سفیر ایران در تاجیکستان:

مولانا اولین سفیر صلح در جهان است

سفیر جمهوری اسلامی ایران در تاجیکستان در همایش بزرگداشت مولانا جلال الدین محمد بلخی گفت: می‌توان مولانا را نخستین سفیر صلح جهان دانست که همه مردم را فارغ از زبان و رنگ و قوم و نژاد به همدلی دعوت می‌کند.
کد خبر: ۶۰۲۴۸۴
مولانا اولین سفیر صلح در جهان است

همایش بزرگداشت عارف و شاعر بزرگ ایران، مولانا جلال‌الدین محمد بلخی و محفل مولوی‌خوانی با حضور علی‌اصغر شعردوست سفیر جمهوری اسلامی ایران در تاجیکستان، میرزاشاهرخ اسراری وزیر فرهنگ این کشور، مهمان بختی رئیس اتحادیه نویسندگان تاجیکستان، عبدالحمید صمداف معاون این اتحادیه و جمعی از اهالی علم و ادب و فرهنگ، اساتید دانشگاه، شاعران، نویسندگان، دانشجویان، ناشران و اصحاب رسانه، دوشنبه هشتم مهرماه در تالار اتحادیه اتفاق نویسندگان، واقع در شهر دوشنبه پایتخت جمهوری تاجیکستان برگزار شد.

شعردوست در این مراسم با اشاره به شهر تبریز که به کرات در ادای نام شمس تبریزی در این مراسم به آن اشاره شد، این شهر را با در بر داشتن یادگاری از تاجیکستان و خجند، همچون انگشتری که نگین کمال خجندی را در دل دارد، توصیف کرد.

وی با اشاره به مقبرةالشعرای تبریز که با قدمتی 700 ساله، آرامگاه بیش از 500 عارف، شاعر، صوفی و مورخ بزرگ است، در مقایسه با بزرگ‌ترین آرامگاه بزرگان عرصه‌های یاد شده در کشور فرانسه با قدمت 170 ساله، این عظمت و نفوذ علمی و فرهنگی را مایه افتخار دو ملت ایران و تاجیکستان و ملت‌های فارسی زبان خواند و گفت: امیدوام روزی فرا رسد که ما مردمان کشورهای هم‌فرهنگ بعد از این بزرگداشت مولانا جلال‌الدین را یک‌جا برگزار کنیم. زیرا شایسته است که کشورهایی مانند ایران، تاجیکستان افغانستان، پاکستان، ترکیه و سایر کشورهایی که از این آبشخور فرهنگی بهره‌مند هستند، با هم و در کنار هم بزرگداشت مشاهیر شرق را برگزار کنند.

سفیر جمهوری اسلامی ایران در ادامه سخنان خود، تلاش وجدان عمومی بر جهان امروز را که به تعبیر شیخ اشراق «شرّ القرون» بوده، بر آن معطوف دانست که برای خلاء وجودی پیش آمده، از دیدگاه معرفت‌شناسانه و تجربه شهودی عارفانی چون عارف بزرگی مانند مولوی بلخی بهره گرفته و جبران مافات کند. مولانا جلال‌الدین محمد بلخی یکی از شخصیت‌های بزرگ جهانی است که نقشی فراوان در احیا و غنای فرهنگ و عرفان ایرانی و بلکه فرهنگ بشری ایفا کرده و به دلایل گوناگون، نه تنها بر تارک زبان و ادبیات فارسی و عرفان اسلامی و بلکه ادبیات جهان نشسته است؛ شخصیتی که به باور تمام محققان اعم از خاورشناسان غربی و اندیشه‌مندان اسلامی و ایرانی، یکی از آباء بی‌نظیر انسانیت است که دین و معرفت عرفانی را با امر قدسی و تجربه دیدار با عوالم برتر درآمیخته است.

وی در بیان و توصیف این عارف و شاعر نامی و وسعت اندیشه و فراگیر بودن افکار و تعالیم وی در خودشناسی و معرفت پروری چنین ابراز کرد: به واقع کدام شخصیت در عالم اسلام و عرفان توانسته است فراتر از حد و شأن خاص قومی و بومی و بنیان‌گذاری فرهنگ پرمایه ملی و دینی که در ایجاد و غنای فرهنگ بشری چنان نقش برجسته‌ای ایفا کند، به طوری که اندیشه‌مندان سراسر عالم را علی‌رغم همة اختلافات و تفاوت های صوری، پس از گذشت هفت قرن گرد هم آورد و بر سر خوان او نشاند و هر کدام از ظن خویش یار وی گردند و همچنان در اثبات عظمت مولانا و مثنوی او می‌نویسند، در حالی که آن دریای بیکران همچنان غواصانی را می‌طلبد تا در کرانة عمیق‌تر آن شناگری کنند.

شعردوست افزود: هنر مولانا در مثنوی معنوی برای انعکاس دغدغه‌ها و تضادهای درونی انسان، در هر برهه از زمان، حتی انسان عصر حاضر ستودنی است. این کتاب اثری است که ندای وحدت انسان را سر می‌دهد و اگر تضادی در آن دیده می‌شود، تضاد درونی انسانی است. از این روست که می‌توان مولانا را نخستین سفیر صلح جهان دانست که همه مردم را فارغ از زبان و رنگ و قوم و نژاد به همدلی دعوت می‌کند

وی حکایت مولوی و آثارش، را به حکایت بحر و کوزه تشبیه کرد و گفت: مولانا عارف و فیلسوفی است که کلمات را از بیان آن‌چه که در درون پرتلاطم روحش می‌گذشت، قاصر و عاجز می‌دانست. روح شیدا و نوینی که مولانا پس از بیداری به‌ آن دست یافته بود، همسازی چندانی با الفاظ و قوالب کهنه نداشت. الفاظ فرسوده و بی‌جان و قوالب خشک و سخت گفتاری نمی‌توانست نماینده اندیشه والای او باشد. در سراسر غزلیات شورانگیز او به وفور شوریدگی، آزردگی و اعتراض او به قالب‌های دشوار و بی‌جان را می‌بینیم. با وجود این، مولانا نیک می‌دانست که برهم زدن حرف و گفت و صوت، آرزویی است دست نیافتنی. اما این را هم خوب درک کرده بود که افکار نو می‌توانست منجی آن باشد. مولانا هرگز نخواست مانند مقلدان معاصر خود نعش‌کش الفاظ بی‌جان و مرده باشد، بلکه مسیحایی بود که با اعجاز خود کلامِ مرده را جانی تازه بخشید. شعر در زبان او هجوم معانی و خروش مفاهیم تعبیرناپذیر است. او به دنبال قافیه نمی‌رود، بلکه قافیه را به دنبال خود می‌کشد. وی حتی به دنبال شعر هم نمی‌رود، بلکه منبع الهام او شعر است.

سفیر جمهوری اسلامی ایران در پایان سخنان خود به گفته عبدالحسین زرین‌کوب استناد کرده و گفت:‌ آن‌جا که استاد بر این عقیده‌اند که در مقابل تعالیم سرشار از اسرار بلند، که مولانا در مثنوی و غزلیاتش آن‌ها را به صورت شعر سرود، زندگی او هم در یک سلوک روحانی مستمر، شعری بود که مولانا آن را نسرود، بلکه آن را ورزید و تحقق داد و به پایان برد. به نظر من بدون درک این شعر ناسروده، بدون نفوذ در انگیزه‌هایی که این زندگی را در توالی سال‌های عمر، به هدف روحانی یک سلوک معنوی نزدیک کرد، فهم هماهنگی شگرف و معجزه‌آسایی که در حیات مولانا بین او و شعرش وجود دارد، ممکن نیست.

در این همایش که با مولوی‌ خوانی نیز همراه بود، به همت وزارت فرهنگ جمهوری تاجیکستان، اتحادیه اتفاق نویسندگان و انتشارات ادیب، از آخرین اثر نشر مثنوی معنوی رونمایی شد.(مهر)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
اجتهاد زنان سیره عُقلاست

درگفت‌وگو با رئیس دانشکده الهیات دانشگاه الزهرا ابعاد بیانات رهبر انقلاب درخصوص تقلید زنان از مجتهد زن را بررسی کرده‌ایم

اجتهاد زنان سیره عُقلاست

نیازمندی ها