روزنامه خندان

باران اسیدی عامل اصلی بود...نبود

طنز در روزنامه های کشور کم پیدا می شود و این یعنی روزنامه ها کم لبخند می‌زنند و آنها که روزنامه می‌خوانند هم به تبعیت از رسانه محبوب شان کمتر می خندند. حکمت ستون روزنامه خندان، در این است که طنز همه روزنامه های کشور را جمع کنیم و در جام جم آنلاین برسانیم به دست تان تا هر صبح، دستکم در اینترنت گردی روزانه، لبخندی روی لب تان بنشیند.
کد خبر: ۶۱۷۷۳۸
باران اسیدی عامل اصلی بود...نبود

کیهان: قدیم ندیم‌ها

گفت: نشریه آمریکایی «هافینگتون‌پست» نوشته است «آمریکا باید بپذیرد که قدرت گذشته خود را از دست داده است.»

گفتم: چند ماه قبل، روزنامه نیویورک‌تایمز هم نوشته بود «اوباما نباید ایران را تهدید به حمله نظامی کند، امروزه آمریکا به اندازه یک بند انگشت هم توان ورود به یک جنگ دیگر را ندارد.»
گفت: ولی آمریکا هنوز هم تصور می‌کند که مانند گذشته قدرتمند است.

گفتم: به شخصی که بدجوری پیر و فرتوت شده و از کار افتاده بود، ولی هنوز هم رجز می‌خواند و برای این و آن خط و نشان می‌کشید، گفتند؛ برو جلوی آینه و یک نگاه به خودت بینداز تا دیگر اینهمه رجز نخوانی! و یارو بعد از مشاهده حال زار و نزار خود در آینه، گفت؛ آینه هم، آینه‌های قدیم!

تهران امروز: شاهان خودپسند و شاعران دروغگو

خودستایی و خودنمایی با آنکه چیز خوشایندی نیست اما پادشاهان و امیران این کارها را خوشایند می‌دانستند واطرافیان خود را عادت داده بودند که در این کار به آنها کمک کنند.

یعنی وقتی پادشاه از خودش تعریف می‌کرد، باید اطرافیان روی آتش خودستایی او هیزم و نفت می‌ریختند و بادش می‌زدند تا شعله ور بشود. شاعران درباری هم وظیفه داشتند که همان پرت و پلاهای شاه و اطرافیانش را یک کلاغ، چهل کلاغ کنند، و با وزن و قافیه وتشبیه و استعاره، بزک و دوزک کنند و به خورد خلایق بدهند.

پادشاهان و امیران خیال می‌کردند آن دروغ‌هایی که اطرافیان می‌گویند و شاعران می‌سرایند لابد واقعیت است یعنی کم‌کم باورشان می‌شد که آنها واقعا سلطان آسمان و زمین هستند و ماه و خورشید و ستارگان و حتی گردش آسمان به فرمان آنهاست.

حتی از آن خنده‌دارتر و ابلهانه‌تر اینکه دعاهای دروغین شاعران را درباره جاودانگی عمر و سلطنت خود باور می‌کردند، مثلا وقتی انوری شاعر می‌سرود:

تو را عطیه عمری چنان که هیلاجش

کند کبیسه سالش عطای کبرا را

ستاره‌شناسان و ریاضی‌دانان دربار برای شاه حساب می‌کردند که این مقدار که شاعر گفته است، می‌شود به عبارتی صدو‌هفتاد وپنج هزار و دویست سال، بعد آن شاه نادان خیلی خوش به حالش می‌شد و کیف می‌کرد و در بستر شاهانه‌اش خر غلت می‌زد چون خیال می‌کرد که حالا حالاها هست و می‌تواند سلطنت کند و عدالت بگسترد و شاعربپرورد یکی از یکی چاپلوس‌تر و خالی‌بندتر! و سراینده* بیت‌هایی از این قبیل:

چون جهان از دولت طغرل تکین دارد نظام

تا جهان باقی ست بادا دولت طغرل تکین

مدت طغرل تکین چندان که دوران سپهر

وام خواهد روزگار از دولت طغرل تکین

یعنی به عبارت خودمان دوران حکومت آن طغرل تکین موردنظر شاعر که معلوم نیست چه ظالمی بوده است،آنقدر طولانی بشود که آسمان بیاید و از او زمان قرض بگیرد!

به خاطر همین دروغ‌های شاخدار و خوشایند امیران است که شاعران اجازه داشتند که به خودستایی بپردازند و مشابه همان لاف و گزاف‌ها را درباره خودشان و شعرشان به هم ببافند.

یعنی هر چقدر که توی دربار پادشاه تحقیر می‌شدند و خود را خاک پای سلطان و حتی خاک پای سگ سلطان می‌نامیدند به جای آن می‌توانستند در برابر مردم و شاعران دیگر به خودشان لقب‌هایی بدهند به این بزرگی! یکی از یکی خوشگل‌تر و البته پوشالی‌تر!

با این حال آن شاعران بینوا دلشان به همین لقب‌های تو خالی و ادعاهای پوشالی خوش بود و بنابراین دیگر هر روز ناگزیر نبودند که از خودشان ادایی در بیاورند تا توجه دیگران را جلب کنند، مجبور نبودند که هر هفته و هر ماه هی نظریه و تئوری ادبی بسازند و هی تحول زیربنایی در شعر ایجاد کنند تا اسم‌شان مطرح باشد.

مجبور نمی‌شدند که دهه بازی و جریان‌سازی کنند، سخنرانی و مصاحبه به هم ببافند تا اسم شان سر زبان‌ها بیفتد و کتاب‌شان به چاپ چندم برسد.

شعبده بازی‌های مربوط به چاپ چندم کتاب و فوت و فن آن را در یادداشت بعدی می‌نویسم.

* قابل‌توجه ویراستاران گرامی! این کلمه (سراینده) به معنای کسی است که شعر می‌سراید و از مصدر سرودن است همانطور که در نوشته قبلی در جمله (هجو بسراید) فعل جمله از همین مصدر بود که با عنایت ویراستاری تبدیل شده بود به (هجو به سراید!)

شرق: همه ممنون‌القلم هستیم

وزیر ارشاد گفته «ممنوع‌القلم» نداریم. داریم وزیر جان. ممنوع‌القلم نداریم ولی مدت‌هاست نوشتن شبیه مسابقه شنا با مانع است. ربطی به شناگری ندارد عزیزم، الان شیر آب را تا آخر هم که باز کنی، شناگر قابلی از توش درنمی‌آید با این همه مانع، حالا شاید چندنفر «ابوعطا» بخوانند که بحث دیگری است و نوش‌جان‌شان. فردوسی هم بود الان داشت شعر درباره «باران پاییز» و «موی یار» می‌گفت و توی «فیس‌بوک» منتشر می‌کرد. صادق هدایت بود الان داشت «استاتوس» می‌گذاشت تا سرش گرم شود. ایرج‌میرزا و عبید زاکانی بودند الان داشتند با شماره ناشناس «پیامک» می‌فرستادند که بلکه خلق بخندند.

راست می‌گویی ممنوع‌القلم نداریم، یک نویسنده داریم به اسم صریح‌القلم، شما از فردا باافتخار بگو «صریح‌القلم» داریم، حرف ناراست هم نزدی، ولی وقتی می‌گویی ممنوع‌القلم نداریم آدم می‌رود توی فکر که این وزیر یعنی تا حالا کتابفروشی نرفته و روزنامه ورق‌نزده توی این سال‌ها؟ وزیر جان، اسم نویسندگانی را که دیگر نمی‌بینی تا حالا فکر نکردی چه شدند و کجا رفتند؟ رفتند مناطق استوایی دوران بازنشستگی را سپری ‌کنند؟ نه عزیز جان، مگر کشتی است که بعد از شش‌سال، چهار طرف تشک را ببوسند بروند کنار؟ نه خیر. از شش جهتش راه ببستند، طرف هم دیده جایی برای بوسیدن نیست، قلم را بوسیده گذاشته کنار و خانه‌نشین شده و زمین‌گیر.

انواع چی‌چی‌القلم

بعضی‌ها هم معلوم‌القلم بودند معلوم‌الحال شدند و الان ممنوع‌القلم نیستند اما دارند آه می‌کشند و سرشان را می‌خارانند. نویسندگانی هم بودند که گفتند اینها ضدحال هستند.
آنها هم الان ممنوع‌القلم نیستند مفقود‌القلم هستند.

بودند کسانی هم که تحت هر شرایطی کارشان را کردند. این عزیزان مخلوط‌القلم هستند.

نویسندگانی هم هستند که قلم‌شان فقط در رثای مدیران می‌چرخد تا از توش یک سکه‌ای، چیزی دربیاید، طوری که توی مدیریت و دولت حل شده‌اند. این دلاوران محلول‌القلم هستند.

کسانی هم هستند که نویسنده نیستند منتها آشنا دارند و به شغل مدیریت نویسندگی نصب می‌شوند. این اساتید منصوب‌القلم و منسوب‌القلم هستند.

وزیر ارشاد گفته «ممنوع‌القلم» نداریم. نداریم. مثلا ما خودمان ممنون‌القلم هستیم. یعنی همین که هنوز می‌توانیم بنویسیم، روزی هزار بار خدا را شکر می‌کنیم و ممنون هستیم. خیلی ممنونم، کجا را باید ببوسم؟

سیاست روز:باران اسیدی عامل اصلی بود...نبود

سرپرست دادگاه کیفری تهران: متهمان پرونده ایران «دوباره» محاکمه می شوند.

جمله بالا یادآور کدام شعرشیرین فارسی است؟
الف) باز «دوباره» صبح شد / من هنوز بیدارم / کاش می خوابیدم / تو رو خواب می دیدم
ب) «دوباره» می سازمت وطن اگر چه با خشت جان خویش / ستون به سقف تو می زنم اگر چه با استخوان خویش
ج) از گل و شعر و ستاره / به تو می رسم «دوباره»
د) اینروزا از اون روزا / غرور من بیشتره / صد دفعه بخشیدمت / این دفعه آخره

هم اکنون کشور به لحاظ اقتصادی در سخت‌ترین و حادترین شرایط طی چندین سال اخیر قرار گرفته است.
جمله فوق از کیست و در چه راستایی بیان شده است؟
الف) یکی از سران فتنه در راستای براندازی نرم
ب) یکی از اعضای جریان انحرافی در راستای تشویش افکار عمومی
ج) یکی از عوامل وابسته به امپریالیسم در راستای سیاه نمایی
د) برادر طیب نیا – وزیر اقتصاد – در راستای خودزنی

جمله حکیمانه زیر از کدام یک از «جواد»‌های زیر است؟
ماشین پنجر را که ته دره نمی‌اندازند.
الف) جواد خیابانی
ب) جواد نکونام
ج) جواد هاشمی
د) جواد شمقدری

مدیر کل محیط زیست خوزستان: به دلیل بی سابقه بودن مراجعات مکرر مردم پس از بارندگی و وجود میزان بالای نیترات و سولفات در آب باران، احتمال دادیم که عامل اصلی این اتفاق باران اسیدی باشد اما بعدا چند عامل دیگر مطرح شد.

به نظر شما منظور از «عامل» دیگر در بیماری شهروندان اهوازی کدام یک از گزینه های زیر است؟
الف) وقوع سونامی در شرق اندونزی
ب) ازدواج یک پیرمرد هشتاد و سه ساله در اتیوپی
ج) برکناری سفیر میانمار در گینه بیسائو
د) خطای انسانی خلبان هواپیمای توپولف خط باکو - تفلیس

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها