جام جم آنلاین گزارش میدهد
متهم هستی مرد ثروتمندی را به قتل رساندی اتهام را قبول داری؟
بله اما من تنها نبودم دو نفر دیگر همدستم بودند.
چرا این کار را کردی با متهم آشنایی قبلی داشتی؟
من هیچ آشنایی با او نداشتم. به من هم نگفته بودند قرار است کسی کشته شود من فکر میکردم موضوع گرفتن پول است به همین خاطر هم با آن دو نفر همکاری کردم.
خودت میگویی نمیخواستی چنین کاری بکنی و اصلا مقتول را نمیشناختی. پس در نهایت چه اتفاقی افتاد؟
من و مقتول تا قبل از این حادثه حتی همدیگر را ندیده بودیم من برای اینکه بتوانم برای فرزندانم زندگی بهتری آماده کنم قبول کردم در این ماجرا نقش داشته باشم.
چه کسی به تو پیشنهاد کرد در واقعه دخالت کنی؟
همه چیز زیر سر مردی به نام امیر بود. او به من پیشنهاد کرد این کار را بکنم. او گفت اگر کمکش کنم با صاحبکارم صحبت میکند تا بتوانم خانهای را که برای سکونت در اختیارم گذاشته بود به نامم کند. من هم فکر میکردم ماجرا فقط گرفتن پول است و نمیدانستم قرار است کسی کشته شود اگر میدانستم شرکت نمیکردم.
درگیری امیر و مقتول به چه دلیل بود و چرا از تو کمک خواست؟
او از مدتها قبل با مقتول درگیری داشت. به من گفت از سالهای پیش با هم اختلاف مالی دارند و مقتول چند میلیارد تومان او را گرفته و نمیدهد میگفت موضوع سر ملکی است که در بالای شهر تهران است من اصلا نمیخواستم خودم را درگیر این اختلاف کنم اما وقتی وعده خانه را به من داد، وسوسه شدم.
در پرونده آمده است تو و دو همدستت مقتول را با خودتان همراه کردید و به محل جنایت بردید تعریف کن با مقتول چطور برخورد کردی و چه به او گفتی که حاضر شد با شما بیاید؟
من به اتفاق دو همدست دیگرم رفته بودم. ظاهرا آنها گفته بودند موضوع مهمی است و باید در موردش صحبت کنند. من خودم با مقتول حرف نزدم.
یعنی این موضوع که با جعل عنوان مامور، مقتول را فریب دادید، صحت ندارد؟
من در اعترافاتم این موضوع را گفتم اما واقعیت ندارد. زمانی که مقابل خانه مقتول رفتیم چنین چیزی را نگفتم در اداره آگاهی به خاطر اینکه تحت فشار بودم چنین اعترافی کردم.
بالاخره مقتول را چطور به محل قتل منتقل کردید؟
من اصلا در جریان نبودم چون بعد از اینکه او را از خانه بیرون کشیدند من از آنجا رفتم و تا حدود 8 ساعت بعد هم نبودم وقتی آمدم که امیر به من زنگ زد و گفت فورا به ساختمانی که در اطراف تهران داشت بروم من هم راه افتادم وقتی رسیدم، میخواستم وارد ساختمان شوم که خودرویم در گل فرو رفت. داشتم آن را درمیآوردم که صدای یکی از همدستانم را که مهبد نام دارد شنیدم. به من گفت بیا داخل مشکلی پیش آمده است. همان موقع صدای شلیک گلوله را شنیدم دستپاچه شدم. داشتم داخل میرفتم که صدای گلوله دوم را شنیدم. وقتی رسیدم دیدم مقتول را با تیر زدهاند. بعد به من گفتند تو هم باید شلیک کنی من هم مجبور شدم حرفشان را گوش کنم چارهای نداشتم. من تا لحظه آخر از هیچ چیز خبر نداشتم.
جسد را چه کردید؟
جسد را در همان اطراف دفن کردیم مهبد و دیگر همدستم این کار را کردند من آنقدر ترسیده بودم که نمیدانستم باید چه کنم.
بعد از قتل چه کردی؟
خیلی ترسیده بودم حالم اصلا خوب نبود نمیتوانستم روی پایم بایستم بلافاصله به خانه خودم رفتم. اتفاقی که افتاده بود اصلا از فکرم خارج نمیشد. آنقدر حالم بد بود که نمیتوانستم حتی یک کلام حرف بزنم.
اگر آنقدر حالت بد شد و پشیمان شده بودی چرا به اقدامات مجرمانه دیگر ادامه دادی؟
بعد از قتل دیگر هیچچیز دست من نبود به عروسکی در دست امیر تبدیل شده بودم. او بود که به من فرمان میداد،چه کنم. از ترس نمیدانستم باید چه کار کنم و مجبور بودم هرکاری که میخواهد بکنم چون او میتوانست من را لو بدهد، هم خودم و هم خانوادهام را به خاک سیاه بنشاند.
در پرونده آمده است بعد از ارتکاب قتل از همسر مقتول هم اخاذی کردی؟
این را قبول دارم. امیر بعد از قتل به من گفت با خانوادهاش که خارج از کشور بودند تماس بگیر و بگو ماموران او را گرفتهاند بعد درخواست پول کن تا مثلا آزادش کنی. من هم این کار را کردم. با شماره تلفنی که امیر داده بود تماس گرفتم و هرچه او گفته بودم تکرار کردم. زن بیچاره هم حرفم را قبول کرد. او ده میلیون تومان پولی را که خواسته بودم از طریق یکی از آشنایانش و با یک آژانس در تهران برایم فرستاد.
شما برای سرقت به خانه مقتول هم رفته بودید از آنجا چه سرقت کردید؟
ما برای سرقت پول یا چیز گران قیمت به آنجا نرفته بودیم امیر گفت خانه مقتول دوربین مدار بسته دارد و گفت اگر دوربین برداشته نشود همه شما لو میروید. من هم مجبور شدم به اتفاق بقیه برای سرقت بروم. بجز دوربین، دستگاه فکس و تلفنهایی که پیامها را ضبط کرده بود برداشتیم تا شناسایی نشویم اما وسیله دیگری را سرقت نکردیم.
چطور بازداشت شدید؟
ماموران ما را از طریق تماسهایی که گرفتهبودیم شناسایی و بازداشت کردند.
تو توانستی رضایت بگیری چطور این کار را کردی؟
وقتی بازداشت شدم، خیلی جوان بودم اما دو فرزند داشتم یکی حدود دو ساله و دیگری در راه بود، یعنی هنوز به دنیا نیامده بود. خیلی نگران بودم پسر مقتول را که دیدم ناخودآگاه از خود بیخود شدم و گریه کردم. از ته دلم گریه کردم انگار که دنیا داشت روی سرم خراب میشد و من کاری از دستم برنمیآمد. با این حال اولیایدم برقصاص اصرار زیادی کردند و دادگاه هم رای برقصاص داد. آن موقع فرزند دومم هم به دنیا آمده بود رفتوآمدهای پدرم و همسرم باعث شد تا آنها قبول کنند مرا ببخشند. واقعا مردانگی کردند من خیلی خجالتزده هستم. آنها حتی از ما دیه هم نگرفتند من نمیدانم چطور باید تشکر کنم.
میدانی چند سال دیگر باید در زندان بمانی؟
هنوز حکمی در این خصوص صادر نشده اما میدانم باید دهها سال دیگر در زندان بمانم چون اتهامات زیادی دارم از آدمربایی تا سرقت به من اتهام وارد کردهاند. وکیلم میگوید احتمال اینکه بیش از ده سال در زندان باشم وجود دارد و من امیدوارم قضات به فرزندانم رحم کنند و در مجازاتم تخفیف بدهند.
با توجه به کارهایی که کردی فکر میکنی میتوانی پدرخوبی برای فرزندانت باشی؟ آنها میتوانند از تو چیزی یاد بگیرند؟
من آنقدر بچههایم را دوست داشتم که بهخاطر آنها دست به جنایت زدم. برای اینکه بچههایم سرپناهی داشته باشند قبول کردم در یک اخاذی کثیف شرکت کنم. من فقط به خاطر بچههایم این کار را کردم. آدم بدی نیستم و فکر هم نمیکردم اینطور گرفتار شوم تنها چیزی که میخواستم آرامش برای بچههایم بود.
چرا سعی نکردی از راه درست و با کار کردن خانه بخری و کنار بچههایت باشی؟
راستش را بخواهید من قبلا این کار را کرده بودم مقداری پول داشتم که در یک خانه در حال ساخت سرمایهگذاری کردم اما سازنده کلاهبرداری کرده و هرواحد را به چند نفر فروخته بود. به همین علت هم هرچه داشتم از دست دادم. وقتی این اتفاق افتاد خیلی مستاصل شدم.
نمیدانستم باید چه کنم تا امیر به من پیشنهاد کرد در ازای کاری که برایش میکنم خانهای را که صاحبکارم از سر دلسوزی به من داده بود به نامم کنند. امیر با صاحبکارم دوست بود من هم با او در محل کارم آشنا شده بودم. به همین دلیل وقتی پیشنهاد کرد قبول کردم چون میدانستم نفوذ زیادی روی صاحبکارم دارد.
حرفی با اولیایدم داری؟
از آنها بهخاطر رضایتی که دادند خیلی تشکر میکنم. من تا پایان عمرم بهخاطر آن قتل عذاب خواهم کشید در واقع آنها با رضایتی که دادند به فرزندان بیگناه من کمک کردند. من به آنها بدی کردم اما آنها کار بد من را با خوبی جواب دادند. آنها انسانیت را به من نشان دادند و امیدوارم از این به بعد طوری زندگی کنم که از رضایت خود پشیمان نشوند.
مریم عفتی
شما چه فکر میکنید؟
به نظر شما چه عواملی باعث شد کورش دست به قتل بزند و اکنون که موفق شده از اولیایدم مقتول رضایت بگیرد برای بازگشت به زندگی سالم چه کارهایی را باید در اولویت قرار بدهد؟ نظر خود را به شماره 300011224 پیامک کنید.
جام جم آنلاین گزارش میدهد
جام جم آنلاین گزارش میدهد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد؛
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک فعال سیاسی:
یک نماینده مجلس:
در گفتوگوی «جامجم» با استاد حوزه و مبلغ بینالملل بررسی شد
گفتوگو با موسی اکبری،درخصوص تشکیل کمپین«سرزمین من»وساخت و مرمت۵۰خانه در منطقه زنده جان