دخالت آشکار سرویسهای امنیتی خارجی در امور داخلی کشورمان از یکسو و دوری نخبگان فکری و اجرایی از تودههای مردم با وجود اتکا به همان مردم در پیشبرد راهبردهای سیاست داخلی و خارجی از سوی دیگر باعث شد که یکی از بزرگترین فرصتهای کشور برای حرکت به سمت استقلال و نشاط سیاسی بیشتر تبدیل به گذاری به سوی دیکتاتوری و وابستگی شده و دستاورد مهم مردم برای قطع دست اجانب از سرمایه ملی، به فرجامی پایدار و ثمربخش منجر نشود.
چه محمد مصدق ، نخستوزیر دولت ملی ایران که دولتش در جریان کودتای بیست و هشتم مرداد سرنگون شد را مردمی بنامیم و چه پوپولیست و چه بسان مارکسیستها، او را متهم به بیتوجهی به هشدارها و به گمان برخی، آگاه از کودتا و منفعل در برابر آن(یا حتی به نظر برخی، همراه با آن برای فرار از مشکلات ناشی از فشارهای جهانی) بدانیم و چه قربانی دسیسهچینی مشترک دربار پهلوی و کشورهای زخمخوردهای که از شکلگیری سونامی «ملی شدن صنعت نفت» در همه کشورهای نفتخیز هراس داشتند، هر چه که باشد باید یادآوری کنیم که بیست و هشتم مرداد حکایت تلخ خوی امپریالیستی کشورهای خارجی برای چنگ انداختن به منابع کشور و دخالت در امور داخلی ایران بود و در کنار آن، فاصله گرفتن از مردمی که وقتی احساس بازیگرفته نشدن کنند، انگیزهای برای حضور در صحنه و مقاومت نمییابند.
چنین است که 60 سال پس از کودتای بیست و هشتم مرداد، اکنون وقت آن رسیده تا درسهای حاصل از این تجربه تلخ را بار دیگر مرور کرده و به یادآوریم که تنها با اتکا به مردم است که میتوان در مقابل دستاندازیهای خارجی ایستاد.
25 سال پس از بیست و هشتم مرداد 1332، انقلاب اسلامی توانست قدرت مردم را به رخ کسانی بکشد که جایگاهی برای مردم در معادلات بینالمللی قائل نبودند و این همان تجربه گرانبهایی است که نباید نادیده گرفت.
مصطفی انتظاریهروی - جامجم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد