ولی چرا فقط باید ادای خندیدن را دربیاوریم؟ چرا واقعا نخندیم؟ انگار ما خیلی یاد نگرفتهایم شاد باشیم و شادی کنیم. شاید ما آنطور که باید و شاید، نمیدانیم شادی کردن چه معنایی دارد و چه تاثیراتی بر زندگیمان خواهد گذاشت. شاید هنوز نمیدانیم شادی که بیاید با خودش چه خیر و خوبیهایی میآورد. البته خیلیها هم فکر میکنند شادی فقط و فقط مخصوص آنهایی است که هیچ غصه و دغدغهای در زندگیشان ندارند. درست است که رفاه اقتصادی و رضایت از زندگی هم در ایجاد این حس موثر خواهد بود، ولی کسانی هستند که در اوج فقر هم خوشحال هستند و شادی را بیشتر از دیگران احساس میکنند. بهنظر میرسد این دیدگاه باید در درون ما ریشه کند. باید احساس شادی را از شرایط اقتصادی جدا کنیم و باورمان شود در هر شرایطی میتوان قدری شادتر بود و جور دیگری به زندگی نگاه کرد.
شادی را چطور معنا میکنید؟
میگوییم باید شادتر زندگی کنیم، ولی خیلی وقتها نمیدانیم شادی واقعا چه معنایی دارد؟ هرکس شاد بودن و شاد زندگی کردن را برای خودش همانطور که دوست دارد، معنا میکند. در حالیکه شادی هم معنایی دارد؛ معنایی که مشخص میکند چه کسانی خوشحال هستند و چه کسانی از این حس بیبهرهاند.
دکتر پرویز رزاقی شهرستانی، روانشناس بالینی و مشاور خانواده در گفتوگو با «جامجم» در اینباره چنین توضیح میدهد: شادی و احساس خوشحالی، حس خوشایندی است که افراد آن را در طول زندگی تجربه میکنند و این حس، هم میتواند نماد بیرونی داشته باشد مانند خندیدن و ابراز هیجان و هم نماد درونی مانند احساس امنیت خاطر، آرامش و رضایتمندی. به گفته این روانشناس، شادی و نشاط حسی است که در افراد ایجاد میشود ولی میتوان آن را از جمعی گرفت یا به جمعی نیز منتقلش کرد. بنابراین ابتدا باید این حس در سیستمهای روانی فرد ایجاد شود و بعد به افراد و فضاهای دیگر مانند اعضای خانواده، همکاران و دیگر افراد حاضر در محل کار و جامعه منتقل شود.
ثروت شادی نمیآورد
بسیاری از افراد تصور میکنند اگر حساب بانکیشان پر از پول باشد، دیگر هیچ غمی ندارند. از نظر آنها فقط کسانی که ثروتمند هستند میتوانند شاد باشند و شاد زندگی کنند. در صورتی که دکتر رزاقی نظرشان را تائید نمیکند و میگوید: بیپولی ممکن است موجب غم و اندوه شود، ولی لزوما کسانی که پول زیادی دارند هم شاد نیستند. بنابراین شاد بودن و شاد زندگی کردن به نگرش افراد بستگی دارد و به همین دلیل میتوان در اوج فقر و بیپولی هم شاد بود.
ضرورتی به نام نشاط اجتماعی
شاد باشیم یا نباشیم، جامعهای شاد داشته باشیم یا نداشته باشیم چه فرقی به حال و روز ما میکند؟ این نشاط و شادی چه تاثیری در زندگیمان خواهد گذاشت؟ اصلا شادی و شاد بودن کدام مشکل زندگی آدم را حل میکند و کدام درد را دوا؟ این سوالها برای خیلی از افراد مطرح میشود. سوالهای بیجوابی که در ذهنمان میچرخد و هرقدر بیشتر سعی میکنیم، کمتر پاسخی برایش یافت میشود.
اینها همه در حالی است که متخصصان میگویند در جامعهای که شادی و نشاط در آن وجود نداشته باشد، نمیتوان هیچ چیز خوب و زیبایی پیدا کرد و در مقابل، جامعه شاد سرشار از خوبیها و زیباییهاست.
دکتر رزاقی در اینباره یادآور میشود: افراد میتوانند در دنیای شخصی خودشان هم شاد باشند، ولی هرچه این حس شادی بیشتر باشد، فرد کمکم این حس و هیجان را به جامعه نیز منتقل میکند. به عبارت دیگر، در بسیاری از موارد شادیها و خوشحالیها ترکیبی از این دو حالت است؛ یعنی گاه ما شادی را از خانواده به جامعه منتقل میکنیم و گاه از جامعه به خانواده.
جامعهشناسان معتقدند شاد بودن جامعه از بروز آسیبهای اجتماعی پیشگیری میکند، ناهنجاریها را به حداقل میرساند و با پررنگ کردن هنجارها موجب رشد و پیشرفت جامعه میشود. این روحیه یا بهتر است بگوییم فرهنگ میتواند سلامت جسم و روان افراد را نیز تقویت کند. به گفته دکتر رزاقی، هر چه احساسات خوب و سلامت روانی مردم افزایش یابد و هر چه شادی بیشتر باشد، جامعه هم سالمتر خواهد بود. بنابراین شادی فرد، خانواده و جامعه بر یکدیگر تاثیر میگذارد و نباید از نقش آنها غافل شویم.
جامعه شاد، خانوادههای موفق
اگر فقط کمی شادتر باشیم، اگر شادی و نشاط بیش از پیش به زندگیمان راه پیدا کند، خیلی چیزها عوض میشود. خیلی از اتفاقات خوب جایگزین تلخیها و ناراحتیهای زندگی میشود. آن وقت خانوادههایمان هم شادتر و خوشبختتر خواهند بود. آنها هم بهتر زندگی میکنند. زن و شوهرها راضی و خشنود میشوند و طلاق و نابسامانیهای خانوادگی نیز کاهش مییابد. با این حال، نباید فراموش کنیم شادی و خوشحالی در جامعه نمیتواند تمام این مشکلات را برطرف کند و آنطور که دکتر رزاقی میگوید معمولا شادی از ایجاد احساس اندوه یا غمهای معمولی پیشگیری میکند، ولی برای کسانی که تنشها و مشکلات خانوادگی جدی و زیادی دارند، شادیهای اجتماعی نیز نمیتواند مشکلاتشان را صددرصد برطرف سازد.
به گفته این روانشناس، خانوادهای که دچار مشکلات ارتباطی، روانشناختی، احساسی و عاطفی هستند چندان تحتتاثیر شادیهای اجتماعی قرار نمیگیرند و این احساسات نمیتواند تنشهای خانوادگی را میان آنها به طرز چشمگیری کاهش دهد. وی تاکید میکند: اگر مشکلات و تنشهای خانوادگی خیلی عمیق و جدی نباشد و فقط در حد مسائل ظاهری باشد، شادی و نشاط اجتماعی میتواند نقش موثری در برطرف کردن این مشکلات ایفا کند.
بعضی از خانوادهها هم مشکلاتی جدی و بزرگ دارند، ولی زمانی که اتفاق خوشایندی برایشان پیش میآید و همه اعضای خانواده شاد میشوند (مانند قبولی فرزند خانواده در امتحانات ورودی دانشگاه)، سطح اختلافها و درگیریها کاهش مییابد و زندگی وضع بهتری پیدا میکند. بنابراین به گفته این روانشناس، شادیهای اینچنینی در بهبود روند زندگی تاثیرگذار خواهد بود.
البته زوجهایی هم هستند که مشکلات و اختلافهای زیادی دارند و به اشتباه تصور میکنند با تولد فرزندی جدید میتوانند همه این مشکلات را حل کنند. دکتر رزاقی در این زمینه خاطرنشان میکند: با توجه به اینکه در این شرایط، مشکلات بسیار جدی و عمیق است، تولد نوزاد جدید هم با اینکه شادیآور و خوشحالکننده خواهد بود، نمیتواند اختلافات و تنشها را به کلی از بین ببرد. بنابراین گاهی شادی میتواند مشکلات را بهبود بخشد و گاهی هم چنین نقشی ندارد. به همین دلیل نیز جامعهشناسان بر ضرورت ایجاد نشاط و شادی اجتماعی تاکید میکنند و آن را برای رشد و پیشرفت جامعه و همچنین داشتن خانوادههای سالم و موفق ضروری میدانند. از طرف دیگر، شادیهای سالم در جامعه میتواند موجب کاهش اختلالات روحی شده و امید به زندگی را نیز افزایش دهد.
هزینهای که ارزشمند است
خیلی از مشکلاتی که امروز در جامعه با آنها روبهرو هستیم؛ مشکلاتی مانند اعتیاد، خودکشی، اختلافهای خانوادگی، فرار از خانه و داشتن خانوادههایی نابسامان و نامنسجم همگی میتواند نشانههایی باشد از نبودن نشاط و شادی در خانوادهها و در جامعه؛ نشانههایی که باید از طرف همه مردم و بیش از آنها از سوی مسئولان جامعه مورد توجه قرار گیرد و راه حلی برایشان اندیشیده شود. با توجه به نقش و اهمیت شادی اجتماعی، بدون تعارف باید گفت برای ایجاد شادی در جامعه باید هزینه کرد. باید به هر نحو شادی را به زندگی مردم وارد کرد و آنها را با راه و رسم شاد بودن آشنا کرد. جامعهشناسان و کارشناسان امر نیز معتقدند این هزینهای است که سراسر سود و منفعت خواهد بود؛ چرا که هر میزان هزینه برای شاد کردن جامعه، چندین و چند برابر بازده خواهد داشت.
اگر شادی را نرمافزار زندگی بدانیم، تمام هزینههایی که برای ایجاد شبکههای سختافزاری انجام میگیرد، بدون یک نرمافزار مطمئن، بیحاصل و بدون نتیجه خواهد بود.
شادتر زندگی کنیم
خیلیها میگویند باید شاد باشیم، باید شادتر زندگی کنیم و باید جامعهای شاد بسازیم؛ اما مگر فقط با گفتن و توصیه کردن کار درست میشود؟ مگر شادی دارو است که بتوان آن را در رگ و پی جامعه تزریق کرد؟ شادی با این توصیهها و سفارشها ایجاد نمیشود، بلکه برای ایجاد آن باید سرمایهگذاری کرد. باید با برنامه، جامعه را به سمت و سویی برد که شادی و نشاط وارد زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی تمام افراد شود.
دکتر رزاقی در اینباره توضیح میدهد: افرادی که منشا شادی و آرامش آنها خانوادهشان است و در محیط خانواده آن را حس میکنند، بیشک میتوانند چنین حسی را در جامعه هم ترویج دهند. این افراد در جامعه با آرامش بیشتری حاضر میشوند، ارتباطات موفقتری دارند، مسئولیتهایشان را به خوبی انجام میدهند و....
فردی که خودش شاد و خوشحال است و در محیط اجتماع هم این شادی را حس میکند، از نظر سلامت روانی نیز در وضع خوبی قرار خواهد گرفت و به گفته این روانشناس، چنین شرایطی به تقویت سلامت روانی نیز کمک میکند. به گفته وی، نگرش مثبت یکی از مهمترین راهکارهایی است که میتواند موجب افزایش شادی و نشاط شود. همچنین باید شادی کردن را بهطور عملی در زندگی بیاموزیم و تجربه کنیم.
سازمانهای رسمی کشور مثل آموزش و پرورش نیز باید در این مورد کمر همت ببندند و با تدوین برنامههایی اصولی، به ایجاد چنین فرهنگی کمک کنند. همچنین نباید فراموش کنیم فرهنگ و مذهب ما نیز شاد بودن و با نشاط زندگی کردن را بارها و بارها توصیه کرده است و بیشک ما با داشتن چنین گنجینهای نباید این موضوع مهم را به دست فراموشی بسپاریم.
بهطور قطع و یقین نمیتوان ره چند ساله را یکشبه پیمود، اما دست روی دست گذاشتن و نشستن به امید دیگران هم ناصوابترین تصمیم است.
نیلوفر اسعدی بیگی / جامجم
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: