در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
درست مانند روزهای انقلاب؛ همان روزهایی که هنوز وقتی خاطراتش برای میلیونها نفری که آن را به ثمر رساندند زنده میشود، آنچنان با شور و حال از خاطراتشان میگویند که گویی همین دیروز، نه، شاید همین امروز وقایع برایشان رقم خورده است.
یکی از آن دلایلی که باعث زنده شدن روزهای خوش قیام علیه استبداد میشود، عکسها و تصاویری است که از آن ایام به یادگار مانده است. یکی به جستجوی دوستانش در عکسها میپردازد، یکی خیابانها را شناسایی میکند و دیگری از لحظههای قبل و بعد از آن تصویر نکتهها میگوید.
حالا اگر آنکه از خاطرات انقلاب میگوید، خود یک عکاس انقلابی بوده باشد، این خاطرهها شنیدنیتر هم میشود. عکاسی که هرچند همزمان با دهه فجر وقتی به دفتر روزنامه میآید تا عکسی منتشر نشده از خود را نشانمان دهد، مردی جاافتاده و پا به سن گذاشته به نظر می رسد، اما در اوج انقلاب جوانی بوده هجده، نوزده ساله که با شور و شوق از صحنههای حضور مردم عکس میگرفته و حتی لحظه به لحظه رویدادها را به روزنامهها خبررسانی میکرده است.
محسن پورفولادچی که امروز در حوزه تاریخ پژوهش میکند، برای ما از روزهای تاریخسازی میگوید که طومار سلطنت در ایران را در هم پیچید و عصری تازه را برای کشورمان رقم زد.
او وقتی عکس منتشر نشده خود را که امروز برای اولین بار در جامجم میبینید، نشانمان می دهد، به یاد میآورد هنگام عکاسی، سربازی که در عکس نیز روشن است چگونه با شتاب به طرف دوربین گام برمیدارد به سویش حملهور میشود. او دوربین به دست فرار میکند و سربازان بهدنبالش. پورفولادچی بخوبی به یاد دارد در حین این تعقیب و گریز، مردم سنگ به دست به یاریش میآیند و سربازان را مجبور به عقبنشینی میکنند و کمک میکنند تا عکاس انقلاب که شاید خود آن روز نمیدانسته که شاهد چه تحول مهمی است، به جایگاه خود ـ پشت یک آمبولانس ـ برای عکاسی بازگردد.
روزی که پورفولادچی، عکاس جوان آن روز و تاریخپژوهِ میانسال امروز از آن خاطره میگوید، مربوط است به روز ششم بهمن 57. روزی که مردم از خشم بستهشدن فرودگاه و ممانعت از فرود هواپیمای رهبر کبیر انقلاب علیه دولت وقت شعار میدادند و ارتش آخرین تلاشها را برای نگه داشتن رژیم پهلوی انجام میداد.
پورفولادچی عکسی از وقایع ششم همان ماه را که چهار شهید کفنپوش را به تصویر کشیده و در روزنامه کیهان در روز هشتم بهمن 57 چاپ شده نشانمان میدهد و برایمان توضیح میدهد: این عکس سندی است برای اثبات اینکه برخلاف برخی ادعاها، در دوره دولت بختیار نیز دهها نفر از انقلابیون به شهادت رسیدند.
پورفولادچی که به عنوان عکاس آزاد، بیشتر عکسهایش را در روزنامه کیهان آن زمان به چاپ رسانده است، این را هم میگوید که وقتی پس از 24 ساعت دوری از خانه به دلیل حضور در مبارزات، برای عکاسی از پیکر این چهار شهید مربوط به درگیریهای ششم بهمن 57 به بیمارستان رفته بوده، در هنگام بیرون آمدن از سردخانه پدرش را میبیند که در جستجوی او به بیمارستان آمده و مشغول جستجوی نام پسرش در میان فهرستی است که اسامی شهدا و مجروحان روی آن نوشته شده است.
پورفولادچی نهفقط عکسهای انقلاب را در اختیار روزنامه کیهان قرار میداده، بلکه به گفته خود، از طریق کیوسکهای تلفن عمومی، اخبار درگیریها را نیز مدام در اختیار این روزنامه قرار داده و در تحریریه کیهان برای خبرنگاران از وقایع روز سخن گفته است که خود منبع اخبار و گزارشهایی شده برای چاپ در مطبوعات آن زمان. به همین دلیل میگوید: نسل ما، نسل عکاسان و خبرنگاران دوزاری (دوریالی) بود، یعنی باید دوزاری همراهمان بود که از تلفن عمومی خبر را منتقل میکردیم، اما حالا عکاسان و خبرنگاران با امکانات روز دیجیتالی، از پیامک گرفته تا وایبر و فیسبوک و... . مشکلی برای انتقال عکس، فیلم و خبر ندارند... .
این عکاس انقلاب پس از پیروزی نهضت انقلابی مردم ایران، در دوره کوتاهی به فعالیتهای رسانهای خود ادامه میدهد، اما پس از مدتی ترجیح میدهد حسب تجارب قبلی، به حرفهای فنی مشغول شده و سپس تاریخپژوهی را دنبال کند.
او حالا 35 سال پس از پیروزی انقلاب به روزنامه جامجم آمده تا تصویری منتشر نشده را که برای خودش دنیایی از خاطره بود در اختیارمان قرار دهد تا شاید حرفی نگفته از زبان دوربین برای نسل امروزی که تجربه انقلاب را ندارد، گفته باشد. تصویری که برای درک اهمیت آن باید در کنار هزاران عکس و فیلم دیگر موجود از روزهای انقلاب قرار گیرد تا بتواند قطعات تصویری پازلی را تکمیل کند که به فهم هرچه عمیقتر مهمترین انقلاب سیاسی قرن بیستم یاری رساند.
مصطفی انتظاری هروی / گروه سیاسی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد