پیام کلی اوباما این بود که دیگر زمان آن فرارسیده که جنگ جورج بوش علیه تروریسم جهانی به پایان برسد.
ممکن است رئیسجمهور آمریکا این استدلال را مطرح کند که حمله به مرکز خرید وست گیت در نایروبی توسط گروه الشباب از گروههای وابسته به القاعده نیز مشابه پیشبینیهای وی بوده است. حملهای که مرگبار و شوکآور بود و از مرزهای این کشور نیز فاصله بسیاری داشت.
با این حال، این حقیقت ناخوشایند وجود دارد که در 18ماه گذشته و بهرغم شکستها و تلفاتی که القاعده با آن مواجه شده، این گروه بازگشتی غیرمنتظره داشته است. این شبکه تروریستی هماکنون در مناطق بیشتری حضور دارد و بیش از هر زمانی در 25 سال گذشته توانسته نیرو جذب کند.
احیای مجدد
دو سال پیش شرایط متفاوت بود. حتی پیش از کشته شدن اسامه بنلادن در سال 2011، رهبران القاعده در تنگنا و فشار شدیدی قرار داشتند و حملات هواپیماهای بدون سرنشین آنها را مستاصل کرده و موجب دشواری و پرهزینه شدن برقراری ارتباط میان رهبران القاعده و اعضای آن شده بود.
حتی «القاعده در شبه جزیره عرب» که از گروههای اصلی حملهکننده به منافع غرب است، به دلیل حملات این هواپیماها و همچنین عملیات دولت یمن بشدت ضعیف شده بود.
گروه الشباب در سومالی نیز با همین فشار مواجه بود، چراکه نیروهای اتحادیه آفریقا این گروه را از بسیاری از شهرهای مهم بیرون رانده بود. مهمتر از همه آنکه بهار عربی نیز این ادعای القاعده که رژیمهای فاسد مورد حمایت غرب را تنها با خشونت میتوان سرنگون کرد، به طور کامل ناموجه ساخته بود.
تمام این پیشرفتها هماکنون با ابهام و تردید جدی روبهرو شدهاند. هماکنون گروه الشباب بیش از هر زمان دیگری موفق به جذب جنگجویان خارجی میشود.
همچنین ترس از اقدامهای تروریستی «القاعده در شبه جزیره عرب» موجب بسته شدن 19 سفارت آمریکا در سراسر منطقه و اعلام وضع هشدار در اوایل ماه آگوست شد.
در عین حال، با توجه به خروج نیروهای خارجی از افغانستان پس از سال 2014، هسته اصلی گروه القاعده در حال بازگشت به مناطق خالی از سکنه شرق این کشور است.
تحولات صورت گرفته در چند ماه اخیر در مصر نیز فضای مناسب و بیسابقهای در اختیار گروه القاعده قرار داده است.
کودتای انجام شده بر ضد دولت اسلامی میانهرو در مصر به احیای مجدد قدرت ایدئولوژیک القاعده کمک فراوانی کرده است.
هماکنون تسلیحات بیشماری از لیبی به دیگر کشورهای منطقه سرازیر شده و جنگ داخلی در سوریه موجب بازگشت و قدرت گرفتن مجدد القاعده عراق شده است.
القاعده عراق که هماکنون به «دولت اسلامی عراق و شام» تغییر نام داده، از خشنترین و بیرحمترین زیرشاخههای القاعده است.
تلاش برای سرنگون ساختن دولت سوریه نیز همانند آهنربایی است که هزاران جنگجو را از کشورهای اسلامی و همچنین کشورهای اروپایی و شمال آمریکا به سوی این کشور جذب میکند.
هماکنون برخی گروههای جهادی را که به لحاظ ساختاری و امکانات از شرایط مطلوبی برخوردار هستند، جایگزین ارتش آزاد سوریه کرده است.
برآورد دستگاههای جاسوسی کشورهای غربی نشان میدهد که این گروهها هماکنون 80 درصد نیروهای مبارز در سوریه علیه دولت بشار اسد را تشکیل میدهند حتی اگر این گروهها نتوانند مناطق بیشتری را از آنچه هماکنون در اختیار دارند به دست آورند، باز هم ممکن است کنترل مناطقی را در دست بگیرند که در مجاورت مرزهای مشترک با عراق قرار دارد. القاعده در عراق طی ماه گذشته حدود هزار غیرنظامی را کشته است.
چشمانداز تاریک
اما در این میان این پرسش مطرح میشود که انفعال و اشتباههای دولتهای غربی چه میزان در بازگشت و قدرتگیری مجدد القاعده اثرگذار بوده است؟ باراک اوباما برای فرار از عراق بسیار مشتاق بود. وی هماکنون در حال ارتکاب همان اشتباه، اما اینبار در افغانستان است.
آمریکا برای از بین بردن گروههای وابسته به القاعده اتکای فراوانی به هواپیماهای بدون سرنشین خود داشته است.
لئون پانهتا، وزیر دفاع پیشین آمریکا بهطور بسیار ناشیانهای و تنها با کشتن ده تا بیست رهبر القاعده در پاکستان، یمن و سومالی از شکست القاعده صحبت به میان آورد.
پرسش مهم دیگر این است که بازگشت مجدد القاعده تا چه میزان میتواند برای منافع غرب تهدید جدی تلقی شود؟ این تصور که گروههای جهادی علاقهمند جنگهای محلی هستند، امری کاملا اشتباه است. برخی از جنگجویان خارجی در سوریه کشته خواهند شد.
برخی نیز از بازگشت به زندگی عادی خود در اروپا و آمریکا خوشحال خواهند شد و رضایت خواهند داشت اما بخش مهمی از این جنگجویان نیز با تجربه و مهارت به دست آمده در سوریه به کشورهای خود بازخواهند گشت و در اولین فرصت ممکن از تمام داشتههای خود استفاده خواهند کرد.
سوال پایانی نیز این است که آیا میتوان باز هم به مهار این گروه پرداخت یا نه؟ جواب مثبت است. زمانی که بوش موضوع جنگ با تروریسم را مطرح کرد، خواستار حذف رژیمهای حامی تروریسم بود، اما امروز، هدف اصلی باید حمایت از دولتهای ضعیف در عراق، لیبی، سومالی، یمن، نیجر و مالی باشد، کشورهایی که در حال مبارزه با القاعده هستند. همچنین نیجریه و کنیا نیز نیازمند کمک هستند البته این کمکها باید در قالب آموزش نیروهای امنیتی محلی و نوسازی اقتصادی این کشورها باشد.
خطر مهم بازگشت مجدد القاعده و اشاعه ایدئولوژی این گروه است؛ چراکه این ایدئولوژی به دلیل شکست برخی انقلابهای عربی بیش از پیش تقویت شده است.
هماکنون پول کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس موجب تقویت این گروهها و وخیم شدن شرایط شده است. غرب باید فشار بیشتری به این کشورها بیاورد تا آنها کمکهای مالی خود به گروه القاعده را متوقف کنند.
منبع:اکونومیست
مترجم: علیرضا ثمودی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد