در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
همترین افراد این خاندان محمد انتظام وزیری و 2 پسرش عبدالله و نصرالله بودند. درباره زندگی این خاندان تا پیش از سیدمحمد انتظام اطلاعاتی در دست نیست و حضور سیاسی این خاندان از زمان سید محمد انتظام وزیری شروع میشود. سید محمد انتظام و 2 پسر او از اعضای مهم فراماسونرها بودند و چنان که اسماعیل رائین ذکر میکند برادران انتظام جزو 6 نفری بودند که در 2 لژ عضویت داشتند. عبدالله انتظام در لژهای وفا و صفا و نصرالله انتظام در مهر و وفا.
نصرالله انتظام وزیری
نصرالله انتظام وزیری فرزند سید محمد انتظام وزیری سال 1277.ش در شهر تهران به دنیا آمد. وی تحصیلات مقدماتی خود را در مدرسه آلمانی تهران به پایان برد و سپس به مدرسه حقوق و علوم سیاسی وارد شد. پس از فارغالتحصیلی سال 1298 به خدمت وزارت خارجه درآمد. پس از بازگشت از ژنو انتظام به گفته خود جهت سر و سامان دادن به اوضاع بد مالی خود تقاضای نیابت سفارت ایران در لندن را با فروغی مطرح کرد و پس از چندی به لندن رفت. مدت ماموریت او در لندن 10 ماه بود و پس از مدتی به معاونت نمایندگی ایران در جامعه ملل و کاردار سفارت ایران در سوئیس منصوب شد و 5 سال در این سمت باقی بود.
او سال 1317ش به تهران مراجعت کرد و چندی در وزارت امور خارجه به عنوان رئیس اداره سوم سیاسی خدمت کرد و پس از آن به سمت رئیس تشریفات دربار منصوب شد. در جریان قضایای سوم شهریور 1320 و اشغال ایران وی کماکان در این سمت قرار داشت. در طول دوران جنگ جهانی دوم مشاغلی که به عهده داشت، عبارت بودند از: وزیر بهداری در کابینه قوام، وزیر پست و تلگراف در کابینه دوم سهیلی، وزیر راه در کابینه سوم سهیلی، کابینه مرتضی قلی بیات در اسفند 1324 و در همین زمان به عنوان عضو هیات ایران برای شرکت در کنفرانس سانفرانسیسکو عازم آمریکا شد. در این کنفرانس انتظام به عنوان یکی از اعضای کمیسیون مقدماتی مذکور انتخاب شد. وظیفه این کمیسیون، تدوین مقررات اجرای منشور سازمان ملل متحد و ارائه آن به نخستین مجمع عمومی سازمان بود. نخستین مجمع سال 1325/1946 در لندن تشکیل شد. انتظام که به عنوان عضو هیات نمایندگی ایران به ریاست تقی زاده سفیر ایران در لندن بود، در مجمع عمومی شرکت کرد. پس از برگزاری مجمع عمومی، انتظام به سمت رئیس هیات نمایندگی ایران در سازمان ملل برگزیده شد.
هنگامی که انتظام ریاست هیات نمایندگی ایران در نیویورک را به عهده داشت، محمدرضا پهلوی بنا به دعوت رئیس جمهور آمریکا به این کشور سفر کرد و انتظام هنگام ورود شاه به نیویورک از وی استقبال کرد. در جریان مراسم استقبال انتظام بر خلاف معمول دست شاه را نبوسید و این امر موجب رنجش و عصبانیت وی شد.
انتظام در مجمع عمومی سازمان ملل متحد
انتظام در 29 شهریور 1329 با 32 رای از مجموع 54 رای به ریاست مجمع عمومی سازمان ملل انتخاب شد. نامزدهای ریاست مجمع عمومی از ایران و پاکستان بودند.
رئیس نمایندگی دولت ایران
ظفرالله خان، وزیر امور خارجه پاکستان با 22 رای
خبرنگار آسوشیتدپرس درباره انتخاب انتظام به ریاست مجمع عمومی سازمان ملل، اینگونه بیان میکند: آقای انتظام که پاپیون سرمهای رنگی زده بود با حالت تبسم از جا برخاسته و در حالی که دست همکاران خویش را به علامت تشکر فشار میدهد برای اشغال کرسی ریاست که تا آن موقع توسط کارلو رمولو، وزیر امور خارجه فیلیپین اشغال شده بود حرکت کرد و در همین هنگام بلندگوهای سازمان ملل متحد در خارج از محوطه اعلام میکرد: نصرالله انتظام، نماینده ایران به سمت ریاست سازمان ملل متحد انتخاب شد.
پس از پایان دوران ریاست مجمع عمومی انتظام، علیقلی اردلان به سمت نماینده دائم ایران در سازمان ملل متحد برگزیده شد و انتظام به سمت سفیر ایران در آمریکا منصوب شد. در همین دوران دکتر محمد مصدق به نخستوزیری رسید و در جریان ملی شدن صنعت نفت ایران و حضور دکتر مصدق در دادگاه بینالمللی لاهه برای دفاع از صنعت نفت ایران، نسبت به انتظام مشکوک بود و با پیدا شدن اوراق تبلیغاتی شرکت نفت انگلیس در کشوی میزهای کنسولگری ایران سوءظن دکتر مصدق نسبت به سفیر افزایش یافت. غلامحسین مصدق فرزند دکتر مصدق که در این سفر همراه وی بود، ذکر میکند: پدرم که از ابتدا به نصرالله انتظام خوشبین نبود با بررسی وضع سفارت ایران و مشاهده اوراق تبلیغاتی شرکت نفت و شایعات و خبرهایی که درباره سفیر پخش میشد نسبت به انتظام سوءظن بیشتری پیدا کرده بود. سوءظن مصدق نسبت به انتظام هنگامی که وی در ملاقات با ترومن، رئیسجمهور آمریکا از ورود او به جلسه جلوگیری به عمل آورد کاملا آشکار شد... ناگهان پدر عقبگرد کرد و پیش از آن که انتظام وارد تالار شود با چابکی در ورودی را بست و سفیر را حیران پشت در گذارد.» انتظام که سخت ناراحت شده بود به من و چند نفر از اعضای هیات که به تالار دیگری میرفتیم تا در انتظار بازگشت پدر بمانیم پیوست. وی در حالی که بغض گلویش را گرفته بود به من گفت: اگر مرا نمیخواهند و به من اعتماد ندارند عوضم کنند؛ ولی مصدق، انتظام را تغییر نداد و حتی وی به عضویت هیات نمایندگی ایران جهت شرکت در جلسات دادگاه بینالمللی لاهه انتخاب شد و در خرداد 31 به هلند عزیمت کرد. 3 ماه پس از این ماموریت سرانجام نام نصرالله انتظام در زمره سفرایی قرار گرفت که دکتر مصدق قصد تغییر آنان را داشت.»
با تغییر انتظام، اللهیار صالح به عنوان سفیر ایران در آمریکا انتخاب شد. در کودتای 28 مرداد سال 1332 که منجر به سقوط دولت دکتر مصدق شد نصرالله انتظام از جمله افرادی بود که با کرمیت روزولت، طراح اصلی کودتا و MI16 و سیا همکاری مستقیم داشت به همین دلیل بعد از کودتا انتظام بار دیگر به عنوان سفیر ایران در آمریکا انتخاب شد و به واشنگتن رفت.
نقش انتظام در جریان کودتای 28 مرداد در همکاری با کرمیت روزولت، توسط روزولت مورد اشاره قرار گرفته است: «انتظام یکی از یاران با وفای شاه به شمار میآید.
مصدق در 1252 او را تغییر داد و یکی از یاران خود را جانشین او کرد. صالح به مدت یک سال در ماموریت جدید کار کرد. بعد از آن مجدد انتظام به آمریکا برگشت. اوایل سپتامبر 1951 اولین ملاقات ما صورت گرفت. حالا هر دوی ما از آنچه در تهران میگذشت، گیج و مبهوت بودیم... او لبخندی بر لب آورد؛ ولی نه از روی خوشحالی و گفت نهایتا موقعیت بسیار دشواری است. من از شما میخواهم آنچه را به شما میگویم سری بماند و کاملا بیپرده صحبت خواهیم کرد. مصدق نخستوزیر ایران قدرت و اتحاد عمومی را به دست آورده است... او با نگاهی عمیق تاکید کرد اگر چه من نمیتوانم باور کنم این وضعیت ادامه پیدا کند دیر یا زود مصدق پوششی به دور خود خواهد کشید و به صورت وسیلهای در اختیار دشمنان ایران قرار خواهد گرفت. مطمئنا من احتیاجی نمیبینم آن را برای شما مشخص کنم. وقتی که حادثه اتفاق افتاد جزر و مد به طرز خیلی ناگهانی خواهد چرخید. من خوشحال بودم از اینکه میدیدم اعتقادات من توسط یک ایرانی زیرک مورد تایید قرار میگیرد.»
غلامرضا نجاتی در مورد همکاری انتظام با طراحان کودتای 28 مرداد مینویسد:«سفیر کبیر ایران مردی که بحق باید حافظ منافع ملتش باشد چنان روابط صمیمانهای با سازمان جاسوسی دشمن دارد که نماینده سیا برای کسب اطلاع از اوضاع ایران به او متوسل میشود و با وی مشورت میکند و عجیب این که اینگونه تماسها و اعمال خیانتبار در سال 1951 یعنی همزمان با خلع ید از شرکت سابق و ماههای اول زمامداری دکتر مصدق صورت گرفته است.»
او تا سال 1335هـ . ش این سمت را بر عهده داشت و در این مدت بار دیگر ریاست هیات نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد را نیز به عهده گرفت. انتظام در بازگشت به تهران مدت کوتاهی در سال 1338 به عنوان وزیر مشاور در کابینه علم انتخاب شد و بعد از آن به عنوان سفیر ایران در فرانسه انتخاب و راهی پاریس شد. در همین سال او نامهای به وزیر امور خارجه وقت، عباس آرام مینویسد که در آن نسبت به کمی حقوق خود معترض است و درخواست رسیدگی به این امر را دارد.
وی سال 1346هـ . ش داور اختصاصی بینالمللی پاکستان در جریان اختلافات مرزی آنها با هند برگزیده شد. انتظام بعد از بازگشت از فرانسه بازنشسته شد و در هیچ یک از کارهای اجرایی حضور نیافت. با وجود این فعالیتهای غیر رسمی او در گزارشی که از سفارت آمریکا در تهران برای وزارت خارجه ایران ارسال شده، مشهود است: «... علی امینی نخست وزیر سابق خود یک دورهای دارد که تاکنون مدت 12 سال روزهای چهارشنبه گرد هم میآیند. اعضای این دوره عبارتند از اشخاصی نظیر عبدالله انتظام مدیر سابق شرکت ملی نفت ایران و نصرالله انتظام عضو سابق کابینه و رئیس سابق مجمع عمومی ملل متحد. برادران انتظام مانند سایر اعضای دوره امینی از افراد فعال سایر دورهها نیز میباشند...»
در جریان برگزاری نخستین کنگره عمومی حزب رستاخیز در سال 1354 نصرالله انتظام به عنوان رئیس کنگره انتخاب شد. از موارد دیگری که انتظام در آن نقش ایفا کرد در جریان به رسمیت شناختن اسرائیل بود: « انتظام پول هنگفتی از یهودیان گرفت تا زمینه شناسایی دولت اسرائیل از طرف ایران به عمل آمد.
زیرا یهودیان این مساله را که یک دولت مسلمان آنها را به رسمیت بشناسد، ضروری میشمردند.» دولت ایران به ریاست ساعد مراغهای در 14 اسفند 1328(5 مارس 1950) شناسایی دوفاکتوی اسرائیل را رسما تایید کرد و توسط نصرالله انتظام سفیر ایران در سازمان ملل به اطلاع نماینده اسرائیل رسید.
در واقع 3 ماه قبل از اعلام شناسایی رسمی، رضا صفینیا با سمت مامور مخصوص به فلسطین اعزام شد و با این عمل، دولت ایران، درواقع دولت اسرائیل را عملا به رسمیت شناخت؛ اما برایاینکه این شناسایی بهصورت رسمی درآید، طبق تصمیم هیات دولت، نصرالله انتظام، نماینده دائمی دولت شاهنشاهی در سازمان ملل متحد، به اطلاع نماینده دولت اسرائیل رساند که دولت ایران از این پس دولت اسرائیل را بهطور دوفاکتور به رسمیت میشناسد.
انتظام پس از پیروزی انقلاب مدتی در بازداشت به سر برد. او هیچ گاه ازدواج نکرد و سرانجام سال 1360 در 80 سالگی در تهران در گذشت.
فاطمه نجمی
منابع:
ـ انتظام، نصرالله، خاطرات نصرالله انتظام، به کوشش محمدرضا عباسی و بهروز طیرانی، تهران، دفتر پژوهش و انتشارات، چاپ دوم، 1387. ـ حسن امین، روابط ایران واسرائیل، نشریه حافظ ش 2. ـ دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، از ظهور تا سقوط، مجموعه اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ج2. ـ رائین، اسماعیل، فراموشخانه و فراماسونری، تهران، امیرکبیر، 1357. ـ روزنامه اطلاعات، سال 1329، 29 شهریور. ـ روزولت، کرومیت، کودتا در کودتا، ترجمه علی اسلامی، تهران، بی تا، چاپخش. ـ طلوعی، محمود، بازیگران عصر پهلوی از فروغی تا فردوست، تهران، نشر علم، چاپ دوم، 1373، به نقل از کتاب نخبگان سیاسی در ایران نوشته ماروین زونیس. ـ عاقلی، باقر، شرح رجال سیاسی و نظامی ایران، تهران، گفتار، 1376. ـ عامری، هوشنگ، از رضاشاه تا محمدرضا پهلوی مشاهدات میرزا جوادخان عامری (معین الممالک)، تهران، نشر کتاب پارسه، چاپ اول، 1387. ـ عبده، جلال، 40 سال در صحنه قضایی و سیاسی ایران، تهران، رسا، 1368. ـ علی جدید بناب، عملکرد صهیونیسم نسبت به جهان اسلام، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امامخمینی(ره)، ۱۳۸۲. ـ مجید، مهران، نامه نصرالله انتظام به وزیر امور خارجه، مجله حافظ، نیمه دوم تیر 1385، شماره 31 . ـ نجاتی، غلامرضا، جنبش ملی شدن صنعت نفت، تهران، سهامی انتشار، 1364. ـ نجاتی، غلامرضا، خاطرات غلامحسین مصدق، تهران، رسا، 1369.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد