در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
ملاک این تقسیمبندی میزان گنجایش هرکدام از این مکانهاست و قاعدتا حلقه روابط انسانی شکل گرفته در یک میدان چوگان بسیار بیشتر از یک کاروانسراست. سخن از کاروانسرا که به میان میآید، تقرب ذهن خواننده بیشتر به سمت داد و ستد و تجارت و اقتصاد و اقامتهای کوتاهمدت گرایش مییابد. این طرز فکر صحیح است. ایران به واسطه قرار گرفتن در مسیر تجارت جهانی (که زمانی راه ابریشم خوانده میشد و مسیر طولانی هند و چین را به اروپا پیوند میداد) و به واسطه وجود بنادر مهمی چون سیراف و ریشهروگمبرون قاعدتا نیازمند برخورداری از امکانات رفاهی گسترده برای بازرگانان بوده است.
اما تمام ماجرای کاروانسرای ایرانی به اینجا ختم نمیشود. نگارنده در این مقاله سعی دارد وجه جدیدی از کاروانسرا را نمایان سازد؛ وجهی که گره خورده با نوع دیگری از مکانهای تجمع ایرانیان یعنی قهوهخانه است. بهدلیل رونق اقتصاد ایران در دوره صفوی و فراوانی نام و نشان از تجارت و داد و ستد در این دوره بیشتر سخن مولف پیرامون این عصر است.
ذکر این نکته لازم است که قهوهخانه ایرانی از لحاظ مکان قرارگیری به سه دسته تقسیم میشود:قهوهخانههای درونشهری، قهوهخانههای درباری (خصوصی که در دربار برای استفاده شاه و اطرافیانش برپا بود و بیشترین اطلاع ما از قهوهخانه دربار شاهعباس دوم است. چه وی روزی دستور داد زبان قهوهچیباشی مخصوص را بهدلیل بیادبی ببرند و اینگونه در تاریخ یاد او و قهوهخانه دربارش زنده ماند، اما به نفرت) و قهوهخانههای برونشهری (کاروانسرایی). در باب قهوهخانههای درونشهری دوره صفویه سخن بسیار است، زیرا قهوهخانه رفتن از اصلیترین تفریحات ایران صفوی بوده است. به سبب کثرت منابع تاریخ اجتماعی ایران در این دوره خصوصا تذکرهها (آثاری چون تحفه سامی) نام و نشان بسیاری از این قهوهخانهها باقی است. تنها به ذکر یک نمونه اکتفا میشود؛ معروفترین قهوهخانه این دوره متعلق به دوره عباس اول صفوی بوده است. این مکان در جنب بیمارستان مرکزی شهر اصفهان (دارالشفای قیصریه) قرار داشته و نزدیک به بازار مرکزی شهر بوده است. بیشتر فضلا و شعرای معروف اصفهان در این مکان گرد میآمدند. خود شاهعباس نیز برای گفتوگو با شعرا به این مکان میرفته است. (از لحاظ تجمل در معماری و مساحت بنا این قهوهخانه چندان بزرگ نبوده است، بلکه قهوهخانه حاجی یوسف قهوهچی بزرگترین و پرتجملترین نوع خود بوده است). توضیح در باب دو نوع پیشین قهوهخانه بهدلیل نمایاندن ابعاد وسیع ارتباط اجتماعی مردم این دوران با قهوهخانه بود وگرنه هدف این مقاله توجه به قهوهخانههای کاروانسرایی است. از لحاظ جغرافیای تاریخی سه مساله مهم سبب شده است تا عمر بناهای ایرانی خصوصا کاروانسراها کاهش یابد. اول قرار گرفتن در محیط جغرافیایی مخرب مثل برخورد دائم با توفان شن، دوم جنگهای گسترده همیشگی در تاریخ ایران و سوم نداشتن بازدهی مالی مناسب. بنابراین بیشتر کاروانسراهای دارای قهوهخانه متاسفانه به دست فراموشی و نابودی سپرده شده است. از آنها که اندکی باقی است بهترین نمونه کاروانسرای مهیار است.
مهمترین منبعی که از قهوهخانههای کاروانسرایی نام میبرد سفرنامه دن گارسیا، سفیر بلندپایه اعزامی از سوی فیلیپ سوم، پادشاه اسپانیاست
این کاروانسرا که در سر راه اصفهان قرار دارد ، دارای معماری تمام و کمالی است، آنچنان که بیشتر شبیه یک مجموعه رفاهی میماند. برخی محققان بر این باورند که با توجه به نوع معماری آن مربوط به دوره بعد از شاهعباس اول است. سبب این استدلال در درجه اول رونق اقتصادی منطقه بوده که امکان ساخت چنین بنایی را فراهم کرده است. (میدانیم بعد از شاهعباس دوم دوره افول ایران صفوی آغاز میشود، بنابراین اصل ساختمان این بنا باید متعلق به حد فاصل این دو شاه باشد). برخی محققان با تردید فراوان معتقدند بنا متعلق به دوره شاه سلیمان صفوی است. (شاه سلیمان یک پادشاه قبل از سلطان حسین معروف است. سقوط و انحطاط مالی در دوره این شاه آنچنان وحشتناک بود که انتساب چنین بنای کاملی را به این شاه سخت میکند. وی که بشدت تندمزاج و خرافاتی بود برخلاف اسلافش شاهعباس اول و دوم به اقتصاد و در نتیجه راهها توجهی نداشت.) ذکر این نکته در اینجا ضروری است که قاعدتا تجمل به کار رفته در بنای یک قهوهخانه کاروانسرایی با نوع شهری آن بخصوص قهوهخانه یوسف قهوهچی قابل مقایسه نیست.
مساحت اینگونه نیــــز اندک بوده است. ماکسیم سیرو که تحقیقات وسیعی روی کاروانسراهای ایران انجام داده است نامی از قهوهخانه کاروانسرای مهیار نمیبرد. وی اهمیت این بنا را بهدلیل آبادی نزدیک به آن میداند. وی معتقد است مردم مسافران خود را تا این کاروانسرا بدرقه میکردند. اگر این سخن را درست بدانیم دلیل وجود امکاناتی چون قهوهخانه در این ساختمان مشخص میشود. احتمالا مردم پس از بدرقه مسافران به قهوهخانه رفته و غم رفتن عزیزان را از خاطر میزدودند. این کارکرد کاروانسرا باعث میشد آرامش روانی پس از رفتن مسافر به خانواده وی بازگردد و آنها به یکباره با جای خالی مسافرشان مواجه نشوند. سیرو زمانی که کاروانسرا را دیده گویا بنا دارای کتیبه بدون تاریخ بوده است. سیرو محل را تنها از روی شواهد معماری به ابتدای صفویه نسبت میدهد (اسماعیل اول). این نظر دور از ذهن است. تکامل بنا نشان از دوره کاملتری دارد، همچنین سیرو بازسازی بنا را به شاه سلیمان نسبت میدهد و اضافه میکند که بناهای جانبی مانند بازار در این دوره اضافه شده است.
همچنین است چهار اصطبل که به اصل بنا اضافه شده است. این بنا دارای مجموعه مفصلی از حمام نیز بوده است. در هر صورت سیرو ابزار دقیق باستانشناسی در دست نداشته و ذکری از پیدا شدن سکه یا مهر (سند دقیق از دوره شاه اسماعیل) نمیکند. شوالیه شاردن، جهانگرد تاجرپیشه و باهوشی که در دوره رونق صفویه وارد ایران شد نیز در بازدید از تبریز این شهر را دارای 300 دستگاه کاروانسرا میداند که بسیاری از آنها به قهوهخانه مجهز بود. در نهایت مهمترین منبعی که از قهوهخانههای کاروانسرایی نام میبرد سفرنامه دن گارسیا، سفیر بلندپایه اعزامی از سوی فیلیپ سوم، پادشاه اسپانیاست. وی از اوج اقتدار ایران بعد از اسلام یعنی دوره شاهعباس اول صفوی دیدن کرده است. (وی قبل از شاردن به ایران آمد) بنابراین فرصت کامل داشت تا بهترین نوع معماری دوره صفوی را مشاهده کند. وی از قریهای به نام کفرا در سه فرسخی شیراز نام میبرد. در این قریه کاروانسرایی بسیار مجهز وجود داشته است که دارای قهوهخانه مفصل و دکان خوراکپزی بوده است. چنین است ذهنیت خلاق معمار ایرانی که تفریح و تجارت را با هم درمیآمیزد تا اندکی از سختی راه بکاهد و جانهای خسته از راه را آسوده سازد.
همایون نوریپناه
دانشجوی دکترای تاریخ و متخصص در تاریخ اجتماعی ایران بعد از اسلام
منابع:
ـ کیانی، محمدیوسف، تاریخچه هنر معماری ایران در دوره اسلامی، سمت، 1387. ـ فیگویرا دن گارسیا، سفرنامه دن گارسیا، غلامرضا سمیعی، نشرنو، 1363. ـ سیرو ماکسیم، راههای باستانی ناحیه اصفهان و بناهای وابسته به آنها، مهدی مشایخی، سازمان ملی حفاظت آثار باستانی ایران، 1357. ـ شاردن جان، سیاحتنامه شاردن، محمد عباسی، امیرکبیر، 1335. ـ طاهری، ابوالقاسم، تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران از مرگ تیمور تا مرگ شاهعباس، علمی و فرهنگی، 1383. ـ میرزا سمیعا، تذکرتالملوک، محمددبیر سیاقی، امیرکبیر، 1368. ـ صفوی، سام میرزا، تحفه سامی رکنالدین، همایون فرخ، علمی، 1363. ـ پارسادوست، منوچهر...، شاهعباس اول، شرکت سهامی انتشار، 1388. ـ پورداوود، ابراهیم، هرمزد نامه اساطیر،1380.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد