روزنامه خندان

دکتر شما هم؟

روزنامه خندان

ترانه پاپ عرفانی

طنز در روزنامه های کشور کم پیدا می شود و این یعنی روزنامه ها کم لبخند می‌زنند و آنها که روزنامه می‌خوانند هم به تبعیت از رسانه محبوب شان کمتر می خندند. حکمت ستون روزنامه خندان، در این است که طنز همه روزنامه های کشور را جمع کنیم و در جام جم آنلاین برسانیم به دست تان تا هر صبح، دستکم در اینترنت گردی روزانه، لبخندی روی لب تان بنشیند.
کد خبر: ۶۱۰۲۰۲
ترانه پاپ عرفانی

سیاست روز: وقتی وارد شدم...

وزیراسبق نفت: وقتی وارد وزارت نفت شدم دیدم با کاهش تکلیفی ۳۰۰ هزار بشکه نفت در روز مواجه هستیم.

ننجون: ای بابا! شما که مدیر استراتژیک و ژئوپلتیک و لجستیکی هستید دلیل این "کاهش تکلیفی" را سوال نکردید؟

وزیر اسبق: علت را از مدیرعامل وقت شرکت ملی نفت جویا شدم، گفت: نمی‌توانیم نفت را بفروشیم. این استدلال را قبول نکردم و گفتم که باید تلاش کنیم فروش نفت را افزایش دهیم.

ننجون: احسن به شما! من هم که ننجون عوامی بیش نیستم این استدلال چوبین را قبول نمی کنم چه برسد به شما که مدیر استراتژیک و ژئوپلتیک و ... هستید.

وزیر اسبق: در آن زمان تحریم‌ها مثل الآن جدی نبود.

ننجون: ببخشید اگر جدی نبود به جای تحریم ها چی چی را دور می زدید؟!

وزیر اسبق: حدود ۱۰ جلسه برای موضوع سوآپ برگزار شد و در همه این جلسات می‌پرسیدم که چه‌ کسی این قرارداد سوآپ را امضا کرده، اما در نهایت مسبب این کار مشخص نشد.

ننجون: به این می گویند مدیریت قاطع و استراتژیک و ژئوپلتیک و لجستیک که بعد از ۱۰ جلسه حتی یک نفر هم گردن نمی گیرد چه کسی قراردادسوآپ را امضا کرده!

وزیر اسبق: این مسئله بسیار شفاف بود و به‌خاطر همین گردن نمی‌گرفتند.

ننجون: همه چیز شفاف بود و کسی گردن نگرفت.حالا ببین اگر شفاف نبود چه کارها که نمی کردند.

وزیر اسبق: بعضی‌ها برخی مطالب را طوری مطرح می‌کنند که گویا در زمان وزارت من کاری انجام نشده است.

ننجون: به این حرفهای یاوه و بی مورد توجه نکنید برادر! خودم حاضرم شهادت بدهم که لااقل در زمان شما ۱۰ بار جلسه برگزار شده تا معلوم شود چه کسی قرارداد سوآپ را امضا کرده اما سران فتنه و عوامل جریان انحرافی اجازه ندادند مقصر مشخص شود.

وزیر اسبق: شبکه‌های گازرسانی امروز و دوره اصلاحات اصلاً قابل مقایسه نیست.

ننجون: خوانندگان فهیم سیاست روز!ما عجالتا از هر گونه طنزنویسی در خصوص "گاز" ، "گازرسانی"، "گازگرفتگی"، "گاز گاز" و همچنین "دوره اصلاحات"منع قانونی شده ایم. فلذا این تک مضراب آخری را خودتان بزنید. البته یک جور ملایمی بزنید که بوق های استکباری سوء استفاده نکنند.

شرق : نمی‌کُشدِتون که

«گاز اشک‌آور غیرکشنده است و به‌طور متناسب توسط پلیس و با تبعیت از قانون و استانداردها و معیارهای بین‌المللی مورد استفاده قرار می‌گیرد. همچنین پلیس کمتر از آن چیزی که به‌صورت قانونی اجازه دارد، از زور استفاده می‌کند.»

این بیانیه را دولت بحرین منتشر کرده. دمشان هم گرم. باز همین که استفاده از گاز اشک‌آور را تکذیب نکردند جای تشکر و قدردانی دارد.

غیرکشنده: با توجه به بیانیه بالا، نتیجه می‌گیریم: 1- وقتی گاز اشک‌آور می‌زنند قصد ندارند آدم را بکشند.

2- حتما قصد دارند خنده‌مان را دربیاورند، چون آدم تا سرحد مرگ سرفه می‌کند و اشکش درمی‌آید.

دیالوگ یک: - داداش اشکم دراومد... دیگه نزن... مُردم مُردم... نفسم بالا نمیاد... نزن جان مادرت...

- چی میگی؟ گاز اشک‌آور که غیرکشنده است. بعدش هم اگه مردی چطوری‌ داری حرف می‌زنی؟ فریب مامور دولت؟‌ ای کلک.

دیالوگ دو:- چیه؟ چرا غر می‌زنید؟ چرا سوسول‌بازی درمیارید؟ گاز اشک‌آوره دیگه... نمی‌کشدتون که.

متناسب: - عذر می‌خوام آقای پلیس، من آدم قانونمداری هستم. اگه امکان داره سهمیه امروز گاز اشک‌آور بنده‌ رو البته «به‌طور متناسب و با تبعیت از قانون و استانداردها و معیارهای بین‌المللی» نسبت به بنده مورد استفاده قرار دهید. دستتون هم درد نکنه.

دیالوگ 1: بلندگوی پلیس: سریع متفرق شوید وگرنه «به‌طور متناسب و با تبعیت از قانون و استانداردها و معیارهای بین‌المللی» گاز اشک‌آور تقدیم حضورتون می‌شود.

دیالوگ 2: - اوخ اوخ... گلوم سوخت... نفسم بالا نمیاد... آقای پلیس این تناسب رو چطوری رعایت می‌کنی؟

- نسبت معکوس می‌گیرم فرزندم.

کیهان: اتوبوس(گفت و شنود)

گفت: در جلسه علنی دیروز مجلس در حالی که وزرای پیشنهادی و یا نمایندگان موافق و مخالف سخنرانی می‌کردند، بسیاری از نمایندگان مشغول صحبت کردن با یکدیگر بودند.

گفتم: شاید از قبل می‌دانستند که سخنرانان می‌خواهند چه چیزی بگویند!

گفت: مرد حسابی! از کجا می‌دانستند؟! باید به حرف‌ها دقت می‌کردند تا برای رای دادن اطلاع کافی داشته باشند، ولی انگار‌نه‌انگار که سخنران برای آنها حرف می‌زند.

گفتم: چه عرض کنم؟! نیمه شب بود و اتوبوس در جاده حرکت می‌کرد. یکی از مسافران وقتی دید بیشتر مسافرها خوابیده‌اند، پیش راننده رفت و گفت: داداش! همه خوابیده‌اند، تو برای کی اینجور با دقت داری رانندگی می‌کنی؟!

قدس: مش غضنفر و سوانح رانندگی

سین. ترش - هفته پیش یَکروز تو خِنه بیکار بودُمُ هَموجور عینِ ماقوت وِل رِفته بودُم کفِ زِمینُ از بیکاری جونُم رِ مُخواروندُم.

یَکساعتی که گذشتُ حوصِلَم سر رَفت، بِرِیِهَمی گفتُم بیام بعدِ یَک عمری مویَم عین ای آدِمایِ باکِلاسُ بافرهنگ، روزنامه رِ واز کُنُمُ خِبراش رِ بُخوانُم. هَم صَفه قدسِ ویجه خراسونِش رِ واز کِردُم ناسَن دِلُم رِخت پایین، بِرِیکه هَم هَرجاش رِ که نِگا کِردُم عَسکِ نامَقبولِ یَک تِصادف بودُ روشَم نیویشته بودِگ که چَننِفر تو تِصادفه کشته رِفتن. بالا صَفه نیویشته بود 23نفر تو تِصادفِ 3تا ماشین کشته یُ مجروح رِفتن. یَکوَرِ دِگَش نیویشته بود مرگ دلخراش رارَنده وانت سِب زِمینی تو تِصادف 4تا ماشین باهَمدِگه. واز اووَرِ دِگَش نیویشته بود انحراف بچپ پیکانُ تِصادفِش با تِلِیری 2نِفر رِ کُشت. پایین صفه یَم نیویشته بود مرگ نَنه یُ بِچَّش تو تِصادفِ وانتِ گُرجه فرنگی. خُلِصه صَفه رِ قِلِفتی خِبر تِصادفاتُ کشتُ کشتارایی که تو تِصادفات مِره پُر کِرده بود.

حالا مو یِ مَش غضنفر موندُم واقِعَنی بَضیا رِ اَجَل مُدُوُنه یا خودِشا بِرِیِ مُردنُ دیدنِ عزراییل ایقذَر عجله دِرَن که وَختی مِنشینَن پشتِ فرمونِ ماشینِشا، دِگه نه به نَنه باباشا فِکِر مُکُنَن، نه به بِچّه یُ عیالِشا فِکِر مُکُنَن، نه به خودِشایُ زندِگانیشا فِکِر مُکُنَنُ نه به جونِ باقیه آدِما؛ فِقط پاشایِ مُگذارَن رو گازُ هَموجور مِرَنُ مِرَن تا مرگ نِگَرِشا بِدِره.
تهران امروز : ترانه پاپ عرفانی
من نه منم، نه من منم، من که منم کم از منم
من نه کمم، کم است من، تحفه منم گفته ننه‌م
گوهر یک دانه منم، تاسم و شش خانه منم
ناطق پر چانه منم، فاقد معنا سخنم
ای که ز فرط لاغری پوست بر استخوان شدی
بنگر من ز پرخوری بیشتر از چهل منم
آی جوان نابغه! صاحب علم و سابقه
رو که در این مسابقه، من به تو سور می زنم
مفلس و آس و پاس تو، هم نفس خواص من
راس سه پست خاص من، یک نفر اما سه تنم
سه شعله سه چراغ من سه خانه و سه باغ من
سه هفته در فراغ من، سه نقطه با سه تا صنم
گر چه برادر توام، من سه برابر توام
سه دفتر و سه پست من، سه روح در یک بدنم
غر بزن اعتراض کن، دهان به شکوه باز کن
تا من مشت محکمی توی دهانت بزنم
رئیس ارزشی شدم، مدیر ورزشی شدم
توپ خرید و توپ شد وضع برادر زنم
توپ شدم پریده‌ام، من به چمن رسیده‌ا م
توپ منم، چمن منم، من چه منم؟ من چمنم
جنگل و دریا و زمین، لقمه به لقمه صرف شد
گشته گشاده در پی لقمه بعدی دهنم
گاه در اوج آسمان، گاه به زیر پای تان
یک شبه برج می‌زنم، یک تنه چاه می‌کنم
گر چه هزار تکه‌ام، در همه حال یکه‌ام
نرخ دلار و سکه‌ام، نرخ گذار مسکنم
هوا گرفت و زرد شد، غبار و ریزگرد شد
پر شد سینه من از ذره خاک وطنم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها