حالا هشت سال پس از آغاز آن ماجراها، صدرالدین شریعتی، همان روحانی معروفی که مدیریتش بر دانشگاه علامه حساسیتهایی را برانگیخته بود، بیرون از دانشگاه دیدگاه خود درباره نحوه مدیریت نظام دانشگاهی بیان کرده و به برخی انتقادها پاسخ میگوید، انتقاداتی که او معتقد است بیش از آنکه تخصصی و دلسوزانه باشد، سیاسی است.
همزمان با اولین روز حضور وزیر جدید علوم در وزارتخانه، به اتاق صدرالدین شریعتی در دانشگاه علامه رفتیم. او آن روز هرچند به گرمی پذیرایمان شد، اما گفت هنوز برای سخن گفتن در باب دانشگاه و مدیریت آن زود است. بیش از یک ماه بعد دوباره قرار گفتوگویی با او گذاشتیم. اینبار اما نه در دانشگاه که در مسجد قبا؛ مسجد معروفی در تهران که برای صدرالدین شریعتی یادآور خاطرات بسیاری بود که بخشی از آن مربوط به سال 88 و جلسات تفسیر قرآن او در باب واژه «فتنه» میشد که به گفته وی به مذاق برخی خوش نمیآمد.
شریعتی در این گفتوگو ، هم از بایدها و نبایدهای توسعه علمی کشور گفت و هم از حاشیههای دوران مدیریتش. حاشیههایی چون تفکیک جنسیتی دانشگاه، بازنشسته کردن استادان، برخورد با برخی دانشجویان و بورسیه تحصیلی فرزندانش. او از روزی که متوجه برکناریاش شد هم خاطراتی دارد و گاهی هم خاطرهگوییها فراتر از چند ماه اخیر رفته و سال 46 را به یاد میآورد که دیپلم ریاضیاش را گرفته بود و بعد راهی حوزه شد و سال بعد که به دانشکده الهیات دانشگاه تهران رفت و فرهنگ و تمدن اسلامی خواند. شریعتی از سوابقش در کمیته انقلاب هم میگوید و از تعقیب و گریز با منافقین در سال 60 ، بعد هم میرود به سال 68 و دورانی که معاون بشارتی، وزیر وقت کشور بود و همزمان در آزمون دکتری پذیرفته شد تا به این ترتیب فعالیت هایش را بیشتر در دانشگاه متمرکز کند.
مردی که میگوید 34سال سابقه کار مدیریتی دارد، حالا در اتاق کوچکی در مسجد قبا از دوران فراغت مدیریتیاش و سه کتابی که برای انتشار در دست تالیف دارد، سخن میگوید. او خود را سرباز نظام میداند و از عملکردش دفاع کرده و در برخی حوزهها به خود نمره عالی میدهد، هرچند کم نیستند کسانی که بیرون از این مسجد، نگاهی دیگر به دوره ریاست صدرالدین شریعتی بر دانشگاه علامه طباطبایی دارند.
اگر خاطرتان باشد، اولین قرارمان برای گفتوگو حدود یک ماه قبل بود؛ چرا آن روز با وجود قرار قبلی، صلاح ندانستید با ما گفتوگو کنید و امروز دعوت دوباره به مصاحبه را پذیرفتید؟
در آن مقطعی که قرار اول گذاشته شد، هنوز تکلیف وزارتخانه روشن نبود؛ بنابراین درست نبود من در حوزهای سخن بگویم که هنوز وزیر جدید علوم در آن مستقر نشده است. با این حال الان شرایط متفاوت است و وزیر مستقر شده؛ هرچند من با آقای وزیر چندان آشنا نیستم، اما میدانم ایشان عضو هیات علمی دانشگاه هستند و سابقه ریاست دانشگاه تهران را دارند و برنامههایی هم به مجلس دادهاند و از آنجا که وزارت علوم گسترده است و مهمترین وزارتخانه به شمار میرود، امیدوارم وزارتی که وظیفهاش هدایت شایسته نسل جوان است، بخوبی مدیریت شود.
یکی از مسائلی که شما طی مدیریت دانشگاهیتان زیاد از آن سخن گفتید و بر آن تکیه داشتید، موضوع اسلامی کردن دانشگاهها بود. میخواهم بدانم از دیدگاه شما اسلامی کردن دانشگاه یعنی چه؟
بحث اسلامی شدن دانشگاهها در شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوب شده است؛ اینکه استاد، مسلمان و فضای دانشگاهی هم اسلامی باشد. بنابراین باید به اینها توجه کرد. حالا عدهای اشکال میگیرند که من کلاس دخترها و پسرها را جدا کردم. البته دانشجویان و بویژه دانشجویان دختر از این امر استقبال کردند، اما بودند کسانی که موافق نبودند. با این حال خانوادهها دغدغههایشان کاهش یافت و تعداد مشروطی دانشجویان کم شد و دستاوردهای خوبی داشت.
اما همان زمان برخی میگفتند برخی برخوردها شایسته دانشجو نیست...
اصلا ما بحث تفکیک جنسیتی نداشتیم، موضوع ساماندهی کلاسها بود. اینکه مثلا یک کلاس 60 نفری را به دو کلاس 30 نفره تبدیل کنیم...
که استاد بتواند وقت بیشتری برای دانشجو بگذارد...
بله.
فقط همین؟
در بحث پوشش هم البته دقت شد. باید همه بدانیم دانشگاه، نمایشگاه مد نیست که هر مد جدیدی آمد بیاییم آن را در دانشگاه به نمایش بگذاریم. در غرب هم دانشجو و استادان با لباس خاصی به دانشگاه میروند. محیط دانشگاه با بیرون متفاوت است. قداست علم ایجاب میکند پوشش خاصی وجود داشته باشد. این مهم است. البته بعضی هم میگویند محیط بیرون بر پوشش دانشجویان اثر میگذارد، این قبول؛ اما دقت کنید دانشگاه الگوست. از طریق دانشگاه باید جامعه اصلاح شود، نه برعکس. بر همین اساس حرف ما این بود که دانشجویان فرهیخته هستند و باید هدایت شوند. آنها هدایتپذیرند و فقط تعداد کمی از آنان دانشگاه را به مرکز مد تبدیل میکنند که البته همین تعداد کم هم شایسته نیست.
همچنین براساس مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی، دانشگاههایی که میتوانند، باید دخترها و پسرها را از هم جدا کنند. در جاهایی هم که این کار مقدور نیست باید دخترها یکسوی کلاس بنشینند و پسرها سوی دیگر. یعنی چه که ما میآییم دختر و پسر را در سنین پایین در مهدکودک و دبستان از هم جدا میکنیم، اما بعد در دانشگاه و در اوج تمنیات، آنها را کنار هم مینشانیم؟ همانطور که گفتید، عدهای میگویند این در شأن دانشجو نیست، اما جامعه دینی، متدینین، شهدا و جانبازان رعایت شئونات را میخواهند.
رعایت هنجارهای جامعه که طبیعی است باید توجه شود، اما سطح مخالفتها بالاتر از اینها بود. میگفتند شما دانشگاه را پادگان کردهاید. درست است؟
برای اینکه بکوبند این را میگفتند. من البته پاسخشان را دادهام. این خیلی بدیهی و طبیعی است که اتاق دختر و پسر را حتی در منزل هم جدا میکنند. درست است که دانشگاه محل فرهیختگی است، اما ما مبانی مشخصی در شرع داریم. از مراجع هم فتوا داریم که دانشجویان دختر و پسر باید جدا شوند. خب با این فتواها چه باید کرد؟
گفتید برای کوبیدن شما با تفکیک جنسیتی کلاسها مخالفت میشد؛ یعنی هدف از انتقادها سیاسی بود، نه موضوع جداسازی؟
بله، کاملا سیاسی بود و هواداران فتنه ساماندهی میکردند؛ علتش هم این بود که به واسطه حضور من نتوانسته بودند در سال 88 برنامههای خود را در دانشگاه عملیاتی کنند. برای همین هر کاری که کردم، میگفتند غیرعلمی و پادگانی است و خلاصه یک سناریویی طرح میکردند. نمیتوانستند موفقیتها را ببینند از جمله اینکه هفت دانشکده جدید در دوره من تاسیس شده...
یعنی اعتراضها به عملکرد شما پیش از سال 88 وجود نداشت؟
اوج آن، سال 88 به بعد است. نمیخواهم اسم ببرم، اما خیلی از این معترضان از دادگاه حکم محرومیت داشتند. حتی در جریان فتنه بازداشت شده بودند. خب اینها با این شرایط چه بگویند؟ نمیتوانند بگویند تعداد مجلات در دوره من از چهار مجله به 36 عدد رسید. نمیتوانند بگویند تعداد دورههای دکتری از 17 دوره به 70 دوره رسید. پردیس خودگردان هم که راهاندازی شد گفتند وای، پول میگیرد و... که اینها همه تکلیف ما بود.
با وجود پیشرفتهایی که اشاره کردید در دوره مدیریت شما رقم خورده، به نظر میرسد وارد نشدن به برخی حوزهها میتوانست به پیشرفت دانشگاه کمک کند. این طور فکر نمیکنید؟
بله، برای حفظ منافع راحتتر این بود که سکوت کنم، اما وقتی تشخیص این بود که راه درست این است، چه باید کرد؟ وقتی میبینم به دلیل همنشینی، پسری 28 ضربه چاقو به دختری میزند... .
ماجرای پل مدیریت؟
بله، اینها را که میبینیم، چه کنیم؟ کسی از سکوت بدش نمیآید، اما نمیتوانم همه مسائل را بگویم. وقتی فتنهگرها امتحانها را به هم میزنند یا به دانشجویانی که برای راهپیمایی 9 دی رفته بودند نمره نمیدهند، به آنها توهین میکنند، میگویند خاک بر سرتان که رفتید، خب چه کنم؟ وقتی هم که سکوت نمیکنی، نمیآیند بگویند شریعتی املاک دانشگاه را سنددار کرد، میگویند شریعتی به درد پادگان میخورد.
البته میگویند منابعی که شما از آنها اطلاعاتتان را میگرفتید، واقعیتها را نمیگفتند. مثلا یک دانشجو به دلیل این که از فلان استاد خوشش نمیآمده یا نمره پایینی از او گرفته بوده، نقلقولهای ناصحیح میکرده؛ اظهارات چنین دانشجویی که نباید مبنا باشد. درست است؟
اصلا بحث اطلاعات دانشجو نیست. یک در هزار ممکن است گزارش دانشجو بوده باشد. بارها خودم با استادان صحبت و با آنها مراعات کردم... .
استادان مشکلات خودشان را میپذیرفتند؟
بله. گاهی حق دانشجو تضییع میشد. من از طریق دیگر معاونتها و استادان دیگر بررسی میکردم. خدا شاهد است دانشجویی میآمد میگفت استاد به فلان دلیل نمره من را نداده است. مثلا از برگه گرفته بود 8. من میدادم به استاد دیگری آن را بررسی کند. مثلا در بدترین حالت میشد 16. استادی که خیلی هم پشت سر من حرف میزند، پایاننامه دانشجویی را که درباره انرژی هستهای بود به دلیل نگرشهای خاص داده بود 14. شما میدانید نمره 14 در پایاننامه یعنی چه! خلاصه دانشجو گلایه داشت. به معاون دانشجویی گفتم یک استاد متخصص پیدا کنید و بدهید رساله را بخواند. این کار را کردند، او گفت کمترین نمره این پایاننامه 17 است. خب من باید چه میکردم؟ استاد دیگری سر کلاس به مقامهای عالی کشور جسارت میکند. دانشجویی اعتراض میکند و آخر ترم، نمره کم میگیرد. شما بگویید ریاست دانشگاه باید چه کند؟ ما مطابق جزوه استاد اصلی، برگه را به استادان دیگر دادیم تا نمره بدهند.
اجازه بدهید به برخی دیگر از نقدهایی که در رسانهها به شما شده اشاره کنم. گفتهاند فرزندان شما با استفاده از امتیاز حضور حضرتعالی در دانشگاه از بورسیه استفاده کردهاند. درست است؟
بچههای من زندگی خودشان را دارند. آنها درسخوان هستند و به موفقیتهای دانشگاهی رسیدهاند. این چه ربطی دارد به من؟ آنها از گزینشهای علمی، مصاحبهها و فیلترهای بررسی شرایط عمومی عبور کرده و در دانشگاهی برای بورسیه پذیرفته شدهاند. اگر بنا باشد بگوییم هر کسی در این کشور پیشرفت کرد به پدرش مربوط است، پس یک بخشنامه کلی صادر و اعلام کنند فرزندان مسئولان نباید دیگر درس بخوانند! حالا اگر من فرزندان خودم را در دانشگاهی که ریاستش را به عهده داشتم بورس میکردم، شاید شائبهای بود، اما آنها رفتهاند دانشگاهی دیگر... .
از دانشگاه علامه که ریاستش با شما بود صحبت کردید. اتفاقا درباره جذب برخی افراد در این دانشگاه هم حرف و حدیثهایی وجود دارد. مثلا میگویند بعضی افراد بدون بررسی صلاحیتهای علمی به عنوان هیات علمی معرفی شدهاند.
اصلا چنین چیزی امکان ندارد. روی این صد نفری که از آنها حرف میزنند کار علمی شده، دو سال صلاحیتهایشان بررسی شده و گزینش شدهاند. اینها همه معدلهای بالا دارند. خودتان میدانید در امتحان جامع دکتری، گرفتن نمره 18 یعنی چه. رهبر معظم انقلاب «ایمان» و «شایستگیهای علمی» را مبنای جذب استادان دانستهاند، ما هم براساس مجوزهای هیات جذب و وزیر علوم که اسنادش هم کاملا در اختیار آقایان است، اینها را معرفی کردهایم. این نبوده که این افراد از دوستان باشند، هرچند حکم این افراد به جز سی و چند نفر صادر نشد و در تعلیق قرار گرفتند.
واقعا شما این افراد را نمیشناختید؟
والله نه. حالا چون قسم خوردم، بگویم شاید دو یا سه نفر که قبلا دانشجوی من بودند، اینها را میشناختم، اما همه برگزیده علمی بودند، اما در حقشان ظلم شد. اسامی و حتی کد ملیشان را منتشر کردند. اینها جرم است. به من هر چه میخواهند بگویند، اما چرا به این نخبگان فشار میآورند؟ اینها میآمدند پیش من گریه میکردند... .
یعنی این برخوردها هم به نظر شما سیاسی بود؟
بله، همهاش تسویه حساب بود. حرفهای بیربط میزدند. میگفتند شما درختهای شمشاد را کوتاه کردهای که کسی پشت آن نرود. در حالی که من کلی درخت در این دانشگاه کاشتم. البته حیثیت نظام بالاتر از آن است که من بخواهم پاسخ بدهم به این ادعاها. در مدت هشت سال مدیریت من 28.5 میلیارد تومان صرفهجویی شد. از هزینههای جاری کم کردم و جلوی ریخت و پاشها را گرفتم. چون نگذاشتم بروند چند دست مبلمان بخرند و 30 میلیون تومان پول تغییر دکور اتاق ریاست کنند، گفتند پادگانی عمل میکند. من اقتصاد مقاومتی را در دانشگاه اجرا کردم و این برای برخی ناگوار بود، چون میخواستند هر کاری بکنند و کسی هم مانعشان نباشد. بعد میگویند فلانی کمیتهای است.
البته همه خوششان میآید ازشان تعریف شود، اما وقتی پای حرام وسط میآید، چه کنم؟ این که جلوی اتلاف منابع دانشگاه را بگیرم، واجب نیست؟ میگویند یک ده تومانی مال خودت باشد، ریزریز کنی حرام است، حالا چه برسد به بیتالمال.
پس چرا کنار گذاشته شدید؟
دستور بود با من برخورد شود. شب شهادت امامصادق(ع) حکم به برکناری من دادند. من بالای منبر بودم که فهمیدم.
این روزها در دوره فراغت از کار مدیریتی چه میکنید؟
سه کتاب دارم که در دست تالیف است. یکی کتاب خانواده در اسلام است که به مدت 20 سال، مطالبی را که در آن آمده تدریس کردهام... .
مربوط به سیاستهای جمعیتی است؟
نه، شاید مباحث جمعیتی را در رسالهای جداگانه کار کنم. کتاب دیگر روشهای تعلیم و تربیت در اسلام است و بعدی هم دیدگاه صاحبنظران اسلامی در تعلیم و تربیت. پنج، شش کلاس دکتری هم دارم در حوزه تخصصیام که تعلیم و تربیت اسلامی، انسانشناسی اسلامی، مدیریت اسلامی و مشاوره در اسلام است. 27 سال است عضو هیات علمی دانشگاه هستم. امروز و دیروز به دانشگاه نیامدهام. همه مسیر مدیریتی را هم در دانشگاه طی کردهام. رئیس دانشکده بودهام، معاونت دانشجویی دانشگاه را هم تجربه کردم و بعد هم به ریاست رسیدم. اکنون هم که دیدید اینجا در مسجد قبا نماز میخوانم و جلسات تفسیر قرآن دارم.
حوزه را بیشتر دوست دارید یا دانشگاه را؟
هم حوزه و هم دانشگاه را دوست دارم. به نظر من هر دوی اینها برای سلامت جامعه اهمیت دارد. هر کدام رسالتی دارد و نقشی در باروری جامعه ایفا میکند.
فکر میکنید اقدامات شما در دانشگاه علامه باعث وحدت بیشتر حوزه و دانشگاه شد یا جواب عکس داد؟
بله، به وحدت کمک شد... خیلی از طلاب دانشگاه عضو هیات علمی شدند. مجوز پژوهشکده در قم گرفتیم تا صاحبنظران حوزه و دانشگاه کنار هم بنشینند و بحثها را در سطوحی بالا پیگیری کنند. این کار خیلی به دانشجویان دوره دکتری کمک میکند.
کار پژوهشگاه الان دنبال میشود؟
البته دیگر اختیار دست من نیست. توصیههایی کردهام. به دکتر سلیمی هم پیغام دادم برنامهها را دنبال کنند.
دکتر سلیمی با شما مشورت میکند؟
بله، تا حدی... احوال ما را میپرسند... .
مثلا در بحث آسیبشناسی دانشگاه اگر بخواهید مشاوره بدهید، به چه نکاتی اشاره میکنید؟
من نگران دو آسیب هستم؛ یکی توقف رشد علمی و یکی هم جریانسازی سیاسی در دانشگاه... .
ارادهای برای مقابله با این آسیبها وجود دارد؟
امیدوارم باشد. در دیدار اخیر رهبر معظم انقلاب با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی که رئیسجمهور و وزرا هم حضور داشتند همین موضوعات مورد اشاره قرار گرفت و بحث شد.
گفته بودید حرفهایی دارید که اگر بیان کنید، استخوانها میترکد. نمیخواهید هنوز این حرفها را بزنید؟
نه. گفتن بعضی حرفها شرعا جایز نیست. به من البته زیاد فحش میدهند، اما من از جدم پیغمبر که بالاتر نیستم. به ایشان هم میگفتند دیوانه، ساحر، کذاب و... الان هم به من فحاشی میکنند، اما من خم به ابرو نمیآورم... .
قصد ندارید کتاب خاطراتتان را منتشر کنید؟
چرا، شاید کتاب خاطراتم را نوشتم... .
الان اگر بخواهید با منتقدانتان روبهرو شوید، به آنها چه میگویید؟
به آنها میگویم معتقد به قیامت هستم. طوری حرف بزنید که روز قیامت هم بتوانید جواب بدهید. جریانهای سیاسی میآیند و میروند، اما آنچه میماند حقیقت است. حقیقت است که انسانها را سیاه یا سفید چهره میکند.
نمیخواهید برای دور آینده، نامزد انتخابات مجلس بشوید؟
نه، من طلبه سادهای هستم. البته میگفتند قدر قدرت است شریعتی، اما من نوکر مردم هستم. به لباس و جایگاه دینیام عشق میورزم و همه درسهای دانشگاهیام را با آیات قرآن مستند میکنم.
نظر دانشجویان درباره اقدامات شما چیست؟ رابطهتان با آنها شکرآب نیست؟
بیایید به یکی از کلاسهایم و از نزدیک ببینید. دانشجو میآید با جان و دل سمینار میدهد. بعضی کلاسهایم دو ترم به طول میانجامد. دقت کنید فضای دانشجویی مرید و مرادی است، اما فضای مدیریتی قانونی و ضابطهمند است. من در مسجد و دانشگاه کاملا آرام و تسلیم مردم و دانشجو هستم، اما در مدیریت، قانون به من دستور میدهد که چه بکنم و چه نکنم. دستم باز نیست، مسئولیت دارم. بنابراین برخورد عاطفی من در دانشگاه در حوزه مدیریتی بروز و ظهور ندارد، چون خلاف قانون عمل کردن حرام است، اما در دانشگاه دانشجو به من بدترین حرف را هم بزند، نمیرنجم.
اگر بخواهید به مدیریت صدرالدین شریعتی برای هشت سال مدیریت بر دانشگاه علامه طباطبایی نمره بدهید، چه نمرهای خواهید داد؟
در بعضی بخشها به خودم نمره عالی میدهم، در برخی حوزهها هم متوسط.
دانشگاه نه ستاد جنگ احزاب است، نه حیاط خلوت استادان مشکلدار
حجتالاسلام صدرالدین شریعتی، هرچند بیشتر به دوران مدیریتش در دانشگاه علامه مشهور است، اما بیش از سه دهه سابقه حضور در دانشگاه را دارد. او چهرهای اصولگراست که اکنون از همان زاویه نگاه ویژه خودش نگران آینده مدیریت دانشگاه است و تلاش میکند در اولین هفتههای فعالیت وزیر جدید، برخی نکات را با رضا فرجی دانا در میان بگذارد.
آنچه در ادامه میآید، بخشی از گفتوگوی جامجم با رئیس پیشین دانشگاه علامه طباطبایی است که در آن شریعتی پیش از بیان پرسشهای روزنامه، برخی بحثهای کلان در حوزه فعالیتهای وزارت علوم را به بحث گذاشت و ورای برخی حواشی مدیریتی، به دغدغههای خود در عرصه آموزشی و علمی کشور پرداخت؛ گفتاری که شریعتی خود تاکید دارد بیشترین توجهش معطوف به آن است.
***
به نظر من وزیر جدید علوم باید علاوه بر انتصاب مدیران، شئونات مجموعههای دانشگاهی را ساماندهی کند. دستاورد وزارت علوم آدمسازی بوده و عزت و بزرگی کشور به دانشگاههای ما مرتبط است و این دانشگاهها هستند که بدنه کارشناسی کشور را تربیت میکنند. بنابراین دانشگاهها با چنین ظرفیتهایی همواره مورد طمع دشمنان بودهاست.
نکته مهم این که ما وابسته به شرق و غرب نیستیم. میخواهیم خودکفا باشیم. برای همین است که جهاد خودکفایی داریم. در چنین مسیری دانشگاهها و وزارت علوم که کلیددار دانشگاهها و ناظر و برنامهریز است، باید نقش اصلی را در جهتدهی به سوی خودکفایی علمی و استقلال ایفا کنند. ما میخواهیم از وابستگیها نجات پیدا کنیم. مهمترین وابستگی هم وابستگی علمی است. برای همین است که در مفهوم استقلال سیاسی، استقلال علمی مولفه بسیار مهمی است. پیش از انقلاب اسلامی، ما نمیتوانستیم بهطور مستقل یک دوره دکتری داشته باشیم. بیشتر اعزام دانشجو به خارج بود. اما الان خودمان میتوانیم. منظورم البته این نیست که اعزام به خارج نداشته باشیم، بلکه باید مراودات علمی و دیپلماسی علمی را در ارتباط با دیگر کشورها تقویت کنیم، اما مساله این است که به تعبیر رهبر معظم انقلاب، اکنون خودمان توانستهایم به شتاب علمی مورد نیاز دست یابیم که باید از این دستاورد مراقبت کرد.
به نظر من یکی از مشکلاتی که ما سالهاست با آن روبهرو هستیم، توقف برنامههای دولت قبل در دولت جدید است. این عیب است دولتی که میآید، برنامههای دولت قبل را متوقف کند و بگوید خودش طرحی تازه دارد. به نظر من دولتها باید طرحهای پیشین را مورد مطالعه علمی قرار دهند و آنچه بنیان علمی دارد نگه دارند و آنچه ندارد اصلاح کنند و به قول ما طلبهها به مرحله اکمل برسانند. باید توجه کرد برنامههای علمی مثل ساختوساز نیست، پیامدهای بلندمدت دارد و نباید بگذاریم رها شود.
نکته دیگر آن که وزارت علوم به استادان بها دهد. باید برای استادانی که هم در سطح علمی و هم شخصیتی (یعنی ایمان و اخلاق و اصول انسانی) در مرتبه بالایی هستند ارزش فوقالعادهای قائل شد. برعکس نباید دانشگاه برای افرادی که رکود علمی دارند یا شخصیت انسانی مناسبی ندارند به یک حیاط خلوت امن تبدیل شود.در حوزههای پژوهشی هم پژوهشهای ما باید هدفمند باشد. البته تعداد بالای پژوهش مهم است، اما مهمتر از آن جهتگیری آن متناسب با اهداف و نیازهاست. مثلا اگر دغدغه انطباق علوم انسانی با تعالیم اسلامی وجود دارد، خب باید روی آن سرمایهگذاری شود تا نظریههای مدرن بیرون آید. شما فقه و اصول ما را ببینید. از روز اول که چنین حجمی نبود. ممارست علما در طول زمان باعث رشد و توسعه آن شد. بنابراین در این حوزه نباید گفت این را قبول دارم یا ندارم، بلکه باید حوزه پژوهش براساس اهداف بلندمدت ساماندهی شود. مثلا در دوره کارشناسی روانشناسی، ما مطالب کلی از روانشناسی را ارائه دهیم و در کارشناسی ارشد تفکیک روانشناسی بالینی، صنعتی و... را وارد کنیم. خب اینگونه پژوهشها باید مورد استفاده قرار گیرد.
همچنین در دانشگاهها باید به مقوله تربیت و فرهنگ توجه کرد. این تصور نادرستی است که فکر کنیم تربیت فقط مختص مدارس است. اتفاقا این دانشگاه است که میتواند شخصیتی مسئولیتپذیر را برای دانشجو ایجاد کند. با وجود این اکنون موازیکاری فرهنگی زیادی در دانشگاهها وجود دارد. معاونت فرهنگی، نهاد رهبری، کانونها، بسیج، انجمن و... همه کار فرهنگی میکنند، اما روشن نیست چه نهادی مسئولیت نهایی را برعهده دارد. این ضعف را وزارت علوم باید برطرف کند تا بشود از ظرفیتها استفاده کرد.
نکته نهایی هم این است که دانشگاه نباید باشگاه احزاب شود. مصادره دانشگاه به نفع یک جریان سیاسی، رقابت علمی را کمرنگ میکند. در برههای از تاریخ که سالهای اول انقلاب بود، دانشگاه شد ستاد جنگ احزاب. چنین تجربهای نباید تکرار شود. هرچند دانشجو باید سیاسی باشد و باید برنامههای سیاسی در دانشگاه وجود داشته باشد، اما فحش و یقه گرفتن به شتاب علمی کشور ضربه میزند. بنابراین همانطور که رهبر معظم انقلاب خطاب به اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی فرمودند، باید دانشگاهها را از این آسیب دور نگاه داشت تا به این ترتیب روند رشد علمی کشور بیش از پیش شتاب گیرد.
شریعتی، علامه و تجربهای که پیشروست
نامهنگاری، شعار، تجمع، بیانیه، یادداشتنویسی و مصاحبه؛ اینها همه ابزارهای منتقدان صدرالدین شریعتی بوده طی هشت سال ریاست او بر دانشگاه علامه طباطبایی برای اثبات اشتباه بودن رفتارها، گفتارها و سیاستهایی که گفته میشود به تضییع حقوق برخی دانشجویان و استادان منتهی شده است. هرچند رئیس پیشین این دانشگاه در برابر منتقدان همواره از خود دفاع کرده و ریشه اصلی انتقادها را تسویه حساب سیاسی میداند.
منتقدان بر این باورند که شریعتی با ایجاد تغییراتی در دانشگاه علامه نظارتها را افزایش داده و با تفکیک بعضی از رشتهها، مقدمات تضعیف آنها را فراهم کرده است. آنها با انتشار اسنادی نشان میدهند در دوره مدیریت صدرالدین شریعتی، بسیاری از استادان باسابقه دانشگاه علامه بازنشسته شده و افرادی بدون صلاحیتهای علمی لازم جذب هیات علمی شدهاند.
برخی رسانهها از تعدادی نماینده مجلس و اقوام برخی چهرههای سیاسی بهعنوان کسانی نام میبرند که در این دوره وارد هیات علمی دانشگاه شدهاند. شکایت از دانشجویان و بازداشت آنها در کنار حرف و حدیثها درباره بورسیه شدن فرزندان رئیس پیشین دانشگاه علامه، از دیگر نقدهای مرتبط با دوره مدیریت شریعتی است.
جداسازی جنسیتی کلاسهای دانشگاه علامه از یکسو و از سوی دیگر برخورد با دانشجویان به دلیل پوششی که داشتند و تغییر ظرفیت برخی رشتهها از لحاظ تناسب جنسیتی در جریان کنکور سراسری هم صدای خیلیها را درآورد. تمامی این شرایط باعث شد تا حتی بسیج دانشجویی این دانشگاه هم نسبت به شیوه مدیریت صدرالدین شریعتی بر دانشگاه اعتراض کند. همه اینها سبب شد تا برای تغییر وی عملا کمپینی به وجود آید. این درخواستها با روی کار آمدن دولت جدید و سرانجام کنار گذاشتن شریعتی به واقعیت رسید، اما صدرالدین شریعتی در مقام دفاع از خود برآمد.
او پیکان نقد را به سمت اصلاحطلبان و رقبای سیاسی نشانه رفت، اما شیوه مدیریتش سبب اعتراض برخی چهرههای دانشگاهی اصولگرا نیز شده بود، از جمله دکتر حمیدرضا آیتاللهی، رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و از استادان فلسفه دانشگاه بود.
برکناری شریعتی باعث شد تا دهها مدرس دانشگاه در نامهای به سرپرست وقت وزارت علوم از این اقدام قدردانی کنند؛ هرچند برخی نمایندگان مجلس عزل او را در راستای حذف مخالفان دولت ارزیابی کردند. با این همه، جایگزین شریعتی پس از استقرار در دانشگاه علامه بخشی از انتقادات به مدیریت قبلی این دانشگاه را تائید کرد و برای مثال گفت که «بیش از 40 نفر مربی برخلاف مجوز موجود در زمان وزارت دکتر دانشجو در دانشگاه علامه جذب شدهاند.»
پرونده مدیریت پیشین دانشگاه علامه اکنون درحالی بسته شده است که هنوز، هم منتقدان و هم مدافعان صدرالدین شریعتی میگویند که ناگفتههایی از طرف مقابل دارند.
با این وجود بهنظر میرسد حواشی ایجاد شده در دانشگاه به دنبال مدیریت هشت ساله او، تجربهای برای مدیران آینده است که چگونه با نهاد علم مواجه شده و بستر لازم را برای فعالیتهای علمی بهوجود آورند.
مصطفی انتظاری هروی / گروه سیاسی
بازگشت ترامپ به کاخ سفید چه تاثیری بر سیاستهای آمریکا در قبال ایران دارد؟
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رضا جباری: درگفتوگو با «جام جم»:
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم: