معاون فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران:

شهرداری، پناهگاه هنرمندان بوده است

اشاره:دفترش یک تفاوت اساسی با دیگر مدیران دارد؛ تفاوتی که به آن رنگی انکارناپذیر از شادی و طراوت می‌بخشد. سید محمدهادی‌ ایازی معاون اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران دفترش را پر کرده است از گل و گیاهان طبیعی و بر خلاف دیگر مدیران درختچه‌های مصنوعی آپارتمانی در دفترش جایی ندارند.
کد خبر: ۵۹۳۳۹۲
شهرداری، پناهگاه هنرمندان بوده است

ایازی یکی از افرادی است که طی سال‌های گذشته هنرمندان بسیاری دوستش دارند، چرا که در روزهای سخت، تنهایشان نگذاشته و تا جایی که توان داشته به یاری اهل قلم و هنرمندان شتافته است؛ البته بسیاری از نیروهای متخصص هم دوستش دارند و دوره فعالیت او را دوره‌ای می‌دانند که کارگروه‌های تخصصی فضایی برای کار حرفه‌ای داشته‌اند.

اواخر هفته گذشته وقتی مهمان دفتر او شدیم تا درباره عملکردش در معاونت اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران به گفت و گو بنشینیم، بسیار صمیمانه از ما استقبال کرد و به تمام پرسش‌ها و انتقادهایی که با او مطرح کردیم با آرامش و با ته‌لهجه مشهدی‌اش ـ که البته خیلی کمرنگ بود ـ پاسخ داد.

البته در چند مورد خاص شانه خالی کرد و پرسش‌هایی را که فکر می‌کرد پاسخ دادنش لطمه به عملکرد یک مدیر دیگر است ، پاسخ نداد و ما را به این نتیجه رساند که ایازی مدیری آرام و اخلاق‌گراست که وقتی پاسخ دادن به  پرسشی موجب می‌شود شخص دیگری زیر سوال برود خیلی نرم از پاسخ دادن طفره می‌رود و سعی می‌کند درباره مدیری که در این گفت‌وگو غایب است حرف و نقدی را مطرح نکند.

ایازی عملکرد خود را طی سال‌های گذشته قابل دفاع می‌داند و معتقد است، توانسته رویکرد محله‌محوری را که سال‌ها در قالب یک طرح از آن سخن به میان می‌آمده را اجرایی کند.

او همچنین درباره انتقادهایی که درباره عملکرد او مطرح شده می‌گوید کار هر کس ضعف و قوتی دارد و اگر قرار بود همه کار من نقطه قوت باشد، دیگر کاری نمی‌ماند تا معاونان پس از من انجام دهند؛ اما برایم جالب است که شهرداران دیگر شهرهای جهان عملکرد ما را در امور فرهنگی و اجتماعی شهر موفق می‌دانند، اما خودمان با نگاهی نادرست سعی در مطرح کردن انتقاد‌ها از مدیران جامعه‌مان را داریم.

هر چند با آغاز فعالیت شورای شهر جدید، سرنوشت مدیریت شهری هنوز روشن نشده است، اما ایازی تاکید می‌کند که دوست دارد باز هم در عرصه‌های هنری و فرهنگی کار کند و به همین دلیل تا به امروز پیشنهادهای بسیاری را رد کرده است.

شهر برای هر کسی مفهوم و تعریف خاص خودش را دارد. تصویر ذهنی ما از شهرها  بیشتر در مسافرت‌هایمان شکل می‌گیرد و کمتر پیش می‌آید کسی بتواند در چند شهر برای طولانی‌مدت زندگی کند. شما به عنوان یک خراسانی که معاون شهردار تهران است، فکر می‌کنم تجربه زندگی در شهرهای زیادی را دارید؟

من اصالتا مشهدی هستم و قبل از این‌که ساکن تهران شوم در این شهر زندگی می‌کردم. در طول هشت سال دفاع مقدس هم این توفیق را داشتم که همراه خانواده‌ام مدتی در اهواز و کرمانشاه زندگی کنم. بنابراین می‌توانم بگویم تجربه زندگی در کرمانشاه، مشهد، اهواز، تهران و یک مقطعی هم شیروان را داشته‌ام.

پس می‌توان گفت تجربه زندگی در شهرهای مختلفی را دارید و روحیات و نیازهای فرهنگی مردم ایران را تقریبا می‌شناسید.

 لطف شماست و امیدوارم این‌طور باشد.

اگر قرار باشد از میان شهرها آزادانه یک شهر را برای زندگی انتخاب کنید، تهران جزو گزینه‌های شما خواهد بود؟

اکنون تهران را انتخاب می‌کنم. (با خنده)

تصور کنیم اجباری در کار نیست. هر چه باشد نوع نگاه و فعالیت‌های شما نبض تپنده فعالیت‌های فرهنگی و هنری شهر تهران است. می‌خواهم ببینم چه نگاهی به این شهر برای زندگی دارید؟

تهران شهری است مناسب زندگی به شرطی که ما مقید به آداب و رسوم شهروندی باشیم و شهر را نازیبا نکنیم.  بر این اساس یکی از بهترین شهرهایی است که می‌شود برای زندگی انتخاب کرد.

پس تهران را دوست دارید؟

تهران یک شهر پایکوهی زیباست. فلسفه انتخابش بعنوان پایتخت به دلیل موقعیت جغرافیایی‌اش بوده است. هم از جهت اقلیمی موقعیت فوق‌العاده زیبایی داشته و چنارستان بوده و آب‌و هوایی فوق‌العاده داشته است. اگر زشتی هم در شهر وجود دارد، ما انسان‌ها ایجاد کرده‌ایم وگرنه تهران فی نفسه خیلی زیباست و این زیبایی‌ها در تعطیلات تهران قابل درک است. ضمن این‌که همین حالا هم خیلی از شهروندان زیبایی‌های موجود در تهران را ندیده‌اند و از وجود آنها اطلاع ندارند.

یک روز به اتفاق چند نفر از معاونان صدا و سیما قرار شد یک جایی را بعنوان شهرک سینمایی که بتوان در آن برنامه‌های تلویزیونی خوبی هم تولید کرد پیدا کنیم. چون می‌خواستیم اطراف تهران را بازدید کنیم با هلی کوپتر صدا و سیما رفتیم جاهای مختلف. وقتی هلی‌کوپتر در انتهای همت محدوده غرب تهران نشست تا با اتومبیل برویم برخی نکات را ببینیم خیلی از دوستان می‌گفتند واقعا ما نمی‌دانستیم این نقاط هم در تهران وجود دارد. آبشار و دریاچه تهران و خیلی جاهای دیدنی دیگر که در این چند سال به بهره‌برداری رسیده است.

در این مورد با شما موافقم. امروز وقتی در دفتر شما عکس زیبایی از باغ‌موزه قصر دیدم تازه متوجه شدم فضایی که قبلا اغلب ما دوست نداشتیم از کنارش رد شویم به چه مکان زیبایی تبدیل شده و تا به حال نرفته‌ام آن را ببینم.

نمونه‌هایی از این قبیل زیاد است. همین باغ‌موزه قصر اکنون مرکزی فرهنگی هنری در شهر تهران شده است که دیوارهایش برداشته شده تا مردم از باغ و موزه و برنامه‌های فرهنگی‌اش استفاده کنند. یا مثلا در پادگان قلعه مرغی که 300 هکتار است جایی بود که دور تا دورش دیوار بود و مردم فقط دیوار می‌دیدند. چیزی غیر از این مشاهده نمی‌کردند ولی امروز دیوارها برداشته شده  و تبدیل به یک فضای شاد شهری شده است.

بحث به سمت خوبی هدایت شد. یکی از اساسی‌ترین و تاثیرگذارترین فعالیت‌های معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران طی سال‌های حضور شما توسعه فضاهای فرهنگی شهر بوده است. کمی درباره این اقدامات توضیح دهید.

ما ساخت مکان‌هایی چون پردیس‌های سینمایی را افزایش دادیم. پردیس‌های سینمایی آزادی، ملت، تماشا، زندگی، جوانه، آگاه، سمرقند و... مجموعه‌هایی بودند که ساخته شدند. این مجموعه‌ها کیفیت مطلوبی دارند و مردم دوست دارند به آنها مراجعه کرده و به تماشای فیلم‌های مورد علاقه‌شان بنشینند. شما تصور کنید اگر این پردیس‌ها ساخته نمی‌شد آیا سینماهای قبلی پاسخگوی نیاز مردم بودند؟

طبیعتا پاسخ منفی است.

از طرف دیگر مجموعه سالن‌های نمایشی که در تهران ساخته شد هم شرایط کار را برای هنرمندان تئاتری بهبود بخشید. مثلا تماشاخانه ایرانشهر یکی از این نمونه هاست و خودتان قطعا می‌دانید که این سالن مورد توجه هنرمندان و علاقه‌مندان تئاتر است؛ ضمن این‌که مجموعه پردیس تئاتر تهران هم جنب فرهنگسرای خاوران ساخته شده که سالنی بزرگ دارد و قرار است مرکز نمایش‌های آیینی باشد و طی چهار هفته آینده افتتاح می‌شود. مرکز نمایش‌های آیینی صبا را هم در خیابان شریعتی بهره‌برداری کرده‌ایم. توسعه مراکز نمایشی برایمان بسیار اهمیت دارد. برخی از مراکز نمایشی ما تا دو سال آینده وقت اجرایشان پر است و همین موضوع نشان‌دهنده نیاز جامعه به این مراکز است.

پس فقط به تماشاخانه سنگلج بی‌مهری کردید...

نه از لفظ بی‌مهری استفاده نکنید. ما به مردم قول دادیم موزه تئاتر ایجاد کنیم که منزل استاد انتظامی تملک شد. درحال مرمت و بازسازی است و می‌تواند هم بعنوان موزه تئاتر و هم خانه آقای بازیگر و بنیاد استاد انتظامی استفاده شود. اما درباره تماشاخانه سنگلج هم این توضیح را بدهم که باید شش طبقه ساختمان تخریب می‌شد و از نظر اجرایی کردن این موضوع مشکل داشتیم وگرنه که ما هم معتقدیم باید به‌سنگلج توجه بیشتری شود.

البته توجه ویژه به تئاتر از جانب معاونت شما را می‌پذیرم. به نظرم مراکز تئاتری شما طی سال‌های اخیر در موارد زیادی نسبت به نهادهای مرتبط با دولت و وزارت ارشاد با هنرمندان مهربان‌تر بودند.

بله، اکنون هم یکی از کارهایی که در دستور داریم این است که مراکز نمایشی سطح شهر را افزایش دهیم. همه‌ساله فارغ‌التحصیلان زیادی در رشته تئاتر داریم که خیلی علاقه‌مند هستند در این حوزه فعالیت داشته باشند و جایی برای اجرا ندارند.

پس کمی هم درباره باغ موزه‌ها و خانه‌های مشاهیر توضیح دهید تا به مباحث دیگر برسیم.
 
باغ‌موزه‌هایی که در این مدت ساخته شد مثل باغ‌ موزه دفاع مقدس که در نوع خودش بی‌نظیر است. یا همین باغ موزه زندان قصر به مرکز فرهنگی تبدیل شد یکی از مکان‌هایی است که مورد توجه مهمانان خارجی قرار می‌گیرد و همین که زندان تبدیل به مرکز فرهنگی شده برایشان بسیار جذاب است یا برخی مناطق نظامی که تبدیل به بوستان شدند مانند بوستان ولایت که توانستند موقعیت خوبی برای توسعه فضاهای فرهنگی شهر باشند. همچنین باغ کتاب تهران که بزرگ ترین مجموعه فرهنگی است با زیر بنای حدودا 65 هزار متر یکی از بهترین اقداماتی است که در این عرصه انجام شده است.

اینها از جمله ساخت و سازهای کالبدی بوده ضمن این‌که کار خوبی که در این دوره انجام شده راه‌اندازی خانه‌های مشاهیر بوده است. ما اماکنی که در اختیار بزرگان است را تحت تملک درآورده و برای حفظ این خانه‌ها آنها را تبدیل به مراکز فرهنگی کرده‌ایم؛ مثل منزل استاد شهید مرتضی مطهری، شهید بهشتی، شهید رجایی، شهید چمران و مرحوم دکتر علی شریعتی. خیلی از اینها تملک شده و به یک مرکز فرهنگی تبدیل شده است. آخرین منزل، خانه شهید بهشتی بود که به بهره‌برداری رسید.

هفته گذشته از مجسمه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی هم در آنجا رونمایی شد. قرار است مجسمه‌های بزرگانی که در جلسه شورای انقلاب در خانه شهید بهشتی حضور داشته‌اند، همه ساخته شده و در این خانه قرار بگیرد.

برای پررنگ کردن هویت مذهبی شهر چه کرده‌اید؟

به نکته خوبی اشاره کردید. حفظ و ارتقای هویت مذهبی شهر از جمله اولویت‌های مهم ماست. ما اول از ساخت گنبد و گلدسته شروع کردیم و دیدیم برخی نقاط شهر میزان مساجدش خیلی کم است. نقاطی مثل منطقه 5 و 22، این موضوع را در دستور کار قرار دادیم و تعداد 50 مسجد در سطح شهر تهران ساخته شد. هم‌اکنون 72 مسجد هم در دست ساخت است و از این به بعد هر ماه افتتاح یک مسجد را خواهیم داشت.

50 مسجدی که گفتید ساخته شده مربوط به چه دوره‌ای است؟

دوره مدیریت آقای قالیباف.

بگذارید برسیم به موضوع پرحاشیه جشنواره‌ها! شما سال گذشته چه تعداد جشنواره برگزار کردید؟

هفت جشنواره که در نوع خود خیلی زیاد است.

من هم به همین دلیل تعدادش را پرسیدم.

برایمان خیلی مهم است که بتوانیم زمینه مشارکت مردم را فراهم کنیم. هر کدام از دوستان فرهنگی و هنری که می‌آیند، می‌گویند در یکی از جشنواره‌های ما جایزه گرفته‌اند و این موضوع برای من مایه مباهات است.

یکی از جشنواره‌هایی که تبلیغ زیادی هم داشت شمسه بود؛ نظر شخصی شما درباره این جشنواره چیست؟

جشنواره شمسه را با مفهوم شهروند، مدیریت محله، سرمایه اجتماعی و هویت طراحی کردیم. این جشنواره سال اول در هشت رشته و سال دوم در 12رشته قرآن، نهج‌البلاغه، دعا و نیایش، فیلم، عکاسی، کاریکاتور، گرافیک و... برگزار شد. سال اول 150 هزار نفر و سال دوم 200 هزار نفر شرکت‌کننده داشت و آماتورها و حرفه‌ای‌ها در کنار هم در این جشنواره شرکت کردند.

خیلی از فعالان فرهنگی معتقدند جشنواره شمسه نقاط ضعفی داشته است، از جمله چندان نگاه حرفه‌ای  به بخش‌های تخصصی‌اش نداشت.

اول این‌که باید بررسی کنیم قطعا هر کاری ایرادهایی دارد، اما جا دارد یک نکته را بیان کنم. فراموش نکنیم نباید شمسه را با مولفه‌های یک جشنواره حرفه‌ای بررسی کرد. این جشنواره را برای مردم برگزار کردیم و هدفمان عمدتا حضور آماتورها بود، نه برای حرفه‌ای‌ها، چون پایه فعالیت جشنواره در محله بود.

یعنی شما حاضرید با صراحت برگزاری شمسه را از نقاط قوت کارتان بدانید؟

بله، من شمسه را نقطه قوت کار خودم می‌دانم، اما باز هم تاکید می‌کنم اگر از منظر حرفه‌ای نگاه کنیم، این جشنواره حتما دارای اشکالاتی است، اما ما آن را برای آماتورها برگزار کردیم و قصد داشتیم جوانی که موبایلش توی جیبش بوده یک فیلم هم گرفته است و برای جشنواره فرستاده برنده ما باشد، نه یک فیلمساز حرفه‌ای.

شما جشنواره‌های دیگری هم داشتید که برای مردم خیلی جذاب بود مانند جشنواره شکوفا.

بله، این جشنواره در دوره اول برگزاری خود توانست نیم میلیون مخاطب داشته باشد. در این جشنواره گفتیم ببینیم چه چیزی مورد اقبال جوانان و نوجوانان است، دیدیم آی‌.تی است. جشنواره شکوفا را به مفهوم شهروند کارآفرین و فناوری اطلاعات برگزار کردیم، شکوفا را در هفت رشته از جمله بازی‌های رایانه‌ای، گرافیک، وبلاگ‌نویسی طراحی کردیم، چون جوانان و نوجوانان خیلی علاقه‌مند هستند، استقبال آنها از این جشنواره در مقایسه با جشنواره شمسه بیشتر هم شد.

جشنواره مشکات با محور آموزش‌های شهروندی سال گذشته در چهار رشته و امسال در 12 رشته برگزار می‌شود. توسعه فرهنگ شهروندی از جمله مطالبات مردم از ماست. در این جشنواره مردم آپارتمان‌نشینی، قواعد شهرنشینی در حوزه ترافیک و... را یاد می‌گیرند.

جشنواره تسنیم فعالیت‌های خاص بانوان مبلغه، عاشورایی، هنرمند و... است. جشنواره سلامت که حدود 360 هزار اثر هنری فعالان پزشکی و پیراپزشکی هم در آن حضور پیدا کرده بود، جشنواره پژواک در حوزه پژوهش‌های شهروندی از امسال برگزار می‌شود، ما قصد داریم شهروندانمان را در این حوزه فعال کنیم. جشنواره حامی هم درخصوص موضوعات اجتماعی محله از امسال برگزار می‌شود؛ البته اینها گوشه‌ای از جشنواره‌هایی است که ما برگزار می‌کنیم.

حالا واقعا نیازی به برگزاری این همه جشنواره است؟

ببینید ما یک مجموعه فرهنگی هستیم. طبیعی است که این تعداد جشنواره برگزار کنیم تا مردم را مشارکت دهیم.

البته خیلی از کارهایی که این سال‌ها شما انجام دادید، در دوره‌های قبل  از سوی سازمان فرهنگی ـ  هنری شهرداری برگزار می‌شد.

ما برگزاری این برنامه‌ها را وظیفه خودمان هم می‌دانیم. بسیاری می‌گویند شهرداری فقط فعالیت اجرایی داشته است. فکر می‌کنم همین برگزاری جشنواره‌ها می‌تواند پاسخی به این حرف‌ها باشد. ما در حوزه برگزاری برنامه‌های فرهنگی و اجتماعی هم فعالیت‌های گسترده‌ای داریم، نظام مشارکت اجتماعی را در سطح محلات پیاده‌سازی کرده‌ایم و در هر محله شش کارگروه تخصصی و پارلمان شهری تعریف کردیم.

برسیم به موضوع محله‌محوری که شما برنامه‌های زیادی در این عرصه داشتید. اهمیت دادن به این موضوع از چه زمانی در دستور کار قرار گرفته است؟

محله‌محوری موضوعی است که از دوره‌های قبل مطرح بوده و در دوره فعالیت ما در قالب سرای محله شکل اجرایی به خود گرفت.

کمی درباره اجرایی شدن آن توضیح دهید.

ما در شهر تهران یک جهتگیری داشتیم؛ آن هم به این شکل که بتوانیم زمینه مشارکت مردم را در امور اجتماعی و فرهنگی جذب کنیم. در اولین قدم، محلات تهران را شناسایی کردیم؛ چون معلوم نیست تهران چند محله دارد و هویت محله‌ای هم مهم است. در گذشته تهران می‌گفتند ما بچه نازی‌آباد هستیم. بچه خانی‌آباد و قلهک هستیم. بچه دروس هستیم. در قدم اول مشخص کردیم تهران چند محله دارد. بعد از بررسی کامل به عدد 374 رسیدیم. بعد گفتیم باید در این محلات یک‌سری مجموعه فرهنگی را پیش‌بینی کنیم که مردم خودشان بیایند کار فرهنگی انجام دهند. برای این کار آمدیم در سطح محله یک مرکز فرهنگی اجتماعی پیش‌بینی کردیم که اسم آن را گذاشتیم سرای محله. الان هر محله تهران دارای یک سرای محله است. حالا این سرای محله از 400ـ 300 متر هست تا 6000 متر که برنامه‌های فرهنگی در آن صورت می‌گیرد. این سرای محله شکل گرفت و هر محله‌ای یک سرا داشت. یک مرکز ورزشی هم پیش‌بینی کردیم. الان هر محله‌ای یک زمین چمن مصنوعی دارد. مرکز ورزشی بانوان هم پیش‌بینی کردیم که الان برخی محله‌ها دارند و برخی محلات نه، اما در برنامه‌هایمان هست. بعد در هر سرای محله 14 خانه پیش‌بینی کردیم، خانه فرهنگ و هنر، آی.تی، سلامت، علم و زندگی، قرآن، مددکاری و... هرکس متناسب با ذوق و سلیقه خودش بتواند فعالیت‌هایی را در سطح محله‌اش انجام دهد.

همین امروز صبح با دکتر هاشمی، وزیر بهداشت جلسه‌ای داشتیم. آقای دکتر قالیباف و آقای دکتر صدر، معاون قوه قضاییه حضور داشتند. ما درباره اقداماتی که در حوزه سلامت داشتیم گزارش‌هایی ارائه کردیم. می‌گفتند ما در جریان نبودیم، شما این‌قدر در زمینه سلامت اجتماعی خوب کار کرده‌اید. عمدتا متکی به این بودیم که مردم خودشان مشارکت داشته باشند. وقتی گفتم ما در خانه‌های سلامت 10 کانون داریم از جمله کانون مادران، کودک، سالمند و... بسیار خوشحال شدند و گفتند تصور نمی‌کرده‌اند کار در این سطح و شکل در حال انجام باشد. اکنون 220 هزار نفر عضو هستند. کانون سالمندان ما 50 هزار عضو دارد.

ما براساس این رویکرد در محلات این فضاها را ایجاد کردیم. ما در هر محله جلسات هم‌اندیشی محله‌ای داریم. مردم خواسته‌هایشان را می‌گویند و ما براساس خواست مردم، کارها را دنبال می‌کنیم.خیلی‌ها می‌گویند فعالیت فرهنگی قابل توجهی صورت نگرفته است، اما فکر می‌کنم همین موضوع مربوط به بازگرداندن هویت به محله‌ها کار فرهنگی ارزشمندی باشد.

من واقعا دلیل این حرف‌ها را نمی‌دانم، اما شهردار کوالالامپور و استانبول وقتی کتاب‌ها و طرح‌های مربوط به طرح محله‌محوری را دیدند، آنها را بسیار ستودند. شهردار استانبول به من گفت خیلی عمیق در حوزه‌های فرهنگی و اجتماعی وارد شده‌اید. نماینده «یو.ان.هپی.تد» هم گفت که در کتاب‌های آینده‌شان به رویکرد محله‌محوری ما اشاره خواهند کرد. آن وقت ما خودمان می‌زنیم همه چیز را خراب می‌کنیم. اگر گذشتگان موفقیتی داشته‌اند، آن را کمتر بیان می‌کنیم و می‌رویم سراغ نقاط ضعف. بگذارید یک نمونه دیگر برایتان بگویم. شما کدام نهاد را سراغ دارید که برای کوچک‌ترین گروه وابسته‌اش کتاب منتشر کرده و فعالیت‌هایش را تعریف کند.

ما در معاونت اجتماعی و فرهنگی این کار را برای محله‌های مختلف انجام داده‌ایم. هر محله برای خودش یک مجموعه کتاب دارد و 374 مجموعه داریم که سالانه کارهایی که باید در یک محله برای امور فرهنگی و اجتماعی انجام شود، تعریف می‌کند تا هر محله بداند در هر زمینه چه کند.

البته ما برای هویت محلات هم کتاب منتشر کرده‌ایم. 170 فیلم ساخته ایم که صداوسیما در قالب «محله ما» پخش کرده است. واقعا از همه منتقدان این  پرسش را دارم که کدام دستگاه دولتی برای پایین‌ترین پایه‌اش کتاب منتشر کرده است؟ این خبر را هم به شما بدهم که ما ساختارشناسی محلات تهران را در  10 جلد و طرح جامع توسعه فضای فرهنگی تهیه و منتشر کرده‌ایم و بزودی رونمایی می‌شوند.

ما در قالب مجموعه کتاب‌هایی که منتشر کردیم، تهران را با استانبول، پاریس و شهرهای نمونه مقایسه کرده‌ایم و سعی کردیم راه‌هایی برای نزدیکی به استانداردهای جهانی را پیاده کنیم و یو.ان.هپی.تد که شهرهای برتر انتخاب می‌کند هم شهردار تهران را هشتمین شهردار جهان اعلام کرد. همه این اتفاقات نشان می‌دهد ما رویکرد فرهنگی و اجتماعی مشخصی داشته و آن را در کنار رویکرد عمرانی‌مان پیش برده‌ایم. هرقدر بگویم هم گوشه‌ای از زحمات همکارانم نمی‌شود.

در حوزه موسیقی چطور؟

موزه موسیقی را ما فعال کردیم. درباره کمک‌هایی که به خانه موسیقی داشتیم هم از آقای نوربخش سوال کنید. ما سالن‌های متعدد برای اجرای موسیقی ساختیم، سالن برج میلاد یک نمونه از این سالن‌هاست که ‌اکنون  بیشتر کنسرت‌ها در آن برگزار می‌شود. سالن کنسرت خاوران در جنوب شهر تهران هم که بزودی به بهره‌برداری می‌رسد، دقیقا خصوصیات سالن میلاد را دارد.از طرف دیگر یکی از کارهای خوبی که انجام شد، افتتاح استودیوی موزه موسیقی بود. استودیوی کم‌نظیری بود که می‌تواند خدمت بزرگی به هنرمندان این عرصه و به تبع آن هنر موسیقی در جامعه ما باشد. در ماه رمضان در 30 نقطه  30 شب برنامه، بطور متوسط 900 برنامه داشتیم.

ما در فضاهای باز شهری برنامه گذاشتیم؛ محسن یگانه و خواجه امیری را بردیم برای قشری اجرا کنند که توان تهیه بلیت برای دیدن اجرای زنده ندارند. ایوان شمس الان سالن خوبی شده و در پردیس‌های سینمایی کنسرت اجرا می‌شود. در جشنواره شمسه 600 گروه موسیقی شرکت کردند و هر محله گروه سرود دارد، حتی معلولان و سالمندان هم گروه سرود دارند. ما کار خودمان را انجام داده‌ایم. فکر می‌کنم توجه به موسیقی به مفهوم تخصصی کم بوده و باید ارشاد پاسخگوی این موضوع باشد. البته مطمئن هستم این توجه از این به بعد بیشتر می‌شود، چون تعامل شهرداری و ارشاد بیشتر خواهد شد.

شنیده‌ایم قرار است شما از معاونت اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران بروید.

علاقه‌مندی من حوزه فرهنگی و هنر است. تا آقای قالیباف هستند ما هم هستیم. همان طور که گفتم اولویتم برنامه‌های فرهنگی و هنری است؛ پیشنهادهای دیگر داشتم، اما علاقه‌ام هنر است و دوست دارم در این حوزه کار کنم.

حالا تصور کنیم شما از این معاونت رفته‌اید، معاون بعدی آمده و به رسم نامبارک این روزها همه عملکرد شما را زیر سوال برده است. چه واکنشی نشان می‌دهید؟

خودم اول اشکالاتم را به نفر بعدی خواهم گفت. دنبال این نیستم که بگویم من این کار را کردم، من می‌خواستم به مردم خدمت کنم. حالا من هم کمبودهایی داشته‌ام که فرد بعدی  بایدآنها را بداند و کار کند.

نقطه قوت کارتان را در چه می‌دانید؟

من تجربه‌ام در راه‌اندازی شبکه اجتماعی است و اوج موفقیتم را در این موضوع می‌دانم. ما پناهگاه هنرمندان هم بوده‌ایم و فکر می‌کنم کارنامه‌ام قابل قبول است، اما کار انجام نشده خیلی زیاد است. براساس کار انجام شده و نشده نمره‌مان خوب است.

حرف پایانی؟

ما باورمان این بوده که از نخبگان جامعه در کارها استفاده کنیم و همیشه خودمان را مجری دانستیم. همین موضوع و نگاه موجب شد در دوران هشت ساله حضور آقای قالیباف سال به سال سطح رضایت مردم در نظرسنجی‌های ما بالاتر رفته است. ما دنبال ایجاد پاتوق برای اهالی هنر بودیم، موزه سینما را هم در همین راستا ایجاد کردیم و موزه موسیقی را هم فعال کردیم. فکر می‌کنم درباره  دیگر هنرها هم به اعتبار نظر هنرمندان عملکرد موفقی داشته‌ایم.

باغی پر از کتاب

باغ کتاب تهران در تپه‌های عباس‌آباد تهران واقع شده‌ است. این باغ از شرق با کتابخانه ملی ایران، از شمال شرقی با فرهنگستان‌های علوم و زبان و ادبیات فارسی، از شمال غربی با باغ هنر و از غرب با باغ‌موزه دفاع مقدس همسایه است.

وسعت باغ کتاب تهران 110 هزار مترمربع است که 65 هزار مترمربع آن ساختمان نمایشگاهی، تالارهای همایش و اداری است و بقیه آن را فضای سبز و یک دریاچه مصنوعی تشکیل می‌دهد.

فضای داخلی باغ کتاب تهران شامل  ۱۶ سالن نمایشگاهی هر یک به مساحت ۲۰۰۰ مترمربع و در دو طبقه بنا شده است. قرار است باغ کتاب تهران پس از تکمیل، به عنوان یک نمایشگاه کتاب دائم در چهار فصل سال به نمایش و ارائه کتاب بپردازد.

در رویدادهای ویژه مثل نمایشگاه بین‌المللی کتاب، می‌توان با برپا کردن چادرهای نمایشگاهی، بخش‌هایی از محوطه باغ را نیز به فضای نمایشگاهی اضافه کرد.

این فضا می‌تواند در حالت عادی روزانه 30 هزار نفر و در زمان برگزاری نمایشگاه بین‌المللی با ایجاد زیرساخت‌های مناسب و استفاده از فضاهای اطراف، تا 500 هزار نفر را پاسخگو باشد.

از زندان تا باغ موزه

یازدهم آذرماه سال ۱۳۰۸ زندان قصر شکل گرفت. اولین قربانی نیز خود سازنده بود(!) تیمسار درگاهی، رئیس وقت شهربانی که به جرم دعوت رضاخان به یکی از ۱۹۲ سلول عمومی و انفرادی در جریان افتتاح زندان به حبس محکوم شد. قصر پس از آن نیز پذیرای نامدارانی شد که عبدالحسین تیمورتاش، نصرت‌الدوله و سردار اسعد بختیاری از آن جمله بودند.

بزرگ‌ علوی سرگذشت سال‌های حبس خود و دیگر زندانیان مشهور را در کتاب  «۵۳ نفر» در زندان قصر نوشت. پس از شهریور 20 و استعفای رضاخان و تبعید به جزیره موریس کارکردهای قصر نیز نمایان‌تر شد.

شکل دایره زندان تنها به این منظور به این فرم طراحی شده که هر سه طبقه آن در اثر وجود این فضای خالی و بالکن‌هایی که با حفاظ‌های نرده‌ای پوشیده شدند، در تابستان بشدت گرم باشد و در زمستان سرد؛ سرمایی که تا مغز استخوان زندانیان نفوذ می‌کرده است.

زندان قصر در سال‌های اخیر  از سوی  شهرداری تهران به باغ موزه‌ای پندآموز تبدیل شده است که بازدیدکنندگان می‌توانند همه روزه از قسمت‌های مختلف آن دیدن کنند.

همچنین حضار می‌توانند از محل‌های نگهداری زندانیان سیاسی که حتی دیوارهایش همگی با مهر سکوت عمق فاجعه را به تصویر کشیده و بیننده را تحت تاثیر قرار می‌دهد، دیدن کنند.

باغ ایرانی یکی از بخش‌های این مجموعه است که با بهره‌گیری از تنوع گیاهی یک فضای شهری دلنشین و یک موزه روباز محسوب ایجاد شده است.

یکی از بخش‌های اصلی، موزه تاریخ انقلاب اسلامی ایران است. این موزه تصویری است از مبارزات مردم در دوران ستمشاهی و بخش دیگر موزه زندان است که بازسازی عینی فضای زندان از اتفاقاتی است که در دوره رژیم ستمشاهی افتاد و هم محلی برای تصویربرداری مجموعه‌های سینمایی.

از دیگر بخش‌های این باغ موزه می‌توان به مسجد، زورخانه قصر، باغ‌های ایرانی، کتابخانه مرکز تحقیقات، گالری‌های مختلف، فضاهای نمایشگاهی و فرهنگی، چایخانه و سفره‌خانه سنتی، مراکز عرصه محصولات فرهنگی، بازارچه محصولات هنری و صنایع دستی اشاره کرد.

باغ موزه‌ای به یاد روزهای دفاع مقدس

باغ موزه دفاع مقدس در اراضی عباس‌آباد و با زیربنای 205 هزار مترمربع با احتساب محوطه‌سازی‌، یک مجموعه بی‌نظیر و دیدنی است، طرح و احداث باغ موزه دفاع مقدس با هدف ساماندهی به مجموعه تلاش‌های دلسوزان و یادآوران مخلص آن روزها در طول نزدیک به دو دهه که از دوران دفاع مقدس سپری می‌شود، شکل گرفت.

رسالت ثبت و یادآوری ارزش‌ها، احساسات و عواطف عمیق و فرهنگ گرانقدر دفاع مقدس، در این مجموعه به انجام رسیده است. باغ موزه دفاع مقدس از هفت تالار و یک یادمان تشکیل شده است.

باغ موزه دفاع مقدس، یک موزه رویدادی و متفاوت از موزه‌هایی است که صرفا بناها و اشیای تاریخی را به نمایش می‌گذارند.

در میان تالارهای مختلف این باغ موزه فقط یک تالار با نام «تالار پروانه‌ها» جنبه موزه‌ای دارد که برای معرفی سرداران دوران دفاع مقدس در نظر گرفته شده است؛ اما بقیه تالارها جنبه رویدادی دارد و می‌توان تمام اتفاقات دوران دفاع مقدس را در آن به شکل زنده در همان حال و هوا دید.

زینب مرتضایی‌فرد‌‌ -‌‌ جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها