هفتسینفروشی برای هیچ کس شغلی دائم نیست، عمر هفتسین کوتاه است و مغازهداران و دستفروشانی که روزهای آخر سال به مدد سینهای هفتگانه نوروز، درآمدی فرعی پیدا میکنند، از ماهی و سبزه گرفته تا آیینه و سنجد و حاجی فیروزهای قد و نیمقد را جلوی چشم رهگذران پهنمیکنند تا گوشهای از کار را گرفته باشند. آکواریومفروشی، بقالی، میوهفروشی، عطاری، سبزیفروشی، کبابی؛ لوازم تولد و قنادیفروشی هر کدام چند متری از مغازه یا چند سانتیمتری از پیادهرو را برای چند سین هفتسین خالی کردهاند تا مشتریها جذب سینها شوند و یکی یا چند تایی از آن بردارند. مردم هم میخرند، بدون گلایه از تنگ شدن پیادهرو با بساط هفتسینفروشها.
مسافران شهر سفال
سالی که میآید سال اسب است. سفالگران شهر سفال ایران ـ لالجین ـ هم دست به کار ساخت سفالهایی به شکل اسب شدهاند مثل سال مار، گاو، نهنگ و ببر که شهر پر از سفالهای خام مار، گاو، نهنگ و ببر میشد. این سفالها مخصوص سبز کردن سبزههای عید است که جام سبزه میشود و نماد سالی که برایش سفره پهن شده است، اما آنهایی که آیندهنگرند به جای این ظرفهای سفالی که فقط برای یک سال کاربرد دارد و برای دوباره به کار آمدنش باید 11 سال صبر کرد، سفالهای آبی لعابداری را میخرند که تاریخ مصرف ندارد و چشمنواز است و گران. در این ظرفهای سفالی میشود سبزههای جان گرفته عید را چید یا در ظرفهای سایز کوچکترش سینهای دیگر سفره را قرار داد و یک آیینه با قاب سفالی هم پشت سرشان گذاشت و از تلفیق سنت و هنر لذت برد، اما داشتن این سفره زیبا برای صاحبخانه خرج دارد و برای جور کردن هر سرویس از آن باید بیشتر از یکصد هزار تومان هزینه کرد.
با این حال برای چیدن سفره هفتسین هنرمندان شهر لالجین، سفالهای سادهتری هم ساختهاند که گرچه بر و رویی جذاب ندارد، ولی کار چیدن سفره هفتسین را راه میاندازد و مردم به واسطه سادگی و قیمت مناسب این سفالها آنها را برای خرید، بیشتر میپسندند.
سبزهها قد میکشند
پاورچین پاورچین در هیاهوی شهر دود گرفته، دانههای گندم و عدس و ماش قد میکشند و با قامتی راست به روبان قرمز دور کمرشان تکیه میکنند و مینشینند در انتظار مشتری. با این که حالا هنوز برای سبزه خریدن زود است، ولی سبزههای هفته دوم و سوم اسفند مشتری دارد و فروشندههای سبزه اگر روزی پنج، شش سبزه بفروشند راضیاند.
سبزههای گندم، مشتریهای بیشتری دارد چون دانههای گندم بهتر و منظمتر از دانههای دیگر رشد میکنند و صاف و بدون پیچ و تاب بالا میآیند. رنگ سبزه گندم هم قشنگتر است و مثل دانههای عدس یا ماش تیره نمیشود. گندم برای تولیدکنندگان سبزه نیز به صرفه است و سبزهاش ارزانتر تمام میشود و دستکم هر کدامشان هزار تا 1500 تومان برای فروشنده سود دارد.
سبزهها تا به بار بنشیند پنج، شش روز زمان میبرد و از روزی که دانههای گندم شسته میشود و لای دستمالی خیس مینشیند و بعد از 24 ساعت کمی جوانه میزند و در ظرف اصلی میآرمد، این صبر و حوصله تولیدکننده است که آن را به بار مینشاند. برخی از فروشندگان سبزه خودشان تولیدکنندهاند، البته نه در حد وسیع که به اندازه توان و بضاعتشان برای خرید مواد اولیه و قدرتشان برای فروش سبزههای آماده. تولید سبزه برای این فروشندهها شغلی فصلی است و فقط در چند هفته برقرار است، اما درآمدی که از آن به دست میآید به زخم زندگیشان مرهم میگذارد.
البته تولیدکنندگان عمده هم وجود دارند که به صورت انبوه سبزه میپرورانند و آن را در سراسر کشور پخش میکنند، تولیدکنندههایی که یکی از پاتوقهایشان در میدان میوه و ترهبار اصلی تهران در جاده بهشت زهراست و سبزهها را ارزانتر از سطح شهر به دست مشتریها میدهند.
ماهی قرمزهای بیپناه
لگنهای پلاستیکی رنگ به رنگ، وانهای گود، قابلمههایی از جنس روی و آکواریومهای شیشهای؛ درون اینها میشود ماهیهای قد و نیمقد قرمز و مشکی را دید که زندهترین جزء سفره هفت سینند و مردم کاری ندارند که عدهای میگویند ماهی قرمز مهمان ناخوانده سفره هفتسین است و ربطی به سنت آریاییمان ندارد.
خرید ماهی قرمز از هفته دوم و سوم اسفند شروع میشود و درهفته چهارم به اوج میرسد و تا ساعات پایانی سال و تنگاتنگ تحویل سال ادامه مییابد. قیمت ماهیهای قرمز در ساعات نزدیک به تحویل سال میشکند و تا هر دانه یکهزار تومان یا کمتر هم میرسد، ولی در بحبوحه رونق بازار فروش ماهی، قیمتها بیشتر از 1500 تومان است و تا نزدیک به ده هزار تومان نیز میرسد، البته برای ماهی قرمزهای درشت که حسابی رو آمدهاند و به اندازه یک کف دست رشد کردهاند.
بیشتر این ماهیها از کویر میآیند، درست از قلب آن یعنی کاشان، از منطقه راوند و فین. این مناطق قطب پرورش ماهیهای زینتی است که برای نوروز ماهی قرمز هم پرورش میدهند.
ماهی قرمزهای معمولی، گلدفیشهای شهابی با دمبلند و دوشاخه، ساراسا که مثل پلنگ خال خال است و لکههای سفید و قرمز دارد و شابونکن که شبیه ساراساست و خالهای مشکی نیز به تن دارد، همه از کاشان و اصفهان میآیند. در بخش گوگان آذرشهر آذربایجان هم ماهی قرمز تولید میشود، همین طور در مازندران و گیلان در استخرهای خاکی و مزارع پرورش میوه، اما تعدادش کم است و به پای کاشان که 40 درصد ماهی قرمزها از آنجا میآیند، نمیرسد.
ماهی قرمزهای کوچک بندانگشتی با ماهیهای سیاه دمدراز و دوستان بزرگترشان راه درازی را طی میکنند تا میرسند به شهرهای دور و نزدیک و روانه میشوند به لگنهای پلاستیکی و قابلمههای روئینی که به بیرون دیدندارد. بعضی از این ماهیها در همان لگنها و قابلمهها میمیرند و سرنوشت آنها میشود جدا شدن از همنوعان زنده با تورهای دسته بلند و افتادن در گوشهای از پیادهرو، خیابان، درون باغچه یا جوی آب.
آنهایی هم که زنده میمانند راهی خانه آدمهایی میشوند که از چشمهایشان میشود خواند که عمر ماهی قرمز تُنگ را چون عمر گل کوتاه میدانند. ماهی قرمزها ولی عمرشان میتواند بلند باشد حتی تا 20 سال و تا زمانی که وزنشان به بیشتر از چهار کیلو برسد، اما مگر تنگهای تنگ شیشهای میگذارد ماهی قرمزها راحت نفس بکشند؟
امسال هم مثل سالهای پیش، بازار پر است از تنگهای شیشهای نقلی که با دیدنش دل آدم تنگ میشود و دلت به حال ماهی کوچک تنها میسوزد. ماهی قرمزهای سفره هفتسین ما جایشان کوچک است و تنگی درِ تنگ، مانع از ورود اکسیژن به آن میشود و به یقین میگویم، ماهی قرمزهای شب عید ما از بیاکسیژنی خفه میشوند در حالی که نفسهای آخر زندگیشان را کسی نمیشنود.
بوی معجون گندم میآید
در بازار تجریش تهران به یمن کوششهای بیوقفه عمه لیلا و وراث او، همیشه بوی سمنو میآید. رنگ قهوهای این سمنو که به قرمزی میزند و آن طعم شیرین مخصوصش سمنوی عمه لیلا را به محصولی کمرقیب تبدیل کرده و همین است که در بازار تجریش تهران حتی در مغازههای سطح شهر میشود، سمنوهای قلابی عمه لیلا را پیدا کرد. سمنوی عمه لیلا هر چه به ساعتهای پایانی سال نزدیک شویم پرطرفدارتر میشود، چون سمنو در فضای باز خشک میشود و مناسب ماندن طولانیمدت در سفره هفتسین نیست.
بجز عمه لیلا، سمنوهای دیگری هم در بازار یافت میشود که بعضیها به خوشرنگی آن است و برخی به گرد پای آن نمیرسند. تهیه سمنو دستکم به ده روز زمان نیاز دارد، برای همین آماده کردن گندم و طی مقدمات پخت سمنو از پانزدهم اسفند شروع میشود. در این ده روز زحمت زیادی کشیده میشود تا سمنو آماده شود و فقط هفت تا هشت روز زمان نیاز است که گندمها جوانه بزند و نقرهای رنگ شود. جوانههای آماده که چرخ شود و به شکل شیره درآید و بعد با آرد مخلوط شود، آن وقت 24 ساعت زمان نیاز است تا این مخلوط شیره و آرد به سمنوی خوشرنگ و خوشمزه تبدیل شود. این همه زحمت، اما ارزشش را دارد چون سفره هفتسین بدون سمنو سفره هفتسین نمیشود.
هفتسینهای جمع و جور
برای به ثمر رسیدن ماهی قرمز، سبزه و سمنو آدمهای زیادی زنجیروار دست به دست هم میدهند تا سفرههای شب عید پر و پیمان باشد، اما در بازار، هفتسینهایی وجود دارد که مثل لقمهای آماده به دست مشتری داده میشود و آنقدر جمع و جور است که بیشتر به اسباببازی میماند. این هفتسینها ماکت هفتسینهای واقعیاند که از آیینهاش گرفته تا سیر، سماق، سمنو، سرکه و سکهاش همه قلابی است. سیبهای سرخ پلاستیکی، ماهیهای قرمز پلاستیکی، حاجی فیروزهای پلاستیکی و فومی که یک سینی کوچک از هفتسین را روی سرشان گرفتهاند، سمنویی که جز رنگی قهوهای روی تکهای از مقوا نیست، دانههای سماقی که با چسب روی مقوا چسبیده است و سبزههای پلاستیکی که مثل چمنهای مصنوعی زمینهای فوتبال به صورت متری فروخته میشود. این هفتسینهای آماده و مینیاتوری ارزان است و حتی با کمتر از 5000 تومان هم میشود آن را خرید. مشتری این هفتسینها کم نیز نیستند، هر هفتسینی که فروخته میشود، نشان میدهد که هر کس به سبک خودش و به اندازه وسعش نوروز را جشن میگیرد.
مریم خباز / گروه جامعه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد