چهار فرسخ با محل حکومت شاپور اول فاصله داشته است.
از شیراز بسیار تعریف کردم، آن هم تعریفهای دور از مبالغه. خوب است بدانید امسال نیز خودم پس از هشت سال میخواهم به شهرم سفر کنم و از زیباییهای بهارانه شیراز لذت ببرم. زادگاه پدری من آنقدر جذاب است که هنوز هم که هنوز است، در ذهنم جا خوش کرده و دوست دارم مردم ایران مهمان شیراز و شرایط متفاوتش شوند.
قدم زدن در دشت ناز
نیما رییسی، بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون که امسال نیز در دو مجموعه تلویزیونی «پروانه» و «ستاره حیات» بازی داشت، چند ماهی است همراه جمعی از دوستان خود مدیریت یک شرکت مسافرتی را به عهده گرفته است. وقتی از او میخواهیم تا بهترین منطقهای را که دیدنش را به همه توصیه میکند به مخاطبان این ویژهنامه معرفی کند، از این پرسش من شگفتزده میشود و یک بسته گردشگری کامل از شمال تا جنوب کشور را پیشنهاد میدهد.
دوست دارم به همه کشورهای این کره خاکی سفر کنم، البته تمایل اصلی من بیشتر به مناطقی است که به زادگاهم در شمال کشور شباهت دارند. مادر من اهل مازندران است و پدرم نیز اهل گیلان و من به نوعی زاده مرز شمالی کشورمان هستم. جنگل، دریا، دشتهای سرسبز با درختان سر به فلک کشیده حس زیبایی و نشاط را در من زنده میکند.
چند روز پیش نقشه شهر کن در فرانسه را در نرمافزار گوگلمپ بررسی میکردم و وقتی دقت کردم متوجه شدم چقدر این اقلیم شبیه مناطق شمالی کشورمان است و شوق به سرسبزی شمال حس خوبی را نسبت به کن در من ایجاد کرد. البته نمیگویم به صحرا و مناطق کویری علاقهای ندارم، هرگز! اتفاقا فکر میکنم یکی از مناطقی که بخوبی به مردم معرفی نشده است، همین اکوسیستمهای صحرایی ایران باشد. متاسفانه بتازگی باب شده است دبی برای سافاری و صحراگردی جاذبههای تروریستی زیادی دارد. در حالی که ما زیباترین کویرها مثل لوت و مصر را در کشورمان داریم. همین طور بیشتر مردم برای سفر به یک جزیره معمولا کیش را انتخاب میکنند در حالی که جزیره قشم مناطق دیدنی، بکر و دست نخورده بسیاری دارد.
اگر باز در شمال کشور سیر کنیم، منطقه میانکاله در استان مازندران که البته به استان گلستان نزدیکتر است، یکی از بینظیرترین فضاهای طبیعی کشور را دارد که خلیج گرگان آن را در بر گرفته است. در ایام خاصی از سال انواع گوناگونی از پرندگان به این منطقه کوچ میکنند و برای مدتی طولانی در آنجا میمانند. مردم میتوانند با مشارکت سازمان حفاظت محیط زیست از این منطقه بازدید کنند. منطقه دیگری که من را به دنیای کودکیام میبرد، دشت ناز در فرحآباد ساری است که گوزنهای زرد در آن زندگی میکنند. این منطقه گرچه بسیار کوچک است، اما تماشای آن بسیار جذاب و لذتبخش است. اگر بخواهم درباره شهرهای دیدنی جهان هم حرف بزنم، باید بگویم من استانبول را یکی از بینظیرترین آنها میدانم. این شهر به نظر من همیشه زنده است و میتوان آن را بدون تردید یک موزه پویا دانست.
همین زیباییهایش باعث شد تا چند سال پیش به عنوان پایتخت فرهنگی اروپا لقب بگیرد، همان طور که شهرهای اروپایی دیگری هر ساله با این عنوان معرفی میشوند. در مجموع همیشه از سفر کردن استقبال میکنم و سعی دارم سالی یکبار به مسافرت بروم. سفر به انسان عمق میبخشد. بویژه زمانی که جنبهای تفریحی داشته باشد، روحیه فرد را دوچندان میکند. سفر در هر کاری از جمله حرفه ما بازیگری تاثیرگذار و مفید است؛ چراکه شما وقتی با انرژی بیشتری به محل زندگیتان برمیگردید دیدتان به جهان پیرامونی گسترش یافته و کارتان را با شور و شوق خاصی از سر میگیرید. همچنین مکاشفهها و اشتراکات فرهنگی که در سفر به آن دست مییابید، برایتان بسیار لذتبخش است.
تجربه زمستانه در بهار
مجید مظفری، زاده پایتخت است، اما دلش برای دیدنیهای ایران میتپد. این بازیگر که البته چند سالی است رخت کارگردانی هم به تن کرده از کویرهای ایران میگوید، از لذت رانندگی که به گفته او بخشی مهم از سفر است. این که در جادهای برانی پر از دشتهای شگفت، بیهیچ فکر و دغدغهای برای رسیدن. حرفهای این بازیگر توانمند درباره سفر و پیشنهادهایش برای دیدن ناشناختههای ایران شنیدنی است.
میدانید که بهترین زمان برای سفر به جنوب ایران همین روزهای آغاز بهار است که آب و هوایی بس عجیب را میتوان تجربه کرد. اگر هم کسی در زمستان فرصت دیدن برف و برف بازی نداشته، براحتی میتواند در ایام نوروز، به مناطق سرد ایران برود و از بازیهای زمستانی مانند اسکی لذت ببرد. چه چیز جالبتر از این که در بهار، زمستان را تجربه کرد!
ایران ما کشور چهار فصلی است که در هر زمان میتوان در منطقهای از آن یکی از فصول سال را تجربه کرد. به همین دلیل سفر در ایران فرصت مناسبی برای دیدن مناطق مختلف، آن هم با شرایط کاملا عجیب و غریب فراهم میکند. من همیشه به دیگران توصیه میکنم، به مناطقی سفر کنند که تاکنون تجربه دیدن آن را نداشتهاند. این کار موجب میشود افراد با لباسها و لهجهها و موسیقی و غذاهای محلی آشنا شوند. این تعاملها و رفت و آمدها باعث نزدیک شدن افراد با یکدیگر میشود.
آن وقت است که متوجه میشویم چقدر صنایع دستی متعدد در کشور وجود دارد و ما حتی تصورش را هم نمیکردیم. جالبتر این که صنایع دستی عجیبی در کشورمان وجود دارد که کاملا برگرفته از طبیعت است. لطفا هنگام سفر قصدتان این نباشد که ماشین را روشن کنید و تا مقصد پیوسته راه را ادامه دهید. من نمیدانم چرا بعضی از افراد قصد دارند بدو بدو خودشان را به مقصد برسانند. چه اشکالی دارد کسی که به سمت شمال ایران میرود یک شب را در گچسر سپری کند؟ یا چه اشکالی دارد کسی که به سمت جنوب ایران میرود سری هم به شوش و شوشتر بزند؟ یا هنگام سفر اطراف کوه سبلان و دیدنیهای زیبای اطراف جلفا را ببیند و لذت ببرد؟ خودم نیز این چنین سفر میکنم، دوست دارم با خیال راحت پشت فرمان بنشینم و به هر جایی که نظرم را جلب میکند، بروم. اگر بدانید در این سبک سفر چقدر مناطق بکر یافتهام! مثلا یک بار در اطراف قوچان جایی به نام دهسرخ پیدا کردم که کاملا سرخ رنگ است و تعداد زیادی خانه و حمام و امامزاده قدیمی دارد، آن هم با مردمانی بسیار مهربان. خانهای در ده دیدم چند طبقه که هر طبقه از آن مخصوص کاری بود.
سفر به اینجا، سفر به اونجا
نمیشود بر موضوع گردشگری دست گذاشت و از اقبال واحدی حرفی نزد. مجری برنامههای صبح بخیر ایران و بسیاری از برنامههای تلویزیونی که بیش از همه به خاطر گزارشهای خودمانیاش از شهرها و روستاهای دیگر و صحبت با مردمان آنها بین مردم محبوبیت دارد.
او همچنین کتابی با عنوان «واحدی در سفرها به اینجا و به اونجا» تالیف کرده است که خاطرات سفرش را شامل میشود. شنیدن آداب سفر از او که بیشتر از آن که در خانه باشد در سفر است، خواندنی است.
معمولا با هدف کاری زیاد به سفر میروم، اما سفرهای خانوادگیمان سالی یک یا دو بار بیشتر نیست. گاهی هم پیش میآید همراه خانوادهام به سفرهای کاری میرویم تا کمی تنوع هم در زندگیمان ایجاد شود. همسر من هم به شهر مشهد علاقه زیادی دارد و بیشتر سفرهای ما با خانواده به این شهر زیارتی است.
اما پیشنهادم؛ چابهار و کنارک اکنون آب و هوای بسیار مطبوعی دارد و میتواند یک انتخاب خیلی خوب برای سفر باشد. خوبی این منطقه این است که حتی در گرمترین زمان سال هم هوایی خنک دارد. درست برعکس شهرهای دیگر که از اردیبهشت به بعد گرمتر میشوند این منطقه هوایش به سمت خنکی میرود.
چابهار و کنارک جذابیتهای تصویری زیادی دارد. میتوان عکسهای زیبایی در این منطقه گرفت. اتفاقا همین چند ساعت پیش از این منطقه برگشتم. امسال ویژهبرنامهای را برای فرارسیدن سال نو آماده کردهایم به نام «هفتسین» که البته قبل از نوروز و از هفدهم تا بیست و نهم اسفند بین ساعت 15 تا 19 از شبکه یک سیما در باکسهای کوتاه زمانی پخش میشود. این برنامه شامل گزارشهای میدانی از شهرها و روستاهای مختلف است که جاذبههای توریستی مناطق و غذاهای محلی آنجا را معرفی میکنیم. همچنین به خانههای مردم سر میزنیم و از سفرههای هفتسینشان تصویر میگیریم. شهر زرآباد در استان سیستان و بلوچستان دارای انواع و اقسام میوههای مناطق گرمسیری است و مناظر عجیبی را در بر میگیرد. گلفشانی دارد که از دل زمین مثل چشمه گل خاکستری رنگی بیرون میزند و برای بازدیدکنندگان بسیار جالب و عجیب است.
همین طور کنارک و چابهار اسکلههای صیادی زیادی دارند که برای ایام نوروز میزبان مسافران خواهند بود. همچنین یکسری تورهای ماهیگیری برای مردم در این منطقه برگزار میشود. ضمن این که به دلیل احتمال شلوغ شدن این منطقه در ایام نوروز کلاسهای مدارس آنجا را برای استراحت و اقامت مسافران آماده کردهاند. اما خاطرهانگیز بودن همه این سفرها به برخورد با مردمان آن برمیگردد. زیباترین مکانها از نظر من مکانهایی است که مردمانی خوب دارد. بویژه مردمانی که در مناطق محرومتر کشورمان زندگی میکنند بسیار مهماننوازترند. کنار آنها احساس امنیت میکنید. ساده و بیپیرایهترند و نگاهشان کاسبکارانه نیست. این صمیمیت بویژه در مناطق کویری موج میزند.
آرامش سفر، دوستداشتنی است
رامسین کبریتی بازیگری است مستعد و نقشهای بسیاری را در سینما و تلویزیون ایفا کرده است. شاید بسیاری از مخاطبان چهره او را بیشتر در مجموعه تلویزیونی ستایش دیدهاند که اکنون نیز سری دوم این مجموعه از شبکه سه سیما روی آنتن است. او فردی است که سفر کردن را بسیار دوست دارد. آن هم به خاطر آرامشی که سفر به او میدهد. کبریتی از روزهای نوروز میگوید و سفرهایش.
من سعی میکنم در ایام نوروز بیشتر در تهران باشم، چون تنها در این ایام است که میتوانید خیابانهای تهران را خلوت ببینید، به دور از ترافیکهای بالای پایتخت. مسلما یکی از نکاتی که در رفت و آمدهای شهری بسیار مطرح است همین ترافیکهاست. درنتیجه تهران در ایام نوروز بهترین جایی است که میتوان به آرامش نسبی رسید. البته این که به کجا بروم بستگی به شرایط دارد که چه چیزی از سفر برایم مهم است، اما من خودم دوست دارم به سمت شیراز بروم، چون در سنین کودکی به شیراز رفتهام و خیلی سال است دلم میخواهد دوباره شیراز را ببینم. سفر کردن به این مفهوم که چند روز از مشغلههای فکری اطراف خود رها شویم و به آرامش برسیم بسیار عالی است. وقتی به سفر میرویم ناخودآگاه آرامش به دست میآوریم و میتوانیم با یک نگاه جدیدتر به شهر خود بازگردیم و زندگی را با یک دید نو ببینیم.
کبریتی به وسیله نقلیهای که بیشتر برای سفر میپسندد اشاره میکند و میگوید: من هواپیما را برای مسافرتهایم بیشتر دوست دارم. چون مسافت و طول راه را به لحاظ زمانی دوست ندارم. دلم میخواهد هرچه سریعتر به مقصد برسم و از سفرم لذت ببرم. البته این لذت بردن برای هر کسی متفاوت است و هر کس دیدگاه خودش را دارد. بعضیها برای استراحت و آرامش سفر میکنند و برخی برای خرید کردن. در این میان بعضیها هستند که فقط برای دیدن شهرها و آثار باستانی و قدمت آن به مسافرت میروند. به هر بهانهای که به سفر میروید خوب است، اما من توصیه میکنم به شیراز بروید.
وی درخصوص همسفران خود نیز اضافه میکند: من دوست ندارم تنها مسافرت کنم. ترجیح میدهم همراه دوستانم یا بستگانی که نسبت نزدیکی دارند به سفر بروم. تمام مسافرتها نیز برای من خاطرهانگیز است، چون کسب تجربه و دانش برایم به ارمغان میآورد. با سنتها و آیینهای مردم آن شهر آشنا میشوم و خصوصیات اخلاقیشان را میفهمم. حتی در مورد نوع غذایی که میخورند آگاهی پیدا میکنم و تمام اینها معلومات جدیدی به من اضافه میکند. به همین دلیل سعی میکنم به شهرهایی بروم که قدمت تاریخی داشته باشند. توصیه دیگری نیز برای مخاطبان دارم. آن هم این است که سعی کنند با رعایت قوانین، درست رانندگی کنند تا همگی در آرامش و صلح و صفا نوروز خوبی را پشتسر بگذاریم.
برای خوردن «سیر» عاشق شمالم
سپند امیر سلیمانی بازیگری است که مانند نقشهای متفاوتی که در حوزه طنز بازی کرده روحیه طنازی هم دارد. بسیار خوشاخلاق است و برای گفتوگویی هرچند کوتاه با روی خوش پذیرای ماست. با توجه به نزدیک شدن ایام نوروز از وی درخصوص سفرهای نوروزی و مسافرتهایی که در طول سال میرود پرسیدیم.
کل سال را در تهران زندگی میکنیم، چون اصالتا تهرانی هستیم، اما دوست دارم در ایام نوروز بیشتر به شمال بروم. هم گیلان و هم مازندران. شمال کشور را بسیار دوست دارم، چون آرامش عجیبی دارد و مهمترین قسمتش هم این است که میتوانم با خیال راحت سیر بخورم.
سفر برای من چه کوتاهمدت باشد چه بلندمدت مرا از دغدغههایم جدا میکند و به این ترتیب آدم سلامت دیگری را به دست میآورد و این ویژگی خوبی است. نکته دیگر این که چون من خیلی غذا خوردن را دوست دارم و همه در سفر آزاد هستند که راحت و به هر مقداری که دوست دارند غذا بخورند من هم مسافرت را دوست دارم. در نتیجه سفر مرا از دغدغههایم دور میکند و به غذا خوردن نزدیک.
بسیار اهل سفرم. تا پارسال که هفت هشت ده بار به سفر رفتم؛ چه سفرهای داخلی چه خارجی، اما امسال به سبب دغدغههای کاری مسافرت نرفتیم. به همین دلیل سفر بستگی به شرایط هم دارد.
اگر بخواهم پیشنهادی به مخاطبان درخصوص سفر بدهم، عاشق طبیعت شمال و دریای خزر هستم، از یک طرف هم تخت جمشید و خلیج فارس را نمیتوان پیشنهاد نداد. هر کدام جذابیتهای خاص خودش را دارد. باید ببینیم با کدام منطقه ارتباط بیشتری برقرار میکنیم و چه فضاها و مکانهایی را دوست داریم، اما اگر میخواهید سیر بخورید به شمال بروید. چند وقت پیش که هوا هم کمی برفی بود به شمال رفتم. متاسفانه در مسیر چند تصادف دیدم و متوجه شدم که یکی از رانندگان بشدت مقصر است. شما در رانندگی هرچقدر هم حواستان جمع باشد از جمع بودن حواس راننده دیگری خبر ندارید. اگر بخواهم با ماشین به مسافرت بروم حتما خودم پشت فرمان مینشینم. نه این که بخواهم بگویم رانندگیام خیلی خوب است، اما حواسم را بیشتر جمع میکنم.
در انتها یک خاطره از سفرم برایتان میگویم. یک بار با دوستان به شمال رفته بودیم و ویلایی را اجاره کردیم. بعدازظهر آن روز صاحب خانه آمد و نمیدانست ما این ویلا را اجاره کردهایم. وقتی در زد و من را دید گفت: آقای لولایی شما هستید؟ من هم خندهام گرفته بود و گفتم بله، من هستم. ببخشید مزاحم شدیم. صاحبخانه گفت اختیار دارید شما مراحمی نه مزاحم. نمیدانم من از چه نظر به حمید لولایی شبیه هستم که مرا با او اشتباه گرفته بود.
سفر با سوت قطار آغاز میشود
ساغر شکوری همان بازیگر نقش مژگان در مجموعه پرمخاطب «دختران حوا» است که توانست با اولین تجربه جدی خود در تلویزیون نگاههای بسیاری را به سمت خود جذب کند. این بازیگر جوان در کنار حرفه اصلیاش و تمرینهای مکرر تئاتر به ورزش، مطالعه و فیلم دیدن علاقه بسیاری دارد، اما سفر برای او چیز دیگری است؛ کسب تجربه و زندگی کردن با مردمی که معرف فرهنگ و سنتهای ایرانی هستند، آن هم وقتی سفرها با قطار و شیرینیهایش شکل میگیرد.
من ایرانگردی را بسیار دوست دارم و دلم میخواهد کشورم را بخوبی بشناسم. به عقیده من برای هر شهروند ایرانی لازم و ضروری است که نسبت به جاذبههای توریستی کشور خود آگاه باشد. مکانهای دیدنی فوقالعادهای در ایران وجود دارد که بسیار زیباست. برخی از شهرها و بناهای تاریخی در اصفهان و شیراز و دیگر شهرها دیده میشود، ولی مکانهای زیبا و دیدنی دیگری هم وجود دارد که معروف و شناختهشده نیست، اما آنقدر زیباست که مرا به وجد میآورد. گاهی اوقات شده که با دیدن این مکانها هیجانزده میشوم و به خودم به عنوان یک ایرانی میبالم که چه کشور زیبایی دارم. من از زیبایی شهرهایی چون اصفهان، شیراز، یزد، بوشهر، بندرعباس، کیش، قشم و بسیاری از شهرهای شمال کشور دیدن کردهام و در هر فرصتی که پیش آید، باز هم به مسافرت خواهم رفت و دیدن این زیباییها را از دست نخواهم داد.
به نظر من سفر به معنای کسب تجربه و زندگی کردن با افراد مختلف و شناخت فرهنگ و اقوام است. خیلی آدم سنتگرایی هستم، به همین علت دیدن سنتهای مختلف ایرانی را نیز بسیار دوست دارم. در سفر به شیراز هم حتما سری به عشایر میزنم. از سویی هم لذت بردن در سفر بسیار اهمیت دارد، چون یکی از شیرینیهای سفر لذت از آن است.
همان طور که گفتم به علت این که خانواده مادر من در شیراز زندگی میکنند ما بیشتر اوقات به شیراز میرویم. من همیشه از دوران بچگی دوست داشتم که از تهران به طور مستقیم با قطار به شیراز بروم، زیرا برای این شهر مستقیما قطاری وجود نداشت، اما خوشبختانه شنیدهام که این اتفاق افتاده است و آرزوی کودکیهای من به حقیقت پیوسته و مطمئن باشید نوروز امسال حتما مرا در یکی از واگنهای قطار که به سمت شیراز میرود میبینید. این موقعیت هنوز برایم پیش نیامده که به کشورهای دور و دیدنی سفر کنم، اما به بیشتر کشورهای اطراف و همسایه ایران سفر کردهام. من عاشق این هستم که تمام شهرها و مکانهای دیدنی دیگر کشورها را نیز ببینم، اما ایران را بیشتر از همه کشورها دوست دارم و تعصب خاصی هم نسبت به کشورم دارم.
امیدوارم تمام سفرها بیخطر باشد، مخصوصا در ایام نوروز. یادمان نرود که حتما دلیل سفرمان را بدانیم و با انگیزه به مسافرت برویم چون این مساله باعث میشود که سفرمان دوچندان لذتبخش باشد. برای همه مسافران آرزوی تندرستی میکنم و سال خوبی را از خداوند منان برای آنها میخواهم.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
گروسی: مشکل تیم روحی و روانی است
شاهین بیانی در گفتوگو با «جامجم»: