در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
هنوز هم بسیاری از مردمان جهان، ایران را با شاعرانی چون فردوسی، حافظ، سعدی، خیام، عطار، مولانا، نظامی، رودکی و جامی میشناسند. با وجود این، همین شهرت جهانی شعر کلاسیک ایران باعث شده است که شاید مردمان دیگر کشورها از جریان شعر معاصر کشورمان کمتر باخبر باشند. به عبارت دیگر شهرت شعر کلاسیک فارسی چنان در آفاق و انفس پیچیده است که خود به آفتی برای عدم شناخت شعر معاصر تبدیل شده است.
البته باید در نظر گرفت که بیخبری کشورهای مختلف جهان از شعر فارسی، تنها به کمتوجهی در معرفی جریان شعر امروز ایران معطوف نیست، بلکه شعر امروز ایران در داخل کشور نیز درگیر چالشها و مشکلات بروکراتیک بسیاری است. هنوز که هنوز است، در داخل کشور معلوم نیست متولی اصلی شعر کشور چه کسی است؟ کدام ارگان و نهاد باید این شعر را حمایت کند و کدام دفتر باید برای برگزاری جشنوارههای شعری با موضوعات و به مناسبتهای مختلف اقدام کند.
اگر بخواهیم روند تصدیگری شعر در یک دهه اخیر را بررسی کنیم باید بگوییم که شعر حدود هشت سال پیش در معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ساماندهی میشد. البته همواره بخش ترانه جدای از شعر بوده است. شاخه ترانه به سبب پیوندش با موسیقی در دفتر موسیقی که زیرمجموعه معاونت هنری است، قرار میگیرد. از همان دوران مشفق کاشانی، شاعر پیشکسوت، مسئولیت دفتر موسیقی را که در معاونت هنری است، به عهده دارد. این شورا که در آن افرادی چون حسین اسرافیلی و محمدعلی بهمنی نیز حضور دارند، ترانههای رسیده به وزارت ارشاد را بررسی میکنند. گرچه این نهاد نیز در برهههای مختلف طی سالهای اخیر، گهگاه دچار چالشهایی چون انتقاد خود اعضا یا استعفای اعضا شده است، اما همچنان به فعالیتش ادامه میدهد. اخیرا نیز اعلام شده که قرار است این شورا بانک اطلاعات ترانه کشور را راهاندازی کند تا در آن ضمن حفظ حق و حقوق ترانهسرایان، خوانندگان و نیز تولیدکنندگان آلبومهای موسیقی بتوانند از ترانههای پیشنهادی شورای شعر و ترانه استفاده کنند.
اما شعر نسبت به ترانه سرنوشتی به مراتب پرافت و خیزتر در وزارت ارشاد داشته است. در زمان محمدحسین صفارهرندی که وزیر ارشاد دولت نهم بود، شعر و فعالیتهای مربوط به آن زیر نظر معاونت فرهنگی بود. در آن دوره محسن پرویز تصدیگری معاونت فرهنگی را به عهده داشت؛ اما باید اضافه کرد که این معاونت هنری وزارت ارشاد بود که جشنواره شعر فجر را بنیان نهاد. بعد از آنکه نخستین دوره جشنواره شعر فجر به دبیری علیرضا قزوه برگزار شد، تصمیم گرفته شد که تصدیگری جشنواره شعر فجر نیز به معاونت فرهنگی منتقل شود. بنابراین محسن پرویز به عنوان معاون فرهنگی طی چند سال برگزاری جشنواره شعر فجر را پیگیری کرد. شعر فجر که برای رقابت با دیگر جشنوارههای هنری فجر کلید خورده بود، هر سال در ایام دهه فجر برگزار میشد.
اعضای شورای سیاستگذاری جشنواره که از شاعران سرشناس شعر انقلاب بودند، در هر سال یک دبیر، یک دبیر علمی و یک دبیر اجرایی برای جشنواره مشخص میکردند و هر سال این جشنواره در شهرهای مختلف کشور برگزار میشد. در همان دوران هم انتقادهای زیادی متوجه جشنواره شعر فجر بود؛ انتقادهایی مانند اینکه چرا آنقدر شورای سیاستگذاری جشنواره این قدر دیر برای تعیین دبیر تشکیل جلسه میدهد یا چرا این جشنواره دبیرخانه دائم ندارد یا چرا روند مشخصی در تعیین میزبان مراسم افتتاحیه وجود ندارد. با همه این انتقادها جشنواره شعر فجر که جشنوارهای نوپا بود، برگزار میشد.
یکی از مهمترین انتقادها به جشنواره شعر فجر، اطلاق عنوان بینالمللی به آن بود. در ابتدا بخش بینالملل این جشنواره تنها به دعوت از چند شاعر فارسیزبان از کشورهایی مثل افغانستان و تاجیکستان بسنده میکرد. همین موضوع باعث شد تا خیلیها انتقاد کنند که این چه جشنوارهای است که عنوان بینالمللی را یدک میکشد؟ در نهایت معاونت فرهنگی تصمیم گرفت جشنواره دیگری با عنوان شاعران ایران و جهان راهاندازی کند تا در آن شاعران کشورهای مختلف جهان با زبانهای مختلف را دعوت کند تا حضور این شاعران در ایران و معرفی شعر روز ایران به جهان، این امیدواری پیش بیاید تا شاید شعر ایران ترجمه و به دیگر کشورها صادر شود. اما این جشنواره نیز نتوانست استمرار داشته باشد و تنها دو دوره، آن هم به صورت فاصلهدار برگزار شد.
افتتاحیه همایش شاعران ایران و جهان یک اتفاق مهم در پی داشت. در آن مراسم سیدعباس سجادی، شاعر و مجری مراسم از رئیسجمهور وقت، محمود احمدینژاد خواست تا به شعر، این هنر دیرینه ایران توجه بیشتری شود و یک نهاد مشخص تصدیگری شعر را به عهده بگیرد. رئیسجمهور نیز فورا اجابت کرد و دستور داد شعر تا حد قائممقامی وزیر ارشاد ارتقا یابد. بعدها این دستور فوری، ناکارآمدی خود را نشان داد، چرا که از یک سو برگزاری همه امور مربوط به شعر از تصدیگری معاونت فرهنگی وزارت ارشاد خارج شد و از سوی دیگر باعث موازیکاری در برخی فعالیتهای معاونت فرهنگی و قائممقامی شعر شد و از همه مهمتر اینکه کسی به عنوان قائممقام شعری وزیر انتخاب شد که بیشتر یک مدیر بود تا یک شاعر یا کارشناس و منتقد شعر. مجموع این اتفاقات سبب شد جشنوارههای شعری وزارت ارشاد مانند جشنواره شعر فجر دیگر به سیاق قبل برگزار نشود و بیشتر حالتی به خود گرفت که انگار پر کردن سالن در مراسم اختتامیه جشنواره باید باعث رونق جشنواره میشد.
در شرایطی که جشنواره شعر فجر به این روز افتاده بود، از آن طرف همایش شاعران ایران و جهان نیز به محاق تعطیلی رفته بود، سال گذشته اتفاق دیگری رخ داد. طی حکمی از سوی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت دهم، صاحب دیگری برای شعر پیدا شد. براساس این حکم قادر طراوتپور شاعر به عنوان مسئول دفتر شعر و ادب وزارت ارشاد معرفی شد. این حکم به منزله پایان کار یحیی طالبیان در سمت قائممقامی شعر بود. شعر به روندی مبهم در وزارت ارشاد گرفتار آمده بود. کسی نمیدانست سرانجام متصدی شعر کیست و چه کسی باید جشنواره شعر فجر را برگزار کند. گرچه حکم طراوتپور در تیر91 صادر شد، اما جشنواره شعر فجر سال 91 را عملا رضا حمیدی، مشاور وزیر و دبیر جشنواره برگزار کرد تا ثابت شود مسئول دفتر شعر و ادب یک عنوان تشریفاتی است.
حال دولت یازدهم روی کار آمده است. وزیر ارشاد تغییر کرده و بسیاری از علاقهمندان مایلند بدانند سرانجام بعد از این همه اسبابکشی، شعر باید در کدام خانه مستقر شود. هنری که باعث فخر ایرانیان در جهان است، به روزی افتاده که در داخل کشور دست به دست میشود. به جای آنکه یک نهاد مشخص متولی امر شعر شود و کار را دست بگیرد و با برنامههای درازمدت برای اعتلای شعر بکوشد، هنوز صاحب این شعر مشخص نیست.
محمود اکرامیفر، روزنامهنگار، شاعر و دبیر دومین دوره جشنواره شعر فجر به خبرنگار ما میگوید: شعر در وزارت ارشاد به جای اینکه تخصصی شود، اختصاصی شده و شعر در این وزارتخانه تنها به برگزاری چند جشنواره محدود شده است.
او ادامه میدهد: سه نهاد در حوزه شعر انقلاب فعالیت میکنند؛ حوزه هنری، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس. از این سه نهاد، اکنون دو نهاد وزارت ارشاد و بنیاد حفظ آثار تنها در حد برگزاری جشنواره فعالیت میکنند. حوزه هنری هم برای شعر دفتر خودش و اعضایش کار میکند.
اکرامیفر میگوید: عملا شعر کشور متولی خاص و دلسوختهای ندارد که در جهت اعتلای شعر حرکت کند. همه نهادها و سازمانهایی که در زمینه شعر فعالیت میکنند هم برای اهداف خودشان کار میکنند. در صورتی که نهادهای متولی شعر باید در طول سال فعال باشند و فعالیت خودشان را در جشنوارهها شرکت دهند، نه اینکه گلهای خودروی زیبای شعر را درو و در جشنوارهها به اسم خود ثبت کنند. نهادها در طول سال هیچ خدماتی برای تولید و نشر و ارائه شعر ارائه نمیدهند و فقط جشنواره برگزار میکنند و همه چیز را به اسم خود ثبت میکنند و این به صلاح شعر، شاعر و نهادهای ذیربط نیست.
حمیدرضا شکارسری، شاعر و منتقد نیز معتقد است: شعر ما همواره بدون متولی بوده و شاید درستش هم همین باشد. شاید اگر شعر دارای متولی و پدرخوانده باشد، درست نباشد. چون هنر همیشه حامی داشته و معمولا همیشه حامیان از هنرمندان انتظار داشتهاند. بنابراین در مورد اینکه گمان میشود اکنون شعر کشور متولی لازم دارد، من اساسا معتقدم وجود متولی لازم نیست و نباید متولیای برای شعر در نظر گرفت.
او میافزاید: البته حمایت از شاعران بحث دیگری است که نامش تولیگری نیست. نگاه حمایتی از هنرمندان و شاعران ناشی از وظیفهمندی دولت است؛ اما دولت در شعر و هنر نباید متولی باشد. اگر دولت بپذیرد که تنها حمایت کند و دست از هدایت بردارد، بسیار نیکوست، اما متاسفانه این یک رویای دور است و حمایت بدون هدایت عملا نشدنی به نظر میرسد.
سجاد روشنی / گروه فرهنگ و هنر
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد