روزنامه خندان

لگد به گیجگاه گربه

روزنامه خندان

پارامترهای پاداش‌های انگیزشی

طنز در روزنامه های کشور کم پیدا می شود و این یعنی روزنامه ها کم لبخند می‌زنند و آنها که روزنامه می‌خوانند هم به تبعیت از رسانه محبوب شان کمتر می خندند. حکمت ستون روزنامه خندان، در این است که طنز همه روزنامه های کشور را جمع کنیم و در جام جم آنلاین برسانیم به دست تان تا هر صبح، دستکم در اینترنت گردی روزانه، لبخندی روی لب تان بنشیند.
کد خبر: ۶۲۹۵۲۹
پارامترهای پاداش‌های انگیزشی

جام جم: واگذاری راه‌های کشور

تا الان همچین با آب و تاب به ما اطمینان خاطر می‌دادند و می‌گفتند: «تو پای به راه در نه و هیچ مپرس»، که به ضرس قاطع خیال می‌کردیم واقعا هیچ مشکلی در راه نیست و فقط کافی است که پای مبارک را در راه نهیم و راه بیفتیم؛ د برو که‌رفتی!... غافل از این که این فرمایش متین، تعبیرات انتزاعی و عرفانی جدایی دارد و در راه‌های آسفالته عالم واقع، در واقع از این خبرها نیست. خواب دیدید، خیر باشد. هر وجبش نیاز به شناخت و هزینه و نگهداری دارد. اگر نداشت که اداره راه اختراع نمی‌شد. حالا ترابری‌اش به کنار!

خبر اول: «معاون وزیر راه و شهرسازی گفت: نگهداری از راه‌های کشور، نیازمند 6000 میلیارد تومان اعتبار است؛ در صورتی که اعتبار پیش‌بینی شده برای حفاظت از راه‌ها، نیاز این بخش را رفع نمی‌کند.»ــ به نقل از جراید سر براه

خب جناب معاون وزیر حق دارند عزا بگیرند که با این بودجه اعتباری کم، چگونه از راه‌ها نگهداری کنند که بقیه عزا نگیرند. آنهایی که در طول سال، در راه‌ها و جاده‌های کشور دچار سانحه می‌شوند و خودشان یا در صورت نبود، اطرافیانشان عزا می‌گیرند. و حق دارند جناب معاون وزیر که سخت مشغول رایزنی و برگزاری جلسه و نشست با مسئولان و سازمان‌های مختلف باشند تا مگر اعتبارات این بخش را افزایش دهند.

اما دست نگهدارید!... توجه شما را به یک خبر امیدبخش که هم‌اکنون یواشکی به دست ما رسید، جلب می‌کنیم. لطفا به خبر زیر جلب شوید:

خبر دوم: «سخنگوی کمیسیون اصل نود مجلس، با بیان این مطلب که بابک زنجانی میلیاردر تهرانی، بدهی دو میلیارد و 60 میلیون یورویی خود را به وزارت نفت پرداخت کرده است؛ اعلام کرد که ایشان فقط یک چک 17 هزار میلیارد تومانی برای انجام قراردادی از سازمان تأمین اجتماعی گرفته که چون اجرایی نشده، باید آن را برگرداند.»ــ به نقل از همان جراید

بسته پیشنهادی: از کنار هم قرار دادن دو خبر فوق، باور بفرمایید هیچ مقصود و منظور بدی نداریم، بلکه صرفا این بسته پیشنهادی در ذهن ما جرقه زد که شاید الان در ذهن شما نیز زده باشد. کدام پیشنهاد؟... عرض می‌کنیم:

1ـ نشست زودبازده: جناب معاون وزیر راه، به عوض این همه نشست و جلسه با این سازمان و آن مسئول، یک نشست فوری با همین شخص مایه‌دار فوق‌الذکر برگزار کند بلکه بتواند از آن رقم 17 هزار میلیارد تومان ــ که ما در خواب شبمان هم نمی‌توانیم آن را ببینیم ــ فقط 6000 میلیارد تومانش را برای نگهداری از کل راه‌های مواصلاتی کشور، قرض بگیرد. البته بااجازه سازمان تأمین اجتماعی دست و دلباز!

2ـ توصیه برادرانه: جناب معاون وزیر راه اگر خواستند سری تا سازمان تأمین اجتماعی بزنند، حتما به مسئولان این سازمان مایه‌دار و ایضا به دیگر مسئولان اقتصادی کشور، دلسوزانه و برادرانه این توصیه زیرگوشی را داشته باشند که سخت مواظب باشند تا از رهگذر دخالت دادن اشخاص در معاملات کلان اقتصادی و جهانی کار راه‌انداز، کار شخص سرمایه‌دار به آنجا نکشد و چنان مایه‌ای به هم نزند که برود یک زمینی بخرد، کل «ایران زمین» بیفتد وسطش!...

3ـ جذب مشارکت مردمی: اگر وزارت راه و شهرسازی برای تأمین هزینه‌های نگهداری از جاده‌های کشور، نه موفق به بالابردن میزان اعتبارات تخصیصی شد و نه به مصلحت دید که با سازمان‌ها و اشخاص مایه‌دار وارد معامله بشود؛ پس بناچار دریک اعلام همگانی، نگهداری از راه‌ها را به مزایده یا مناقصه بگذارد. هر شهروندی، مسئولیت نگهداری چند متر از راه‌های کشور را عهده‌دار شود. راه دوری نمی‌رود. حیف که امثال بابک زنجانی‌ها هزار و یک کار و گرفتاری و بدهی به اینجا و آنجا دارند؛ وگرنه از هیچ‌گونه کمکی در این راه دریغ نمی‌کردند.

کیهان: کف (گفت و شنود)

گفت: تازه چه خبر؟!
گفتم: آخرین نظرسنجی‌ها در آمریکا نشان داده است که مردم این کشور از جنگ‌افروزی دولتمردان آمریکایی عصبانی هستند.

گفت: ولی دولتمردان آمریکایی ادعا می‌کنند که از اعتبار و رضایت مردم آمریکا برخوردارند.
گفتم: پشه‌ای به بچه‌اش گفت؛ مواظب آدم‌ها باش که خیلی با پشه‌ها لج هستند.

بچه پشه گفت: ولی مامان پشه! هر وقت ما را می‌بینند برایمان کف می‌زنند!.

مامان پشه گفت: بدبخت عقب افتاده! می‌خواهند ما را بین دو کف دست خود له و لورده کنند!

تهران امروز: ادب اروپایی!

می‌گوید: نگویید«کار جوهر آدمیست» خیر! جوهر آدمی،ادب است!انسانی که ادب ندارد مانند خودکاریست که جوهر تمام کرده‌باشد!بروید ببینید شعرای ما تا چه حد گلوی خود را پاره کرده‌اند تا اهمیت ادب را به ما گوشزد کنند!

مگر نفرموده‌اند:

«ادب مرد به ز دولت اوست»؟

مگر افاضه نکرده‌اند:

«هر که در خردی‌اش ادب نکنند

در بزرگی فلاح از او برخاست»؟

مگر بشارت نداده‌اند:

«با ادب باش تا بزرگ شوی!»

مگر همین الساعه بنده نفرمودم:«ادب جوهر آدمیست!» این اروپاییان،شاعر نداشته‌اند به آنها ادب را گوشزد کند؟پس این ویکتور هوگو و چه‌می‌دانم، هاملت و بقیه چه کار می‌کرده‌اند؟!

می‌گویم:آسمان به زمین نیامده که!از کاه کوه نساز برادر!آن عزیز وارد شده است و آن خواهر محترمه فرنگی حالا از جایش بلند نشده‌است، که چه؟شاید اصلا رسم آنها این نیست؟شاید بنده‌خدا درد پایی،کمری،جایی داشته‌ و معذور بوده‌است.

می‌گوید:خدا روح امیرکبیر را قرین رحمت کند که هرچیزی را تحمل می‌کرد، غیر از تکبر و ارباب‌منشی اراذل و اوباش اجنبی را. اگر ایشان میزبان خانم «تاریا کرونبرگ» بود این بی‌احترامی را بی‌احترامی به ایران و ایرانی شمرده، احتمالا دستور می‌داد:

این زنیکه متکبر را با همان صندلی‌اش بردارید و دو ساعتی در [گلاب به رویت] مستراح زندانی کنید تا ادب شود!

می‌گویم: نقل است که کسی ادعای پیامبری کرد.او را گرفتند و پیش خلیفه بردند.خلیفه گفت: «اگر پیامبری معجزه‌ای نشان بده!» طرف گفت: «معجزه من این است که به درخت امر خواهم کرد که بیاید به محضرم!».

خلیفه گفت: «بسم‌الله!» مرد به درختی که در آن نزدیکی بود، گفت:ای درخت،بیا به سوی من! اما درخت عنایتی نکرد!بعد از دو-سه بار درخواست نافرجام(!)، دیدند او سرش را انداخت پایین و به سوی درخت راهی شد!خلیفه گفت:کجا می‌روی؟گفت: «ما پیامبران تکبر نداریم اگر او پیش ما نیاید، ما پیش او می‌رویم!»

حالا برادر جان، آنها پیش پای ما بلند نشدند، نشدند!ما ادب ایرانی را به آنها نشان دهیم و ما پیش پای آنها بلند شویم!آسمان که به زمین نمی‌آید!می‌آید؟

لقمان و هیات اروپایی!

یک نفر رفت محضر «لقمان»

گفت: «‌ای مُشتهَر به دانایی

آمدم تا مرا به سوی ادب

اندکی رهنمون بفرمایی!

پرسشی دارم و ز روی کرم

پاسخم ده که خیلی آقایی!

از شما نیست با ادب‌تر،کس

زیر این آسمان مینایی

از که آموختید ادب،استاد!

گفت: «از هیات اروپایی»!

تاریای بی‌ریا!

هیچ‌کس در تواضع و تکریم

مثل و همتای «تاریا» نشود

او ز جایش نشد بلند ‌ای دوست،

توی آن جمع تا ریا نشود!

سیاست روز: پارامترهای پاداش‌های انگیزشی!

ما پارامترهایی تعیین می‌کردیم که هر مدیری که موفقیت خوبی داشته باشد پاداش و کارانه انگیزشی داشته باشد مثلا اگر مدیری چهارمیلیون پاداش گرفته حدود چهارمیلیاردتومان هم برای سازمان آورده داشته است.

گوینده عبارت فوق کیست و مدیران کدام شرکت یا سازمان می توانند چهار میلیارد «آورده» داشته باشند؟
الف) ایتوتاکانوبو - مدیر عامل هوندا –
ب) اریک امرسون اشمیت – مدیرعامل گوگل –
ج) کازوئو هیرای - مدیرعامل شرکت سونی –
د) سعید مرتضوی – مدیرعامل سابق سازمان تامین اجتماعی –

معاون مرکز مدیریت بیماری‌های واگیر وزارت بهداشت : به دلیل سردی هوا اپیدمی و موج آنفلوانزا همچنان ادامه دارد.
اظهارنظر فوق یادآور کدام ضرب المثل شیرین فارسی است؟
الف) معما چو حل گشت آسان شود.
ب) از کرامات پیر ما چه عجب؟ / پنجه را باز کرد و گفت: وجب!
ج) از کرامات پیر ما این است / شیره را خورد و گفت شیرین است
د) هر سه گزینه صحیح است.

فرماندار مشگین‌شهر: حدود  پنج ساعت با نیروهای امدادی وارد عمل شدیم تا منبع اصلی آلودگی هوا را مشخص کنیم اما متاسفانه به علت تاریک بودن هوا به نتیجه‌ خاصی نرسیدیم.
اظهارنظر فوق این نکته را به اثبات می‌رساند که:
الف) برای انجام هر کار بیهوده‌ای باید لااقل پنج ساعت وقت گذاشت.
ب) تاریک شدن هوا معمولا در طول تاریخ حدودا از غروب آفتاب آغاز می شود و نیاز چندانی به پیش بینی ندارد.
ج) منبع اصلی آلودگی هوا یک نوع منبع مخصوصی است که فقط در روز مشاهده می شود.
د) حق فرماندار مشکین شهر را خورده اند و ایشان باید حداقل استاندار می شد.

وی چت فیلتر شد، اما نرم افزارهای دیگری چون وایبر، واتس آپ و تانگو نیز کارکردی مانند وی چت دارند. از زمانی هم که وی چت فیلتر شد نرم‌افزار کوکو «coco» جایگزین آن شده و مردم این نرم‌افزار را دانلود کرده‌اند. من خودم همین امروز کو کو را دانلود کردم.
گوینده عبارت فوق کدام یک از شخصیت‌های زیر است؟
الف) الهام جون - شهرک غرب۱۳۷۴
ب) فری فشن – رشت
ج) نازی آی لاو یو ۱۳۷۱– اصفهان
د) یک نماینده مجلس

شرق: وقتی به چیزی می‌خندیم که خنده‌دار نیست

امیر قلعه‌نویی چند روز پیش گفت: متاسفانه فکر می‌کنم در افغانستان هم وضعیت زمین‌های فوتبال بهتر از ایران باشد. / همچنین در روزهای پایانی تعطیلات نوروزی سال 91 ورود شهروندان افغان به محوطه پارک کوهستانی صُفه اصفهان در روز سیزده‌به‌در به  دلیل امنیت و رفاه شهروندان ایرانی ممنوع شد. / پس از اعلام ممنوعیت رانندگی شهروندان افغان در ایران   اقامت آنها در   استان‌های  مازندران و هرمزگان، یزد و کرمان  با  محدودیت روبروشد.. / رییس کل دادگستری کرمان نیز در تیر 90 گفت: بسیاری از مشکلات استان کرمان ناشی از حضور افاغنه در استان کرمان است. / وزیر کار دولت تدبیر و امید گفت: ناچار به واردات چوپان از افغانستان هستیم./ چند روز پیش نیز اعلام شد: کودکان افغانستانی که به‌صورت غیرمجاز در ایران هستند حق ثبت‌نام در مدارس را ندارند.

جمع‌بندی

به‌لحن حرف‌هایی که در سال‌های مختلف درباره افغان‌ها به زبان آمده توجه می‌کنید؟ حالا این رسمی‌اش است. غیررسمی‌اش و در حرف‌های روزانه، این تمسخر و دست‌انداختن، بی‌پرواتر و بی‌پرده‌تر است... همسایگان عراقی دست‌کم هشت‌سال با ما جنگیدند و الان تبدیل به کشور دوست و همسایه شده‌اند و حتی برای دل‌خوش‌کنک ما نه یک‌ریال غرامت دادند، نه گفتند شرمنده. اما همسایگان افغان خشت‌روی‌خشت گذاشتند و دیوار بردند بالا و صدایشان هم درنیامد و مدام هم می‌گویند شرمنده.

این‌همه افغان‌ها را به سخره می‌گیرند و می‌گویند حتی توی افغانستان هم اینطوری نیست و فلان، اما تا حالا یک‌بار هم ما نشنیدیم که بگویند حتی توی عراق هم از این خبرها نیست. دلیلش چیست که جایگاه افغانستان را کمتر می‌دانیم اما درباره جایگاه عراق اصلا نظر نمی‌دهیم؟ (ما نمی‌دانیم) البته یک نکته دیگر وجود دارد که این دومیلیون فرصت شغلی که در اختیار همسایگان افغان است، بخش زیادی‌ا‌ش فعلگی و عملگی است. اما آن مثلا 200، 300فرصت شغلی که در دست همسایگان عراقی است ربطی به فعلگی و عملگی ندارد.

قدس: مش غضنفر و خطوط قطار شهری

سین. ترش - اوروز هَموجور که سَرِ کار داشتُم چُرتِ اداری مِزدُمُ همکارِ چِفتیمَم داشتِگ روزنِمه مُخواند، ...

ناسَن وَرگشت بِزِم گفتِگ اینجه نیویشته شهردِری مِشَد بِرِیِ خطِّ چارِ قِطارشهری یَک عالَم واگن خِریده. تا ایره گفتِگ هَمچی چُرتُم پَره رفتُ واچُرتیدُم که نِزدیک بود هَمونجه یَکدوتا شاخ از پَسِ کِلَّم بِزِنه بیرون. بِزِش گفتُم یَره خطِّ چار دِگه چیه؟ مَگِر تو هَمی چَنروز که مو نِرفتُم تو شهر، خطِّ دو یُ سه راه افتاد؟ گفتِگ نه هنوز ولی مِخَن خطِّ چار رِ شورو کُنَن. گفتُم او که خطِّ یَکِش بود یَک دَه دِوازده سالی طول کیشید تا راه افتادُ تازَش هنوزَم ایسگاهایِ آخِرِش که مِره سمت فورودگا تِموم نِرِفته؛ خطِّ دویَم که فِقط زِمین رِ کُلّیدَنُ خیابونایُ میلانایِ بَند آوردن ولی هنوز نه از ریل خِبریِ یُ نه از قِطار. خطِّ سِیَم که اَصلَنی مَلوم نیستِگ از کُجه به کُجه مِخه بِره یُ هنوز یَک خُردویَم کاری بِرَش نِکِردَن بعد چیجوریه که جینگی رِفتن واگن بِرِیِ خطِّ چار گیریفتَن؟!

حالا مو یِ مَش غضنفر موندُم ای شهردِریِ مِشَد نِمِدِنه که با یَک دست نِمِتِنه چَنتا هندِوِنه وَردِره؟ بِرِیِ چی وَختی بعدِ ایهَمه سال تازه تکمیلِ خطِّ یَکِ قِطارشهری رِ واگذار کِرده یُ تازَش اویَم بُدون تشریفاتِ قانونی، بعد وَرمِدِره مِره سراغِ خطِّ دو یُ سه یُ چار؟!

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها