تهران امروز: نگاه کن به دل ما و کار یاد بگیر!
نه رسم نوحهگری از هزار یاد بگیر
نه شور گریه ز ابر بهار یاد بگیر
بیا ز شعر غمینم، بیا ز چشم ترم
دو درس را ز دو آموزگار یاد بگیر!
به «منچ»بازی اگر غرّه گشتهای لیلاج!
ز پاکبازی این دل، قمار یاد بگیر!
بیا و گریه جانکاه را الا ای شمع!
ز چشم عاشق شبزندهدار یاد بگیر!
چه طرز سوختن از عاشقیست، پروانه؟!
نگاه کن به دل ما و کار یاد بگیر!
اگر نوار تو نفروخت بلبل شیدا!
برو کلاس و کمی قارقار یاد بگیر!
بیا رَپیست شو و توی فاز جاز برو
که گفتهاست عزیزم، سهتار یاد بگیر؟!
به جای چهچهه سست و سنتی در باغ
به روی سن شو و داد و هوار یاد بگیر!
بکن به صحبت من گوش، شاعر نوپا!
ز بنده فوت و فن بیشمار یاد بگیر!
ز وزن و قافیه آموختن چه سود تو را
برو خریدوفروش دلار یاد بگیر!
وگر هنوز مُصرّی که شاعری بکنی
نهان بگویمت و آشکار یاد بگیر!
بیا طریق برنده شدن به کنگره را
ز شخص شاعرک ویژهخوار یاد بگیر!
چو طبع شعر تو شد باب طبع کنگرهها
طریق گفتن یک شاهکار یاد بگیر!
هوای سکه گرفتن اگر به سر داری
به جای شعر کمی هم شعار یاد بگیر!
نخست داور هر جشنواره را بشناس
چو طعمه گشت مشخص،شکار یاد بگیر!
بگرد گِردِ سرِ داور و به عشق رخش
بکوش و گردش پروانهوار یاد بگیر!
مجیزِ داور اگر گفتی و افاقه نکرد
اصول جنگ در این کارزار یاد بگیر!
به وقت چانهزنی سفتو سخت لابی کن
فشار را ز گروه فشار یاد بگیر!
بالاختصار تو را گفتم از مبانیشعر(!)
تو نیز بشنو و بالاختصار یاد بگیر!
جام جم: یارانه بگیرا نفتی نشن!
مثل این که خیلی صمیمی شروع کردیم؛ جا خوردید؟!... چارهای نیست. وقتی آدم میخواهد خیلی سریعالسیر به کسی هشدار بدهد که مراقب خودش باشد؛ خیلی در قید و بند رسمی و کتابی حرف زدن نیست؛ که مثلا بگوید: «یارانهبگیران محترم، لطفا نفتی نشوید!».
چون تا شما بیایی تمامی مطلب را با لفظ قلم ادا کنی، چنان که حق مطلب ادا شود؛ طرف نفتی شده رفته پی کارش!...
هشدار نفت آلود:
الا یارانه گیر شوخ و شنگی/ که یارانه نگیری، روی زردی
از آنجا که وزیر نفت این ماه/ دهد یارانه را از روی مردی
لهذا موقع واریز و دریافت/ مواظب باش که نفتی نگردی!
خبر نفتی: «در حالی که دولت قبلا از کسری شدید در منابع پرداخت یارانه نقدی خبر داده بود، وزیر نفت اعلام کرد که یارانه نقدی شهریور را وزارتخانه اش می پردازد. آقای زنگنه، به منابع تأمین این وجه اشاره ای نکرد.»ــ به نقل از جراید بی یارانه!
بسته پیشنهادی: بخش عظیمی از ملت بخوبی معنی کسری بودجه را می فهمد و می داند که دولت چه می کشد، چون خودش قبلا کشیده و کماکان نیز دارد می کشد. بد دردی است لامصب!... لهذا اینجانب نیز به عنوان یک عدد از همین ملت، به سهم ناچیز خوشه اولی خودم، عرایضی را در راستای یارانه نفتی این ماه، در قالب چند فقره پیشنهاد، بسته بندی می کنم:
1ـ تشکر شفاف: مردم ما از قدیم الایام خیلی حساس بودند که از هر منبع و محلی کسب درآمد نکنند. حتی از خوردن لقمه شبهه ناک هم پرهیز می کردند. از این رو، از دولت محترم که خیلی شفاف، وزارت نفت را به عنوان منبع تامین یارانه این ماه اعلام کرده، خیلی شفاف کمال تشکر را داریم. هر چیزی شفافش خوب است. اشاره می کنند که بجز عینک دودی و شیشه ضد گلوله!
2ـ نوبت بندی: سابق بر این که آب لوله کشی نبود، در محلات شهر، افرادی به عنوان میرآب بودند که توزیع درست آب را از طریق جوی های آبرسانی به منازل و محلات مختلف شهر و روستا، نظارت و سرپرستی می کردند. الان برای ما یارانه حکم همان آب را دارد. مایه زندگی و سرزندگی است.فلذا یک نفر «میریارانه»، نظارت بفرماید که هر ماه، یک وزارتخانه، متقبل پرداخت یارانه بشود.به هر حال، کاری است که شده و کاریش نمی شود کرد. فقط دور وزارتخانه آموزش و پرورش بیچاره خط کشیده شود.10تا وزارتخانه باید که به خودش کمک کنند. چه به شکل یارانه، چه به شکل خودیاری های مردمی!
3ـ محبت مایه داران: یک ماه در سال هم تمامی مایه داران و سرمایه داران مملکت، دست در دست هم نهند به مهر و یارانه ملت را پرداخت نمایند. از این طرح، نیکوکاران و افراد پولدار خیری که دنبال ثبت نام و نشان خود بر کار خیر خود نیستند و فقط برای رضای خدا حاضر به هرگونه خرجی هستند؛ استقبال خواهند کرد. یارانه نقدی هر ماه حدود 3000میلیارد تومان بودجه لازم دارد و بعید می دانم که تمامی سرمایه داران کشور، اگر دست به دست هم دهند، قادر به تامین این رقم نباشند.
سیاست روز: تک مضراب
وزیر کار: هر آماری که درباره عملکرد اشتغالزایی از سوی دولت ارائه می شود باید بر مبنای تعریف مشخصی باشد و افراد بدانند آمار با چه تعریفی برآورد و ارائه شده است.
ننجون: که همینجوری وقت بیشتری می گذرد و افراد بیشتری سرکار می روند و آمار اشتغال زدایی بالاتر می رود.
جراید: مهدی تندگویان نیز به عنوان سخنگوی فراکسیون انتخاب شد.
ننجون: مبارک باشد فقط مراقب باشد جوگیر نشود وخیلی "تند" نگوید اوضاع ناجور است.
وزیر بهداشت: بزودی درباره انتقال خون تصمیم میگیریم.
ننجون: دست بجنبان برادر! بیمار اورژانسی داریم.
پوتین: جان کری دروغگویی بیش نیست.
ننجون: به قول معروف، دیگ به دیگ میگه روت سیاه!
حجت الله ایوبی: من تاکید دارم وزارت ارشاد آقای جنتی، یک وزارت منسجم است و وزارتخانه ای است که مدیریت های جزیره ای و ملوک الطوایفی ندارد.
ننجون: اگر ما را هم بدون کارنامه مشخصی به ریاست سازمان سینمایی منصوب می کردند ما هم تاکید می کردیم که وزارت ارشاد آقای جنتی خیلی توپ است.می زنیم زمین هوا می ره نمی دونی تا کجا می ره...
محمود بهمنی: من به هیچ عنوان مسئولیت بانک ملی را نمی پذیرم.
ننجون: لااقل بخشی از مسئولیت فساد بانکی را میپذیرفتی برادر! حالا هم قهر نکن. جان من بپذیر! مرگ من بپذیر! این تن بمیره بپذیر!
حمید بقایی: من فکر میکنم در دولت جدید پرداختن به مسائل حاشیهای کار درستی نباشد.
ننجون: آن هم یک حاشیه شانزده میلیاردتومانی ناقابل!
شرق:مادر شنگول و بچه منگول و باباشان که حقش خورده شد
کیهان: قبر
گفت: کمکم سر و صدای مدعیان اصلاحات بلند شده و علیه آقای روحانی دندانقروچه میروند.
گفتم: چرا؟!
گفت: از اینکه آقای روحانی گفته است «من اصلاحطلب نیستم» و مواضع اصولگرایانه دارد خیلی عصبانی شدهاند.
گفتم: عصبانیت ندارد!
گفت: عصبانی هستند که چرا آقای روحانی به جبهه اصلاحات محل نمیگذارد و با اشاره مبهم از آنها نام میبرد!
گفتم: شخصی چند متر دورتر از یک قبر ایستاده و فاتحه میخواند، پرسیدند؛ چرا نزدیکتر نمیروی؟ گفت؛ آخه، این مرحوم از فامیلهای دورمون بود!
حمایت: پاس گُل سیری چند؟
از قدیم گفته اند:« جایی که پول می شمارند، غیبت نمی شود.» نه پدر جان بانک کجا بود!؟ صحبت از فوتبال و دستمزد های میلیادری این غیور مردان مستطیل سبز است که به واسطه همین پول شمردن ها، اخلاقیات و آداب اجتماعی در فوتبال ما موج می زند و حتی در مقاطعی سرریز هم می شود!
از سویی برخی دوستان به جنبه های اخلاقی فوتبال توجهی ندارند و معتقدند فوتبال امروز دیگر یک ورزش صِرف نیست، بلکه یک تجارت و اقتصاد است. منتهی ما نفهمیدیم این چه تجارتی است که مانند قمپز در کردن، فقط پول خرج کردن در آن هنر است و بازدهی و درآمد و خروجی را بی خیال... بدهی های میلیاردی هم که علی الاصول می ماند برای مدیر بعدی...
راستش را بخواهید دوره ای که ما فوتبال بازی می کردیم، کل امکانات سخت افزاری ما شامل یک توپ پلاستیکی و چهار عدد آجر گَری( آجر های قدیمی) بود که ساعتها بلاتشبیه عین غزال دنبال توپ می دویدیم. اما الان اوضاع تغییر کرده و فوتبال با دوران ما تومنی 8 دلار – آن هم به نرخ مبادلاتی- توفیر دارد. البته گمان نکنید که پول در فوتبال همه چیز است.
امروز به دلایل خاصی نظیر تعصب و عرق باشگاهی و عشق به رنگ و هواداران، یک بازیکن تا جایی بتواند در زمین راه برود و نیش و کنایه های فردوسی پور و احوال پرسی تماشاگر نما ها با اقوام سببی و نسبی اش را تحمل کند، به فوتبال ادامه می دهد.
بعد هم سعی می کند در کسوت سر مربی، مربی، تدارکات، آنالیزور، مسئول حمل کلمن و ... خود را آویزان تیم کند. مستحضر هستید که الان هر قر و عشوه بازیکن برای مدیران باشگاه ها چند دلار آب می خورد! زدن گل، پاس گل و شیرین کاری بعد از گل که جای خود دارد.
نمونه اش همین جناب «خلعت بری» ملی پوش خودمان که به حق باید گفت: دلق برون کن ز سر خلعت سلطان رسید! ولله اگر خلعت یا تاج سلطان ماچین را می خریدند برای پرسپولیس این قدر آب نمی خورد.
جالبتر اینکه علاوه بر هزینه انتقال و دستمزد میلیاردی، قرار شده بابت هر گل 10 میلیون و هر پاس گل 4 میلیون تومان پول بیت المال را نیز روی سر این بابا شاباش کنند! فقط ما مانده ایم اگر دانش آموزی در اول مهر این شعر را روی تخته سیاه بنویسد، در جوابش چه فرمایشاتی افاضه کنیم: کیفی که در آن دفتر و خودکار و کتاب است . . . آویخته از هر که شود بار عذاب است! شب خوش!
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
دکتر همایون میگویدحقیقت امام فراتر از چیزی است که در انتظارش هستیم
رئیس صندوق رفاه دانشجویان وزارت علوم در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد