حاشیه‌نشینی چگونه شهرهای بزرگ را با آسیب‌های اجتماعی روبه‌رو کرده است

هاشور حاشیه بر متن

شهرها را که می‌ساختن،د یادشان رفت قسمتی را برای کسانی درنظر بگیرند که جای زیادی برای زندگی نمی‌خواهند و با کمترین‌ها سر می‌کنند و دخل و خرجشان کفاف هر سقفی را نمی‌دهد.
کد خبر: ۶۲۷۰۶۴

آنها هم کمی دورتر رفتند و بی‌توجه به ضوابط شهرسازها برای خودشان سرپناهی ساختند. همین فراموشی، سرچشمه مشکلات زیادی شد. تصویر خانه‌هایی که فقط چاردیواری بودنشان شبیه خانه است و سقفی که آنها را از گزند باد و باران در امان می‌دارد، تصویر کودکانی که فاضلاب‌ کوچه،‌ حوض حیاط خانه‌شان است، تصویر زمین‌های کشاورزی که گاهی با همان فاضلاب‌ها آبیاری می‌شوند و... تصویر همان کسانی است که وقتی شهر را می‌ساختند آنها را فراموش کرده بودند. حالا سال‌هاست تصویر معتادانی که در گوشه‌ای افتاده‌اند یا سرنگ به‌دست مشغولند هم به این تصاویر اضافه شده‌ است. شهرنشینان نام آنها را حاشیه گذاشتند تا همواره مرزی بین‌شان باشد. اگرچه حالا آنقدر وسعت یافته‌اند که در بسیاری از شهرها مرزها از بین رفته و حاشیه بدون تغییر هویتش به شهر چسبیده است. در ایران آمارهای متفاوتی از تعداد حاشیه‌نشینان ارائه شده اما می‌توان ادعا کرد به‌طور میانگین از هر ده ایرانی یک نفر در حاشیه خانه دارد. در شهرهای بزرگی مانند تهران و تبریز و مشهد اما جمعیتشان بیشتر است.

اگر گوش تیز کنی،‌ صدای انسان‌ها در این مناطق که دیوار به دیوار شهر‌ها قرار دارند از سایر مناطق بلندتر است. عجیب هم نیست، چراکه در محدوده‌ای کوچک‌تر تعداد بیشتری ساکن شده‌اند و این تراکم بالای انسانی،‌ میزان برخورد را هم بالا برده است. خبرهایی که از برخوردهای مختلف در این مناطق به گوش می‌رسد هم متنوع‌تر است. برخوردهایی که گاه در حد دعوایی ساده است، گاه تیزی در آن حکم کرده و گاهی هم یک نفر از جمعیت را کم می‌کند.

حتی برخی ادعا می‌کنند جرم‌خیزی در این مناطق بیشتر است. بوی‍ژه جامعه‌شناسانی که جرم را پدیده‌ای اجتماعی می‌دانند عوامل متعددی را برمی‌شمرند تا بگویند چرا امکان پرورش انسان بزهکار در حاشیه‌ها بیشتر از متن است. آنها معتقدند وقتی فضایی متناسب با فضای اطرافش نباشد، تضادها درآن رخ می‌نمایاند و این تضادها می‌شود ریشه رفتارهایی که آنها ناهنجاری می‌نامندش. البته تمامی جامعه‌شناسان یکسان فکر نمی‌کنند و بعضی از زاویه دیگری به موضوع رواج جرم درشهرها می‌نگرند.

محمدمراد بیات، مدرس دانشگاه یکی از دلایل اصلی گرایش بیشتر حاشیه‌نشینان به بزهکاری را به‌وجود آمدن احساس تبعیض می‌داند و می‌گوید: پس از این‌که کسی از شهری کوچک‌تر به حاشیه شهر بزرگ‌تر مهاجرت می‌کند،‌ تفاوت زندگی در کلانشهرها را به چشم می‌بیند و سطح توقعش از زندگی بالاتر می‌رود. او می‌خواهد زندگی متفاوتی را تجربه کند، اما برای تحصیل زندگی مرفه، ‌نه تخصص و مهارت دارد و نه سرمایه. بنابراین زندگی مطلوب او براحتی حاصل نمی‌شود و پیش پای او یک راه‌حل بیشتر باقی نمی‌ماند؛ بهره جستن از راه‌های غیرقانونی. این دانش‌آموخته جامعه‌شناسی در گفت‌وگو با «جام‌جم» در یک تعریف کلی، حاشیه‌نشین‌ها را کسانی می‌داند که در محدوده فضای اقتصادی، ‌اجتماعی،‌ آموزشی و ‌فرهنگی شهر زندگی می‌کنند، اما نحوه اسکان آنها با جامعه شهری متفاوت است و با شهر هماهنگ نشده است.وی با اشاره به گفته‌های رابرت پارک، جامعه‌شناس آمریکایی، ‌حاشیه‌نشینی را زندگی در برزخ توصیف می‌کند: پارک معتقد است حاشیه‌نشینی شرایط یا عالمی است برزخ‌گونه که فرد را از نظر اجتماعی و فرهنگی به حالت تعلیق درمی‌آورد. فرد خود را در شرایطی می‌یابد که در آن، روابط اجتماعی و ارزش‌های فرهنگی و ملی تا حدودی دستخوش تزلزل شده، ولی روابط و ارزش‌های دیگری هنوز به طور کامل جایگزین آنها نشده است. به اعتقاد وی تجربه چنین شرایط بحرانی موجب شخصیت متمایزی برای فرد می‌شود. در بیشتر موارد، چنین فردی در برابر برخورد فرهنگ‌ها، حالت کناره‌گیری از خود نشان می‌دهد و نمی‌تواند در متن جامعه با عقیده راسخ به فعالیت خویش ادامه دهد. او ادامه می‌دهد: حاشیه‌نشین از فرهنگی می‌آید که با فرهنگ غالب شهر متفاوت است. فرهنگ خودش را هم نمی‌تواند به فرهنگ غالب تبدیل کند. در جوارش هم حاشیه‌نشینان دیگری زندگی می‌کنند که هر کدام فرهنگ مخصوص​ خود دارند.

بیات تاکید می‌کند:​ زمانی که ساختار کلان در توزیع سرمایه با ایجاد نابرابری، برخی فضاهای منطقه‌ای مثل روستاها و شهرهای کوچک را محروم می‌کند، به خلق پاره‌ای از نظام‌های وابسته، حاشیه‌ای، عقب‌مانده، سکونتگاه‌های غیرقانونی و مهاجر دامن می‌زند. ساکنانی که با پذیرش یا رد اهداف ساختار کلانشهری از راه مناسبات تعریف‌نشده و وسایل غیرقانونی درصدد کسب امتیازاتی هستند که از آن محروم شده‌اند.

او ادامه می‌دهد: ​ تنوع خرده‌فرهنگ‌ها که عموما با فرهنگ غالب مغایرند، باعث می‌شود حاشیه‌نشین در ارزش‌ها، ‌سنت‌ها و هنجارهای اجتماعی دچار تعارض شود. این تعارض سطح میزان پایبندی را کم می‌کند. بیات با تاکید بر این‌که کسی ذاتا خلافکار به دنیا نیامده و شرایط زیستی از او انسانی متفاوت می‌سازد، می‌گوید: نبود احساس تعلق هم بر بالا رفتن احتمال بزهکار شدن دامن می‌زند، چراکه فرد ارزش‌ها و هنجارهای جامعه را از خود نمی‌داند. این مدرس دانشگاه معتقد است تراکم بالای جمعیت وضعیت حاشیه‌نشین‌ها را حاد کرده است، چراکه احتمال برخورد در آنها بالاتر است و تضادهای بیشتری در آن نمایان می‌شود. وی راهکار حل مشکل حاشیه‌نشینی و به دنبال آن کاهش بزهکاری در جامعه را ​ توسعه متوازن می‌داند تا شرایط برای حاشیه‌نشینی فراهم نشود. او در شئون مختلف توسعه، توسعه اقتصادی را دارای اولویت بیشتری می‌داند.

غلامرضا صدیق‌اورعی، عضو هیات علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه مشهد​ نگاه متفاوتی به رابطه حاشیه و بزه دارد.

او معتقد است آنچه بر بزهکاری تاثیر مستقیم می‌گذارد فقر است نه حاشیه‌نشینی. حال ممکن است زیرمجموعه فقر، حاشیه‌نشینی هم تعریف شود. او مقصر اصلی حاشیه‌نشین شدن برخی افراد را هم نقشه جامع شهرها می‌داند. صدیق‌اورعی می‌گوید:​ وقتی شهر مشهد را قطعه‌بندی کردند، زمین‌های دوهزار متری را گذاشتند در کوی دکترا (از مناطق مرفه نشین مشهد)، 500 متری‌ها را در احمدآباد (یکی دیگر از مناطق برخوردار این شهر)، 135متری‌ها را در قاسم‌آباد (منطقه محبوب طبقه متوسط) و بقیه هم مشابه همین. اما کسی فکر نکرد اگر کسی بخواهد خانه ارزان و کوچک داشته باشد، کجا باید برود. تنها راه مستاجری بود و​ کسانی که می‌خواستند مستاجر نباشند، ‌رفتند سراغ زمین‌های کشاورزی اطراف شهر. بنابراین تقصیر آنها نبود که حاشیه‌نشین شدند. گویی مدیران شهرها بر سردر شهرها زده باشند ورود فقرا ممنوع!

او تاکید می‌کند: حاشیه‌نشین‌ها خرده‌فرهنگ مجرمانه ندارند و همگی یا از شهرهای اطراف آمده‌اند که فرهنگ‌های مشابه دارند و تفاوت‌های اندکشان تحت‌تاثیر فرهنگ غالب قرار گرفته یا فقیرترهای داخل شهر هستند که مدتی به حاشیه رفته‌اند و زمانی که پولشان کفاف بدهد، به متن بازمی‌گردند.

عضو هیات علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه مشهد تاکید می‌کند: حاشیه‌نشین‌ها انسان‌های حاشیه‌ای، عجیب یا غریب هم نیستند.

صدیق‌اورعی نبود احساس تعلق فرد به خانواده و خانواده به فرد، نبود کنترل بر فرد و فقر را از عوامل اصلی بروز بزه دانسته و می‌گوید: وقتی خانواده‌ای نیازهای فرزندش را رفع نمی‌کند و به او برای رفع نیازهایش کمک نمی‌کند،‌ فرزند وانهاده می‌شود. بنابراین می‌خواهد به مکان‌ها و مجموعه‌های دیگری بپیوندد. او از خانواده طرد شده و هنوز توانمندی و مهارت رفع نیازهای مالی‌اش را ندارد، بدیهی است دزدی می‌کند. این ماجرا باحاشیه‌نشینی ارتباط ندارد. تحقیقی در مشهد نشان داده نسبت حاشیه‌نشین‌ها و متن‌نشین‌های این شهر در ارتکاب بزه برابر بوده است.

وی دلیل اصلی افزایش بزهکاری در کشور را چگونگی تعامل میان مردم می‌داند: اصلی‌ترین مشکل این است که مردم جامعه ما به‌جای تعامل گرم با یکدیگر یا در انزوای ارتباطی هستند یا در تعامل سرد (عاطفه منفی). کنش‌هایی که بر پایه این تعاملات صورت بگیرد ​ به بیماری جامعه می‌انجامد.

عضو هیات علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه مشهد برای حل مشکل، بهره‌گیری از ابزار رسانه‌ها را موثر می‌داند و نقشی برای دولتمردان قائل نیست. او می‌گوید: هیچ دولتی در هیچ کجای جهان نمی‌تواند بر حل چنین مشکلی اثرگذار باشد​ اما گفت‌وگو می‌تواند کلید رفع این معضل باشد.

صدیق‌اورعی ادامه می‌دهد: باید گفت‌وگوی طولانی‌مدتی بین 70 میلیون ایرانی شکل بگیرد. همه ایرانیان باید با ابزار رسانه‌ها با هم حرف بزنند تا دست‌کم ده سال بعد نگاهشان به زندگی عوض شده باشد و روابط تازه و هنجارهای جدید به‌وجود آید. به‌طور کلی مشکل زمانی حل می‌شود که جامعه با تعامل گرم شکل بگیرد و با تعامل گرم نابرابر مستحکم شود. در چنین جامعه‌ای لطف‌ها بلاعوض خواهد بود و ناهنجاری‌ها کم می‌شود.

او البته برای تحقق چنین شرایطی یک پیش‌شرط هم می‌گذارد: زمانی پایه چنین گفت‌وگویی شکل می‌گیرد که دولت و جامعه از واقعیت‌ها نترسند و زمانی که می‌گوییم جامعه کنونی ایران از همه جوامع تاریخی و جغرافیایی بیمارتر است،‌ جبهه نگیرند. حالا چه حاشیه‌نشینان را در پدیده جرم‌خیزی شهرها مقصر بدانیم و چه قربانی شرایط اجتماعی، به نظر می‌رسد متن و حاشیه هر دو برای بهبود این وضع باید آستین بالا بزنند، چراکه ادامه شرایط کنونی رشد حاشیه‌شهرها، هاشور مشکلات در این مناطق را به رخ همه شهروندان خواهد کشید.

مریم محمدپور ‌/‌ جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها