عاملان قتل‌ها در جریان تحقیقات چند ساله کارآگاهان دستگیر شدند

رازگشایی از 2 جنایت پیچیده

کارآگاهان جنایی بعد از تحقیقات گسترده در ارتباط با دو قتل که سال‌ها قبل به وقوع پیوسته بود، توانستند متهمان را شناسایی و دستگیر کنند.
کد خبر: ۶۲۷۳۹۵

یکی از این قتل‌ها چهار سال پیش به دلیل اختلاف میان جویندگان گنج رقم خورده و جنایت دوم سه سال پیش با انگیزه انتقامجویی صورت گرفته بود.

در جستجوی عتیقه

«او را به قتل رسانده و جسدش را در رودخانه انداختیم.» این قسمتی از اظهارات متهمانی است که چهار سال قبل دست به جنایت زده‌اند. متهمان پس از قتل برای آن‌که هیچ ردی از خود به جا نگذارند، جسد را به رودخانه انداختند. با آن‌که هیچ سرنخی از قاتلان در دست نبود، آنها با تلاش کارآگاهان جنایی استان مازندران سرانجام به دام افتادند.

مرد جوانی روز هفتم بهمن سال 88 با مرکز فوریت‌های پلیسی 110 تماس گرفت و از کشف جسدی کنار رودخانه‌ای در فرح‌آباد (روستایی از توابع شهرستان ساری) خبر داد. ماموران پس از حضور در محل حادثه با جسد مردی حدود سی ساله روبه‌رو شدند. جسد داخل رودخانه افتاده و جریان آب، آن را به کناره‌های رود کشانده بود. مدارک شناسایی مقتول از جیب‌ او پیدا و مشخص شد، جنازه متعلق به مردی سی و یک ساله به نام پدرام است. مرد جوانی که جسد را پیدا کرده بود، به پلیس گفت: «همراه خانواده‌ام کنار رودخانه آمده بودیم که متوجه شیئی میان تخته​ سنگ‌ها شدم و به طرف آن رفتم. باورم نمی‌شد آنچه می‌بینم درست است. مردی آنجا افتاده بود. بسرعت به طرفش رفتم تا به او کمک کنم، اما مرد جوان مرده بود.»

متخصصان پزشکی قانونی بعد از معاینه‌‌های اولیه اعلام کردند پدرام با ضربات جسمی نوک تیز و برنده به قتل رسیده است و عامل یا عاملان جنایت پس از قتل، جسد را به رودخانه انداخته‌اند و مرگ او ربطی به افتادن در آب ندارد. در بررسی‌های میدانی، هیچ رد و سرنخی از متهمان پرونده به دست نیامد.

کارآگاهان در ادامه تحقیقات سراغ خانواده مقتول رفتند. یکی از اعضای خانواده پدرام گفت: «پدرام دیروز از خانه خارج شد و دیگر برنگشت، اما چون گاهی وقت‌ها به دلیل مشکلات کاری به خانه نمی‌آمد، زیاد نگران نشدیم و فکر کردیم پس از اتمام کارش، برمی‌گردد. پدرام با شخص خاصی اختلاف عمیقی نداشت، اما چند وقتی بود از تماس‌هایش می‌شد فهمید که با مردی به نام مصطفی مشکل پیدا کرده است.»

تحقیق در این باره ادامه یافت و کارآگاهان جنایی در بررسی‌های خود دریافتند مقتول با مصطفی اختلاف مالی داشته است. به همین دلیل مصطفی بازداشت و به اداره آگاهی منتقل شد. متهم جوان منکر جنایت بود و می‌گفت زمان قتل در محل دیگری حضور داشت. رئیس پلیس آگاهی استان مازندران در این زمینه می‌گوید: «او منکر قتل بود و دلایل زیادی برای انکار جنایت می‌آورد، اما پلیس با مدارک و مستندات قانع‌کننده، ثابت کرد دلایل او واهی است. در نهایت متهم قبول کرد دروغ می‌گوید، اما هیچ حرفی از جنایت نزد و یازده بهمن همان سال به دلیل عذاب وجدان، در بازداشتگاه به زندگی‌اش پایان داد.»

سرهنگ عظیمی ادامه می‌دهد: «با مرگ تنها متهم پرونده، پلیس در بن‌بست قرار گرفت. با این حال تحقیقات از آشنایان مصطفی و دوستان مشترک او و مقتول آغاز شد، اما به نتیجه‌ای نرسیدیم تا این‌که چهار سال پس از جنایت، دو متهم دیگر این پرونده شناسایی شدند و از آنجا که در شهرستان‌های دیگری ساکن بودند، با اخذ نیابت قضایی از بازپرس پرونده، بازداشت شدند.»

متهمان که با گذشت سال‌ها از جنایت تصور می‌کردند آب‌ها از آسیاب افتاده است، وقتی بازداشت شدند، در مواجهه با مدارک پلیسی چاره‌ای جز اعتراف نداشتند. یکی از متهمان درباره قتل پدرام گفت: «ما چهار دوست بودیم که تصمیم گرفتیم برای رسیدن به ثروت، سراغ دفینه‌ها و زیرخاکی‌ها برویم. برای این کار وسایل و تجهیزات کامل تهیه کردیم و با شناسایی محل‌هایی که ممکن بود در آن زیر خاکی کشف شود، به کندن و کاوش ‌پرداختیم. در این مدت چند زیرخاکی هم به دست آوردیم، اما پدرام در یکی از این کشف‌ها سر ما کلاه گذاشت. وقتی از ماجرا باخبر شدیم، تصمیم گرفتیم از او انتقام بگیریم. به همین دلیل او را به بهانه کشف زیر خاکی به محلی خلوت کشاندیم و وقتی او در حال کندن زمین بود، با چاقو به او ضربه زدیم. سپس بدن نیمه جانش را داخل ماشین گذاشتیم، اما او در میان راه خودش را از ماشین به بیرون پرتاب کرد تا از چنگ ما نجات یابد. ما هم با تبر ضربه دیگری به او زدیم و جسدش را در رودخانه‌ای دور از محل جنایت انداختیم تا پلیس به ما شک نکند. بعد از قتل همه دچار عذاب وجدان شدیم و مصطفی که بیشتر از ما از این جنایت پشیمان بود، نتوانست تحمل کند و خودکشی کرد.»

متهمان پس از اعتراف به جنایت با قرار بازداشت موقت روانه زندان شدند و رسیدگی به پرونده آنها ادامه دارد.

انتقام مرگبار

«او پدرم را کشته بود. باید انتقام می‌گرفتم.» مرد جوان این را می‌گوید و سکوت می‌کند. او با اجیر‌کردن دو مرد، به جنایتی هولناک دست زد و یکی از همشهریانش را به قتل رساند. او پس از جنایت متواری شد، اما سه سال بعد زمانی که با هویت جعلی به اتهام سرقت به دام افتاده بود، توسط کارآگاهان جنایی یزد شناسایی شد. اواسط سال 89 خبر کشف جسد مردی افغان در منطقه کوره‌های آجرپزی به پلیس آگاهی استان یزد گزارش شد. ماموران با حضور در محل، با یک گونی مواجه شدند که داخل آن جنازه مردی حدود بیست و پنج ساله قرار داشت. طبق نظر متخصصان پزشکی قانونی، مقتول با ضربات جسمی سنگین به قتل رسیده بود. تحقیقات میدانی نشان می‌داد عامل جنایت مردی به نام آزاد است. مرد جوانی که شاهد جنایت بود، به پلیس گفت: «ساعاتی قبل دو مرد درحالی که گونی را پشت موتورشان گذاشته بودند، به سمت کوره‌های آجرپزی آمدند. گونی تکان می‌خورد و باتوجه به سنگینی آن به نظر می‌رسید داخل آن فردی قرار دارد. آنها نزدیکی کوره‌ها نگه داشتند و مرد دیگری که او را از قبل می‌شناختم و آزاد نام دارد، به طرفشان رفت.او با سنگ به گونی چند ضربه زد. بعد هم آنها با رها کردن جنازه، سوار موتورسیکلت شدند و بسرعت فرار کردند.»

در ادامه با به دست آمدن هویت مقتول به نام نظیر، در بازجویی از خانواده او مشخص شد یکی از اقوام نظیر از پسرشان کینه به دل گرفته و در واقع انگیزه جنایت، خصومتی قدیمی است. نتایج تحقیقات نشان می‌داد نظیر مدتی قبل در پی درگیری با پدر آزاد، او را به قتل رسانده بود. سرهنگ خالقی، رئیس پلیس آگاهی استان یزد درباره این پرونده می‌گوید: «باتوجه به اظهارات شاهدان و بررسی‌های صورت گرفته، هویت متهم اصلی و عکس او به دست آمد. آزاد 28 ساله با انگیزه انتقام دست به جنایت زده و بلافاصله پس از قتل از شهر یزد متواری شده بود. مشخصات آزاد در سیستم اطلاعاتی پلیس ثبت شد، اما هیچ ردی از متهم به دست نیامد تا این که سه سال پس از جنایت، کارآگاهان جنایی حدود 15 روز قبل مطلع شدند مردی با مشخصات قاتل فراری در یکی از شهرستان‌های یزد دستگیر شده است. این مرد که خود را با هویت جعلی معرفی کرده، به جرم سرقت بازداشت شده بود، اما باتوجه به مدارک موجود در سیستم اطلاعاتی پلیس، هویت اصلی متهم شناسایی شد. متهم پس از انتقال به اداره آگاهی، باتوجه به مدارک موجود و اظهارات شاهدان پرونده، به جنایت اعتراف کرد.»

آزاد در بازجویی‌ به پلیس گفت: «کارگر ساختمانی هستم و سال‌هاست به ایران آمده‌ام. چند سال قبل نظیر (مقتول) پدرم را در شهرستان خاش با سلاح به قتل رساند و فراری شد. به همین دلیل از او کینه به دلم گرفتم و درصدد انتقامگیری بودم، اما نمی‌دانستم او کجاست. پس از مدتی از طریق یکی از دوستانم باخبر شدم در شهرستان یزد مشغول کار است. بلافاصله به یزد آمدم و پس از این‌که او را پیدا کردم، با همدستی دو نفر که آنها را اجیر کرده بودم قاتل پدرم را به سزای اعمالش رساندم. نظیر باید تاوان کاری را که کرده بود، پس می‌داد.»

مرد جوان پس از اعتراف به جنایت، با دستور مقام قضایی به زندان منتقل شد.

مرجان رضایی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها