تو اول آمده‌ای یا باران؟ نمی‌دانم. فقط می‌بینم هوا معطر شده است، حیات می‌دود در رگ‌های چنارهای سالخورده، خیابان‌ها راه افتاده‌اند، چراغ‌ها سبز شده‌اند، مردم لب‌هایشان را به یادآورده‌اند، حالا دهان شهرشیرین شده است.
کد خبر: ۶۴۲۳۶۶

«از راه می‌رسی، گل مریم می‌آورم/ لبخند می‌زنی تو و من، کم می‌آورم» از راه می‌رسی، آسمان در سرشاخه‌های بیدهای مجنون راه می‌رود، بهار می​دود در گل‌های پیراهن دختر بچه‌ همسایه‌مان من جوان می‌شوم، جهان را با مشت می‌کوبم. حالا کسی آن سوی دیوار چین، آن سوی دیوار برلین، آن سوی قله برف‌پوش دماوند صدای شکستن استخوان‌هایم را به پایت می‌شنود. حالا باران می‌بارد در دشت، باران می‌بارد برشانه‌های سنگی کوهستان. حالا «گل‌ها همه آفتابگردانند.»

از راه می‌رسی با لبخندی که با خودت از بهشت آورده‌ای. حالا قند آب می‌شود در دل درختانی که از خود تا خدا دویده‌اند با سرشاخه‌هایی که به حریم‌ خورشید نفوذ کرده‌اند.

حالا من به خودم می‌بالم. چرا که می‌بینم دل‌هایمان، زخم‌هایمان، زندگی‌مان را به اشتراک نشسته‌ایم در سایه خورشیدی که از سینه‌مان طلوع کرده است. حالا بهشتی از لب‌هایت جریان می‌یابد، حالا کلماتت شمرده شمرده تلاوت می‌شوند، حالا حلاوت مخصوصی دارد واژگانت، حالا پریان پرده‌نشین از پنجره حیات سربیرون آورده و نگاهت را از برمی‌کنند.

حالا تو به خانه خودت بازگشته‌ای و گل‌های پیراهنت تابستان را با خود به خانه‌ای آورده است که پنج فصل سال را در زمستان سپری کرده  بود.

حالا چهار فصل سال در گل‌های پیراهنت لبخند می‌زند با پروانه‌هایی که بودن زمین را به بازی گرفته‌اند، می‌روند و می‌آیند، می‌چرخند و می‌چرخند برخلاف عقربه‌های تمام ساعت‌های جهان، می‌چرخند برخلاف جهت حرکت زمین تا دنیایمان زیباتر گردد.

تو به خانه‌ات آمده‌ای و من به خودم می‌بالم چراکه «رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند» و خورشیدی که جهانمان انتظارش را می‌کشید نوبر لب‌های توست. تا حکومت شب اختتامیه‌اش را جشن بگیرد و برود تا آنجا که صفحات تاریخ به سیاهی می‌نشیند.

تو به خانه‌ات آمده‌ای. دیوارهای خانه لبخند می‌زنند، پنجره‌ها رو به آفتاب باز می‌شوند، حالا هوای تازه می‌خورد به روح کسل‌مان که از فراق هم چروک شده بود.

تو به خانه‌ آمده‌ای و من باز هم زمزمه می‌کنم: «از راه می‌رسی گل مریم می‌آورم / لبخند می‌زنی...»

علی بارانی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها