سعدی افشار آخرین بازمانده نسل طلایی سیاهبازان ایران بود؛ هنرمندی که فنون حرکتی و کلامی نمایشگران تخت حوضی را به صورت دست اول از بزرگان و نامداران این هنر کسب کرد و تنها فرصت یافت بخشی از آن را به نسل بعد از خود منتقل کند.محمود استاد محمد، هنرمندی روشنفکر بود که به جای تکیه بر داشتههای هنری تئاتر غرب، سراغ سنتهای نمایشی ایران رفت و گونهای تئاتر ملی را پایهگذاری کرد؛ گرایش و حرکتی هنری که متاسفانه به جریانی فراگیر و مستمر تبدیل نشد و در برخورد با موانع و در عبور از پیچ و خمها ناکام ماند.
مرشد ولیالله ترابی، نقالی بود که بیش از چهار دهه از عمر خود را صرف شاهنامه خوانی کرد و از قهوهخانههای جنوب تهران تا بزرگترین جشنوارههای خارجی به هنرنمایی پرداخت. فنون و شیوههای هنری منحصر بهفرد این نقال پیشکسوت هم به دلیل آن که هیچ کس به فکر حفظ و اشاعه آنها نبود، با مرگ او در سینه خاک دفن شد.
بیتوجهی مسئولان به نمایشهای سنتی ایرانگر چه همیشه مورد انتقاد گرفته، اما مرگ این سه هنرمند، صدای منتقدان را به فریاد تبدیل کرده است.
باید فریاد کشید
در همین ارتباط، داوود فتحعلیبیگی، پژوهشگر و مدرس هنرهای نمایشی میگوید: در سالهای گذشته آن قدر ما گفتیم و مسئولان خود را به نشنیدن زدند که فکر میکنم وقت آن است تا فریاد بکشیم. من چند سال پیش به یکی از مدیران مرکز هنرهای نمایشی گفتم تنها پول اجرای یک تئاتر به سبک غربی را هزینه کند و نقالی کامل شاهنامه توسط مرشد ترابی را ضبط تصویری نماید که متاسفانه نپذیرفت. حالا امروز باید افسوس بخوریم که این فرصت دیگر از دست رفته است.
این کارگردان در گفتوگو با جامجم ادامه میدهد: مسئولان فکر میکنند این که به عیادت هنرمندی در بیمارستان بروند یا در مجلس تشییع پیکر او شرکت کنند، وظیفهشان را انجام دادهاند.
این خطایی بزرگ است، زیرا گر چه درگذشت هر هنرمندی یک ضایعه اسفبار محسوب میشود، اما مرگ هر هنر، بسیار بزرگتر از آن است و آیندگان آنها را نخواهند بخشید.
فتحعلیبیگی با اشاره به فراموشی تکنیکهای کلامی و حرکتی سیاهبازی هم میگوید: در مورد سعدی افشار هم مثل مرشد ترابی غفلت کردیم. او تنها کسی بود که محضر سیاهبازان بزرگ 9-8 دهه پیش را درک کرده و به طور مستقیم از آنها درس گرفته بود. با این حال ما دو دهه خودمان را از بازی این هنرمند محروم کردیم و حتی یک دوره کارگاه آموزشی هم برای انتقال تجربیاتش نگذاشتیم.
تئاتر ما شناسنامه ایرانی ندارد
ایرج راد، مدیرعامل خانه تئاتر نیز در واکنش به این پرسش که وضع نمایشهای آیینی و سنتی کشور را چگونه ارزیابی میکند، پاسخ میدهد: متاسفانه در شرایط خوبی قرار نداریم، چرا که با رفتن هر عزیزی، بخشی از هویت نمایشی خودمان را از دست میدهیم.
این بازیگر میگوید: نهتنها به هنرمندانی که سالها زحمت کشیدهاند، بیتوجه هستیم، بلکه هنرشان را هم پاس نمیداریم. چرا هرگز فکر نکردهایم که اندوختههای هنریمان باید تداوم یابد و مسیری که استادان طی کردهاند، برای نسل آینده نیز هموار نگه داریم.
ایرج راد ضمن آن که از ضعف پژوهش در حوزه نمایشهای سنتی ایران اظهار تأسف میکند، میافزاید: برخلاف شعارها، مسئولان و حتی ما هنرمندان تنها به فرهنگ غربی بها دادهایم و داشتههای خود را فراموش کردهایم، در حالی که اگر جریان و فرهنگ نمایش ایرانی تداوم پیدا میکرد، امروز تئاتری با شناسنامه و فرهنگ ایرانی داشتیم.
این هنرمند تاکید میکند: یک بار از خودمان بپرسیم برای میراث هنری مرشد ترابی و سعدی افشار چه کار کردهایم. چرا با درگذشت هنرمندان این عرصه، هنرشان هم باید بمیرد و از یادها برود.
بیگانگی دانشگاهها با سنتهای نمایشی
محمود عزیزی، استاد دانشکده هنرهای زیبا که خود در تعدادی از آثاری که بر صحنه تئاتر کارگردانی کرده، از آیینها و سنتهای نمایشی ایران بهره گرفته است، میگوید: ما روی فرهنگ نمایشی کشورمان کار آکادمیک نکردهایم. اگر علاقه و گرایش شخصی بعضی از هنرمندان هم نبود، همین مقدار توجه هم تا حالا صورت نمیگرفت.
این بازیگر و کارگردان با اشاره به دوستی دیرینهاش با زنده یاد محمود استاد محمد میافزاید: از آنجا که نزدیک به 40 سال است استاد محمد در عرصه نمایشنامهنویسی ایرانی راهی نو را گشوده، میخواهم بپرسم برای مثال چند پایاننامه دانشجویی روی کارهای او انجام شده است. اصلا دانشجویان تئاتر چقدر با نوشتههای او آشنا هستند؟
دکتر عزیزی ادامه میدهد: جدا از بیتوجهی به نمایشنامه نویسی ایرانی، وجوه اجرایی نمایشهای سنتی و آیینی هم مورد غفلت قرار گرفتهاند. ما چقدر از تکنیکهای تعزیه، سیاهبازی، ترنابازی، نقالی، شبیهخوانی و... در کارهای تئاتریمان بهره گرفتهایم.
این استاد تئاتر با بیبدیل دانستن پیشکسوتان نمایشهای سنتی و آیینی ایران تاکید میکند: با درگذشت هر کدام از این عزیزان ازجمله مرشد ترابی و سعدی افشار، بخشی از داشتههای هنری آنها نیز به خاک سپرده میشود.
این یک خسران جبران ناپذیر است که باید به هر صورت شده جلوی آن را بگیریم که دانشکدههای هنری اگر حمایت شوند، بهترین نهاد برای حفظ این میراثهای معنوی هستند. ما به هر صورت ممکن باید بیگانگی دانشگاهها با سنتهای نمایش کشورمان را به آشتی و آشنایی تبدیل کنیم که در این حالت میتوانیم به آینده امیدوار باشیم.
غربیها ما را متوجه ثروتمان میکنند
پری صابری، نویسنده و کارگردانی که در سه دهه اخیر تمام کارهایش را با استفاده از نمایشهای آیینی و سنتی چون تعزیه، نقالی و سیاهبازی روی صحنه آورده است، با بیان این که غفلت ما گاه تا آنجا پیش میرود که غربیها ما را به خود میآورند میگوید: برای مثال قبل از انقلاب، اهالی تئاتر کشور چندان توجهی به تعزیه نداشتند تا این که پیتر بروک به ایران آمد و اتفاقی به تماشای یک مجلس تعزیه در روستایی نزدیک مشهد نشست و شیفته آن شد. ابراز شگفتی این کارگردان برجسته از تعزیه تازه باعث شد محافل داخلی هم به این سنت نمایشی توجه نشان دهند.
این کارگردان با اشاره به اپرای «مرغ باران» که چندی پیش براساس داستان ضحاک در تالار وحدت روی صحنه برد، ادامه میدهد: در این کار من از تکنیکهای تعزیه، سیاهبازی، نقالی، خیمهشببازی، ورزش زورخانه ای و... استفاده کردم که بخوبی در دل اثر نشستند و با این حماسه فردوسی عجین شدند. این کار را مدیون تمام استادان و پیشکسوتانی هستم که در سالهای گذشته چراغ این هنرها را روشن نگاه داشتهاند.
صابری تاکید میکند: با وجود پر بار بودن نمایشهای آیینی و سنتی، نه دانشگاهها و نه مراکز و ادارههای هنری و فرهنگی به آنها توجه در خور را نشان نمیدهند. در حالی که اگر دانشجوی ایرانی بخواهد در یک دانشگاه اروپایی یا آمریکایی دکترای تئاتر بگیرد، به او توصیه میکنند روی نقالی، تعزیه یا سیاهبازی کار کند.
این هنرمند پیشکسوت با ابراز تاسف از درگذشت هنرمندانی چون مرشد ترابی و سعدی افشار میگوید: ما باید از گذشته درس بگیریم و در آینده نگذاریم هنر این بزرگان با مرگشان فراموش شود.
تا دیر نشده باید سراغ هنرمندان با سابقه و پیشکسوت تعزیه، سیاهبازی، نقالی، پردهخوانی، خیمهشببازی و... در گوشه و کنار کشور برویم و میراث معنوی آنان را چون گنجی گرانبها حفظ و نگهبانی کنیم و به آیندگان بسپاریم.
دعوت به تئاتر
همکاری برادران تشکر با کیومرث پوراحمد
نمایش کمدی «بداههگویی» به کارگردانی بهرام تشکر و تهیهکنندگی کیومرث پوراحمد از امشب ساعت 21 در تالار وحدت روی صحنه میرود.
کمدی بداههگویی تازهترین اثر بهرام تشکر است که بر اساس متنی از اوژن یونسکو ساخته شده و توسط سحر داوری ترجمه شده است.
بهنام تشکر، بازیگر برجسته تلویزیون و تئاتر هم که این روزها مجموعه «دودکش» را روی آنتن شبکه اول سیما دارد، در این اثر در جایگاه مشاور کارگردان، برادرش بهرام تشکر را همراهی میکند. حمیدرضا فلاحی، توماج دانش بهزادی، فرزین محدث، علی ابدالی، ندا فرهنگ مهر و پژمان یاوری بازیگران این نمایش هستند و کیومرث پوراحمد و بهروز تشکر تهیهکنندگی این اثر را به عهده دارند. علاقهمندان میتوانند از امروز تا ششم شهریور برای تماشای این اثر به خیابان استاد شهریار، روبهروی تالار وحدت، سالن حافظ مراجعه کنند.
مرجان توجهی / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد