![خطر پرتوهای فرابنفش، آلاینده ازون و گرمای بیسابقه | چرا کمیته اضطرار تشکیل نمیشود؟](/files/fa/news/1403/5/5/1236632_213.jpg)
رئیس مرکز تحقیقات آلودگی هوای دانشگاه علوم پزشکی تهران در گفتوگو با جام جم آنلاین:
ساعت حدود 12 و 30 دقیقه بود که دو همکار به محل اعلام شده رسیدند و جنازه دختری حدود 25 سال را دیدند که مانتوی او خونآلود بود و البته دور گردنش یک رشته کابل دیده میشد. ستوان خم شد و از نزدیک به کابل نگاهی انداخت و به رئیساش گفت: از همین نوع کابلهاست که برای نصب آنتن استفاده میشود.
کارآگاه سری به نشانه تائید تکان داد و درباره هویت مقتول با افسر تجسس کلانتری مشغول صحبت شد. جنازه را یکی از کارگران شاغل در جنگل پیدا کرده و سریع به پلیس 110 تلفن زده بود. ماموران هم خودشان را کمتر از 15 دقیقه به محل رسانده و لباسهای قربانی را با دقت گشته اما هیچ کارت شناسایی پیدا نکرده بودند. کارآگاه در حالیکه چانهاش را میخاراند، گفت:پس با یک قتل بدون سرنخ طرف هستیم.
افسر کلانتری همانطور که به جسد اشاره میکرد، گفت:کف دست چپش را ببینید.
شهاب روی زانوهایش نشست و نگاهی به کف دست مقتول انداخت. با خودکار آبی کمرنگی آدرسی روی آن نوشته شده بود. سرگرد نشانی را در دفترچه تلفنش وارد کرد و منتظر ماند تا دستیارش کارهای مربوط به تحقیقات میدانی را انجام بدهد. ستوان بعد از بازدید جسد و بررسی دور و اطراف از کارگری که جنازه را یافته بود، تحقیق کرد.
کارگر مردی حدود شصت سال داشت که بسختی نفس میکشید و کلماتش نامفهوم بود اما ظهوری دستگیرش شد این مرد هیچ چیزی غیر از جسد ندیده است و اصلا نمیداند جنازه را کی آنجا انداختهاند. البته از ظواهر امر به نظر میرسید حداکثر 12 ساعت از زمان مرگ دختر ناشناس میگذرد.
دو همکار بعد از اتمام تحقیقات مقدماتی دوباره به اداره برگشتند تا بلکه بتوانند با بررسی فهرست افراد مفقودی یا سابقهداران نشانهای از مقتول پیدا کنند و هویت او را به دست آورند. این کار تقریبا تا ساعت 6 بعدازظهر طول کشید و آنها در نهایت دست خالی ماندند. فقط راه چاره برای آنها این بود که به نشانی نوشته شده روی کف دست قربانی سری بزنند.
آدرس مربوط به ساختمانی 5 طبقه در یکی از خیابانهای فرعی خیابان خردمند جنوبی بود اما هرچه ستوان زنگ زد، کسی جواب نداد. کارآگاه تقریبا شکی نداشت این خانه با ماجرای قتل مرتبط است. نبود ساکنان آن هم دلیلی دیگر برای بیشتر شدن ظن وی بود. سرانجام ستوان از همسایه واحد روبهرو خواست در را باز کند. کارآگاه خودش رشته صحبت با همسایه را در دست گرفت و فهمید در واحد موردنظر پسر سی سالهای به نام مازیار زندگی میکند.
-دو هفته است به این خانه آمده. اولش خودم به حضور پسر مجرد در ساختمان معترض بودم اما در این مدت هیچ کار بدی نکرده و سر و صدایی هم نداشته.
شهاب به فکر فرو رفت. همه نشانهها حکایت از آن داشت که مازیار در این جنایت دخالت دارد اما چه دلیلی داشت مقتول نشانی خانه قاتل را کف دستش بنویسد؟دو همکار حدود یک ساعت جلوی در خانه کشیک دادند تا اینکه بالاخره مازیار سوار بر پراید مشکی رنگش از راه رسید. دو مامور پیش از اینکه مظنون وارد پارکینگ شود جلویش را گرفتند و ظهوری برای اطمینان همان ابتدا به دستان وی دستبند زد. مازیار کاملا شوکه شده بود.
علیرضا رحیمنژاد
رئیس مرکز تحقیقات آلودگی هوای دانشگاه علوم پزشکی تهران در گفتوگو با جام جم آنلاین:
سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در گفتوگو با جام جم آنلاین:
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
جواد فروغی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
رئیس مرکز تحقیقات آلودگی هوای دانشگاه علوم پزشکی تهران در گفتوگو با جام جم آنلاین:
سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در گفتوگو با جام جم آنلاین: